Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
Subscribe to RSS - گزارش هاى چندرسانه اى
گزارش هاى چندرسانه اى

گزارش هاى چندرسانه اى


هاله حیدری

بعد از خرید و خانه تکانی قبل از عید، سفر اولین گزینه ای است که بیشتر خانواده ها در این تعطیلات انتخاب می کنند. دفاتر هواپیمایی، ترمینال های مسافربری و راه آهن از مدت ها قبل در تلاش گرفتن جا برای مسافرنشان هستند. اگر خوش شانس باشید و زودست به کار شوید ممکن است در تاریخ دلخواه بتوانید بلیط و هتل مناسبی را که می خواهید تهیه کنید. در غیر این صورت باید برنامه را با اولین جایی که برایتان باز می شود تنظیم کنید.

کشورهای اطراف ایران در این روزها پذیرای ایرانیانی هستند که می توانند به سفرهای گرانقیمت خارجی بروند.

مونا در یک شرکت خصوصی کار می کند و از کسانی است که چند سالی می شود که نوروز را در دبی می گذراند. دلیل عمده او شرکت در کنسرت هایی است که خوانندگان ایرانی برای علاقه مندانشان در دبی اجرا می کنند.

سفرهای داخلی هم در نوروز کم خرج نیست. در تعطیلات نوروز به خصوص هفته اول فروردین سفر به جزیره کیش با قیمت سفر به یکی ازکشورهای اطراف حلیج فارس برابری می کند.

جلال که از یک ماه قبل تصمیم داشته به همراه خانواده اش در نوروز به کیش برود، به دلیل بالا بودن قیمت ها از سفرش صرف نظر کرده و قرار است به جای کیش به کرمان به منزل مادر خانمش برود. می گوید:" هم خرجش کمتر است و هم بالاخره یک مسافرت رفتیم و آب و هوایی عوض می کنیم."

روزبه و دوستانش هم هر ساله یکی دو روز مانده به تحویل سال کوله پشتی هایشان را بر می دارند و با قطار مشغول سفر می شوند. چون چادر می زنند و یک کیسه خواب کارشان را راه می اندازد. مشکلی هم برای هتل و محل اقامت ندارند. آنها قرار است امسال به کویر بین یزد و اصفهان بروند. او عاشق این سفرهاست و می گوید:" حتی اگر سه روز هم تعطیل باشد و هیچ کدام از دوستانم هم نتوانند همراهی ام کنند باز من به جایی می روم." روزبه سالی یک بار به سفر تفریحی خارج از ایران می رود و بقیه سال را در خود ایران می گردد. برای تعطیلات اول فروردین بیشتر جاهایی را انتخاب می کند که زیاد شلوغ نباشد.

شهرهای بزرگ ایران هرسال میزبان مسافران نوروزی هستند. به طوری که علاوه بر هتل ها و مهمانسراها، پارک ها هم مملو از جمعیت می شود. شمال ایران هم یکی از آن مناطقی است که نیمی از تهرانی ها تعطیلات نوروز را در آنجا می گذرانند.

البته بعضی هم دوست دارند نوروز را در شهر خودشان باشند و به دیدن دوستان و آشنایان و فامیل بروند. و یا در خانه استراحت کنند. علی ساکن تهران است و می گوید:" تهران با هوای تمیز و بدون آلودگی و ترافیک را با هیچ کجای دنیا عوض نمی کنم."
این گروه از کسانی که می توانند برای تعطیلات برنامه ریزی کنند از خوش شانس ها هستند.

شغل هایی هم هست که اصلاً تعطیلی ندارد مانند پرستاران، آتش نشانان ، پلیس و ... . اینان تمام مدت تعطیلات باید به صورت شیفتی کار کنند.

داریوش مهندس ساختمان است. او پروژه ای را در دست دارد که نمی تواند تعطیلش کند. حتی برای نوروز. او می گوید "کار را به جای سه شیفت به دو شیفت تقلیل می دهم ولی بیشتر نمی توانم. پروژه های زمان بندی شده همیشه باید فعال باشند."

البته عید و تعطیلاتش بیشتر به کام بچه هاست. اگر تکالیفی که مدارس هر ساله برای این تعطیلات در نظر می گیرد نبود، به هیچ گروهی به اندازه بچه ها خوش نمی گذشت.

کامران کلاس دوم راهنمایی است.  او در سه روز تکالیفش را، که به آن پیک نوروزی می گویند، انجام داده و به قول خودش شر تکالیف را کنده و تا پایان تعطیلات می تواند با خیال راحت بازی کند.

در ایران از اول تا پنجم فروردین تعطیل رسمی است. البته تا ۱۳ فروردین بیشتر کارهای اداری و دولتی تق و لق است و گرفتن مرخصی برای تمام ۱۳ روز کار زیاد سختی نیست. البته مدارس و دانشگاه ها تا ۱۳ فروردین در تعطیلات به سر می برند.
 به سفر بروند یا نروند، همه پس از این تعطیلات خودشان را آماده می کنند با سالی که در پیش دارند روبرو شوند.

در گزارش مصور از چند تن می شنویم که تعطیلات خود را چگونه می گذرانند.

شما هم از تجربه خودتان برای ما بگویید. اگر عکس و خاطره دارید برای ما بفرستید.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
مهراوه سروشیان

قنات، نماد تلاش ایرانیان است برای دستیابی به آب. تلاشی که به گواهی اسناد تاریخی به پیش از میلاد می رسد. اگر این ادعا که مسافت شاخه های اصلی و فرعی قنات های ایرانی، فاصله ی کره ماه را با زمین پر می کند، تنها یک تمثیل شاعرانه هم باشد، چیزی از شگفتی این کوشش طاقت فرسای پیشینیان ما نمی کاهد. سابقه تاریخی قنات در ایران به صورت مستند، در کتیبه های سارگون دوم، پادشاه آشور (۷۰۵-۷۲۲ ق.م.) ذکر شده است.

