Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
Subscribe to RSS - گزارش هاى چندرسانه اى
گزارش هاى چندرسانه اى

گزارش هاى چندرسانه اى

بابك امين تفرشى

سفر يک ماهه من و شادى حامدى آزاد، همسرم و سياوش صفاريان پور، از كاراكاس، پايتخت پرهياهوى ونزوئلا آغاز شد. شهرى آميخته از جلوه هاى زندگى مدرن و آداب و رسوم قديم مردمان امريكاى لاتين.

به اميد ديدن زيباترين جلوه هاى طبيعت در شمال آمازون، با هواپيماى كوچك ملخى از شهر كوچكى در نزديكى رودخانۀ بزرگ اورينوكو راهى پارك مالى كانايما در شمالى ترين بخش جنگل هاى انبوه آمازون شديم.

پرواز از فراز بلندترين آبشار جهان، آنجل، رويايى باورنكردنى بود. آبشارى به ارتفاع ٩٣٠ متر كه يكسره از بام كوه سر سخت تپوى (به معنى تپه در زبان سرخپوستان منطقه) به دره شيطان سرازير مى شد. آنجل ١٥ بار بلندتر از آبشار نياگاراست.

درياچه كانايما در عرض جغرافيايى ٦ درجه جنوبى اقامتگاه ما بود. چندصد كيلومتر دورتر از نورِِ شهرهاى بزرگ، آسمان زيباى جنوبى در شب اين منطقه از آمازون بى نظير بود. 

ونزوئلا با جنگل هاى بارانى استوايى و با سواحل طولانى رو به درياى كاراييب آب و هوايى گرمسيرى دارد، مگر آن كه به جنوب غربى، قلمرو كوه هاى آند برويد.

رشته كوه آند كه از جنوب شيلى و آرژانتين آغاز مى شود، در منطقه شهر مريدا در ونزوئلا با قله هايى به ارتفاع ٤٠٠٠ تا ٥٠٠٠ متر خاتمه مى يابد. گروه فيزيك دانشگاه مريدا، دومين دانشگاه بزرگ اين كشور و قطب نجوم حرفه اى در ونزوئلا، ميزبان ما بود. 

يكى از به يادماندنى ترين خاطرات سفر به امريكاى مركزى در جنگل هاى انبوه پاناما رقم خورد. ما پايتخت را به مقصد شهرى كوچك در نزديكى پارك ملى اى كه رود چاگرز از آن مى گذشت، ترك كرديم. اين رود در دل جنگل هاى انبوه بارانى در نيمه شرقى پاناما پيش مى رود، جايى كه چند دهكدۀ بدوى سرخپوست نشين باقى مانده است.

سرخپوستان قبيله ايمبرا كه برخى از آنها در جنگل هاى كلمبيا زندگى مى كنند، در اين دهكده ها با پوششى نيمه عريان و حفظ آداب و رسوم خود زندگى مى كنند. تنها راه رسيدن به آنجا پيشروى در مسير رود بود. دو سرخپوست در كرانۀ رود با قايق هاى كوچك سنتى خود كه كانو نام دارد، راهنماى ما به سوى روستاى دورافتاده و بكر پاراراپورو در جنگل هاى حاشيه رود چاگرز شدند.

در طول مسير جانورانى همچون تمساحهاى ٢ تا ٥ مترى گاهى در حاشيه رود ديده مى شدند. كمتر از صد سرخپوست در اين روستا زندگى مى كنند. ارتباط ما با آنها زبان ايما و اشاره بود، هر چند آنها به زبان اسپانيايى نيز آشنا بودند. 

با مهمان نوازى سرخپوستان در يكى از كلبه هاى چوبى شان كه بالاتر از سطح زمين ساخته شده است، شب را سپرى كرديم. شبى زيبا همراه با تماشاى آسمان جنوبى، سكوت و گهگاه صداى جانورانى كه در جنگل پرسه مى زدند.

به رسم دوستى با مسافران ايرانى، سرخپوستان ايمبرا، هنگامى كه آنجا را ترك مى كرديم، مراسم مخصوص موسيقى و رقص سنتى اجرا كردند كه آواى آن را هنوز در گوشم مى شنوم. 

فقط يك روز به گرفت خورشيد در ١٩ فروردين باقى مانده بود. انجمن نجوم پاناما محل رصد را فرودگاه اين شهر كوچك انتخاب كرده بود. در اين منطقه كسوف حلقوى فقط ١٦ ثانيه طول مى كشيد. هزاران كيلومتر براى تماشاى اين ثانيه هاى استثنايى طى شده بود. بيش از ٢٥٠ رصدگر از ١٢ كشور جهان با تلسكوپ هاى كوچك و بزرگ در محل بودند. سايه ماه در راه رسيدن به ما، هزاران كيلومتر را در اقيانوس آرام سپرى كرد. 

در گرفت هاى خورشيدى اغلب يا اندازۀ ظاهرى قرص ماه كمى بزرگ تر از قرص خورشيد است كه گرفت كلى پديد مى آيد يا اين كه قرص ماه كمى كوچك تر است و حلقه اى از نور در اوج كسوف باقى مى ماند كه گرفت حلقوى است. اما در اين كسوف اندازۀ قرص ماه و خورشيد بسيار به هم نزديك بود و فقط چند ثانيه قوس اختلاف قطر آن دو، كسوف را از حالت حلقوى به كلى يا برعكس تبديل مى كرد. 

