جایزۀ نوبل ادبیات امسال به "هرتا مولر" (Herta Müller)، نویسندۀ آلمانی زادۀ رومانی تعلق گرفت، که به قول بنیاد نوبل، "توانستهاست با تمرکز نظم و صراحت نثر، زندگی افراد محروم را تصویر کند".
هرتا مولر دختر یک افسر پیشین آلمان نازی است که سال ۱۹۵۳ در شهرک آلمانینشین نیتزکیدورف -Nitzkydorf- در رومانی به دنیا آمد. پس از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم مادر او به مدت پنج سال به یک اردوگاه کار شاقه در اوکراین تبعید شده بود.
هرتا مولر تجربیات تلخ آلمانیتباران رومانی در اتحاد شوروی را در داستان اخیر خود (Atemschaukel) که ماه اوت سال میلادی جاری به زبان آلمانی منتشر شد، به تصویر کشیدهاست. قهرمان این داستان که عنوان آن را شاید بتوان "نفسهای بريده" برگردان کرد، یک جوان هفدهسالۀ آلمانیتبار رومانیاست که در یک اردوگاه کار شاقه در اوکراین رنج میبرد. روزنامۀ "فرانکفورتر آلگماینه" این اثر را "بیادماندنیترین کتاب پاییز ۲۰۰۹" توصیف کرده بود.
موضوع کتابهای هرتا مولر به گذشتۀ پرفراز و نشیب خود نویسنده برمیگردد. مولر در يکی از مصاحبههايش گفته بود: "مهمترين تجربه برای من زندگی تحت يوغ ديکتاتوری رومانی بود. و حالا تنها به دليل اين که صدها کيلومتر دورتر از آن کشور، در آلمان زندگی میکنم، تجربيات گذشتهام خود به خود زدوده نمیشود. من گذشتهام را در چمدان گذاشتم و با خودم به آلمان آوردم و میدانم که ديکتاتوری در آلمان هنوز يک موضوع مطرح است."
مولر در دوران اختناق حکومت چائوشسکو در رومانی با تسلط کاملی که بر زبانهای آلمانی و رومانیایی داشت، در یک شرکت مهندسی کار ترجمه میکرد، اما به خاطر سرپیچی از همکاری با "سکوریتاته" یا سازمان جاسوسی رژیم، سال ۱۹۷۹ برکنار شد. این ناکامی هرتا را منزوی کرد، اما سرانجام به گونۀ یک توفیق اجباری از او یک نویسندۀ زبردست ساخت. ولی چون کتابهایش غالباً حاوی مطالبی علیه رژیم حاکم بود، در بهترین حالت با سانسور منتشر میشد یا اصلاً چاپ نمیشد. شغل اصلی مولر طی این دوره تدریس خصوصی زبان آلمانی بود، اما فشار دولت کمونیستی نهایتاً او را واداشت که سال ۱۹۸۷ همراه با شوهرش رومانی را به قصد آلمان ترک کند. او تا کنون در شهر برلين زندگی میکند.
با این که آلمان شرقی هم در آن دوران جزئی از قلمرو پهناور اردوگاه سرخ بود، از هرتا مولر به عنوان یک آلمانیتبار استقبال شد و او در آن جا امکان تدریس در دانشگاهها را یافت و همزمان به نوشتن و چاپ داستانهای بیشتری پرداخت. "آن وقت دیگر روباه هم صیاد شده بود" (Der Fuchs war damals schon der Jäger) و "جانور قلبی" (Herztier) که زیر عنوان "گوجههای سبز" به زبان فارسی هم منتشر شدهاست، از جملۀ داستانهای موفق آن دورۀ هرتا مولر است.
"پتر انگلوند" (Peter Englund)، دبیر دایم آکادمی نوبل سوئد، میگوید که حتا اگر مولر داستان اخیرش را هم ننوشته بود، باز هم به خاطر آثار قبلیاش سزاوار دریافت جایزه میشد. به گفتۀ وی، اما، کتاب اخیر او (نفس های بريده) به راستی تکاندهنده است. زیرا مولر برای نخستین بار با مهارتی خیرهکننده ماجراهایی را تعریف کرده که هرگز جزئی از تجربیات شخصیاش نبودهاست.
انگلوند میگوید که با خواندن کتابهای هرتا مولر افزون بر درک فضای یک دیکتاتوری میتوان معنای اقلیت بودن را دریافت. وی تسلط فوقالعاده بر زبان و اعجاز کلام را جزء تواناییهای این نویسندۀ آلمانی میداند.
جایزۀ ادبیات نوبل از سال ۱۹۰۱ تا کنون همهساله به بهترین نویسندگان جهان تقدیم میشود که بیشتر آنها مرد بودهاند. هرتا مولر دوازدهمین نویسندۀ زنی است که موفق به دریافت این جایزۀ حدود یک و نیم میلیون دلاری شدهاست.