تکنیک قنات در ایران زاده شده، در ایران توسعه یافته و از این سرزمین به سرزمین های دیگر راه یافته است . هانری گوبلو * خاستگاه قنات را شمال غربی ایران فعلی می داند. طبق فرضیه ی او در گستره فرهنگی ایران، قنات به وسیله معدن کاران آکادی ابداع شده است. این معدن کاران به دنبال سنگ معدنی مس، کوه های زاگرس را کاوش می کرده اند که با برخورد به سفره های آب زیرزمینی دچار مشکل شده اند. آنها این مشکل را با ایجاد زهکش در کف معدن حل کرده و به طور تصادفی به تکنیک قنات دست یافته اند.

قنات نه تنها در پهنه سرزمین ایران وجود دارد، بلکه به دیگر سرزمین ها هم گسترش یافته، اما هر چه به حوزه مرکزی ایران نزدیک تر می شویم، فناوری قنات ها پیچیده تر و عظیم تر می شود. در این محدوده قنات از نظر فنی و تکنولوژیکی، از نظر تعداد و تراکم، طول، عمق مادر چاه، میزان آبدهی و تعداد و میزان زمینهای مشروب از آن در سطح جهان، بی نظیر است.

با این سابقه تاریخی و همچنین نقش تاریخی قنات و با در نظر گرفتن مسئله آب و آبیاری در سرزمین خشک و کویری ایران و وابستگی مردم به آن می توان حدس زد که میان فرهنگ و کاریز ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. این ارتباط تا آن جاست که یکی از معانی متعدد فرهنگ، کاریز آب است. همچنین واژه "دهن فرهنگ" به جایی اطلاق می شده که از کاریز، آب به روی زمین جاری می شده است.

آمار رسمی سال ۱۳۷۷ نشان می دهد که در سراسر پهنه ایران، تعداد ۳۲۱۶۴ قنات وجود دارد که در حدود ۷/۷۷ درصد این قنات ها در مناطق شرقی ایران حفر شده اند. بنا به محاسبات انجام شده در مقاله شگفتی های قنات های ایران، طول متوسط هر قنات را می توان ۶ کیلومتر در نظر گرفت. طول کل حفاری های انجام شده برای قنات های ایران تقریبا برابر است با ۸۲ درصد فاصله زمین تاکره ی ماه و ۷۷/۷ برابر طول خط استوا است.

واژه قنات

ریشه کلمه قنات برگرفته از کلمه "کانو" آکادی به معنای "نی" است که در عبری به "کانا" و در آرامی به "کاینا" تبدیل شده و در سیر تحول خود به شکل واژه "کانال" در زبان لاتین وارد شده و در آن جا به معنای "مجرا" از آن یاد شده است. معادل فارسی قنات، کاریز است که به اعتقاد برخی مرکب از کن (کندن) + ریز (ریختن و خالی کردن) است.  در لغت نامه دهخدا در ذیل کلمه کاریز آمده است: آب باشد که در زیرزمین چاه به چاه برند و در تازی به آن قنات گویند. همچنین آمده است: راه آب روان در زیرزمین که به عربی قنات گویند و در اصل کاه ریز بوده که برای امتحان جریان آب کاه می ریخته اند تا معلوم شود.

قنات چیست؟

در نقاطی که هوای گرم و خشک دارند و آب های سطحی آنها کم است، قنات ها بهترین وسیله برای بدست آوردن آب جهت مشروب ساختن اراضی بودند. قنات در واقع قدیمی ترین روش هیدروتکنیک است. این روش از کانال و یا مجاری زیرزمینی تشکیل می شود که سرچشمه این مجاری درکوه پایه ها و مظهر آنها درکشتزارهاست.

جهت احداث قنات در ابتدا چاه های عمیقی به عمق متوسط ۱۵۰تا ۲۰۰متر به نام "مادرچاه" در کوه پایه ها و یا در دامنه های با شیب مناسب و با قطر ۱ الی ۲متر حفر می کنند. سپس در مسیری که به سوی کشتزارها و اراضی می رود، چاه های متوالی در امتداد هم و به فاصله های چندین متری مساوی با هم تا محل مورد نظر حفر می کنند. در مرحله بعدی این چاه ها را به وسیله کانال یا مجرای زیرزمینی و با شیب ملایم به هم مربوط می سازند. حفر چاه به دو منظور صورت می گیرد.

یکی جهت خارج کردن خاک و سنگ بستر مجرا در موقع حفاری و دیگر برای تهویه و لای روبی قنات در مواقع گرفتگی مجرا. پس از آن که مجرا احداث شد آب در آن جریان یافته در مظهر قنات یا سرچشمه، از مجرا خارج می شود و به مصارف آبیاری می رسد. خاک هایی را که از چاه ها و مجاری قنات در موقع حفر آن بیرون می آورند، عموما در اطراف دهانه چاه ها می ریزند که به این ترتیب برآمدگی هایی در اطراف دهانه چاه ها به وجود می آید که شبیه به دهانه آتشفشان کوچکی می شوند.

احداث قنات احتیاج به محاسبه دقیق از نظر شیب آب های زیر زمینی دارد و این محاسبه باید طوری باشد که آب پس از پیمودن ده ها کیلومتر در نقطه ای که محاسبه معین کرده روی زمین جاری شود.

اما وسایل حفر قنات از هزاران سال پیش تا کنون کوچکترین تغییری نکرده اند و عبارت اند از: چرخ چاه که توسط آن، هم مقنی به پایین می رود و هم خاک ها را تخلیه می کنند؛ طناب؛ دلو چرمی؛ چراغ؛ یک کلنگ دسته کوتاه و بیل.

از آن جا که آب دغدغه مردم این سرزمین بوده، قنات هم به عنوان یکی از مظاهر تولید آب، برایشان جنبه تقدس پیدا کرده و از این رو با فرهنگ مردم عجین شده است. در باور مردم قنات ها یا نر هستند یا ماده و با توجه به این عقیده هنگامی که آب آنها کاستی می گیرد، آنها را زن یا شوهر می دهند.

* هانری گوبلو، دانشمند فرانسوی حدود بیست سال در زمینه آب در ایران کار کرده است، موضوع مطالعه او قنات بوده. او با سفرهای متعدد به مناطق مختلف جهان و با استفاده از منابع علمی، تحقیقی کتاب یا تز دکترای خود را تحت عنوان "قنات فنی برای دستیابی به آب در ایران" نگاشته است.

در گزارش چند رسانه ای بالای این صفحه به دیدن یک قنات تاریخی در شهر زارچ در نزدیکی یزد می رویم.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

باقر معین

در زندگی شهری  با امکانات رفاهی اش، و دسترسی به گل ها  و میوه های بیرون از فصل، گویی دیگر میان بهار و زمستان مرزی نیست. اگر شما هم مثل من در جایی نسبتا کوهستانی بار آمده باشید که زمستان، زمستان باشد، بهار برایتان جشن بسیار واقعی تری می شود که از ته دل خوشحالی می آورد. آمدن بهار یعنی پایان راه های دشوار و لغزنده، یعنی فرصت بیشتر بچه ها برای بازی در خارج از خانه و دیدن گل ها و پرندگانی که آواز می خواندند تا چه رسد به خوراک رنگارنگ و پوشاک نو و عید دیدنی.

و این تجربه های شخصی است. بزرگتر که شدیم از برابری روز و شب در بهار یا اعتدال ربیعی سر درآوردیم و از واژه هایی مثل سعد و نحس آگاه شدیم و شنیدیم که برای هر فصلی و ماهی خاصیتی نوشته اند و هر روزی را برای کاری بهتر دانسته اند.

و بعد در شاهنامه خواندیم که جمشید نوروز را بنیاد کرد. خیلی بعدترها متوجه شدیم که جشن گرفتن در بهار به هزاران سال پیش برمی گردد- حتی پیش از زمانی که بابلی ها و آسوری ها روزهای هفته را تعیین کردند؛ و یاد گرفتیم که مردمان بسیاری در جهان، هر یک به گونه ای، در آغاز بهار آماده می شوند تا نوشدن روزگار را جش بگیرند. و بعد یاد گرفتیم که برابری بهاری را بسیاری از مردم دیگر دنیا با نام های گوناگون می شناسند.

افسانه و واقعیت درباره نخستین جشن های بهاری بسیار است. برای نمونه می توان از اعیادی یاد کرد که همه با بهار پیوند دارند: عید فصح یهودیان، عید قیام مسیح، شم النسیم درمیان مصریان و نـَی روز یا جشن سال نو در میان میلیون ها تن از قبطیان مسیحی مصری، با نیایش و ترانه های ویژه اش. 

پس از رفتن به قفقاز و آسیای میانه بود که بیشتر فهمیدم فرهنگ ما چقدر با فرهنگ مردم آن منطقه به هم آمیخته است. هنگام  گفتگو با مردم کشورهای همسایه حس می کنید که ملت های ترک و آریایی و ایرانی  تبارکه  قرن ها با هم و در کنار هم زیسته اند، ریشه فرهنگی شان به هم پیوند خورده و یکی شده است. از همین رو، امروزه ،هر یک به  شیوه ای، به پیشواز این نو شدن طبیعت می روند.

در ایران که خاستگاه نوروز است، جشن نوروز در میان مردم، پیوسته از اهمیت بیشتری برخوردار بوده. اما در رسانه ها، شادمانی های مردمی کمتر نشان داده می شود و گاه آدم دچار شک می شود که نکند روز سوگواری است.

اما در کشورهای نو استقلال آسیای میانه، هر سال مردم و به پیروی از آنها حکومت ها به نوروز بیشتر روی می آورند و نوروز را به جشنی ملی بدل کرده اند  که هر سال جلوه بیشتری می یابد. در میان کشورهای دیگر باید به خصوص از ترکیه یاد کرد که با شتاب به صف مشتاقان نوروز پیوسته است. گرچه در عراق و ترکیه، کردها وعلوی ها همیشه نوروز را جشن می گرفته اند. اما اکنون دولت ترکیه در تشویق نوروز گام هایی برداشته و عملا پیوند ترکیه را باکشورهای آسیای میانه در نوروز می بیند. امسال در نوروز، دولت ترکیه تلویزیونی را به زبان های ترکی به نام آواز برای کشورهای قفقاز و آسیای میانه آغاز کرد.

سفر به این کشورها، از این زاویه شگفتی هم می آورد که بیشتر مردمی که نوروز را جشن می گیرند، آگاهی دقیقی از تنوع آداب و رسوم یکدیگر درباره نوروز ندارند. از نوع آمادگی ها، نیایش نوروزی، نوع موسیقی و یا رقص و جلوه و صدا و شور و خوراکی های ویژه  و ریزه کاریی که هرکدام برای نوروز دارند.

یکی دو هفته پیش بود که سازمان همکاری های اقتصادی موسوم به اکو در تهران جلسه ای داشت. یادتان هست که پیشترها ایران و ترکیه و پاکستان در سازمان عمران منطقه ای عضو بودند. آنها در سال ۱۹۸۵ اکو را درست کردند و در سال ۱۹۹۲ قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان و آذربایجان هم به آن پیوستند. اتفاقا  یکی از هدف های این سازمان، آشنایی های فرهنگی بیشتر مردم این منطقه با یکدیگر هم هست. 

از روی کنجکاوی، در اینترنت جستجو کردم، و بیانیه دیدار اکو در تهران را خواندم. همان طور که حدس می زدم در آستانه سال نو اشاره ای به نوروز نشده بود. و دیدم  از اتفاق روزگار، جلال طالبانی، رئیس جمهور عراق هم، که کرد است، به عنوان مهمان در این کنفرانس حضور داشته. از نگاه فرهنگی، چنین رویدادی کمتر پیش آمده و یا هرگز تاکنون پیش نیامده بود، که نماینده تقریبا بیشتر مردمان و همه کشورهایی که نوروز را در آن جشن می گیرند یک جا گرد هم آمده باشند.

با آمدن بهار و رسیدن جشن نوروز، طبیعت آدم دچار دگرگونی، نگاه ما به جهان خوشبینانه تر، نیروی تخیل ما شفافتر و سقف آرزوهامان بالاتر می رود.