نازنين معتمدى و عليرضا واصفى، جذابيت هاى اين سفر يك ماهه را در گفتگويى با سياوش صفاريان پور جويا شدند.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
مبارکشاه گلجان

گاهی ما می خواهیم  زمان را متوقف کنیم و جلو گذشتن وقت را بگیریم . آرزو می کنیم که بهترین روزهای زندگیمان بیشتر ادامه داشته باشد.

لحظه هایی می شود که می خواهیم منظره های جالب و جذابی را که تنها نظاره کننده اش هستیم، برای نزدیکان و بستگانمان هم نمایش بدهیم و حادثه اى را که شاهد آن شده ایم برای دیگران تعریف کنیم.

می خواهیم از هر لحظه زندگیمان خاطره ای داشته باشیم و تلاش می کنیم اگر این لحظات از شادی و سرور ما باشد، چیزی را به یادگار نگه داريم.

امروزها این کار خیلی ساده است. با گرفتن عکس یا نواری ما می توانیم بهترین لحظه های زندگیمان را برای همیشه با خود داشته باشیم. عکس بیانگر احساسات و نشان دهنده غم، شادی و نشاط ما است.

برای گرفتن عکس خوب باید عکاس دید خوب داشته باشد. چشم "بینا" و ذهن "جویا" کلید موفقیت عکاس است. این گفته درست است که اگر از یک منظره چند نفر عکس بگیرند، به ندرت می شود هماهنگی و یکرنگی در این عکس ها دید. چون هر عکاس دید خود را دارد و به اشیا از زاویه خودش نگاه می کند. و حتی اگر چند نفر از یک دوربین استفاده کنند، باز هم نمی توانند عکس همسان بگیرند، چون از دوربین شناخت های مختلف دارند.

من در دانشگاه تکنیکی تاجیکستان درس خوانده ام. اما از دوران دانش آموزی به عکاسی شوق و دلبستگی زیاد داشته ام.

همیشه در جستجو هستم و می کوشم عکس هایم گویای حرف نو و تازه ای باشد.

گرفتن عکس هم انرژی و هم دقت می خواهد. اما بعد از دیدن عکس، اگر در آن خود را موفق ببینی، از این موفقیت دو برابر بیشتر انرژی می گیری.

گزارش مصور اين صفحه در کارگاه آموزش گزارشگرى چندرسانه اى که در تاجيکستان برگزار شد تهيه شده است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید

 


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
امير فولادى

مراسم عاشورا در افغانستان سابقه بسیار دارد، اما درنحوه برگزاری این مراسم در سال های اخیر تغییرات زیادی رونما شده است. در گذشته های نه چندان دور مراسم عاشورا بیشتر در حسینیه ها برگزار می شد و مردم با تجمع در حسینیه ها پای منبر روحانیون می نشستند، سینه می زدند و با گوش دادن به روضه خوان ها می گریستند. به این ترتیب برگزاری مراسم عاشورا صرفا به حسینیه ها محدود بود و این مراسم عزا داری ١٣ روزه بسیار با سادگی برگزار می شد.

اما درسال های  اخیر مراسم عاشورا از حسینه ها بیرون زده است. عاشورا  امروزه بیشتر از حسینیه ها در سطح شهر تجلیل می شود، درشهرهای عمدتا شیعه نشین افغانستان، در چهار راه ها دروازه های ویژه ای ساخته شده است.  این دروازه ها از خوازه های فلزی که بنا ها هنگام ساختن ساختمانهای بلند از آن استفاده می کنند، ساخته شده و سپس روی آن پارچه سیاه کشیده شده روی این پارچه ها عکس هائى از شهدای کربلا نصب شده است. بسیار از این دروازه ها شبیه هم اند.

ماشین های شخصی اکثرا پرچم های خاصی را حمل می کنند که روی آنها نوشته است " یا حسین شهید" یا اباعبدالله" یا قمر بنی هاشم" یا شهید کربلا" و ده ها شعا و عکس ویژه ای محرم.

در پایه ها یا تیرهای برق، دیوارهای بعضی از ساختمانهای عمومی، درو پنجره خانه ها و مغازه ها نیز پرچم ها وشعار های مشابهی به چشم می خورد.

درگذشته ها همانگونه که ذکرش رفت دهه محرم و عاشورا بیشتر فرصتی بود برای سربه زانو گذاشتن وخاموشانه از رنج بی شمار روز گار گریستن اما حالا این گریستن های سوزناک و خاموش به فریاد وهیاهو بدل شده است.

حالا همه مساجد به بلند گوهای عظیم مجهز اند، وصدای روضه خوانان، نوحه خوانان و سینه زنان را در سراسر شهر منعکس می کنند. افزون براین دسته های سینه زنی که روزانه در سطح شهر به راه می افتند، هرکدام چندین ماشین به همراه دارند که شماری از آنها نیز با بلند گوهای بزرگ تجهیز شده است. و شهر را پر از نوحه وزاری برای حسین ویارانش می کند.

دراین میان بازار کاست فروشی ها وسی دی فروشی ها نیز گرم است. و هرکدام از آنها روزانه ده ها سی دی وکاست نوحه های افغانی وایرانی را می فروشند. انچه خیلی تازه و جالب است نوحه های سینه زنی موزیکال است.

دسته های سینه زنی هر حسینیه، مشخص است ونام وعنوان بخصوصی دارد. سردسته مشخص است و از خود نایب و معاونی دارد و تمامی کسانی که سینه می زنند، لباس یک رنگ سیاه می پوشند و پارچه ای را نیز به سر می بندند که معمولا سبزرنگ است و شعار یا نام یکی از پیشوایان شیعه بر روی آن نوشته شده است.

اما در نحوه آرایش لباس ها دسته های سینه زنی از هم تفکیک می شوند، یک دسته کمربند های سبز دارند، دسته دیگر کمر بند سیاه دارند ویک دسته اصلا کمربند ندارد. لباس عده اى بلند  است و عده ای دیگر کوتاه؛ به هرحال هر دسته نشانه ای دارد بخصوص ومنحصر به فرد که دسته های دیگرآن را می شناسند ورعایت می کنند.

بزرگ سالان تاحدودی از این نوع مراسم ناراضی اند، یکی از آنها بگونه گلایه آمیزی می گوید: "دراین سال ها مراسم عاشورا مختص سینه زنی ورفتن دسته های سینه زنی ازیک جا به جای دیگر شده است.روضه وروضه خوانی کم شده است. آخوند ها هم بیشتر سعی می کنند از مسایل روز صحبت کنند."

آنگونه که این پیر مرد افغان می گوید، روحانیون درمراسم عاشورا بیشتر از مسایل سیاسی افغانستان منطقه و جهان صحبت می کنند. دراین سال ها کمتر روحانی مایل است که در مورد فضایل اخلاقی امام حسین یا در مورد شجاعت و حتی جزییات واقعه کربلا سخن بگوید ویا به وعظ ونصیحت اخلاقی مردم بپردازد.

حتی دریکی از رسانه ها موضوع بحث  نگاه کلاسیک و نگاه مدرن به عاشورا مطرح بود که پرداختن به  سجایای اخلاقی امام حسین و تشیوق مردم به پیروی از وی نگاه کلاسیک عنوان شد.

از این رو حالا روحانیون بیشتر  از کار وبیکاری، وظیفه دولت درقبال شهروندان، اقتصاد بازار، فرهنگ غرب، خاور میانه، تروریزم و موضوعات دیگری که بیشتر در رسانه ها معمول است سخن می گویند و احساس می شود که نه تنها در شکل برگزاری مراسم عاشورا بلکه در پیام ومحتوای آن نیز تغییراتی رونماشده است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
عبدالمؤمن شيرخان

هرچند قصابی، گوشت فروشی است، اما  قصاب در تاجیکستان هم به معنای گوشت فروش است و هم  کسی که چهارپا ذبح می کند.

در تاجیکستان که کشوری است با فرهنگ سنتی، برای هر پیشه ای، پیشینه و داستانی تقل می کنند. از همین رو، پیدایش قصابی را چون کسب ویژه به زمان های بسیار دور می برند و برخی حتی  بر این باورند که پیشه قصابی از زمان حضرت ابراهیم به میراث مانده است.

آنها با اشاره به روایات دینی می گویند خداوند برای امتحان از پیامبر خود مى خواهد تا فرزندش اسماعیل را قربان کند. پس از آن که خداوند صداقت پیامبر خود را می سنجد، به او می گويد که گوسفند و شترها را به جای پسرش قربان کند.

مسلمانان همین روز امتحان ابراهیم توسط خداوند را با اسم عید قربان جشن مى گيرند.

در حال حاضر در تاجیکستان  مثل گذشته کشتارگاههای دولتی وجود ندارد.  در زمان شوروی در چند شهر عمده تاجیکستان قصاب خانه های مخصوص بنیاد شده بود که تکنولوژی کار قصابان را اجرا می کرد.

این قصابخانه ها با نام روسی "بوینیا" (کشتارگاه) میان مردم شناخته می شد، اما بعد از فروپاشی اتحاد شوروی این کشتارگاه ها مفلس شدند و از میان رفتند. هم اکنون این کار را قصابان حرفه ای در بازار و دیگر مراکز گوشت فروشی انجام می دهند. بعضی از قصابان از فضای کشتارگاه های پیشین استفاده می کنند و گوسفندهای خود را در آنجا می کشند.

در شهر دوشنبه، پایتخت، گوشت حیوانات بجز در بازارها و مغازه های خواربارفروشی در دو بازار مخصوص قصابی هم به فروش می رسد.

باید گفت که در تاجیکستان گوشت بز، گوسفند و گاو  نسبت به مرغ و ماهی فروش بیشتر دارد و جشن و مراسمی نیست که بدون گوشت این حیوانات برگزار شود.

در دو سال اخیر در تاجیکستان گوشت نیز مثل دیگر مواد غذایی قیمت بی سابقه کسب کرده است. مثلا، یک کیلوگرم گوشت گاو، بز و گوسفند از ١٢ تا ١٤ سامانی ارزش دارد که معادل ٤-٥ دلار آمریکایی است. این برای ٦٥ در صد جمعیت تاجیکستان که زیر خط فقر زندگی می کنند، گران است.

کارشناسان دلیل گرانی قیمت گوشت در تاجیکستان را به صدور حیوانات زنده از تاجیکستان مربوط می دانند که در چند سال اخیر بیشتر شده است.  سبب دیگر گرانی گوشت را کم شدن گوسفندپروری یا دامداری می دانند. به گفته کارشناسان، پرورش حیوانات و دامداری نسبت به زمان شوروی ده ها مرتبه کاهش یافته است.

گزارش مصور اين صفحه در کارگاه آموزش گزارشگرى چندرسانه اى که در تاجيکستان برگزار شد تهيه شده است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
آذر آهنگر

در افغانستان، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، نداشتن تلفن همراه به معنای مختل شدن نیمی از کارها و برنامه های روزمره یک فرد است. از معاملات بزرگ و کوچک تجاری گرفته تا کارهای شخصی و حتا پرسیدن حال یک دوست بیمار در افغانستان از طریق موبابل یا همان تلفن همراه انجام می شود.

