در حیاط خانه‌ها عکس می‌گرفتند. صحنه را با شمعدانی و قالیچه می آراستند.

بلوای خفتگان، روایت نفس‌گیر و پیچیده‌ای است از مردمانی که بازیچۀ سرنوشتی مرموزند.

گوینده‌ نابینای رادیوی محلی بلخ اخبار را از بر برای شنوندگان تعریف می‌کند.

گلریز هاشمی می گويد، وقتی پرلود شوپن را اجرا می‌کند، درختی پرگل می‌بیند.

ویدئو آرت به هنرمند این امکان را می‌دهد که دیدگاه‌های خود را بدون کلام بیان کند.

حنیفه مولانوا کسی بود که در فرآیند شکل‌گیری اپرای تاجیک نقش عمده‌ای داشته است.

با پدید آمدن حلقه‌های متفاوت فرهنگی در ولایت بلخ می‌توان به آینده ادبی آن امید داشت.

جایزۀ نوبل ادبیات امسال به "هرتا مولر"، نویسندۀ آلمانی زادۀ رومانی تعلق گرفت.

امپراتوری ساسانی نیز در قالب معماری اسلامی ایران به حیات خود ادامه داد.

"عطش دیدار فردوسی مرا شتابناک می‌برد و از همراهان جدا می‌کند."

کی می‌شود همه چیز به دلخواه ما باشد؟ یک درخت به ما سایه بیندازد؟ یک رمه تغذیه‌مان کند؟

سنت ها را شکست و از رشت به پایتخت آمد و برای خود نام بلندی ساخت: گل‌رخسار.

کسانی که به هروئین معتادند، غالباً دارای ظاهری زرد رنگ، لباس ژنده و موهای ژولیده‌اند.