شاید به همین دلیل بود که من هم  به خودم گفتم که ای کاش  حالا که همه این کشورها نوروز را به گونه ای جشن می گیرند، کسی در آن دیدار، به یاد نوروز می بود  به عنوان پایه فرهنگی مشترک این کشورها، و به نمایندگان کشورهای حاضر پیشنهاد می کرد که  به جای اکو، نام آن سازمان را "نوروزستان" بگذارند.

برای این کشورها، گویی هدف از تمرکز برهمکاری اقتصادی، دور ماندن از گزندهای ایدئولوژیکی است. از آن جا که  نوروز هم از طبیعت بر می خیزد و با هستی انسان سروکار دارد،  مرام و ایدئولوژی سیاسی نیست که دچار دگرگونی شود. از همین رو، چنین سازمانی، اگر کسی به فکرش باشد و با ظرافت و درک حساسیت ها عمل کند، می تواند نقش بسیار سازنده ای در آگاه کردن مردم این منطقه از فرهنگ و سنت های هم بازی کند. و در نزدیکی و همکاری های بیشتر میان مردم منطقه گام های عملی دیگری بردارد، همانگونه که اروپاییان برداشته اند.

آغاز نوروز به زمان باستان و بنا بر افسانه ها به جمشید شاه بر می گردد، اما همانند سال نو میلادی، امروز دیگر  نوروز از آن همه کسانی است که آن را جشن می گیرند.

و نیز به یاد داشته باشیم که نوروز، تنها جشن نوپوشی و پرنوشی و بسیار خوری نیست؛ بلکه آن گونه که گفته اند فرصتی است برای پاکیزگی درون و نوسازی جان و روان. آن چه که ما در فرهنگمان به عنوان عرفان جمال و زیبایی می شناسیم، از عارفان و رازورانی سرچشمه گرفته که از همین بخش از جهان یعنی همین نوروزستان آمده اند تا فرمان های خشک و تنگ چشمی ها را  تلطیف کنند.

با باز شدن پای هزاران مهاجر از این سرزمین ها یعنی از همین نوروزستان  به قاره های دیگر، بسیاری از سنت ها وآیین های محلی و ملی  نوروز، محور انجمن های فرهنگی، سمینارها و کنسرت ها شده و به گوشه و کنار جهان  هم برده شده. برای مثال رقص های ایرانی و افغانی و کردی و ترکی و تاجیکی، که برخی از آنها در زادگاه خود جایی برای نمایش عمومی نمی بینند، در قاره های دیگر دوستاران فراوانی  پیدا کرده اند. 

سیاستمداران در کشورهای مغرب زمین، نیز، برای ارج گذاشتن به گوناگونی فرهنگی و نیز جلب آرای کسانی که نوروز را جشن می گیرند، کم کم دارند وارد این صحنه می شوند. آنها پیام شادباش نوروزی می فرستند و در جشن های نوروزی شرکت می کنند و در شوراها و مجالس خود می کوشند به نوروز رسمیت بدهند.

نخست وزیر سوئد به مناسبت نوروز پیام فرستاد و شهردار جدید لندن، کوشید برای نخستین بار در مرکز لندن نوروز را جشن بگیرد. ایالت اونتاریو در کانادا، روز اول  نوروز را روز رسمی آن ایالت اعلام کرد. رهبران امریکا هم این سال ها پیام شادباش نوروزی می فرستند و در کاخ سفید سفره هفت سین می چینند. اما امسال آقای اوباما همه را با پیام نوروزی اش به مردم و رهبران ایران شگفت زده کرد. یکی از نمایندگان در کنگره آمریکا از نوروز رسما تجلیل کرد و از او حمایت شد.

در دنیای مجازی اینترنت، نوروز و گزارش های بسیار از پیشینه نوروز به زبان های گوناگون به خصوص در یوتیوب دیده می شود. بسیاری از ارایه کنندگان خدمات اینترنتی نیز، از جمله گوگل و مایکروسافت و یاهو در این سال ها، در صفحه اول خود آرایش ویژه نوروزی داشته اند.

گویی قطار نوروزستان در جهان مجازی به راه افتاده است. درباره اینکه آیا در جهان واقعی هم به راه خواهد افتاد حرف و سخن بسیار است. نوروزتان پیروز.

 Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

مجموعه عکس
علی فاضلی  

نه سال پیش، وقتی که برای اولین بار شهر نایین را دیدم، نخستین چیزی که توجه من را جلب کرد سکوت و آرامش شهر بود. آن هم  برای کسی که از شهری شلوغ و پرهیاهو مانند مشهد به آنجا رفته بود، سکوت همچون یک هارمونی آرام، گوش نواز بود. طولی نکشید که چیزهای دیگری که تا آن زمان تجربه نکرده بودم یکی پس از دیگری مرا به تعجب و تحسین وا می داشت.

پس از دیدار اقوام و صرف شام بزرگ ترها گفتند بچه ها بروید آب بیاورید و ما چند جوان با گالون های خالی راهی شده از پیچ و خم چند کوچه که گذشتیم در دامان یک میدان فراخ به ورودی یک آب انبار رسیدیم که دو برج مکعبی شکل در اطراف آن گویی نگاهبانان آن بودند. قرارگیری این آب انبار در عمق زمین و دیوارهای آجری و ضخیم آن همراه با بادگیرها که موجب خنکی آب می شد.

بزودی متوجه شدم آب برای مردمان این شهر کویری ارزش بالایی دارد. شاید برای همین است که در این شهر کشاورزی چندانی را نمی توان یافت. گرچه مورخین در گذشته از آبادانی این شهر نوشته اند. آن باید به زمان هایی برگردد که آب بیشتری در نایین پیدا می شده است. از همین رو، رونق کنونی نایین به خاطر هنر و پیشه نایینی ها ست که بیشتر عبا بافی و قالی بافی و دیگر صنایع دستی چون کوزه گری است.

در این شهر بافت جدید و قدیم گویی با هم الفتی ابدی یافته اند. گاهی در کنار یک ساختمان با سنگ کاری مجلل و دستگاه های صوتی تصویری، می توان یک خانه گلی با سقفی گنبدی و دری چوبی یافت  که روی آن کلون برای دق الباب و در زدن قرار گرفته. کلون دایره ای شکل که سبک است برای زنان و کلون با سر شیر یا اشکال دیگر که سنگین تر است برای مردان تا صاحب خانه متوجه شود که مهمانش زن است یا مرد.