امروزه در افغانستان، کشوری که تنها پنج سال پیش خدمات مخابراتی و تلفنی در آن در بدترین وضعیت قرار داشت، نزدیک به چهار میلیون نفر به تلفن همراه دسترسی دارند.

در سال هایى که نخستین شرکت تلفن همراه – افغان بی سیم – در افغانستان آغاز به کار کرده بود، داشتن تلفن همراه برای هر شهروند افغان کار ساده ای نبود. برای خرید یک دستگاه تلفن همراه با سیم کارت آن، حداقل باید چهار صد دلار آمریکایی در جیب می داشتید.

اما حالا وضعیت تغییر کرده است. با گذشت زمان، چندین شرکت تلفنی در افغانستان به فعالیت آغاز کردند و امروز چهار شرکت بزرگ خصوصی مشغول ارایه خدمات تلفنی در این کشور است. برخی از این شرکت ها برای این که در بازار پر رقابت تلفن در افغانستان پیشگام شوند، با افزودن اعتبارى معادل قيمت سیم کارت در واقع اين کارت ها را به طور رایگان در اختیار مردم قرار می دهند.

تا حالا هشتصد میلیون دلار در عرصه فن آوری مخابراتی در افغانستان سرمایه گذاری شده است که این رقم، یکی از بزرگترین سرمایه گذاری های خارجی در افغانستان است. دولت افغانستان می گوید سال گذشته از این محل، بیش از صد میلیون دلار درآمد داشته است.

اما جدا از عوایدی که دولت افغانستان از این راه دارد، مردم عادی نیز به شکل قابل توجهی از فعالیت شرکت های خصوصی تلفنی سود برده اند.

آمار رسمی وزارت مخابرات افغانستان نشان می دهد که شرکت های خصوصی تلفنی هم اکنون زمینه کار را برای بیش از پنجاه هزار شهروند افغان فراهم کرده اند که این رقم در کشوری با نرخ نسبتا بالای بیکاری، قابل توجه است.

این افراد یا در ادارات و نمایندگی های مربوط به این شرکت ها کار می کنند و یا در کنار جاده ها، کارت های مصرفی (کرديت) می فروشند.

تعدادی دیگر هم به شکل غیرمستقیم از طریق شرکت های تلفنی صاحب کار شده اند. مثلا آنها که غرفه های خدمات عامه تلفنی (PCO) باز کرده اند و یا تلفن های همراه را به شکل سیار و بدون داشتن دکان یا غرفه ای با خود حمل مى کنند و در اختیار مردم قرار می دهند و از آنان در بدل هر دقیقه صحبت، پول می گیرند.   

بخشی دیگر از افراد نیز از طریق ایجاد دکان های تعمیر دستگاه های تلفن برای خود کاری دست و پا کرده اند که شغل این دسته از افراد خیلی هم پر رونق است.

این دکان ها در کنار تعمیر دستگاه های تلفن، خدمات آهنگ گذاری در تلفن های موبایل را نیز ارایه می کنند و این کار به ویژه توجه نوجوانان و جوانان را به خود جلب کرده است.

شاید پنج سال پیش، تصور این که افغانستان در این مدت این همه در عرصه مخابرات پیشرفت می کند برای کسی ممکن نبود. دولت جدید افغانستان در سال ٢٠٠٢ میلادی، در حالی ایجاد شد که حاکمیت پنج ساله طالبان بر افغانستان به تازگی پایان یافته بود و تقریبا همه زیربناها و تاسیسات مخابراتی در افغانستان در جریان سال های قبل از طالبان که کابل و بیشتر شهرهای دیگر این کشور درگیر جنگ داخلی بود، به کلی از هم فروپاشیده بود. 

در آن سال ها تنها وسیله ای که افغان ها از آن برای تامین ارتباطات تلفنی استفاده مى کردند چند دستگاه تلفن آنالوگ بود. بسیاری از افغان ها برای برقراری ارتباط با دوستان و یا اعضای خانواده هایشان که در جریان سال های جنگ در افغانستان به کشورهای خارجی مهاجر شده بودند، مجبور بودند راه های پر و خم و پیچ زیادی را که در آن زمان پر از خطر نیز بود طی کنند و به پاکستان بروند، تا از طریق تلفن های فعال در آنجا، با اعضای خانواده هایشان تماس برقرار کنند.

اما حالا از تقریبا هر جایی در افغانستان ممکن است به کشورهای خارجی تلفن کرد. تنها موردی که هنوز مورد انتقاد افغان هاست، کیفیت بد و نرخ نسبتا بالای مکالمات تلفنی است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
علی عطار

نگاهی به فعالیت های مشاورین املاک زن در تورنتو

مهاجرت ایرانیان به کانادا که پیش از جنگ دوم جهانی با تعداد ۱۲ نفر  آغاز شد در دهه های  اخیر افزایش چشمگیری یافته است. بر اساس آمار بدست آمده از سر شماری  کانادا تعداد کل مهاجران ایرانی در سال ۲۰۰۱ در این کشور ۸۹۰۰۰ نفر ذکر شده  است.

بر اساس همین آمار از سه شهر تورنتو، ونکوور و مونترال که مقر اصلی سکونت ایرانیان است، شهر تورنتو، و بخصوص شهرک ریچموند هیل در شمال آن،  با ۴۱۰۰۰ ایرانی  یکی از بزرگ ترین و مهم ترین مراکز ایرانی نشین کاناداست تا جایی که  آن را به شوخی و گاه جدی "تهرانتو" می نامند. آمار غیر رسمی جمعیت ایرانیان مقیم کانادا را در سال  ۲۰۰۷ بیش از دویست هزار نفر گزارش می کند.

بسیاری از ایرانیان مقیم کانادا و بخصوص تورنتو فارغ التحصیلان دانشگاهی و متخصصین قابلی هستند که موفقیت های چشمگیری کسب کرده اند.  گفته می شود که در کانادا حدود ۳۵۰ استاد دانشگاه ایرانی به تدریس و تحقیق مشغول هستند.

با این وجود در حالی که بیش از ۳۷% ایرانیان ساکن در کانادا پایان نامه دانشگاهی دارند، بسیاری از آنان نتوانسته و یا نخواسته اند در "وطن جدیدشان" در رشته تخصصی خود فعالیت کنند. این گروه برای امرار معاش و گذران زندگی خود به شغل های دیگری رو آورده اند که گاه به رشته تحصیلی آنان هیچ گونه ارتباطی ندارد.

در بین گروه های شغلی، برخی از ایرانیان تحصیل کرده به شغل های به اصطلاح  آزاد مانند امور حقوقی یا ساختمان سازی روی آورده اند. در کنار آنان بخش قابل توجهی نیز به خرید و فروش خانه و املاک می پردازند که در ایران نیز سابقه طولانی دارد.

این شغل با رشد خانه سازی و گسترش روز افزون "تورونتو بزرگ" (GTA) در حال حاضر بازار داغی دارد.  در سال ۲۰۰۷ خرید و فروش املاک در بعضی مناطق کانادا دوبرابر شده است و افراد زیادی را به این حرفه جذب کرده است.

در حالی که از تعداد مشاورین املاک ایرانی آماری وجود ندارد، تعداد کل مشاورین مسکن تورنتو حدود ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده  است. در بین مشاورین  املاک و مسکن در شهر تورنتو تعداد قابل ملاحظه ای از زنان ایرانی نیز به این کار مشغول هستند.

در حال حاضر صفحات بسیاری از هفته نامه ها و مجله های فارسی زبان چاپ تورنتو و رسانه های سمعی و بصری ایرانیان به تبلیغات مشاورین مسکن یا مشاورین مالی زن و مرد اختصاص یافته است.

گزارش مصور اين صفحه نگاهی است اجمالی به دیدگاه ها، علل پرداختن به این پیشه و شرایط کاری دو نفر از مشاورین مسکن زن ایرانی که هر دو تحصیلات عالی دارند و تنها بعد از مهاجرت به کانادا به این شغل روی آورده اند.

در این گزارش تکه هایی  از تبلیغات سمعی و بصری در رسانه های فارسی زبان تورنتو نیز استفاده شده است. علاوه بر این آمارهای ذکر شده عمدتا بر گرفته از نوشته پژوهشی وحید گروسی در باره جامعه ایرانی کانادا است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
مصطفی میلاد

در سال ١٧٠٠ ميلادى هنگامى كه بازرگانان اسپانيايى مى خواستند از راه دشت هاى نوادا به لوس انجلس بروند، سفر شان را " سفر مرگ" ناميدند.

رافايل ريويرا Rafael Rivera اولين مأمور اكتشافى اروپايى بود كه از دشت هاى پهناور نوادا ديدن كرد. كشف يك وادى پر آب و علف، سفر اين گروه را كوتاه تر ساخت. آنها اين وادى را لاس وگاس  ناميدند كه به اسپانيايى چمنزار معنى مى دهد. وادى وگاس  تابستان خيلى گرم و زمستان سرد دارد.

چندى بعد Brigham Young  بريگهام يانگ رهبر مورمون ها حدود سى تن از مبلغان فرقه مذهبى مورمون را مأمور بناى قلعه اى در لاس وگاس كرد كه هنوز به عنوان اولين بناى غير بومى در گوشه اى از خيابان واشنگتن در بلوار لاس وگاس باقى است.

ظاهرا هدف از بناى عمارت اين بود كه در آن به بومى ها، كشاورزى بياموزند. بومى ها نه تنها اين پيشنهاد را نپذيرفتند بلكه گاهى هم با هجوم خود به تاراج آن پرداختند.

كشف سنگ هاى معدنى  قيمتى راه را براى آماده سازى معادن در  لاس وگاس گشود. با تكميل شدن خط آهنى كه جنوب كاليفرنيا را به شهر درياچه ى نمك Salt lake city  وصل مى كرد، اين وادى هم داراى خط آهن شد.

وادى لاس وگاس در ماه مى ١٩٠٥ ميلادى بنا شد و در ابتدا تقريبا٨٠٠ نفر درآن زندگى مى كردند.

در نوزدهم مارس سال ١٩١١ ميلادى شرط بندى و قمار در لاس وگاس قانونى شد و طى سى سال بعد از آن جميعت اين شهر به ٨٤٢٢ نفر رسيد.

وقوع جنگ دوم جهانى لاس وگاس را به مركز صنعت دفاع نظامى تبديل كرد زيرا در اينجا آب فراوان است و انرژى  زياد.

لاس وگاس رفته رفته وسيع تر و باشندگانش بيشترشدند. در سال ١٩٦٠ ميلادى اين شهر با مساحت ٤٦ كيلومتر مربع ٦٤٤٠٦ نفر جمعيت داشت.

لاس وگاس شهرى است كه دائماً در حال گسترش و نوسازى بوده و شهرتش مایۀ توجه هنر پيشگان سينما و آوازخوانان معروف به آن شده است . از فرانك سيناترا گرفته تا الويس پرسلى، آواز خوان مشهورى كه هتل بين المللى اين شهر را افتتاح كرد، بسيارى از نام آوران آمريكائى از اين شهر ديدن كرده اند. امروز هم هنرپيشگان بسيارى به اين شهر سفر مى كنند.

لاس وگاس را شهر گناه هم ناميده اند.  شايد به خاطر وجود انبوه كازينوها و بارها در اين شهر. برد و باخت جزو سرگرمى هاى سياحان در لاس وگاس است. روزانه در قمارخانه هاى لاس وگاس ده ها ميليون دلار برد و باخت مى شود. ميزان باخت را سه برابر برد تخمين مى زنند. يعنى هفتادو پنج در صد بازى كنندگان مى بازند و ٢٥ در صد مى برند.

بيشترين و معروف ترين كازينوها در باريكه لاس وگاس Las Vegas Strip  قرار دارد كه تقريبا ١٥٠ تا ٢٠٠ هزار نفر در روزهاى عادى و حدود ٣٠٠ هزار نفر در روزهاى تعطيل از آن ديدن مى كنند.

بزرگترين هتل و كازينوى لاس وگاس ام جى ام MGM  است كه بيشتر از ٤٠٠٠ اتاق دارد. وين Wynn دومين هتل بزرگ لاس وگاس است كه در نظر دارد طى دو سال آينده با توسعه عمارت فعلى اش ٤٧٠٠ اتاق و آپارتمان به مشتريان عرضه كند.

باريكه ى لاس وگاس در بيست و ششم دسامبر ١٩٤٦ ايجاد گرديد. سرازير شدن ميلون ها دلار به طور مستمر و وجود هتل ها و كازينو هاى بى شمار اين شهر را روز به روز غنى تر ساخته، به گونه اى كه امروز  پردرآمد ترين شهر دنيا به حساب مى آيد.

لاس وگاس را نه تنها هتل ها و كازينو هاى آن ديدنى مى سازد، بلكه نمايش هاى جالب سيرك، تياتر و ده ها نمايش ديگر چون رقص آب، جنگ يخ و آتش، صحنه اى از جنگ هاى انگليس و فرانسه و ... مردم را از دورترين نقاط به ديدن آن مى كشاند.

بار اول كه از لاس وگاس ديدن كردم ۹ سال قبل بود، اما اين بار شهر را وسيع تر، آبادتر و پر جمعيت تر از ۹ سال قبل يافتم. جمعيت كنونى آن حدود يك ميليون و هشتصد هزار نفر است كه بيشتر از ٥٠٠ هزار نفر آن ها در مركز شهر زندگى مى كنند.  كار شناسان پيش بينى كرده اند كه جمعيت شهر تا سال ٢٠٢٠ دو برابر خواهد شد.

صرف نظر از اين كه اين شهر را شهر گناه ناميده اند و يا اين كه چه در آن مى گذرد، هرگاه به لاس وگاس از ديد ديگرى نگاه كنيم شهرى را مى يابيم كه زمانى بيابانى بيش نبود، اما امروز مشهورترين ديدنى هاى جهان چون برج ايفل پاريس، آسمان خراش هاى نيويورك، اهرام مصر و بسيارى ازديدنى هاى ديگر جهان در آن شبيه سازى شده است.

لاس وگاس شهرى است  در حال گسترش با ديدنى هاى بيشمار و كمتر كسى را مى توان يافت كه آرزوى ديدن آن را نداشته باشد.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
گرزم تاجيک فر و پيرو بای محمد

با آغاز فصل سرما تاجیکان تدارک برای تجليل از جشن سال نو مسيحی را آغاز می کنند و با فرارسیدن بهار به استقبال سال نو ملی خود نوروز می روند.

با اين که اکثريت جمعيت تاجيکستان مسلمانند، آغاز فصل سرما در اين کشور، سرآغاز تدارکات تاجيکان برای تجليل از جشن سال نو مسيحی است.

يک ماه قبل از فرا رسيدن سال نو ميلادی جاده ها و خيابان ها آراسته و چراغانی می شوند، در دفترها و خانه ها درخت کاج مزين با آويزه های رنگين نصب می شود و در مدرسه ها و موسسات برنامه های جشنی برپا می شود.

نوجوانان در اين جشن ها دور گردنشان شلشله های براق می اندازند و به رخسارشان ماسک حيواناتی چون خرس و شير و روباه را می کشند يا لباس قهرمانان افسانه ای را به تن می کنند و دور درخت کاج می خوانند و می رقصند.

طی اين روزها نوشته "سال نو مبارک" را در سراسر کشور می توان ديد و مردم به همديگر سال نو را از پيش شادباش می گويند و آرزو های نيک می کنند.

شبکه های تلويزيونی نيز در اين موسم پر از برنامه های ويژه سال نو است. قيمت ها در بازار ها و فروشگاه ها پايين تر از روزهای معمولی سال است و تعداد خريداران هم بيشتر از پيش است.

برای تجليل از سال نو ميلادی تاجيک ها تلاش می کنند خوان های پرناز و نعمت بگسترند تا در جمع اعضای خانواده و دوستان نزديک شب ٣١ دسامبر را تا بامداد يکم ژانويه بيدار بمانند و به شادی و سرور بگذرانند.

