۰۱ جولای ۲۰۱۳ - ۱۰ تیر ۱۳۹۲
حمیدرضا حسینی
در دوم تیرماه جاری، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) کاخ گلستان تهران را در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رساند. از ۳۷ سال پیش تا کنون، شانزده اثر ایرانی در این فهرست جای گرفتهاند.
کاخ گلستان که شامل یک باغ تاریخی و چندین کاخ و تالار سلطنتی است، دستکم از دو نظر حایز اهمیت تلقی میشود؛ نخست این که معماری آن معرّف دوران تحوّل و انتقال در معماری ایرانی است؛ دورانی که در آن معماری بومی ایران تحت تأثیر مراودات سیاسی، تجاری و فرهنگی با کشورهای اروپایی، با معماری نئوکلاسیک اروپا درآمیخت و سبک نویی را به وجود آورد که گاه با قید احتیاط از آن به عنوان "مکتب معماری تهران" یاد میشود.
دیگر آن که کاخ گلستان صرفا یک سازه معماری نیست بلکه مجموعه بزرگی از نفایس تاریخی ایران و جهان را در خود جای داده؛ و این وجه تمایز کاخ گلستان با پانزده اثر دیگری است که پیشتر در فهرست میراث جهانی ثبت شدهاند. در واقع، در میان آن ۱۵ اثر، تنها بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی است که از قدیمالایام برخی اشیاء نفیس تاریخی در آن نگهداری میشده است.
تعداد نفایس موجود در کاخ گلستان به قدری زیاد است که حتا فهرست اجمالی آنها را نمیتوان در این گفتار ارایه داد. شاید از همه مهمتر، کتابخانه بیوتات سلطنتی باشد. هسته اصلی این کتابخانه را کتابهای نفیسی تشکیل میدهند که نادرشاه افشار با فتح هندوستان از دربار گورکانیان هند به دست آورد و بعدها به دست آقا محمدخان قاجار افتاد؛ و البته در طول دوره قاجار کتابهای نفیس دیگری بدان افزوده شد.
در کنار این کتابخانه، آلبومخانه سلطنتی کاخ گلستان قرار دارد که ۴۲۵۰۰ قطعه عکس تاریخی و چند هزار نگاتیو شیشهای از دوره قاجار را در خود جای داده است. جالب این که این آرشیو بزرگ هنوز مورد شناسایی کامل قرار نگرفته؛ چندان که در دهه ۱۳۷۰ فیلم کوتاه اما مهمی از دوره مظفرالدین شاه در آن شناسایی و توسط مرکز ملی سینماتوگرافی فرانسه بازیابی شد.
افزون بر اینها، در تمام بناهای کاخ گلستان اسناد و اشیاء تاریخی و آثار هنری نفیس نگهداری میشود. این آثار عبارتاند از هزاران برگه از مکاتبات و مراسلات دوره قاجار؛ دهها تابلوی نقاشی از بزرگترین نقاشان ایرانی و اروپایی در سده نوزدهم و بیستم میلادی؛ مبلمان، ظروف، فرشها، اشیاء زینتی و دیگر اثاثیه مورد استفاده دربار قاجار؛ و نیز هدایای نفیسی که از سوی سران دیگر کشورها مانند ناپلئون بناپارت، ملکه ویکتوریا و تزارهای روس به شاهان قاجار هدیه شده است.
البته برخی از نفایس موجود در کاخ گلستان مانند تخت طاووس و تخت نادری که در دوره پهلوی جزیی از پشتوانه پول ملی ایران قرار گرفتند، به موزه جواهرات ملی بانک مرکزی منتقل شدهاند. اشیائی هم هستند که از حیث تاریخی بسیار پراهمیت تلقی میشوند؛ مانند پیراهن تیرخورده و خون آلود ناصرالدینشاه و تعدادی از طرحهای سیاه قلم او.
با تأسف بسیار باید گفت که کاخ گلستان کنونی، تنها بخش کوچکی از ارگ سلطنتی تهران است که به مدت ۱۳۸ سال مقر فرومانروایی سلسله قاجاریه بود. بخش اعظم این مجموعه بزرگ در دوره پهلوی برای ساخت بناهای اداری نظیر کاخ دادگستری و ساختمانهای وزارت امور اقتصادی و دارایی خراب شد. با وجودی که در دوره پهلوی زمینهای وسیعی در تهران برای چنین ساخت و سازهایی وجود داشت، به سختی میتوان باور کرد که قاجار ستیزی پهلویها نقشی در تخریب ارگ سلطنتی تهران نداشته است.
به هر روی بخشهای باقیمانده کاخ گلستان در دوره پهلوی همچنان مورد استفاده بودند و بخشی از مراسم رسمی و تشریفاتی دربار در آنها برگزار میشد. پس از انقلاب، کاخ گلستان تقریبا بیاستفاده ماند تا این که در اوایل دهه ۱۳۷۰ بخشهایی از آن به روی مردم گشوده شد.
در سالیان اخیر با نامزدی کاخ گلستان برای ثبت در فهرست میراث فرهنگی جهان، بخشهای بیشتری از این مجموعه مرمت و تعداد بیشتری از کاخها و تالارها برای بازدید عموم، آماده شدند. با این حال هنوز هم درب برخی از کاخها مانند طبقات فوقانی عمارت شمسالعماره به روی مردم و حتا پژوهشگران بسته مانده است.
در عین حال، شهرداری تهران با پیاده راه کردن معابر اطراف کاخ گلستان مانند خیابان باب همایون، خیابان داور، میدان ارگ و خیابان بوذرجمهری (پانزده خرداد) و سنگفرش کردن معابر و ایجاد باغچهها و آبنماهای متعدد، فضای آرامشبخشی را در آن حوالی به وجود آورده که یکی از نتایج فوریاش افزایش چشمگیر بازدید کنندگان کاخ گلستان بوده است.
نخستین گزارش مصور این صفحه، به پیشینه تاریخی کاخ گلستان اختصاص دارد و در آن بیش از ۵۰ قطعه از عکسهای تاریخی کاخ گلستان که در آلبومخانه سلطنتی نگهداری میشوند، نمایش داده شده است.
