ما در عصر رسانه های همگانی ، جابجاييهای همگانی و جهانی شدن بسر می بريم که در حالی که به کار های روزانه مان می پردازيم احتمالا با فرهنگ ها و نژاد های ديگربرخورد می کنيم. اما ترکيه که ميان آسيا و اروپا ايستاده است همواره با مشکلات و لذات ناشی ازتنوع سر و کار داشته است.
ارهان پاموک، پرفروش ترين داستان نويس ترک، زندگی اش را وقف مطالعه آميختگی ها و تنوع ها کرده و چيزی را آموخته است که معمولا "برخورد فرهنگ ها" عنوان می شود.
با تمرکز روی يک کشور ويژه و حتی روی يک شهر خاص – شهر شلوغ و بی سر و سامان استانبول که ميان تمايلش به غرب و حس شيفتگی اش به شرق گرفتار مانده است – پاموک راهی را برای گفتگو در باره هر نوع هويتی پيدا کرده است. افراد، ملت ها، فرهنگ ها، مرحله ها، حتی سبک ها و گونه های ادبی تراويدن می گيرند، تکثير می شوند، تغيير می کنند و سيال می شوند. برای نمونه، در "دژ سپيد" يک برده ايتاليايی متوجه می شود که شديدا شبيه يک اشراف زاده عثمانی است: هر دو، چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ علاقه وافرشان به علوم، مثل هم اند. اما ايتاليايی تصميم می گيرد در ترکيه بماند، در حالی که ترک از کشور زادگاهش دلسرد می شود و به ايتاليا نقل مکان می کند.
در داستان "نام من قرمز است" استانبول قرن شانزدهم با استانبول مدرن در می آميزد، داستان تخيلی با واقعيت ها می پيوندد، و چيزی که در آغاز تصور می رفت يک داستان فلسفی در باره جايگاه هنر در زندگی ما باشد، به يک داستان کارآگاهی تبديل می شود تا در نهايت با ماجرا های عاشقانه گره خورد.
پاموک به گونه ای چيز ها را کنار هم می چيند که ما به طور واضح تری شباهت ها، و در نتيجه تفاوت های آنها را متوجه می شويم. در آثار وی تاثير نويسندگان غربی، به مانند کافکا، بورخس و اکو با نفوذ ادبيات اسلامی، از جمله فولکلور معروف ترکی و نظم کلاسيک فارسی به مانند شاهنامه، در هم آميخته است. روايت او شاهکار هنری پيچيده ای است که ميان آراء بسياری بخش شده است، اما شگرد های راوی ما را وا می دارد که چيز ها را از نو ببينيم و به انديشه بنشينيم. تناقض، کليدی به جهان اوست – جهانی که از ترکيب های غير مترقبه ای شکل گرفته و ما را وا می دارد که به نحوی ديگر انديشه کنيم.
پاموک می خواست نقاش شود، و وقتی که ۱۶ سال داشت تصميم گرفت از مينياتور های ايرانی نسخه برداری کند. زمانی وی گفته بود که می خواهد استانبول را به مانند پيثارو و اوتريلو نقاشی کند. وی اکنون سخت کوشانه، هفت روز در هفته، با استفاده از واژه ها نقاشی می کند. وی آهسته می نويسد، با قلم می نويسد، نه با رايانه و جز نويسندگی شغل ديگری نداشته است.
از همين مجموعه: