شکوفایی تاریخ ایران، با گسترش فرهنگ و دانش جهانی نمایانتر میشود. با نگاهی به دویست سالی که پشت سر داریم به نامهایی بر میخوریم که زمینههای گوناگون دانش و اندیشه و فرهنگ و فن و هنر کشورمان ارزشهای والا و بیمانندی داشتهاند! یکی از این بزرگان، استاد ابوالحسنخان صدیقی است.
صد و دوازده سال پیش از این (۱۲۷۶) در محلۀ عودلاجان و پامنار تهران پسری از مادری که اهل خانه او را شاجان مینامیدند و پدری با نام میرزا محمدخان صدیق الدولهزاده شد که برایش ابوالحسن نام نهادند یعنی نیک و نیکو!
ابوالحسن در هفت سالگی به نام نویسی به دبستان اقدسیه که با روش نوین آموزش راه اندازی شده بود فرستاده شد. و پس از گذراندن دوره ابتدایی در این دبستان پنج سال نیز در مدرسه آلیانس درس خواند ولی بیش از پنج سال را دوام نیاورد. سرانجام با همکلاسیاش از این مدرسه (علی محمد حیدریان) رمید و شتابان و با شور و شیدایی فراوان به هنر نقاشی و طراحی خود را به مدرسه صنایع مستظرفه رساندند. استاد بزرگ محمدغفاری (کمالالملک) این دو را با آغوش باز پذیرفت. همین جاست که رشد و شکوه استاد صدیقی ما آغاز میشود. از یک سو شیدایی به هنر، و از سوی دیگر عشق فراوان به استادی چنین مهربان از صدیقی ما هنرمند بیمانندی پدید میآورد که چه در کارگاه و چه در آن دوره و چه هم اکنون و همین امروز نمیتوان همتایی برای او یافت.
صدیقی نخستین پیکرتراش ایران نوین
استاد در سال ۱۲۹۶ درجه دیپلم هنر نقاشی را از این مدرسه صنایع مستظرفه از دست استاد کمال الملک دریافت میدارد. یک سال پس از آن نیز کمال الملک آموزش نقاشی و طراحی گروهی از شاگردان مدرسه را به صدیقی جوان میسپارد.
همین زمان بوده که استاد صدیقی به هنر مجسمه سازی توجه ویژه پیدا کرده و تنها اندوخته و تجربهاش نیز در این رشته گوشههای خمیری نانهای ته سفره نهارها و شامهایی بود که تا آن روز وسواس بار و پاکدلانه از تصوراتش به تصویر و تجلی کشیده بود.
ولی اکنون که دانایی و تواناییهای لازم را در شناخت اندامها و تناسبات و هماهنگیها و طراحیها به دست آورده بود، با چنین دریافتها و دست مایهها، نخستین ساختهاش را، که سردیس دختری بود، که به گونهای کاملا خود آموخته فراهم آورده و ساخته بود، یک روز سراسیمه و پر از شور سرشار و شتابان در سال ۱۳۰۳ نزد استاد کمالالملک برد. استاد با تماشای آن کار و این همه شیدایی و شور، با تشویق و نوازش و تحسین بسیار از او، کارگاهی برای مجسمهسازی صدیقی در همان حیاط مدرسه فراهم میآورد که استاد صدیقی ما در همین کارگاه کوچک تا ۱۳۰۷ مجسمههایی ساخت که اینها همه پیش درآمد راه یابی او بر سریر پادشاهی بیچون و چرای پیکرسازی نوین ایران پس از یکهزار و دویست و اندی سال تعطیلی گردید!
صدیقی در همین دوره کوتاه با دو نگاه گوناگون به جانمایه و درونمایه مجسمهسازی آثار ابتداییاش را ساخت، هم در رئالیسم و هم در(شکوه و ماندگاری) مونومانتالیسم!
از نخستین اثر گچیاش که سردیس آن دختربچۀ چشم بسته بود تا سردیسهایی از مادرش و دیگران، و مجسمههای کامل مانند پیکره حاج مقبل سیاهپوست نی زن، و مجسمههای دیگر که همگی در فرم و محتوی در چارچوب رئالیسم هستند و، تا همۀ مجسمههایی که به پیشنهاد و سفارش انجمن آثار ملی، استاد صدیقی ساخت و همگی این آثار هم در جای خود در فرم و محتوی در چارچوب مونومانتالیسم ناتورئال و کاملا آرمانی بودند و هستند که میبینید و مییابید!
ناگفته نماند که بلبشو و هرج و مرج ناشی از نابسامانیهای دوره پایانی سلسلۀ پادشاهی قاجار و به هم ریختگی گسترده در جامعه آن روزگار که سبب تعطیلی مکرر مدرسه میشد از یک سو، و دلسردیهای استاد کمالالملک از اوضاع بگیر و ببندهایی که پیرامون موجودیت مدرسه، و تقلیل بودجۀ مدرسه که از سوی حکومت اعمال میگردید از سوی دیگر، استاد صدیقی ما را دچار چنان افسردگی و خستگی دماغی نموده بوده که او را واداشته بود تا راهی دیار فرنگ شود.
و سرانجام نیز در ۱۳۰۷ خورشیدی استاد از راه روسیه با کشتی خود را به آلمان و سپس به فرانسه رساند و در مدرسه هنرهای زیبای پاریس نخست هنر نقاشی و سپس پیکرسازی را نزد پرفسور آنژالبر در کارگاههای بوزار پی گرفت. ولی به هر روی رنج غریبی و بیکسی و غربت استاد را به ستوه آورد تا اینکه در ۱۳۱۱ پس از چهار سال کسب تجربه به میهن باز گشت.