در فتوگالری نیز میتوانید عکسهایی از وضع فعلی بناهای موجود در کاخ گلستان را با توضیح مختصری درباره هریک از آنها ببینید. برخی عکسهای این فتوگالری متعلق به آرشیو کاخ گلستان هستند.
دومین گزارش مصور، نگاهی دارد به عکسهای موجود در آلبومخانه سلطنتی کاخ گلستان، خصوصا عکسهایی که توسط شخص ناصرالدینشاه و یا به دستور مستقیم او گرفته شدهاند. این گزارش نخستین بار در آذرماه سال ۱۳۹۱ در جدیدآنلاین منتشر شد.
در بخش مطالب مرتبط، در سمت چپ صفحه نیز سه گزارش مصور وجود دارد. نخستین آنها که با عنوان "بهاران خجسته باد" به مناسبت عید نوروز سال ۱۳۸۸ منتشر شده است، حال و هوای بهاری باغ گلستان و بازتاب بهار در کاشیکاریهای این باغ را به تصویر میکشد. گزارش دوم با عنوان "خاطرات روی شیشه" روایتی است از کشف فیلمهای نیتراته در آلبومخانه سلطنتی و بازیابی آنها مرکز ملی سینماتوگرافی فرانسه.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۲۴ ژوئن ۲۰۱۳ - ۳ تیر ۱۳۹۲
بهار نوایی
"آن روزها کاغذ و دفترچه نبود؛ ما روی حلبی مینوشتیم... حلبی را میشستیم و دوباره روی آن مینوشتیم...
ما مکتب میرفتیم و سیاق مینوشتیم. بعد مدرسه شد و ریاضی جای سیاق را گرفت..."
وقتی صحبت از درس و حساب میشود، "حاج مهدی نیلچی" روزهای مکتب رفتنش را به خاطر می آورد. او که در یکی از بازارچههای قدیمی اصفهان یک دکّان کوچک سقطفروشی دارد، حالا سالهاست به کمک آن آموختهها حساب و کتابهایش را انجام میدهد.
"حاج مهدی" در محاسبات روزانهاش هنوز از علائم و نشانههایی استفاده میکند که تا اوایل سلطنت "رضاشاه پهلوی" در حسابداری و دیوانسالاری ایران مرسوم بود و به آن "حروف سیاقی" میگفتند. اما شاید صدها گردشگری که روزانه برای دیدن این بازارچه که بین اهل محل به "چارسوی علیقلیآقا" مشهور است و "حمام علیقلیآقا" که چند سالی است به جاذبههای گردشگری اصفهان افزوده شده از جلو دکان او رد میشوند، نمیدانند که او در لابلای برگهای دفترهای حساب و کتابش مصرانه یک سنت منسوب به ایرانیان را نگهداری میکند. حاج مهدی امروزه در دفتر حسابش در مقابل هر نشان سیاقی مقدار آن را به ریاضی هم مینویسد و میگوید این تنها به این دلیل است که بهندرت افرادی دیگری، حتا فرزندانش قادر به خواندن نشانههای سیاق هستند.
در دایرهالمعارف مصاحب هم خط سیاق را به تاریخ سپردهاند: "سیاق طریقهای در دفترداری و محاسبات روزمرۀ زندگی که سابقاً در ایران معمول بود و پس از رایج شدن حساب کنونی عمدتاً منسوخ گردید. حساب سیاق مشتمل بر حساب نقدی و حساب جنسی، و هر یک دارای "ارقام" متعدد است. ارقام نقدی دارای پنج مرتبه – از یک دینار تا نـُه دینار؛ از ۱۰ دینار تا ۹۰ دینار؛ از ۱۰۰ دینار تا ۹۰۰ دینار؛ از ۱۰۰۰ دینار (یک قران) تا ۹۰۰۰ دینار (نـُه قران)؛ و از یک تومان تا نـُه تومان میباشد، که جمعاً مشتمل بر ۴۵ "رقم" میشود، و سایر اعداد را با ترکیب آنها با همانها با اندک اختلافی مینویسند".
حروف سیاق که در گذشته برای نشان دادن مقادیر نقدی (سکه و پول) و همچنین مقیاسهای جنسی (وزن) معمول بوده، نه شباهتی به اعداد ریاضی عربی که در فارسی استفاده میشود، دارد و نه به اعداد مرسوم لاتینی مورد استفاده در علوم کشورهای غربی. این شیوۀ عددنویسی رمزگونه ۵۴ نشانه دارد که با تغییر و ترکیب آنها کوچکترین و بزرگترین مقدار و واحدهای اجناس مشخص میشود.
بعضی پژوهشگران ریشۀ حروفی سیاقی را در زمان ساسانیان میجویند و بعضی به دورۀ اسلامی نسبت میدهند. گفته میشود که دیوانسالاران و محاسبان ِ زمان ساسانی برای خرج و دخل کشور از علائمی استفاده میکردند که بعد از سقوط این سلسله برای حکمرانان عرب ناآشنا بود. به همین علت برخی دبیران ایرانی این ارقام حرفی را طی چهل سال برگرداندند و تغییر شکل دادند و همین برگردان پایهگذار خط سیاق شد. اختراع خط سیاق به شکلی که امروز موجود است، به "عبدالحمید بن یحیی فارسی"، وزیر"عبدالملک مروان" خلیفه پنجم اموی نسبت داده شدهاست.
خط سیاق در زمان سلجوقیان و ایلخانیان تنها در سامانۀ دیوانسالاری کشور استفاده میشد؛ در زمان صفویه کاربرد گسترده یافت و تا آخر دورۀ قاجار کمکم برای محاسبات تجاری و کسبی بین مردم عادی هم رواج یافت. از زمان قاجار کتابهای مختلفی چون محاسب التجّار، بحر الجواهر، خلاصة السیاق، احسن المراسلات و احسن المحاسبات، سیاق مظفری، تعلیمات ابتدایی، اقبال ناصری و سیاق خطیر جهت تعلیم و آموزش سیاق و تدریس و آموزش نام برده میشود که نشان از رواج و اهمیت آن در آن دوره دارد.
آموزش خط سیاق تا اوایل سلطنت رضاشاه پهلوی رسماً ادامه داشت. ظاهراً آخرین کتاب درسی سیاق که در این زمان برای تدریس در مدارس چاپ و منتشر شده "مجمع المراسلات" یا به گفتهای "جامع المراسلات" نام داشت که در سال ۱۳۰۷ خورشیدی به چاپ رسید. سرانجام در سال ۱۳۰۸ آموزش خط سیاق به طور قانونی متوقف و محاسبات رسمی با خطوط ریاضی معمول شد. با وجود این، به گفتۀ "جواد صفینژاد" در کتاب "کوششی در آموزش خط سیاق"، که از جملۀ تازهترین منابع پژوهشی در خط سیاق محسوب میشود، تقریباً تا نیم قرن پس از حذف تدریس سیاق در مدارس، بسیاری از کسبه و بازاریان همچنان از این شیوه برای امور دفترداری و حسابداری استفاده میکردند.
بنا بر تحقیقات "انشمن پندی" (Anshuman Pandey) در دانشگاه میشگان، خط سیاق به جز ایران در کشورهای دیگر نیز معمول بوده، ولی نام دیگری داشتهاست. در شبه جزیرۀ عربستان به آن "خط دیوانی" میگفتند، در جنوب آسیا به "خط رقم" معروف بود و در ترکیه "سیاقات" نامیده میشد.
از بین شهرهای ایران در ارتباط با سیاق از شهر سمنان به طور خاص نام برده میشود و معروف است که آن شهر سیاقدانان ماهری داشتهاست، تا جایی که عبدالله بهشتی هروی، از شاعران قرن ۱۱ قمری، در "مثنوی نورالمشرقین" مردمان شهر سمنان را اینگونه توصیف میکند:
خلقـَـش متدین و امینـند/ در علم سیاق بیقرینـند
با وجود این که بیش از ۸۰ سال است که خط سیاق آموزش داده نمیشود و افرادی چون حاج مهدی نیلچی که این خط را در حسابداری روزمره به کار میبرند، انگشتشمار هستند، توجه به این سنت ایرانی در سالهای گذشته هم از طرف پژوهشگران و هم از طرف علاقهمندان به یادگیری این خط افزایش یافتهاست. دراین راستا تشکیل دورههای آموزش عملی خط سیاق در شهرهای مختلف قابل ذکر است. برخی از پژوهشگران افول خط سیاق را به دلیل قابلیتهای کم آن در مقابل علم ریاضی میدانند، ولی حاج مهدی نیلچی همچنان به این خط وفادار ماندهاست و میگوید: حتا "حساب ده سال نفت ایران را هم میتوان با خط سیاق انجام داد". گفتگوی صمیمانه با او و همچنین "نادرقلی نادری رارانی"، پژوهشگر خط و زبان فارسی، مبنای این گزارش در مورد خط سیاق و تاریخ آن است.
* انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۲۱ ژوئن ۲۰۱۳ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۲
عکاسی یعنی تقسیم لحظههای زیبایی که عکاس تجربه میکند با کسانی که به هر دلیلی فرصت لمس چنین لحظههایی را ندارند. شاید آنها با دیدن این عکسها از طبیعت لذت ببرند و از فضای خستهکننده شهری دور شوند".
علی دوستی * عکاس ۲۹ ساله اهل کرمانشاه، لنز دوربینش را بکار گرفته تا مشاهداتش از لحظههای زیبایی که شهر کرمانشاه و طبیعت اطراف آن میآفرینند را در اختیار کسانی بگذارد که امکان تجربه مستقیم این زیباییها را ندارند. حاصل فعالیت هنری چند ساله او صدها عکس از لحظههای خاص، در محلهای خاص و از زاویههای خاص است که او با شناخت عمیقی که از جغرافیای زادگاهش دارد، تهیه کرده است.
علی دوستی خود را عکاس طبیعت میداند. او درباره مجموعه تصاویر کرمانشاه که از ارتفاع بالا گرفته میگوید: "شهر کرمانشاه از شمال و جنوب با کوههای بلند و زیبایی احاطه شده است. میتوان گفت که همه مردم کرمانشاه به نحوی کوهنورد هستند، حتا اگر کوهنورد حرفهای هم نباشند کوه جزء جداییناپذیری از زندگی مردم شده است. از همینرو با صعود به هر یک از این قلهها مناظر زیبایی در پیش چشم ظاهر میشود".
علی دوستی عکاسی را به صورت تجربی با یک دوربین غیرحرفهای آنالوگ شروع کرد و با همین دوربین کوچک بود که بعد از خراب کردن صدها و هزاران عکس کم کم با اصول اولیه عکاسی آشنا شد. علاقه زیادش به این هنر موجب شد تا بعد از یک دوره یکساله دیپلم عکاسی بگیرد. او بعد از نه سال با دنیای عکاسی دیجیتال آشنا شد. علی دوستی حالا در رشته معماری در دانشگاه ارمنستان مشغول به تحصیل است. او چند نمایشگاه کوچک با موضوع طبیعت در ارمنستان برپا کرده است.
در نمایش تصویری این صفحه مجموعهای از عکسهای علی دوستی که در طی ده سال و در فصول مختلف از فراز کوههای اطراف کرمانشاه تهیه کرده است را میبینید.
*علی دوستی از کاربران جدیدآنلاین است.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۸ ژوئن ۲۰۱۳ - ۲۸ خرداد ۱۳۹۲
هر ساله از ابتدای اردیبهشت ماه با باز شدن غنچههای گل محمدی، گلابگیری در روستاهای اطراف کاشان به صورت سنتی شروع میشود که اغلب تا اوایل خرداد ماه نیز ادامه دارد.يکی از مهمترين اين روستاها "نياسر" است. نياسر که حدود ٣٥ کيلومتر با کاشان فاصله دارد در منطقهای کوهستانی با آب و هوايی معتدل در ارتفاعات "کرکس" واقع شده است. اماکن تاريخی بسياری مانند باغ تالار، آتشکده، غار رئيس، آبشار و غيره از ديدنیهای نياسر هستند.
مردم اين روستا از گذشتههای دور زندگی خود را بيشتر از راه پرورش گل محمدی میگذراندند. در گذشته به دليل نبودن کارگاههای گلاب گيری، گلهای اين روستا به روستاهای اطراف برده میشد. اما چندين سال است که با راهاندازی کارگاههای سنتی توسط اغلب باغدارها گلابگيری نيز در همين روستا انجام میشود.توليد سالانه گلاب در نياسر به بيش از دو هزار تن در سال میرسد که البته يکی از مرغوبترين انواع گلاب نيز هست.