سفره تاجيکی در شب سال نو افزون بر غذاهای معمولی حاوی "حسيب" و لرزانک کله پاچه هم هست که ميان مردم اسلاو هم رايج است. حسيب، نوعی کالباس سنتی دست پخت است که عمدتا از روده و گوشت گاو تهيه می شود. در کنار آن حتما انواع سالاد و سبزيجات گذاشته می شود.

با اين که همه نوروز را سال نو ملی خود می دانند، اکثرا در تجليل از سال نو مسيحی نيز کوتاه نمی آيند، چون تقويم در تاجيکستان ميلادی است و با تحويل سال کهنه تاجيکستان رسما وارد سالی نو می شود. مقمات در آستانه سال نو گزارش های سالانه خود را تدوين می کنند و رهبر کشور در روز سال نو پيام شادباش رسمی مى فرستد.

قبل از ٣١ دسامبر موسسات و شرکت ها به تعداد فرزندان خردسال کارمندانشان هدايای سال نو توزيع می کنند که غالبا عبارت است از شکلات و بيسکويت و انواع ديگر شيرينی ها و اسباب بازی.

دريافت هدايا سال نو را برای کودکان هيجان انگيز تر و شادی بخش تر می کند. در شهرهای بزرگ کودکان خانواده های ميانه حال معمولا تا نيمه شب روز ٣١ دسامبر در انتظار ورود بابای برفی (پاپا نوئل) و برفک (نوه پاپا نوئل) بيدار می مانند و می دانند که بابای برفی با کولباری از هدايا خواهد آمد. پدر و مادران برای شادی بيشتر کودکانشان از پيش دو نفر را برای اجرای نقش بابای برفی و برفک اجير می کنند.

طی بيش از هفتاد سال حکومت شوروی که تجليل از سال نو الزامی بود و جشن نوروز مورد بی مهری مقامات قرار داشت، تاجيک ها به برپايی دو جشن سال نو خو گرفتند که يکی علنی و ديگری پنهان بود.

اما با وجود آزاد شدن  نوروز در دوره پرسترويکا و با فروپاشی اتحاد شوروی و ايدئولوژی آن، بساط جشن سال نو مسيحی در تاجيکستان برچيده نشد، هرچند برخی از افراد معتقد به مکتب های خاص اسلام تجليل از سال نو مسيحی را ناروا می دانند. ولی تعداد بيشتر مردم سال نو مسيحی را نيز به عنوان بهانه ای برای خوشی و به ياد روزگار گذشته گرامی می دارند و حساب آن را از نوروز جدا می دانند، طوری که هر يک از اين دو جشن سال نو، تدارکات، غذا، آرايش ها و صورت خاص خود را دارد.

بدين گونه، مردم تاجيکستان دو سال نو دارند: يکی در نيمه شب ٣١ دسامبر آغاز می شود و تا يکم ژانويه ادامه دارد که سال نو رسمی است و ديگری، نوروز است که به عنوان سال نو ملی همه ساله از آن در روز ٢١ مارس تجليل می شود.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
داریوش رجبیان

"كتاب هديه اى است كه يك عمر دوام مى آرد. قدرى هم الهام هديه بده. چه هديه اى بهتر از كتاب؟ ٢٢١ هزار ايده براى كريسمس."  اينها نمونه هايى از شعارهاى روى ويترين كتاب فروشى هاى عمده لندن مثل واتر استونز، بلك ولز و فويلز در اين روزهاست.

هزاران تن از كتاب دوستان همه روزه به شعبه هاى بى شمار اين كتاب فروشى ها وارد مى شوند و با هداياى كريسمسى بيرون مى آيند.  

كريسمس از مناسب ترين وقت ها براى خريدارى كتاب در لندن است. براى نمونه، همه هفت جلد رشته داستان هاى هرى پاتر را كه در روز هاى معمولى به قيمت ١٨٥ پوند مى خريديد، اكنون مى توانيد در واتراستونز با سى و هفت پوند تخفيف بخريد.

برخى از كتاب ها به مثل "اروپاى نوين" مايكل پيلين، در ايام كريسمس درست پنجاه درصد تخفيف خورده اند و به احتمال زياد تا پايان دوره حراجى حتا يك نسخه از اين كتاب ها روى قفسه هاى كتاب فروشى باقى نخواهد ماند.  

كتاب فروشى ها فهرست كتاب هاى حاضر در حراجى را ترتيب داده اند و آن را ميان خريداران آن را توزيع مى كنند.  بيشتر كتاب ها داستان هاى انگليسى و خارجى است، ولى تعدادى هم مربوط به باغدارى و آشپزى و سير و سياحت اند كه در بريتانيا زياد طرفدار دارند. بسيارى از اين كتاب ها به نصف قيمت اصلى شان به فروش مى روند.   

يك كارمند كتاب فروشى زنجيره اى "بلك ولز" در پاسخ به اين پرسش كه كدام يك از كتاب ها خريدار بيشتر دارد، مى گويد:  "بيشتر مشترى هاى ما در ايام كريسمس آثار كلاسيك مى خرند. همه نوع كتاب خريدار دارد. اما به خصوص بازار كتاب هايى كه ارزان اند و ظاهر قشنگى دارند، پررونق تر است. كتاب هايى هم كه بيش از يك سال در انبار ما مانده اند، تخفيف مى خورند و روى چهار تا پنج ميز حراجى ما قرارمى گيرند و زود به فروش مى روند."  

اما حراجى بلك ولز همه ساله اندكى ديرتر، در روز ۲۶ دسامبر آغاز مى شود و تا چند روز بعد از سال نو ميلادى هم ادامه دارد.  