وقتی در کوچه پس کوچه های قدیمی گام بزنی از کوچه های تنگ و باریک پیچ در پیچ و کوچه های مسقف (ساباط) به ناگاه به یک مکان باز می رسی که در چهار طرف آن استراحتگاه های زیادی وجود دارد برای دمی آسودن.

در هر سوی، سقاخانه هایی است با آب سرد برای تازه کردن  گلوی خشک عابران.

قدمت این شهر به پیش از اسلام باز می گردد. سنگ قبرهای قدیمی و آثار بر جای مانده فراوان در این شهر چون نارنج قلعه، مصلا، هفت محله معروف "کلوان – باب المسجد – سرا نو – کوی سنگ – نوگباد (نوآباد) – پنج آهه – چهل دختران" بازار سرپوشیده و مسجد جامع و مهمتر از همه گویش محلی نایینی هاست که هنوز هم به آن تکلم می کنند و خود شاهدان این مدعایند.

گویش یا زبان محلی نایین که آن را زبان زرتشتی می خوانند و از ریشه های اصیل و پیوسته زبان اوستایی است. به طور مثال مصدر "وتن" یعنی گفتن. ماضی نقلی آن می شود "مووات – تووات – شووات – میوات – تیوات – شیوات" به معنی " گفتم – گفتی – گفت – گفتیم –گفتید –گفتند".

نایین را "نایبن- نائن – نوایین" هم خوانده اند. گفته می شود شهری به همین نام در فلسطین هم وجود داشته و ساکنین اولیه نایین یهودیانی بودند که به وسیله کوروش هخامنشی از بابل به آنجا انتقال  داده شده و نجات یافته بودند.

از آنجا که نایین در مسیر راه اصفهان و یزد است نایین در گذشته به عنوان مکانی برای اتراق کاروانیان در عبور آنها از کویر خشک هم  بوده است.

نایین امروز اما قدری با گذشته متفاوت است.  آب لوله کشی شده جای آب انبارها را گرفته. سکوت نایین را تنها می توان در پس کوچه ها یافت. در خیابان های اصلی این  صدای موتورسیکلت هاست که حکمرانی می کند. بسیاری از پیرزن ها و پیرمردهایی که تک و تنها در خانه های فراخ و قدیمی شان زندگی می کردند، و من آنها را می شناختم، دیگر حالا زنده نبودند و خانه هایشان به خرابه هایی سرد و ساکت بدل شده بود، که دیگر حتی صدای گنجشک ها هم از آن به گوش نمی رسد.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

پوشش و چگونه پوشیدن برای زن افغان همواره با فراز و نشیب های بسیار همراه بوده است. هفت سال پیش اگر به افغانستان سفر می کردید چشمان زنان افغان را به زحمت از زیر سوراخ های برقع (به زبان افغانی چادری) می دیدید اما امروز افرادی سعی دارند با طراحی لباس های جدید و مشابه با مد اروپایی چهره ای متفاوت از افغانستان ارائه دهند.

در زمان جنگ، فکر نان و حفظ جان فرصتی  برای توجه به اموری مثل مد و لباس خوب پوشیدن برای مردم افغانستان باقی نمی گذاشت. در دوران طالبان هم، زنان و مردان افغان ظاهر خود را مطابق با خواست طالبان و برداشت آنها از اسلام  می آراستند. زنان در زمان طالبان حضوری بسیار کمرنگ در جامعه داشتند و حتی  نمی توانستند درس بخوانند و به مکتب بروند.

امروز نقش زنان افغان در جامعه افزایش یافته است. طی تغییر و تحولات سال های گذشته شیوه لباس پوشیدن یا در اصطلاح افغان ها "فیشن" به سرعت در حال دگرگونی است. فروشگاه های تازه تاسیس در افغانستان، به ویژه در شهر کابل جدیدترین لباس ها را از کشورهای مختلف وارد می کنند بطوری که پیروی از مد گاهی به رقابت بین افراد و کسب پرستیژ برای آنها تبدیل می شود. طراحان مد هم می کوشند گاه با حفظ لباس های سنتی افغانستان و گاه با دیدی کاملا نو و اروپایی دست آوردهای خود را به جامعه افغان و به دنیا عرضه کنند. در سال های گذشته چندین نمایشگاه مد لباس افغانستان در کابل و کشورهای دیگر نظیر بریتانیا، ایتالیا و دانمارک برگزار شده است.

حدود دو هفته پیش،  سه نفر از پیشگامان مد افغانستان با حمایت موسسه خیریه "افغان اید" یا امداد افغانستان  گردهم آمدند و در حضورجمعی از نمایندگان موسسات خیریه و سیاستمداران، نوآوری های خود را در طراحی پوشاک افغانستان ارائه دادند. در این نمایشگاه  "سارا تکش"- طراح ایرانی-، "مینا شرزوی"، و "زلیخا شیرزاد" ۴۰ نوع لباس را در رنگ ها و طرح های مختلف به دوستداران لباسهای و طرحهای افغان  و علاقمندان کمک به افغانستان به نمایش گذاشتند.

در پایان، بخشی از لباس های ارائه شده  به مزایده گذاشته و فروخته شد. اگر چه لباس و زیورآلات به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاه غالبا توسط ثروتمندان خریده شدند، آنها هدف خود را در درجه اول امورخیریه و کمک به افغانستان در نظر داشتند.

موسسه "افغان اید" منافع حاصل از فروش این لباس ها و همچنین فروش بلیط نمایشگاه را برای کمک رسانی به ۶۰ تا ۱۰۰ زن افغان در نظر گرفته است.