مناسبترین زمان برای چيدن گل، که معمولا به صورت خانوادگی انجام میشود، قبل از طلوع آفتاب است چرا که روستاييان معتقد هستند طلوع آفتاب و تابش آن به گلها از يک طرف باعث کمرنگ شدن گل و از طرف ديگر باعث از بين رفتن شبنم روی گل میشود که در هر دو صورت عطر گل به شدت کاهش پيدا میکند. به همين دليل سعی میشود در ساعات اوليه صبح کار گل چينی تمام و گلها برای گلابگيری به کارگاهها منتقل شوند.
در کارگاهها که همگی به صورت سنتی فعاليت میکنند اغلب دو يا سه ديگ وجود دارد. معمولا در يک ديگ حدود ٢٥ کيلو گل و در بعضی موارد ٣٠ کيلو گل میريزند. گلابی که از ٣٠ کيلو گل گرفته میشود را گلاب "دوآتشه" میگويند.به گفته يکی از روستايیها گلاب نيز مانند برنج شمال است که هر چه بماند بهتر میشود. به همين خاطر معمولا گلاب امسال را سال بعد میفروشند.
بعد از چند ساعت کار گلابگیری، در پارچهای مسی که گلاب را در آن جمع میکنند جدار نازکی از چربی روی گلاب جمع میشود که همان عطر گل يا عطر گلاب است. یاید گفت مقدار عطر گل در مقايسه با گلاب بسيار ناچيز و طبيعتا گرانتر است.از تفالههای گل باقی مانده در ديگها نيز به عنوان کود در باغهای گل استفاده میشود. روش تهيه اغلب عرقهای گياهی نيز مانند گلاب است.
معمولا در فصل گلابگیری روستاهای اطراف کاشان به خصوص نياسر پذيرای بسياری از مشتاقان گل و گلاب گيری هستند. شوکا صحرائی در گفتگو با گلکارها و گلابگیرهای نياسر گزارش مصوری در اين باره تهيه کرده که در اين صفحه میبينيد.
* انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۰۴ نوامبر ۲۰۱۳ - ۱۳ آبان ۱۳۹۲
گلریز فرمانی
چند قدمی بالاتر از میدان تجریش، یک ساعتی بالاتر از "روستای پس قلعه"، در میان درهای که زمستانها پر برف و در دیگر فصول همیشه رنگارنگ است، "هتل اوسون" نزدیک به سی و چند سال است که پذیرای غریبه و آشنا، کوهنورد و غیر کوهنورد بوده است.
در آن روزهای سالهای دور که در شلوغی روزهای شهر، پی کنج خلوتی در طبیعت میگشتم در همین نزدیکی که در آرامش به نوشتن وادارم کند، نزدیکترین جایی که یافتم در آغوش درهای کوهستانی بود که در سالهای کوهنوردی از کنارش زیاد گذشته بودیم.
اولین بار که نه با کوله کوه و به قصد صعود، که با دفتر و مداد و به شوق نوشتن قدم درونش گذاشتم زمستان بود و آنچه پایبندم کرد نه فقط گرما و چای داغ، که گرمای حضور کسانی بود که نشانم داد اینجا بیشتر شبیه خانهایست پر مهمان، که صاحبخانه بیوقفه در کار پذیرایی و خوشآمدگویی به از راه رسیدگان کوهستانی است.
هتل اوسون، در ارتفاع ۲۳۰۰ متری ارتفاعات منطقه "دربند" در شمال تهران، پذیرای کوهنوردان و طبیعتدوستانی است که به شوق گذراندن چند ساعتی در کوهستانی این چنین نزدیک به کلان شهری شلوغ و پر سر وصدا، هر هفته در همه فصلهای سال میهمان چراغ همیشه روشنش میشوند، چراغی که به سادگی آنچه در این چند ساعت اقامتمان میبینیم، به دست نیامده و به حق بدون داشتن عشق به طبیعت و کوهستان و وفای دوستدارانش اینچنین پا برجا نمانده بود.
ساخت این هتل در سال ۱۳۵۰، به همت مرحوم "سروش اُم" و با همکاری جمعی از کوهنوردان و اسکیبازان قدیمی و همچنین تعدادی از روستاییان روستای"پس قلعه" آغاز شد و در سال ۱۳۵۷ به سرانجام رسید.
"سعید پهلوان افشار" که خودش کوهنورد و از فوتبالیستهای قدیمی است، هفت سالیست مدیریت هتل را بر عهده دارد. او میگوید: "هتل اوسون با عشق ساخته شده و با عشق پابرجاست. سود هتل، آرامش درونی است که هر روز و هر هفته از همه زحماتمان در اینجا برداشت میکنیم و سود دهی روحی و روانیاش آنقدر هست که ما را سر پا نگه میدارد و شاد که چراغی را در کوهستان روشن نگه داشتهایم، چراغی که دلخوشی خودت، دوستانت و یا کوهنوردان قدیمیتری است که جوانیشان را در این کوهها زندگی کردهاند، و مأمن و پناهگاه جوانترهایی هم هست که چند سالی هنوز از کوهنوردیشان نگذشته، آنهایی که در مسیر پر شتاب رفت یا برگشت از قله به شوق چراغ روشن هتل و سماوری که همیشه به راه است، چند لحظهای در هتل به استراحت و گپ و گفت و چای و نهار میگذرانند".
چراغ این هتل، در طول این هفت سال به همت دوستانی میچرخد که هر آخرهفته برای کمک به عمو سعید صبح زود به ارتفاعات دربند میآیند و پا به پای خود او پذیرای میهمانان و کوهنوردان هستند. دوستانی با حرفههای مختلف، در سنین متفاوت و حتا نه لزوما کوهنورد.