به گفته همين فروشنده، تا شب كريسمس فروشگاهها بسيار شلوغ است. بعد از آن خلوت مى شود. ولى يكى دو روز بعد از شب كريسمس شمار مشترى ها فوق العاده زياد است. 

از اين گفته چنين بر مى آيد كه احتمالا بعد از يكى دو روز خانه نشينى و پركردن اندرون از نوشابه ها و خوراكى هاى گوناگون، بعضى  دوباره مى خواهند بيايند بيرون و براى كسب معرفت هم اندكى پول خرج كنند.  

در گزارش تصويرى اين صفحه مى توانيد صحنه هايى از كتاب فروشى هاى لندن در ايام كريسمس را ببينيد.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
على عطار

مراسم گذار از پاییز به زمستان تا به امروز در ایران و برخی کشورهای مجاور بنام شب یلدا برگزار می شود. برگزاری این مراسم در کشورهای دیگر چون روسیه جنوبی و چین نیز در کانون خانواده گزارش شده است.

از هزاران سال پیش تغییر فصول سال مورد توجه انسان بوده و در مقاطع زمانی مربوط به آن آیین هایی برگزار می شده است. سپری شدن پاییز و آغاز زمستان، زمانی  که به تدریج از طول شب کاسته و به طول روز افزوده می شده، موجب شادی انسان ها بوده است. مردم  آن روزگار بخاطر این تغییر هستی بخش به نیایش خدایان می پرداخته اند.

به نظر می رسد این تغییرات طبیعت در آستانه زمستان به مثابه مژده برای رسیدن بهار و فصل کشاورزی تعبیر می شده است. سرو و کاج از تنها درختانی هستند که لباس سبز خود را حتی در سرمای زمستان به تن دارند و در آیین های باستانی چون نماد مقاومت در برابر سختی زمستان پذیرفته شده بودند. شاید به همین دلیل است که درخت سرو در آیین ها و نیایش های کهن ایرانی همواره حضور دارد.

به گفته علی اکبر دهخدا از نظر علم ستاره شناسی،  یلدا زمان ورود خورشید به برج جدی است. از این هنگام سال است که مسیر خورشید که به پایین ترین نقطه جنوب شرقی رسیده، عوض می شود و باز به طرف بالا یعنی شمال شرقی می رود. 

این پدیده نجومی موجب بلندتر شدن طول روز می شود. به گفته ابوریحان بیرونی آغاز زمستان بر اساس گاهشماری سیستانی که یکی از تقویم های باستانی ایرانی است، آغاز سال نو بوده است.

اگر چه دو واژه یلدا و میلاد هم از نظر آوایی و هم از نظر معنایی به هم شباهت دارند ولی از نظر ریشه به دو زبان گوناگون تعلق دارند. یلدا در زبان سریانی (لهجه ای از زبان آرامی که در بین النهرین صحبت می شده)  ریشه دارد اما به همان معنی میلاد عربی است.  یلدا در ادبیات فارسی بعضى اوقات به طور مجازی مترادف با سیاهی  یا درازی استفاده می شود.

پژوهش ها نشان می دهد که در ایران باستان و پیش از رواج دین زرتشت، طولانی ترین شب سال به عنوان میلاد مهر، که نماد خورشید ( یا خدای خورشید) بوده، ستایش می شده است.  بنا بر آن باورها مهر در آن شب از آناهیتا، الهه آب زاده شده بود.

شب یلدا تنها چند روزی با کریسمس که به باور بیشتر فرقه های مسیحی شب تولد عیسی مسیح است فاصله دارد.  علاوه بر آن بعضی عناصر موجود دراین مراسم  مانند درخت کریسمس به باورهای ایران باستان نزدیکی دارد (سرو ودیگر گیاهان سبز در مراسم آئینی ادیان باستانی ایران وجود داشته و تا امروز هم شاخه های سرو در مراسم اوستا خوانی و گهنبارهای زرتشتیان دیده می شود). به این دلایل ارتباط این دو جشن بحث های فراوانی بخصوص از جانب ایرانیان و ایران پژوهان  به همراه داشته است.

برخی پژوهشگران چون ذبیح بهروز (١٣٥٠- ١٢٦٩) معتقدند که  ٢٥ دسامبر یعنی روز کریسمس، تولد دیگر پیامبر ایرانی "مهر دوم" است که چند سده پیش از مسیح در شرق ایران ظهور و ادعا کرده بود که همان " ایزد یا پسر خورشید"  است.

به باورذبیح بهروز، آیین این پیامبر ایرانی است که بعدها بصورت "میترائیسم" در اروپا هوادارانی می یابد و رقیب جدی دین نو بنیاد مسیحی می شود. به این دلیل است که برخی از عناصر این دین به مسیحیت راه می یابد.

در همین راستا برخی از پژوهشگران معتقدند که کریسمس همان تغییریافته یلداست. آنها حتی بر این باورند که شنبه، روز تعطیل هفته در آن زمان،  چند سده پس از ظهور مسیحیت به یکشنبه که روز خورشید (Sunday) بود، تغییر یافت،  باورهایی که از جانب روحانیون مسیحی رد می شود.

در گزارش مصور حاضر پرویز ورجاوند، پژوهش گر ایران باستان، بهرام بهرامی پژوهشگر و نویسنده زرتشتی و کشیش  دانیال پطروسیان امکان وجود پیوندی بین کریسمس و یلدا را به اختصار بررسی می کنند. با تشکر از منیژه دادخواه که شماری از عکس‌های این مجموعه را در اختیار ما گذاشتند.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2025 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.