در گزارش مصور حاضر زلیخا شیرزاد از اهداف و چگونگی طراحی های خود سخن می گوید.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
شوکا صحرایی

گروهی از پژوهش گران و تاریخ نگاران ایرانی بر این باورند که جشن نوروز را جمشید، پادشاه پیشدادی، بنیان نهاده است. نکته و باوری که دانشمندان و شاعرانی چون خیام نیشابوری و ابوریحان بیرونی در آثار ارزشمند خود گزارش آن را به خوبی شرح داده اند که معروفترین آن ابیات زیر حکیم فردوسی توسی است:

به فرکیانی یکی تخت ساخت / چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت*
که چون خواستی دیو برداشتی / ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا / نشتشه بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر آن تخت اوی / شگفتی فرومانده از بخت اوی
به جمشید بر گوهر افشاندند / مران روز را روزنو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین / بر آسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند / می وجام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار / به ما ماند از آن خسروان یادگار

در ادبیات کهن منسوب به زرتشتیان آمده است که خداوند جان و خرد، گیتی را در شش نوبت آفرید و هر نوبت، پنج روز به طول انجامید و در هر نوبت یکی از پدیده های اهورا مزدا که لازمه زندگی است، آفریده شد.

به این ترتیب که نخست آسمان، سپس آب، زمین، گیاهان و جانوران و در پایان نوبت ششم که پنج روز آخر هر سال است، انسان آفریده شد و گذشتگان اندیشمند ما به پاس ارج نهادن به پیدایش انسان جشن بزرگ نوروز را با شکوهی فزاینده و فراگیر برپا داشتند. چون با آفریده شدن انسان، مرحله تازه یی در جهان هستی آغاز گردیده بود، او می بایست تولد خود را به شادی جشن بگیرد و برای سپاسگزاری از آفرینش به نیایش آفریدگار خود بپردازد و بدین گونه بود که جشن نوروز با پیوند یافتن به باورهای دینی ایرانیان، تبلوری دیگر یافت و جاودانه تا امروز ماندگار شد.

از ویژگی های جشن نوروز، قرار گرفتن آن در ابتدای بهار و آغاز ماه فروردین است. زرتشتیان معتقداند که این ماه منسوب به فروهرهای درگذشتگان است. فروهر به معنی نیروی معنوی درونی انسان است که زمینه را برای پیشرفت معنوی فراهم می سازد و پس از مرگ نیز به عالم بالا باز می گردد.

بر پایه این باور ده روز مانده به آغاز فروردین ماه هر سال، فروهرهای درگذشتگان به زمین فرود خواهند آمد و مدت ده شبانه روز میهمان فرزندان و نوادگان خود خواهند بود. به همین دلیل زرتشتیان چند روز پیش از آن، خانه و محل زندگی خود را پاک و منزه می سازند، وسائل تازه به خانه می آورند، پوشاک نو می پوشند، آتش می افروزند، عود می سوزانند و با پراکندن بوی خوش در هوای پیرامون زیستگاه خود، مهر و دوستی را در خانواده و شهر و دیار خویش افزون می سازند، تا فروهرهای درگذشتگان را شاد و خوشنود کنند.

در شب پیش از نوروز، زمانی که تاریکی آخرین شب سال در برابر سپیده دم نخستین روز بهار، رنگ می بازد، موبد مسئول آتشکده محل، با به صدا در آوردن زنگ آتشکده و روشن کردن هیزم بر بالای بام آن، آغاز بازگشت فروهرها از زمین و نیز آغاز نخستین روز سال نو را گزارش می دهد.

در این هنگام، همه خانواده ها هیزم ها را بر بالای بام خانه های خود روشن می کنند و با نیایش فروهرها از زمین را بدرقه و بازآمدنشان را در آغاز سال بعد، آرزو می کنند. به این ترتیب ، نوروز با شادی و نور و نیایش آغاز می شود.

در نخستین روز سال نو، همه مردم به آتش کده یا نیایشگاه محل زندگی خود می روند، تا روز نو و سال نو را به اتفاق هم و در مکانی مقدس با نیایش به درگاه خداوند آغاز کنند وسپس دید و بازدیدهای نوروزی آغاز می گردد. فرزندان برای دیدار و شادباش گفتن به بزرگترها، نخست به خانه پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر می روند و پس از آن مراسم دیدار و گفتن شادباش نوروزی به خویشان و آشنایان، تا روز بیست و یکم فروردین ادامه می یابد. زیرا در باور زرتشتیان تا بیست و یک روز پس از آغاز سال نو، جشن نوروز ادامه خواهد یافت.

در گزارش مصور این صفحه موبد دکتر اردشیر خورشیدیان در تهران آیین های نوروزی زرتشتیان را توضیح می دهد.

* نشاختن به معنی نشاندن است، یعنی تخت را گوهرنشان کرده است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

جدید آنلاین: نوروزتان فرخنده باد و سال شادمانه ای در پیش داشته باشید.

ارمغان نوروزی ما به شما، برای این ایام بهاری که مقدم نوروز را گرامی می داریم، گشت و گذاری است در فرهنگ و آیین های مردمانی در آسیای میانه و غرب آسیا که نوروز را جشن می گیرند. در صفحه اصلی و نیز در کنار صفحات پیوندهایی به همه گزارش های نوروزی آورده ایم. در گزارش مصور این صفحه  شما را به تماشای حال و هوای بهاری کاشی ها در کاخ گلستان تهران می بریم. گویی آنان که این گلستان همیشه بهار را آفریده اند، نقش گلستان دل خویش را در بهاران  کشیده اند.
 
بهاران در گلستان
حمید رضا حسینی

آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامکارا، کار گیتی  تازه از سر گیر باز
منوچهری

نیاکان ما، از دوران باستان، بهار را پیوسته گرامی داشته اند. شاید از آن رو که زمستان این سرزمین بلند و بهارش کوتاه است؛ و شاید بدین سبب که در این فلات کم آب، گل و گلبن و آب روان موهبتی است دیریاب:

گل عزیز است، غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
حافظ

دل های ما  نیز همچون سرزمینی که در آن بر آمده ایم، بهار و زمستانی دارد، و شگفت نیست که در این کهن دیار با آن رخدادهای سخت، زمستان دل ها دیرپاتر و بهار جان ها تیزپاتر باشد. در طبیعت، از رفتن زمستان و آمدن بهار گریزی نیست اما در تاریخ، چه زمستان ها که سال ها و دهه ها و سده ها دوام می آوردند و چون بهار می رسید، لاله ها نشانی از داغ دل ها داشت:

نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت
به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید
سایه

در این زمینه و زمانه، باید که خویشتن را و یکدیگر را تسلی می دادند و امید را در دل زنده نگه می داشتند:

تو هم ای بینوا،  شاد بخرام
که زهر سو  نشاط بهار است
که به هرجا  زمانه به رقص است
تا به کی دیده ات اشکبار است؟
بوسه ای زن که دوران رونده است
نیما یوشیج

این تسلی و امید، ریشه در نوعی هیچ انگاری و دم غنیمتی داشت که اگر چنین نبود، کس نمی توانست زمستان را تاب آورد:

چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
خیام

یا

از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
عطار

سعدی از این نیز فراتر می رود و بهار را  نه در زمین و زمان که در دل خویش می جوید؛ و نوروز بهانه ای است برای بهاری کردن دل ها:

آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است

و چون درخت دل ها جوانه زند، زمانه نیز رنگی از  بهار به خود می گیرد:

آمد بهار ای دوستان منزل سوی بستان کنیم
گرد عروسان چمن خیزید تا جولان کنیم
امروز چون زنبور ها پران شویم از گل به گل
  تا در عسل خانه جهان شش گوشه آبادان کنیم
زنجیرها را بر دریم ما هر یکی آهنگریم
  آهنگران چون کلبتین آهنگ آتشدان کنیم
چو کوره آهنگران در آتش دل می دمیم
کآهن دلان را زین صفت مستعمل فرمان کنیم
مولانا

بدین سان، نه تنها شعر شاعران، که آفرینش هنروران نیز – چه در بهار چه در خزان- حال و هوای بهاری دارد. گرچه از جور فلک و بدکرداری چرخ و غم دل بسیار سخن می رود، اما بر قدوم نوروز بوسه می زنند تا بهار بیرون را به درون آورند:

ما که دل هایمان زمستان است
ما که خورشیدمان نمی خندد
ما که باغ و بهارمان پژمرد
ما که پای امیدمان فرسود...
سر راه شکوفه های بهار
گریه سر می دهیم با دل شاد
گریه شوق با تمام وجود!
فریدون مشیری

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
حسین داودی

با فرارسیدن ایام نوروزهمه جا رنگ و بوی رفتن به پیشواز از بهار را به خود می گیرد. شهرداری ها در حال پاک سازی و بهسازی خیابان ها و اماکن عمومی اند و چهره شهرها دگرگون می شود.

بازار ماهی و سبزه فروش های سفره هفت سین داغ، خیابان ها شلوغ و پیاده روها پر ازدحام است. همه برای خرید عید و تدارکات نوروزی باید ساعت ها در ترافیک و شلوغی جمعیتی که به بازارها و نمایشگاه های نوروزی سرازیر گشته اند سپری نمایند.

اما شهر مشهد، مثل همه شهرها نیست. گذشته از حال و هوای مردم شهر، دستگاه های خدمات رسانی خود را آماده پذیرایی از جمعیتی میلیونی می کنند که هر ساله در ایام نوروز به این شهر می آیند تا لحظه های تحویل سال را در حرم امام رضا باشند.

این هجوم میلیونی به سوی مشهد را بسیاری از مسافران و زائرانی حس می کنند که  هنگام مراجعه به مراکز فروش بلیط با کلماتی چون نداریم، تمام شده، پیش فروش شده و یا ظرفیت تکمیل است و غیره مواجه می شوند.

شهر مشهد در کنار جاذبه های زیارتی، بویژه حرم امام رضا (ع)،  دارای  مراکز سیاحتی متعدد، اماکن دیدنی دیگر هم هست و همواره در طول سال پذیرای مسافرانی از تمامی نقاط ایران است، که می گویند: " آقا طلبیده است".

اما ایام نوروز شهر مشهد از ویژگی خاصی برخوردار است، که اوج مسافر یا به قول مشهدی ها "زوار" می باشد.

مشهد دومین کلان شهر مذهبی جهان است که با وجود خیل عظیم مسافرانش در طول سال تاکنون از وجود قطار شهری بی بهره بوده است و مردم آن امیدوارند که در آینده نزدیک شاهد راه اندازی مترو (قطار شهری) شهرشان باشند. 

وجود بافت قدیم در مرکز شهر و اطراف حرم امام رضا که هسته مرکزی تجمع مسافرین در طول سال می باشد، باعث گردیده است تا با وجود تلاش مسئولین همواره در طول سال شاهد ترافیک سنگینی در اطراف حرم امام رضا باشند.

تنوع مردم، زبان ها، و چهره ها، شیوه پوشاک زائرانی که از گوشه و کنار ایران و منطقه می آیند و یا در این شهر مجاورند،  چهره ای جذاب به مشهد می دهد.

هم مهمانان و هم مردمان  شهر اکنون آماده می شوند تا فرارسیدن بهار طبیعت و عید نوروز را جشن بگیرند.

در گزارش مصور این صفحه گوشه هایی از حال و هوای مشهد را پیش از نوروز می بینید.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
بهروز غریب پور

حالا هم همین جور است. چه درست، چه نادرست، اغلب ما از شنیدن لهجه خارجیانی که به زبان فارسی حرف می زنند، هم خوشحال می شویم، هم خنده مان می گیرد.

حالا برگردیم به دوره صفویه، زندیه، قاجاریه و ببینیم، آیا فارسی حرف زدن غلام ها و کنیزها و برده هایی که برای خدمت در خانه اعیان و اشراف به کار می گرفتند، شنونده را از خنده بیهوش نمی کرده است؟ بی تردید.