با مرور گزارشهای حوادث کوهستان در سالهای اخیر، نقش پررنگ هتل اوسون در امدادرسانی به سانحهدیدگان در مناطق اطراف بارز میباشد. آمادگی گردانندگان آن برای امدادرسانی در فصلهای مختلف و همچنین مکان قرارگیری و نزدیکتر بودن به محل حادثه، امکان ارسال سریع نیروهای کمکی به حادثهدیدگان را فراهم میکند. این همه حاکی از آن است که هتل اوسون، بیش از هتل پناهگاهی مهربان است، مشتاق و پذیرای هر گروه خوانده و ناخواندهای.
این محل برای کوهنوردان قدیمیتر، یادآورهمه خاطرات صعودهای گذشته است. جایی که آخر هفتهها با دوستان قدیمی دورهم جمع میشوند و با شادمانی از جوانی میگویند و با کولهباری از تجربه شادیشان را بدرقه جوانترهایی میکنند که بیش از یک لیوان چای فرصتی برای ماندن در هتل ندارند و چه سرخوشانه ما را مدهوش خاطراتشان میکنند اگر که بنشینیم پای صحبتها و خاطراتی از روزگاران دور، آن زمان که پناهگاهی نبود درپهنه این کوهستان و کوهنوردانی که برای اولین بار قدم بر دشتها و قلههایش گذاشتند.
در گزارش تصویری این صفحه هتل اوسون را در فصلهای مختلف میبینید و حرفهای دو تن از علاقه مندانش را میشنوید.
پی نوشت:
در منطقه کوهستانی شمال تهران، در مسیرهای پرتردد کوهنوردی ازدارآباد در شرق تا درکه در غرب، به جز دو هتل توچال و اوسون، پناهگاهها و قهوهخانههای زیادی از گذشته تا به حال هر هفته پذیرای کوهنوردان بودهاند. این توقفگاهها بطور خلاصه شامل: قهوهخانهها و کافههایی که در هر مسیر متناسب با سلیقههای گوناگون و به تعداد زیاد وجود دارند، پناهگاههای کوهنوردی با امکان شبمانی برای گروههای کوچک و بزرگ نظیر شیرپلا، پلنگ چال و کلک چال و جانپناههایی در ارتفاعات بالاتر، در مسیر صعود قلههای منطقه که تنها پناهی از گزند باد و برف و باران هستند، نظیر جانپناه امیری، اسپید کمر، شروین و جانپناههای قلههای توچال و دارآباد و...هستند.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۱ ژوئن ۲۰۱۳ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۲
سپهر مهدویفر
چند ماه پیش بود که مجموعه نقاشیهایی با عنوان "تابلوهای ممنوعه زنان ایران" در فضای اینترنت دست به دست میشد. نقاشیها در سبک جدیدی به نام "پاپ آرت" و به مشکلات نسل جوان به خصوص زنان با طنز تلخی که در لایههای آن مشهود بود، میپرداخت از این رو با استقبال زیادی مواجه شد.
سبک پاپ آرت یا "هنر عامه" از دهه ۶۰ میلادی از مخالفت هنرمندان با سبک اکسپرسیونیسم و داداییسم شروع شد. آنها تلاش کردند با استفاده از فنون فیلمسازی و تبلیغات و شگردهای گرافیکی مجلات و روزنامهها موضوعات عامیانه و روزمره را جلوه هنری ببخشند و هنر را با زندگی یکی کنند. در واقع آنها اعتقاد داشتند مبتذلترین عناصر فرهنگ جامعه قابلیت "زیبا بودن" و "هنری بودن" را دارند. در این میان "اندی وارهول، Andy Warhol" که معروفترین نقاش این سبک است با استفاده از قوطی کنسروهای سوپ و کوکا کولا و جعبههای کالا و اسکناس، برخی از مهمترین آثارش را خلق کرد.در ایران اما تابحال در سبک پاپ آرت تنها به صورت پراکنده کارهایی صورت گرفته است و در واقع شاید بتوان گفت مجموعه "تابلوهای ممنوعه زنان ایران" بود که تعداد زیادی از ایرانیان را با این سبک آشنا ساخت.
"هما ارکانی" خالق این مجموعه متولد ۱۳۶۱ در تهران و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه آزاد است. وی درباره علاقهمندیاش به هنر نقاشی میگوید: "من از سن پنج سالگی به نقاشی علاقهمند شدم و چهره افراد فامیل را به تصویر میکشیدم. به اصرار خانواده رشته ریاضی را در دبیرستان انتخاب کردم ولی تصمیم گرفتم در کنکور هنر شرکت کنم و کارهای تصویرسازی که نزدیک به نقاشی بود را ادامه دادم. پس از آن در یک شرکت تبلیغاتی استخدام شدم و در آخر نقاشی را به عنوان حرفه اصلی انتخاب کردم".
او معتقد است سبک پاپ آرت برخلاف لحن طنزگونه و کنایی، جنبه تلخ و تاریکی از زندگی را نشان میدهد و انتقادهای خود را به جامعه مطرح میکند: "در ابتدا بیشتر مضامین کارهای من زن و وجه درونی او بود ولی کم کم به خاطر دغدغه فکری که نسبت به بحران هویت جوانان امروز داشتم تصمیم گرفتم مشکلات و مسائلی که در اجتماع مشهود هست را به تصویر بکشم. به همین علت به ظواهر و جنبه بیرونی مسائل دختران و پسران این نسل توجه کردم و به شکل کلیتربه این موضوع پرداختم".
اولین نمایشگاه خانم ارکانی شامل کارهای تصویرسازی به نام "مدینه فاضله" سال ۱۳۸۵ برگزار شد و بعد از وقفهای چند ساله در یک نمایشگاه گروهی به نام "آشپزخانه" شرکت کرد و در سال ۱۳۹۰ اولین نمایشگاه انفرادی خود را به نام "مرا به اشتراک بگذار" برپا کرد که با استقبال زیادی روبرو شد. وی شرکت در چند نمایشگاه گروهی در فرانسه، بلژیک و آمریکا را در کارنامه هنری خود دارد. دومین نمایشگاه انفرادی ایشان به نام "زیباییشناسی یک گورخر" اخیراً در لندن برگزار شد.