صدیقی در جایگاه کمالالملک
در این زمان از او خواسته میشود که ریاست مدرسه را بپذیرد ولی او در پاسخ میگوید: "دربانی مدرسه را میپذیرم ولی بر مسند آقا در مدرسه تکیه نمیزنم."
حکومت میگوید در مدرسه را تخته میکوبیم، پاسخ میدهد: "از همان لحظه که آقا پا از مدرسه بیرون گذاشت مدرسه تخته بود."
سرانجام میرزاعلیخان، که از پیش آقا از نیشابور آمده بود، فرمان و دستور آقا را به او ابلاغ نمود که: "به میرزا ابوالحسنخان از قول من بگویید، من گریختم که تو بمانی! اطاعت کن و مدرسه را بچرخان."
استاد صدیقی ناگزیر فرمایش استادش را پذیرفت و با شتاب به دیدار ایشان که به تبعید در حسینآباد نیشابور خراسان اقامت داشت سفر کرد. در این هنگام کمالالملک در بحرانهای شدید بیماریاش به سر میبرد و صدیقی نیز پر از ملال از احوال استاد و پر از ملال اوضاع مدرسه مدتی کوتاه در نزد استاد میماند و ناچار دوباره با دلی اندوه بار به تهران باز میگردد و اداره مدرسه را دنبال مینماید.
از دستاوردهای استاد ابوالحسنخان صدیقی در ازای زندگی پر برکت فرهنگی هنری ۹۸ سالهاش جز از تربیت و پرورش استاد سیدعلیاکبر صنعتی و فرزندانشان، دختران و پسران از آثار ایشان در بخش هنر نقاشی و طراحی که هم بسیارند و هم گران سنگ من در این جا فهرستوار از آن بخش و بخش کارهای کارستان پیکرسازی ایشان را برای خوانندگان گرامی یادآور میگردم.
الف: آثار و نگارههای بر روی سطح بوم و یا کاغذ و به هر روی مسطح
- نزدیک به یک صد تابلو آبرنگ از چشم اندازهای ایران و اروپا
- بیش ۵۰ تابلو با رنگ روغن
- نزدیک به ۱۰ طرح ایلوستراسیون یا تصویرگری و شکل دهی شخصیتی صوری برای نخستینبار در هنرهای ایرانی به مشاهیر علم و هنر و اندیشه در ایران همچون: بوعلی سینا- حکیم ابوالقاسم فردوسی– شیخ اجل سعدی– حافظ – خیام – نادر– یعقوب لیث و دیگران. (بیشتر تصویرگریها و ایلوستراسیونهای استاد با تصویب اهل علم و دانش انجمن آثار ملی انجام پذیرفته است.)
ب: پیکره بزرگان تاریخ ایران
- مجسمه نیم تنه حکیم ابوالقاسم فردوسی ۱۳۱۲گچی
- مجسمه کامل حکیم ابوالقاسم فردوسی نشسته بر بالهای سیمرغ ۱۳۱۲ گچی
- پیکره ایستاده شیخ سعدی در میدان سعدی شیراز ۱۳۳۰ با ارتفاع ۲۸۵ سانتیمتر از سنگ مرمریت
- پیکره فرشته عدالت ایستاده با ترازوی عدالت در کاخ دادگستری تهران ۱۳۲۳ با ارتفاع ۲۲۰ سانتیمتر از سنگ مرمریت
- پیکره ایستاده بوعلی سینا میدان آرامگاه در همدان ۱۳۳۳، ۲۸۵ سانتیمتر از سنگ مرمریت
- مجموعه مجسمههایی شامل نادر و سربازان با ۷ متر ارتفاع، مشهد، توس ۱۳۳۵
- نقش برجسته نیمرخ استاد کمالالملک، آرامگاه استاد در نیشابور ۱۳۴۷
- مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی و کودکی زال پدر رستم، تهران میدان فردوسی ۱۳۵۰ ارتفاع ۳ متر
- نیم تنۀ حکیم عمرخیام، آرامگاه خیام در نیشابور۱۳۴۹
- مجسمه حکیم عمر خیام پارک لاله تهران ۱۳۵۴ با ارتفاع ۱۸۵ سانتیمتر
- مجسمه میرزا تقی خان امیرکبیر در کارگاه ریختگری ایتالیا ۱۳۵۵ ، ۲۲۵ سانتیمتر
- مجسمه میرزا تقی خان امیرکبیر در سالن دبیرستان دارالفنون تهران ۱۳۲۲، ۲۲۰ سانتیمتر
- پیکره سوارۀ یعقوب لیث (مشهور شده به مجسمه رستم) میدان مرکزی زابل۱۳۵۶
- مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی نشسته و شاهنامه در دست در میدان ویلابورگز رم ۱۳۴۷
- مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی در آرامگاه فردوسی۱۳۴۸، ۱۸۵ سانتیمتر
*مجسمه ساز و استاد دانشگاه
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
گویی که حق شناسان رفتند از این ولایت
باشد که به عقل آمده، تفکر نمائیم و قدری بر بزرگانِ این خاکِ گهر خیزِ گهر بیز ارج نهیم.
ب.ف.