و اگر این غلام ها و کنیزها هندی تبار بوده باشند، میزان خنده بسیار بیشتر از همین ها می شده و در بساط تقلید و مسخره و تخت حوضی چنین موجودی تکمیل کننده یک دسته نمایش می توانسته باشد. این یک سر ماجراست:

آنها فارسی حرف می زده اند و تماشاگران می خندیده اند، اما روی دیگر ماجرا به ریشخند گرفتن کلام، معنا و آداب و اخلاق و باورهاست. غلام سیاه یا مبارک به تدریج  از این ظرفیت آگاهانه برخوردار می شود که به دلیل عدم تسلطش به زبان فارسی حق دارد که به جای "به روی چشم" بگوید "به روی چسم"، به جای آنکه بگوید سلام و علیکم، بگوید "سلام و عرعر کن" و این نادانی صوری آرام آرام به اعمال او هم سرایت کند و تخت سلطنت را به مبال تشبیه کند. رابطه زناشویی و حلال و حرام را دست بیاندازد و آنجا که قرار است راز نگه دار باشد، افشاگر راز باشد و آنجا که باید افشا کند، حق و حسابی بگیرد و کتمان کند. مبارک در طول تاریخ نمایش ایرانی به نماد این شعر پرمعنا بدل می شود:

رو مسخرگی پیشه کن و دلقکی آموز
تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی

اما این داد ستاندن از نوع انقلاب اجتماعی و دگرگونی عمیق رفتار و کردار نیست و به همین دلیل هم او مظهر خنداندن و شادمانی می شود. نیش زبانش برای هرکه باشد، شیرین است. چراکه به سرعت همان نوکر گوش به فرمان می شود و حتا به طور موقت هم که شده، فرمان ارباب را اطاعت می کند. ویژگی های مبارک را می توانم این طور جدا کنم:

قرار است که دیر بفهمد و با این تاخیر فهم همه چیز را به ریشخند بگیرد. قرار است که هر چیز را غلط و به گونه ای خلاف منظور ارباب یا شاه انجام دهد، تا سرانجامی که مبارک مد نظر دارد، حاصل شود.

قرار است که اندازه نگه دارد و تا آنجا پیش برود که به رغم افشاگری ها و دست رو کردن هایش جایگاه ها تغییر نکند و به مرز تلخکامی نرسد.

عجیب این است که چنین شخصیتی در تمتـّم نمایش های کمیک عامیانه و مردمی جهان وجود دارد. مبارک همان کاری را می کند که آرلکینو (آشناترین شخصیت ِابله درکمدی یا دلقکی با لباس چهل تکه) باید بکند.

زندگی بشر در یک تشریک مساعی اعلام نشده قرار دارد که یکی باید باشد که این نظم و قرار و اخلاق روزمره را به هم بریزد، تا همه برای لحظاتی که نمایش در جریان است، به خودشان، رفتارشان، کردارشان و در یک کلام زندگی روزمره شان بخندند و این بار امانت بر دوش مبارک یا غلام سیاهی است که نام غم و تنهایی را دارد.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب

درباره چهارشنبه سوری افسانه و اسطوره های فراوان است و در شاهنامه فردوسی هم به آن اشاره شده است. اما نخستین نشانی مکتوب از چهارشنبه سوری در تاریخ بخارا آمده که می گوید در زمان سامانیان این جشن آتش را سوری می گفتند و چون در چهارشنبه بوده به چهارشنبه معروف شده است. مولف تاریخ بخارا، نـَرشـَخی نوشته است:

"...و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن گاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون "شب سوری" چنان که "عادت قدیم" است، آتشی عظیم افروختند. پاره ای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت."

فردوسی هم در شاهنامه اشاره ای به چهارشنبه سوری دارد:

ستاره شمر گفت بهرام را          که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت          همه  کار  ناسودمند  آیدت
یکی باغ بُد درمیان سپاه        از این روی و زان روی بُد رزمگاه
بشد "چارشنبه" هم از بامداد    بدان  باغ  که  امروز  باشیم  شاد
ببردند پر مایه گستردنی          می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیحون همی آتش افروختند       زمین و هوا را همی سوختند

این جشن فراز و فرودهای بسیاری داشته و نگاه متعصبین مذهبی در طول قرن ها نسبت آن هم متقاوت بوده است. به هرحال به عنوان یک جشن آئینی و با جزئیات بسیار برگزار می شده.

امروز بخشی که به آن توجه بیشتری می شود، بر پا کردن آتش و پریدن از روی آن است. در گذشته در این مراسم ترانه ها و آهنگ های زیادی خوانده مى شد. حتی براى هر بخش از مراسم از جمله پریدن از روی آتش، قاشق زنی، خوردن آجیل چهارشنبه سوری و فالگوش ایستادن ترانه هایی وجود داشت.

"زردی من از تو، سرخی تو از من" زمزمه ای است از کسانی که از روی آتش می پرند.

چهارشنبه سوری در لندن

ایرانیانی که به خارج آمده اند، می کوشند این جشن را در میان خود زنده نگه دارند. این نقش را کانون های فرهنگی ایرانیان و حتی مغازه های ایرانی گویی به عهده گرفته اند و تبدیل به مکان هایی شده اند که سنت ها را در گوشه و کنار دنیا حفظ می کنند. البته چهارشنبه سوری با صدای انفجارهای ناشی از ترقه ها و نارنجک های دست ساز همراه نیست. چون در کشورهای غربی برای داشتن یک آتش کوچک در خیابان مجوزی از شهرداری نیاز است.

برای مثال امشب در لندن قرار است به بهانه چهارشنبه سوری مراسمی در چند جا بر پا شود. یکی از این مکان ها، در کنار مجموعه ای از مغازه های ایرانی در منطقه کنزیگتون لندن است که از شهرداری لندن اجازه برپا کردن آتش برای پریدن گرفته شده.

چهارشنبه سوری به دنیای اینترنت هم راه یافته و کاربران از راه  شبکه های اجتماعی اینترنتی، مراسم چهارشنبه سوری را در کشورهای مختلف به دوستان و کاربران دیگر اطلاع می دهند. بزرگترها  در پارک ها و یا جلوی مغازه های ایرانی به شنیدن موزیک عادی، و آتشی  که تا هشت شب خاموش می شود بسنده می کنند. جوان ترها هم به بهانه چهارشنبه سوری به دیسکوهای ایرانی که دی جی ها، موزیک ایرانی می گذارند می روند، و مراسم آنها  از یازده شب تا نزدیکی های صبح ادامه می یابد.

در هر کجا که ایرانیان هستند، از این بهانه برای شاد بودن استقبال می کنند.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2025 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.