در گزارش تصویری این صفحه هما ارکانی از سبک و آثار هنری خود میگوید.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۴ ژوئن ۲۰۱۳ - ۲۴ خرداد ۱۳۹۲
مهمترين گردهمايی سالانه زرتشتيان
هر سال از تاريخ ۲۴ تا ۲۸ خرداد ماه برابر با روز "اشتاد" تا روز "انارام" بر اساس تقويم ايران باستان، بسياری از زرتشتيان در يکی از مهمترین زيارتگاههای خود به نام "پير سبز" يا "چَک چَک" که در ۶۸ کيلومتری غرب يزد و در نزديکی شريفآباد اردکان، در دل کوير خشک واقع شده، حضور میيابند و به زيارت، نيايش و همچنين ديدار با هم کيشان خود میپردازند.
زيارت همگانی "پيرسبز" در اين روزها از بزرگترين گردهمايیهای دينی زرتشتيان است و بسياری از پيروان اين تنها آيين بازمانده از ايران باستان برای هم بهرهگی و همازوری، از سراسر جهان به ايران سفر میکنند و به اين زيارتگاه میروند.
از آنجايی که ۲۴ خرداد، اولين روز زيارت "پير سبز"، با روز نيايش در زيارتگاه ديگری که در شرق يزد و در نزديکی محله "مريم آباد" قرار دارد و به نام "ستی پير" شناخته میشود همزمان است، در صبح اولين روز از مراسم "پير سبز"، زرتشتيان در آغاز در"ستی پير" گرد هم میآيند و بعد از شرکت در مراسم ويژه دينی در آنجا، که با حضور موبدان انجام میشود، بطور دسته جمعی راهی پير سبز میشوند.
نيايشگاه "پير سبز" که در گويش زرتشتی (دری) به آن چَکچَکو گفته میشود، در بالای کوهی به همين نام قرار دارد و به صورت يک فرورفتگی در سنگ کوه تراشيده شده است.
از يکی از ديوارهای اتاق زيارتگاه که زرتشتیها به آن "پيرانگاه" میگويند، آب قطره قطره جاری است. به همين دليل اين زيارتگاه چک چک يا چکچکو نيز ناميده میشود. بر اثر جاری شدن آب و نوری که از منفذی میتابد، بر ديوارههای سنگی نيا يشگاه، گياهانی چون پرسياوشان، مورد و انجيرکوهی روييده شده و فضای خاصی را بوجود آورده است.
زرتشتيان ايران بسياری از زيارتگاهها و اماکن متبرکه خود را "پير" مینامند. با اين که در سراسر ايران تعداد زيادی "پير" وجود دارد، اما شش زيارتگاه که همه در استان يزد و در دل کوير قرار دارند، در باور زرتشتيان از اهميت ويژه ای برخوردارند.
آنها معتقدند که اين زيارتگاهها همه محل نا پديد شدن شاهزادگان ساسانی هستند که در هنگام شکست ايرانيان از اعراب به نقاط مرکزی کشور گريختند و از خدا خواستند تا آنها را در آنجا غايب کند تا به دست دشمن نيفتند. به اين دليل است که اين نقاط، مقدس شده محسوب میشوند.
بجز "ستی پير" و "پير سبز"، چهار زيارتگاه ديگر زرتشتيان، "پير هريشت" در ۹۰ کيلومتری غرب يزد، "پير نارکی" در ۵۸ کيلومتری غرب يزد، "پير نارستانه" در ٣١ کيلومتری شرق يزد و "پير پارس بانو" در جنوب شهر عقدا قرار دارند. شاهزادگان غايب شده همه به جز اردشير، پسر يزدگرد، که به پير نارستانه تعلق دارد زن هستند و نامهای نيک بانو، پارس بانو، شهبانو، نازبانو، حيات بانو، مهربانو دارند که در روايتهای مختلف متفاوتند.
بر اساس همين باورها در زيارتگاه ستی پير، "کتايون" مادر اين شاهزادگان و همسر يزدگرد ساسانی ناپديد شده است. در بين ناپديد شدگان نام مرواريد (گوهربانو) نيز برده میشود. مرواريد کنيز "بانوی پير سبز" بوده و پس از جدا شدن از او در کوه "تجمک" ناپديد شده است.
با وجود تمام اين باورهای افسانه گونه، برخی پژوهشگران معتقدند که کوه "چک چک" در گذشته معبد آناهيتا (الهه آب) بوده است. آنها استدلال میکنند که مشخصه ويژه معابد آناهيتا، جای گرفتن بر بلندی و وجود آب است.
گزارش این صفحه بر اساس ديداری از زيارتگاه "پير سبز" و در گفتگو با زرتشتيان، جنبههای گوناگون اين مهمترين زيارتگاه و گردهمایی زرتشتيان را به تصوير میکشد.
* انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۰۷ ژوئن ۲۰۱۳ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۲
حمید رضا حسینی
از میان شهرهای قدیمی ایران، کمتر شهری را میتوان یافت که تاریخ تأسیس داشته باشد؛ آن هم به سال و ماه و روز. سنندج از معدود شهرهایی است که تاریخ تأسیس دارد. این شهر در روز یکشنبه ۴ شوال سال ۱۰۴۶ هجری قمری، برابر با اول مارس ۱۶۲۷ میلادی و ۱۱ اسفندماه ۱۰۱۵ خورشیدی بنیان نهاده شد. در این روز، شاه صفی صفوی به سلیمان خان اردلان والی کردستان دستور داد که قلعهای در روستای "سینه" یا "سنه" کردستان بسازد و مرکز حکومت ایالت کردستان را از پالنگان به این قلعه منتقل کند؛ و این سرآغاز شکلگیری شهر سنندج (معرّب سنه دژ) بود.
دولت صفویه میخواست، مرکز کردستان در جایی باشد که یاغیان محلی و سپاهیان دولت عثمانی نتوانند دسترسی آسانی بدان داشته باشند و روستای سنه در عمق کوهستانهای کردستان چنین بود؛ چندان که امروز هم پس از ۳۷۷ سال به عنوان مرکز استان کردستان این ویژگی را حفظ کرده است.
البته پیشینه سنندج به عنوان سکونتگاه انسانی به مراتب طولانیتر است. کاوشهای باستان شناسی در منطقه سنندج، پیشینه تمدن بشری در این ناحیه را به دوران پیش از ورود آریاییها و تشکیل دولت ماد میرساند. برای نمونه، در سال ۱۳۷۸ در جریان عملیات راهسازی در شهرک زاگرس، واقع در جنوب غربی سنندج، یک گورستان تاریخی متعلق به ۱۱۰۰ تا ۸۵۰ پیش از میلاد کشف شد که شیوههای پیشرفتهای از تدفین را به نمایش میگذارد. برخی اسکلتهای کشف شده در این گورستان، کمربندها و دستبندهای مفرغی داشتند و در نمونهای بسیار جالب، دو نفر از مردگان در آغوش یکدیگر دفن شده بودند.
گروهی نیز پیدایی سنندج به عنوان یک شهر را به دوره ساسانیان (سده سوم تا هفتم میلادی) نسبت میدهند و بر این باورند که جایگاه آن روی تپهای مشرف به رودخانه قشلاق واقع در حاشیه شرقی سنندج امرزی بوده است. این گروه میگویند که شهر مزبور تا سده سیزدهم میلادی دوام آورد و پس از ویرانی بوسیله مغولان، به شکل روستایی کوچک به حیات خود ادامه داد؛ تا این که در زمان صفویه باردیگر در قامت یک شهر ظاهر شد. با این حال، در منابع سدههای نخستین اسلامی ردپای چندانی از شهر و قلعه سنندج به چشم نمیخورد و میدانیم که در این دوران، کرمانشاه و همدان مهمترین شهرهای غرب ایران بودند و در آن نواحی مرکزیت داشتند.
در واقع، اهمیت سنندج مربوط به دوران صفویه و پس از آن است که این شهر به عنوان مرکز استان کردستان توانسته تداوم تاریخی خود را حفظ کند و به شکل روزافزونی گسترش یابد.
همچون بسیاری دیگر از شهرهای ایران، گسترش و نوسازی سنندج بدون توجه به پیشینه تاریخی و فرهنگ و معماری حاکم بر آن صورت پذیرفته است؛ بدین سان از حدود هشتاد سال پیش تخریب بافت تاریخی شهر آغاز شد و در دو دهه اخیر شتاب گرفت. آن چه باقی مانده، تک بناهایی در میان انبوه بناهای نوساز است که اکثرشان رو به ویرانی میروند و برخیشان که نفاست بیشتری دارند، حفاظت و مرمت شدهاند.
اما همین معدود بناهای بازمانده نیز نشانگر ذوق و هنر سرشاری هستند در سنندج دوره قاجار موج میزد. در این دوره، دو دسته از والیان بر سنندج حکم راندند. دسته نخست، والیان محلی از خاندان اردلان بودند که بناهای حکومتی و عامالمنفعه زیادی را در این شهر ساختند و دسته دوم، والیانی از خاندان قاجار بودند که از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه قاجار حکومت کردستان به دستشان سپرده شد. دسته دوم، در رقابت با یکدیگر باغها و خانههای شکوهمندی را برای خود ساختند که اگرچه سودی به حال مردم نداشت اما میراث معماری سنندج را بیش از پیش غنا بخشید.
بدین سان، در طول دوره قاجار معماران و هنرمندان زیادی از نقاط مختلف ایران – خصوصا مناطق همجوار کردستان- به سنندج رفتند و این شهر را که در اصل به عنوان قلعه نظامی ساخته شده بود، به یک هنرکده واقعی بدل کردند.
در گزارش مصور این صفحه به سنندج میرویم و برخی از مهمترین آثار تاریخی و آفریدههای معماری و هنری این شهر را تماشا میکنیم. در این گزارش، عکسی که میدان انقلاب سنندج را به تصویر میکشد، از وبلاگ "ئاویهر" گرفته شده و بقیه عکسها از تهیه کننده گزارش است.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۰۴ ژوئن ۲۰۱۳ - ۱۴ خرداد ۱۳۹۲
گٌرزم تاجيکفر
گلنظر، شاعر مردمی تاجیکستان، مؤلف سرود ملی این کشور است. وی ۲۰سپتامبر سال ۱۹۴۵در روستای "دَردَر" ناحیۀ عینی (فَلغَر پیشین) به دنیا آمد. شعرگویی را در دبیرستان آغاز کرد و سال ۱۹۶۱به شهر دوشنبه آمد تا تحصیلاتش را در بخش تاریخ و سخنشناسی دانشگاه دولتی تاجیکستان ادامه دهد. وی در این شهر که محل بودوباش بزرگان شعر و ادب امروز تاجیکستان است، ماندگار شد.
بیست و چهار سالش بود که در سال ۱۹۶۹نخستین مجموعۀ شعرش با نام "رسم سربازی" منتشر شد و مورد استقبال شاعران زمان واقع شد. و اکنون گلنظر از جملۀ سرشناسترین شاعران این دیار است. اشعار او در ایران و افغانستان هم به طبع رسیدهاست. قیصر امینپور، گلچینی از اشعار گلنظر را با نام "زبان عاشقی" در تهران منتشر کرد.
بیشتر صاحبنظران ادبیات تاجیک، شعر گلنظر را چون خود او ساده و صمیمی ارزیابی کردهاند. به نظر پروفسور میرزای ملااحمد، "ویژگی بارز اشعار گلنظر، جنبۀ قوی اجتماعی آنهاست. گلنظر توانسته درد مردم را به زبانی ساده و صمیمی بگوید که باعث پذیرفته شدن اشعارش از سوی مردم شدهاست."
نگاه شاعرانۀ گلنظر و استعداد فطری او از هر موضوع و منظره یا اندیشه و احساس و عواطفی، در قالبهای مختلف یا بیرون از قوالب رایج شعر میسازد.
استاد لایق شیرعلی که با گلنظر طی سالهای طولانی در دفتر مجلۀ ادبی "صدای شرق" کار کرده بود، گفته بود: در شعر ما یگان نفر (هیچ کس) چون گلنظر تجربهها نکردهاست."
فرزانۀ خجندی، شاعر سرشناس دیگر تاجیک، میگوید: "شعر گلنظر مثل درخت عظیم تناوری است که در مساحت بزرگ شعر فارسی تاجیکی دامن گستردهاست."
گذشته از شعرگویی، گلنظر در نوشتن فیلمنامه هم تبحر دارد و تازهترین اثرش در این زمینه فیلمنامۀ بخش دوم سریال "در آرزوی پدر" است.
سال ۱۹۹۱ يکی از اشعار گلنظر به عنوان "سرود ملی تاجیکستان" جايگزين شعر ابوالقاسم لاهوتی شد که در تمجيد مردم روس و دولت شوروی نوشته شده بود. "سرود ملی" گلنظر در ستايش تاجيکستان به عنوان يک کشور مستقل و آزاد است. در یکی دوسال اخیر "سرود ملی" مورد بحث و گفتگوهای رسانههای تاجیکستان بود. گلنظر میگوید که از این بحثها خسته نشده و منتظر است ببیند که چه کس دیگری سرود ملی بهتری خواهد نوشت.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۳۱ می ۲۰۱۳ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۲
ثمر سعیدی
اولین بار این نوع لباسها را بر تن افرادی خاص دیده بودم. تنپوشهایی با رنگ روشن، فرم و دوختی ساده و در عین حال خاص که درونمایه سنتی نیز داشت. به نظر میآمد که نخست کوهنوردان در جمعهای خود از این نوع پوشاک استفاده میکردند و بعدها افرادی که یوگا کار میکردند و عدهای از هنرمندان نیز به جمع استفادهکنندگان از این نوع پوشاک اضافه شدند.
وقتی از آنها در مورد لباسی که بر تن داشتند میپرسیدی، تاکید میکردند که این پوشاک از الیاف طبیعی ساخته شده و در تبادل انرژی کیهانی بدن و کائنات، مانع ایجاد نمیکند. از این رو به نظر میرسید که خرده فرهنگ خاصی این نوع پوشش را بر میگزینند.
به مرور، سر و کله فروشگاههایی که لباسهای طبیعی را عرضه میکردند پیدا شد. این بار میتوانستی توقف مردم جلوی ویترین فروشگاهها را شاهد باشی. درگفتوگو با آنها متوجه میشدم خیلیها هنوز تفاوت چندانی میان این نوع پوشاک و سایر لباسها قائل نیستند. عدهای فقط از رنگ، ظاهر و دوخت این لباسها خوششان میآمد و در مقابل، اکثریت قریب به اتفاق خریداران این نوع پوشاک، به خنکی، نخی بودن و طبیعی بودن آنها اشاره میکردند و آن را بهعنوان امتیازی برای این لباسها در نظر میگرفتند.
سردر بزرگ فروشگاه، از چوب ساخته شده؛ با نقوشی که نشاندهنده متفاوت بودن کالاهای عرضه شده در آنجا با سایر لباسفروشیهاست. عبارت "دستآفریدههای سازگار" بر روی سردر فروشگاه حک شده و با نگاهی از ویترینهای بیرونی به داخل، متوجه میشوی که دیوارها کاهگلیاند و دکورها با تنه درخت و به صورت سنتی ساخته شدهاند. در اینجا حس بینایی و بویایی به آدم اینطور القا میکنند که انگار در خانهای قدیمی هستی. روی قفسههای پوشاک، محصولاتی که از الیاف طبیعی تهیه شدهاند به چشم میخورد. گیاهانی چون پنبه و کتان و الیاف حیوانی چون پشم، موی بز و ابریشم طبیعی از مهمترین مواد اولیه برای تهیه دست آفریدههای سازگار هستند. علاوه بر البسه، کیف، کفش، کلاه، زیورآلات و گیوههای سنتی را هم اینجا میتوانی پیدا کنی.
یکی از خریدارها میگوید: "من به دنبال خاص پوشیدن هستم. این نوع لباسها برای اینکه یک تیپ کامل از الیاف طبیعی داشته باشی به درد میخورند. مانتوی نخی با طراحی ساده و رنگهای شاد، شلوار، شال و روسری، کیف پارچهای یا کفش نمدی، همه و همه میتوانند تو را برای رسیدن به مد ساده و متفاوت یاری کنند اما مشکلی که وجود دارد کم بودن تنوع این لباسهاست. چرا که از چندین سال پیش تا به حال فقط چند طرح از اینها را میبینم و بعضی از افرادی هم که آنها را به طور دایم استفاده میکردند خسته شدند و به دنبال تنوع رفتند".
یکی از فروشندههای جوان در مورد تجربهاستفاده از این نوع پوشاک به ما میگوید: "تا چند سال پیش، من همیشه از لباسهایی که نایلون، پلی استر و الیاف مصنوعی داشتند استفاده میکردم. آنها به خاطر طرح و رنگهای متنوع مورد علاقه اکثریت افراد جامعه هستند. اما مشکلاتی هم دارند. اینکه بدن به خوبی تهویه نخواهد داشت و بوی عرق بدن معمولاً از ورای این نوع پوشاک است که مشامآزار میشود. اما از زمانیکه به اصطلاح طبیعی پوش شدم، نتوانستم آن را با طرح و رنگ و زرق و برق عوض کنم و پاگیرش شدم".
وی تاکید میکند: احساس آرامشی که از پوشیدن لباسهای طبیعی به من دست میدهد مانع از این است که پوشاک دیگری را امتحان کنم. حتا پزشکان نیز توصیه میکنند به خاطر حفظ سلامت بدن از الیافی که پایه نفت و پلاستیک دارند به وفور استفاده نکنید؛ هر چند نمیتوان تمام مایحتاج پوششی انسان را از الیاف طبیعی تامین کرد.
و اما "بابک اخوان بلورچیان" که با همراهی همسرش "مرجان صدرالعلمایی" از بنیانگزاران پوشاک الیاف طبیعی هستند در مورد تجربه کاریاش میگوید: "بیش از ده سال پیش در مسیر کوهنوردی درکه، ما با شخصی آشنا شدیم که سالها در خارج از کشور زندگی میکرد و اکنون به ایران آمده بود و پوشاکی با الیاف طبیعی را در همان مسیرهای کوهنوردی عرضه میکرد. پس از همکاری با ایشان ما تولید پوشاک را در ابتدا به صورت تجربی و محدود و سپس با بهرهگیری از تجاربی که به دست آورده بودیم به صورت انبوه، پی گرفتیم".
در گزارش تصویری این صفحه پوشاکهایی را که با الیاف طبیعی تهیه شدهاند میبینیم و نظر پوشندگان این لباسها را میشنویم.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب