۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۲ مهر ۱۳۸۸
احمدشاه کاملزاده
آواز ظفر ناظم، با گذشت پنجاه سال از آغاز کار هنریاش، همچنان در کاخ و کاشانههای تاجیکان طنینانداز است. ظفر ناظم به خاطر صدای بم و قدرتمندش در محافل مطبوعاتی به "پاواروتی تاجیک" ملقب شده است. آواز پرغلغلۀ او اخیراً کاخ باربد شهر دوشنبه را که مهم ترین محل برگزاری برنامه های هنری در تاجیکستان است، فرا گرفته بود:
هر جا که کنم خانه، همخانه تو را یابم
هرگز نروم جایی، آن جا نه تو را یابم
صدها تن گرد هم آمده بودند، تا با حضور استاد هفتادمین سالروز تولد و پنجاهمین سالگرد آغاز هنر حرفهایاش را جشن بگیرند.
ظفر ناظم از هنرمندان موسیقی اصیل تاجیک است که ریشههای آن در موسیقی سنتی ایرانی پابرجاست. وی در سن هجده سالگی وارد عرصۀ هنر شد و طی مدتی کوتاه حنجرۀ قدرتمند و شیوۀ خاص آوازخوانیاش نام او را سر زبانها نشاند.
ظفر ناظم سال ۱۹۶۱میلادی برای نخستین بار با یک سفر هنری وارد ایران شد و در همایش بین المللی موسیقی خاورزمین حضور یافت. آن زمان او یک جوان ۲۱ساله بود. برای جوانی در سن و سال او این سفر کامگاری بزرگی محسوب می شد. خود استاد ظفر میگوید، شنوندگان ایرانی اش بیشتر از آهنگ "ننای جان" او استقبال کردند و حتا برای بازخوانی آن از او اجازه خواستند.
دیرتر ظفر ناظم به پاره ای دیگر از سرزمین فرهنگی اش، به افغانستان سفر کرد. مردم هنردوست آن دیار نیز از هنر و استعداد او استقبال گرمی داشتند. این سفر برای خود ظفر ناظم هم بسیار بارور و سودمند بود. وی در جریان دیدارش از افغانستان با چهرههای برجستۀ موسیقی آن سامان، به مانند جلیل زلاند، خیال و ساربان آشنا شد و این آشنایی ها بر ذهن و سبک و سیاق او تأثیر عمیقی گذاشت.
ظفر ناظم آن روزها را به یاد میآورد و میگوید: "در افغانستان به پیشنهاد هنرمند معروف استاد ساربان آهنگ بسیار دلنشین آقای زلاند بر متن "ای ساربان" سعدی شیرازی را در تالارهای کابل و جلالآباد خواندم. استقبال مردم از این آهنگ به گونهای بود که آنها با تشویق های پیوسته من را باز روی صحنه میخواندند."
گفتنی است که "ای ساربان" امروز هم از زیباترین کارهای استاد ظفر ناظم به شمار میآید.
در همین دوره بود که ظفر ناظم آهنگهای زیبای دیگری را به مانند "صبح کابل" (شعر و آهنگ ضیا قاریزاده از افغانستان)، "نرو، نرو" و "همدم خوبان" (آهنگهای مردمی افغانستان) و "شعلۀ حزین" (آهنگ زلاند) را روی صحنه برد. این آهنگها برای رشد بیش از پیش هنر ظفر ناظم زمینۀ مناسبی فراهم کرد و باعث محبوبیت او در عرصۀ هنری فارسیزبانان شد. این محبوبیت مقامات وقت شوروی را نگران کرده بود.
حکومت شوروی که تمام امور سیاسی و اجتماعی و فرهنگی اراضی تحت تصرفش را زیر کنترل داشت، متوجه مقولۀ همزبانی و هم فرهنگی مردم تاجیکستان با مردمان ایران و افغانستان بود و از گسترش روابط فرهنگی میان این پارههای سرزمین فرهنگی واحد، نگران بود. از این رو مقامات شوروی از افزایش محبوبیت هنرمندان موسیقی اصیل تاجیکی چون ظفر ناظم در افغانستان و ایران دل خوشی نداشتند.
دستگاه های تبلیغاتی و "فرهنگ آفرینی" شوروی برای دفاع از منافع ژئوپلیتیک خود همواره میان گویش های ایران و افغانستان و تاجیکستان مانعتراشی می کردند که این عادت تا کنون در تاجیکستان باقی ماندهاست. از این رو سفرهای هنرمندی چون ظفر ناظم که به زبان فارسی درست تسلط داشت و آهنگهایی را در همکاری با هنرمندان فارسی زبان خارجی میآفرید، با منافع مقامات مغایرت داشت. در نتیجه، بیش از ۱۲ آهنگ ظفر ناظم دیگر مجوز پخش نداشت و خود او هم دیگر اجازه نداشت به خارج از کشور سفر کند و برنامههای کنسرتی او دچار اختلال شد.
وی در آن سالها آهنگی را بر شعر "خانۀ مور" بازار صابر، شاعر تاجیک، سرود که شرح حال او بود:
من دگمۀ صدایم / در پشت این در تنگ
هرچند میفشارند / آن قدر میزنم زنگ
در پی آن ظفر ناظم غالباً به شهرستانها و دهکدههای تاجیکستان سفر میکرد و برای مردم محلی آواز میخواند. بدین گونه، از محبوبیت او در میان هنردوستان تاجیکستان ذره ای هم کاسته نشد.
پس از کسب استقلال تاجیکستان در سال ۱۹۹۱ زمینۀ رشد دوبارهای برای هنرمندان فراهم آمد. امروزه استاد ظفر ناظم را یکی از پایهگذاران هنر آوازخوانی معاصر تاجیک میدانند و با اعطای جایزهها، از جمله جایزۀ دولتی ابوعبدالله رودکی، از او تقدیر میکنند. مکتب موسیقی ظفر ناظم هنرمندان بسیاری را به بار آوردهاست که خود آنها هم اکنون صاحبنام و صاحبمکتب شدهاند.
سعید بلال که خود از آهنگسازان و آوازخوانان سرشناس تاجیکستان است، زمانی شاگرد ظفر ناظم بود و اکنون استاد خود را از جملۀ پرچمداران موسیقی اصیل تاجیک میداند و میگوید که هرگز از شنیدن آواز و سبک منحصر به فرد استاد سیر نمیشود.
ظفر ناظم همچنین به عنوان کسی که در عرصۀ نگهداری از زبان فارسی در تاجیکستان و نشاندن این زبان به مسند رسمی تلاش کردهاست، در میان فرهنگیان مورد ارج و احترام است. در آستانۀ تصویب قانون زبان در سال ۱۹۸۹ میلادی مقامات میگفتند که برای اجرای این قانون هزینۀ کافی در اختیار ندارند.
استاد ظفر ناظم با طرح پیشنهادی زمینۀ ایجاد بنیاد ویژهای برای اجرای این قانون و تحکیم پایههای زبان فارسی در تاجیکستان را فراهم کرد. اکنون هم "بنیاد زبان فارسی تاجیکی" از نهادهای فرهنگی فعال تاجیکستان است. با فراخوان همین هنرمند، مردم از گوشه و کنار جمهوری در حد توان و همت خود به این صندوق مبالغی واریز کردند. اما ظفر ناظم در این زمینه هم پیشاهنگ بود و دستمزد دوماهۀ خود را به بنیاد نوپای زبان فارسی بخشید.
بدین گونه، ظفر ناظم برای بسیاری از فرهنگیان تاجیک فرد عزیزی است و بودن او برایشان مغتنم. هواداران استاد ظفر آرزومندند که رود بیپایان آواز این ستارۀ موسیقی هرگز نخشکد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۲۸ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۶ مهر ۱۳۸۸
جدیدآنلاین: بابک امینتفرشی، همراه با گروهی از جویندگان دیگر خورشید گرفتگی طی ده سال اخیر کسوف را در پهنۀ جهان تعقیب کرده و از صحنههای شگفتانگیز آن فیلم و عکسهای فراوانی برداشته است. کسوف آخر که طولانیترین خورشید گرفتگی سال به شمار میآید، به این طرح دهساله پایان داد و انتظار میرود حاصل آن به نزدیکی به نمایش درآید. متن زیر توصیف مشاهدات بابک امینتفرشی است از کسوف قرن.
بابک امینتفرشی*
قرن بیست و دوم پیش از میلاد است. در شهر باستانی یانشی در کنار رود لو واقع در چین غوغایی به پاست. مردم در کوچه پسکوچهها هراسان میدوند و پادشاه نگران از آیندۀ حکومت خود به هلال باریک خورشید خیره شدهاست. چیزی تا گرفت کلی نماندهاست. مهر جانبخش جای خود را به تاریکی میدهد. اژدهای پلید بازگشتهاست. چه بر سر او و مردمانش میآید؟ اما ترسیدهتر از پادشاه، دو اختربین دربار، هِسی و هو، هستند که ظهور خورشیدگرفتگی بیشک پایان زندگی آنهاست.
در چین باستان گرفتهای خورشید پدیدهای مهم و سرنوشتساز بود که اختربینان دربار یا باید آن را بهدرستی پیشبینی میکردند یا بر سَرِ دار میرفتند. حدود ۴۲۰۰ سال از زمان هسی و هو گذشته است و در نخستین سالهای قرن بیست و یکم سایۀ ماه، گرفتِ تاریخساز دیگری را به سرزمین اژدها و اقیانوس آرام آورد.
خورشیدگرفتگی ۳۱ تیر ۱۳۸۸ (۲۲ ژوئیه ۲۰۰۹) طولانیترین گرفت کلی قرن بیست و یکم بود. حداکثر گرفت به مدت شش دقیقه و ۳۹ ثانیه در آبهای اقیانوس آرام رخ میداد.
تا ۱۲۱ سال دیگر گرفتی طولانی تر از این روی نمیدهد. گرفتهای کلی بهطور میانگین در هر ۵/۱ سال یکبار رخ میدهد. مسیر منحنی و باریک سایۀ ماه، که بر اثر چرخش زمین به دور خود، پدید میآید، کمتر از یک درصد سیاره را به تاریکی میبرد که بیشتر آن نیز اغلب در اقیانوس است. به همین سبب دیدن خورشیدگرفتگی کلی پدیدهای نادر است که برای بسیاری فقط یکبار در طول زندگی رخ میدهد.
مدت گرفتهای کلی اغلب بین سه تا چهار دقیقه در محل اوج گرفت در میانۀ مسیر است. گرفتهای شش تا هفت دقیقهای بسیار نادرند و زمانی رخ میدهند که ماه در هنگام کسوف در نزدیکی حضیض (کمترین فاصله از زمین) و در نتیجه، از نظر ظاهری بزرگتر از حالت عادی باشد.
گرفت ۳۱ تیر نیز چنین بود. کسوف با طلوع خورشید در هند آغاز شد و در بنارس، مقدسترین شهر هند در کرانۀ رود گنگ، صدها هزار زائر هندو را شگفتزده کرد. سایۀ ماه پس از گذر از کوههای هیمالیا به چین رسید، اما باران سیلآسا و ابرهای چندلایه بیشتر منطقۀ کسوف را فرا گرفته بود و بسیاری در شانگهای تاریکی کسوف را زیر باران وقتنشناس تجربه کردند.
مسیر کسوف سپس وارد اقیانوس آرام شد و با سرعت حدود سه هزار کیلومتر در ساعت آبها را درمینوردید، تا حدود یک ساعت پس از ترک شانگهای به محل رصد ما در دل اقیانوس برسد. من به همراه سیاوش صفاریانپور و برادرم بهرنگ امینتفرشی همراه کشتی کاستاکلاسیکا از چین راهی محل بیشینۀ گرفت در اقیانوس آرام شدیم، جایی که طولانیترین گرفت قرن دیده میشد.
اما به جز مدت طولانی، این کسوف اهمیت ویژهای برای ما داشت. از کسوف سال ۱۳۷۸ در ایران، ساختن مستندی از گرفتهای خورشید را در گوشه و کنار جهان آغاز کرده بودیم و این گرفت پایان مستند ۱۰ سالۀ جویندگان کسوف بود. علاوه بر این نقش من در این سفر دریایی ارائۀ سخنرانی و چند کارگاه آموزشی برای صدها مسافر بینالمللی این کشتی بود.
صبح روز کسوف، کشتی زیر ابرهای پراکنده از کنار جزایر آتشفشانیای، که مثل کلهقندهایی عظیم از دل اقیانوس بیرون آمده بودند، گذشت. جزیرۀ معروف اییوجیما آخرین خشکی سر راه ما پیش از کسوف بود.
گرفت جزئی آغاز شده بود. ناخدای ایتالیایی کشتی با مهارت خاصی هم از ابرها گریخت و هم کماکان در خط مرکزی و در منطقۀ بیشینۀ کسوف قرار گرفت و خوشبختانه اقیانوس آرام نیز آرامتر از همیشه بود. محل رصد ما به همراه تعدادی از خدمه و چند رصدگر کانادایی و اروپایی درست در دماغۀ کشتی بود. پرندههایی که در اییوجیما زندگی میکردند، کشتی را با کنجکاوی کودکانهای دنبال میکردند و شاید آنها نیز به کمنور شدن محیط و هلال کاهندۀ خورشید پی برده بودند.
گرفت خورشید رویداد غریبی برای همۀ موجودات است و اغلب جانداران واکنشهایی خاص به آن نشان میدادند. کسوف ۱۳۸۰ در زامبیا را به یاد میآورم که هجوم مورچهها و حشرات در حین گرفت کلی غافلگیرم کرده بود. یا برعکس، پنگوئنهای کسوف ۱۳۸۲ در جنوبگان را به یاد میآورم که در کمال آرامش در دمای بیست درجه هنگام گرفت کلی به خواب رفته بودند.
فقط یک دقیقه تا آغاز گرفت قرن مانده بود که ناگهان بر دیوارۀ سفید پشت سر ما نوارهای سایه ظاهر شدند؛ پدیدۀ جوّی نادری در گرفت خورشید که همچون اشباحی سیاه و سفید بهسرعت بر زمین حرکت میکنند و چند ثانیهای دیده میشوند. لحظاتی بعد آخرین نور خورشید همچون حلقۀ الماسی در آسمان بود و تاج خورشید به دور قرص تاریک ماه مثل چشمی آسمانی درست از بالای سر نورافشانی میکرد.
سیارههای زهره، عطارد و مریخ پرنورترین ستارههای پیدا بودند، اما برخلاف باور عمومی در هنگام کسوف هرگز آسمان پُر از ستاره نمیشود. روشنایی تاج خورشید در حدّی است که رنگ آسمان آبی تیره و همچون شفق و فلق است. نور تاج که از بالا میتابید، در ابرهای پنبهای دورتادور افق رنگهای سرخ و نارنجی غروبین پراکنده بود.
بیش از سه دقیقه گذشت و تازه به میانۀ گرفت رسیدیم. لحظاتی اولین تجربهام در دیدن کسوف را به یاد آوردم؛ آبان ۱۳۷۴ در مرز ایران و افغانستان، که خورشیدِ تازهطلوعکرده ۱۴ ثانیه گرفت. آنقدر سریع که مثل انسانهای اولیه از تعجب خشکم زد. اما حالا کسوفی را میدیدم که سی بار طولانیتر بود. وقتی گرفت به پایان رسید، از اتاق فرمان اعلام شد که کشتی ۶ دقیقه و ۴۲ ثانیه زیر سایۀ ماه بوده است، یعنی رکوردی که سه ثانیه بیشتر از بیشترین زمان ممکن برای این کسوف بود! زیرا کشتی در هنگام گرفت مسیر سایه را دنبال میکرد.
جویندگان کسوف پس از هر گرفتی تشنهتر از قبل در عَطَش سفر دوباره به درون سایۀ ماهند.
نخستین گرفت کلی که در نزدیکی ایران رخ میدهد، کسوف مرداد ۱۴۰۶ (۱۲ اوت ۲۰۲۷) است. این کسوف شش دقیقهای بلافاصله پس از اذان ظهر شهر مکه و کعبه را به زیر سایۀ خود میبرد. هفت سال پس از آن، ساعاتی پیش از نوروز ۱۴۱۳ خورشیدی (۲۰ مارس ۲۰۳۴) سرانجام دوباره سایۀ ماه پس از ۳۵ سال به ایران باز میگردد.
*بابک امینتفرشی، روزنامهنگار و عکاس علمی، مدیر پروژه بین المللی "جهان در شب" (TWAN)، عضو مؤسس انجمن منجمان بدون مرز (AWB) و عضو شورای سردبیری ماهنامۀ نجوم است. جايزۀ اخير مسابقۀ عکاسی علمی لنارت نيلسون به او تعلق گرفته و مجلۀ نيو ساينتيست با چاپ تصويرهايی از آثار بابک امینتفرشی، او را به خوانندگانش معرفی کرده است.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۲۲ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۳۱ شهریور ۱۳۸۸
عبدالحی سحر
موزۀ ملی افغانستان که از زمان ایجاد آن تا کنون نود سال میگذرد، تا قبل از جنگهای داخلی از گنجینههای مهم منطقه محسوب میشد. موزۀ ملی افغانستان برای بار نخست در سال ۱۲۹۷ خورشیدی در منطقه ای موسوم به باغ بالای کابل، تأسیس یافت و در آن زمان موزۀ کابل را به نام "عجایب خانه" میشناختند. در ابتدا، تنها بعضی از آثار تاریخی مثل قرآنهای خطی و بعضی صنایع دستی و همچنین آثاری از جنگهای دروان استقلال افغانستان درآن نگهداری میشد.
برای نخستین بار در زمان امیر اماناللهخان در سال ۱۳۰۳ خورشیدی موزۀ ملی افغانستان از باغ بالا به ارگ کابل انتقال یافت وتوسط امیر اماناللهخان با حضور بعضی از شخصیتهای مهم آن زمان رسماً افتتاح شد.
بعداً در یکی از مادههای قانون اساسی گفته شد که دستگاهی برای تصدی حفریات یا کاوش آثار تاریخی و نگهداری آنها تاًسیس شود. صلاحیت این کار به دوش وزارت معارف واگذار شد، تا کشف و حراست از آثار تاریخی و انتقال آنها به موزۀ ملی صورت بگیرد. برای انجام این کار دولت افغانستان با دولت فرانسه قراردادی امضا کرد. در آن قرارداد به دولت فرانسه حق داده شده بود که از دو اثر کشف شدۀ مشابه، یکی را به فرانسه انتقال دهد.
احمدعلی کهزاد، تاریخ نگار و باستان شناس افغانستان، از جملۀ کسانی بود که در کنار کاوشگران خارجی در زمینۀ کشف بسیاری از آثار تاریخی افغانستان تلاشهای فراوانی انجام داده است.
بعد از سقوط رژیم شاه امان الله خان موزۀ ملی مورد چپاول قرار گرفت و شماری از آثار آن به یغما رفت.
در زمان نادرخان، پدر ظاهرشاه، بعضی از آثار باقی مانده ازموزۀ ملی به روبروی کاخ دارالامان - منطقه ای که در حال حاضر موزۀ ملی افغانستان در آنجا است - انتقال یافت.
در دورۀ حکومت محمدظاهر شاه موزۀ ملی افغانستان عضو سازمان علمی، و آموزشی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) شد.
آثار خطی شاعران بزرگ زبان فارسی، هفت اورنگ عبدالرحمان جامی، هفت پیکر نظامی گنجوی، هشت بهشت و لیلی و مجنون امیر خسرو دهلوی که در سال ۸۹۹هجری کتابت و تذهیب شده بودند، بخشی از آثار ادبی موزه را شکل میداد.
بوستان سعدی به خط میرعماد، خطاط معروف عصر تیموری، دیوان میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی که از طرف امیر بخارا به امیر حبیب الله، پادشاه افغانستان، اهدا شده بود، دیوان حافظ به خط میر محمد محسن که برای سلطان حسین بایقرا نوشته شده بود و چند اثر مهم دیگر نیز از جمله آثار گرانبهای بخش ادبی و هنری موزه بود.
در زمان محمد داوود خان، موزۀ ملی افغانستان به یک گنجینۀ مهم منطقه تبدیل شد.
یکی از ویژگیهای مهم موزۀ ملی افغانستان آبدات (آثار) تاریخی است که در خاک افغانستان کشف شده است. بعد از تحولات سال ۱۳۵۷ خورشیدی (موسوم به انقلاب ثور) و آغاز خشونتهای داخلی در افغانستان از موزۀ ملی افغانستان به حیث سنگر جنگ استفاده شد. به همین ترتیب، در زمان رژیم طالبان در کابل هر نوع مجسمهای را کفر آمیز میپنداشتند و میشکستند.
آقای "عمر خان مسعودی"، از مسئولان موزۀ کابل، کسی بود که با سعی و تلاش شخصی خود در دوران جنگهای میان گروهی مجاهدان و دورۀ طالبان، بیش از بیست هزار اثر موزه را به مکانهای امن منتقل کرد، تا از بین نرود. وی در سال ۱۳۸۴ جایزۀ "شاهزاده کلاوس" هلند را به خاطر نجات دادن آبدات تاریخی موزۀ ملی افغانستان کسب کرد.
بعد از سقوط رژیم طالبان و آغاز حکومت منتخب در کابل دولت افغانستان با کمک جامعۀ جهانی، تلاش برای احیای دوبارۀ موزۀ ملی را آغاز کرد و موزه با هزینۀ ۳۵۰ هزار دلار مجامع جهانی بازسازی شد و تلاش برای بازگراندن آثار به یغما رفته از طرف وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان که اکنون مسئولیت موزه را به عهده دارد، صورت گرفت. در این اواخر با کمک یونسکو شماری از آن آثار از کشورهای اروپایی دوباره به موزۀ ملی افغانستان بازگشته، اما هنوز شماری هم در موزههای کشورهای غربی نگهداری میشود.
کارشناسان به این باورند که با وجود همۀ تلاشهای انجام شده، موزۀ ملی افغانستان هنوز به رونق پیش از سالهای جنگش نرسیده است.
در گزارش مصور این صفحه، با محمد یحیی محب زاده، معاون موزۀ ملی افغانستان، به دیدن برخی از آثار آن میرویم.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۲۱ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
فرناز قوامی
پنجاه و سومین بیینال یا نمایشگاه دوسالانۀ ونیز با موضوع "ساختن جهانها" با حضور استادان بنام هنرهای تجسمی جهان، از ۱۶خرداد تا اول آذر ماه در نقاط مختلف این شهر پر آب و رنگ و سراب مانند بر پاست و مشتاقان هنر از اقصا نقاط جهان به سوی این شهر، که خود به تنهایی مظهر زیبایی و ظرافت و هنر است، روانند، تا ضمن دیدار از تازهها و تحولات این حوزه از هنرها، چشم و دل را از شکوه و شوکت رو به زوال ونیز سیراب کنند.
استادان هنرهای تجسمی ایران نیز به روال سالهای گذشته در این نمایشگاه دوسالانه حضوری چشمگیر دارند. ما نیز به محض ورود به شهر و جا به جا شدن، با اشتیاق سوار "واپورتو" vaporetto (اتوبوس آبی) شده، به سراغ پاویون ایران در "سالوته" میرویم.
پس از جستجوی زیاد و گم و گور شدن در کوچه- پس کوچههای تنگ و تو درتوی ونیز، که خود ازخاطرههای فراموش نشدنی سفر به این شهر است، سرانجام آن را مییابیم. اما با دیدن یادداشتی که متصدی غرفه بر روی در چسبانده و به قرار آن "چند" دقیقۀ دیگر بر میگردد، مدتی خستگی راه به تنمان میماند. تا آمدن او خستگی را با تماشای تنۀ درختهای نخل در غرفۀ قبرس شمالی از تن به در میکنیم، که در تالارهای دیگر همان پاویون برپاست.
خوشبختانه، بعد از گذشت سه ربع ساعت متصدی غرفه، که سخت عصبانی است، پیدایش میشود و به ما اجازۀ ورود میدهد. در پرس و جوی مختصر از سبب عصبانیت او، معلوم میشود از شعارنویسی هموطنانِ دیدارکننده بر در و دیوار تالارها ناراحت است که با این کار برای او تولید زحمت و مسؤلیت میکنند.
این غرفه از سوی مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و موزۀ هنرهای معاصر تهران برپا شده و تالارهای آن بسیار نورانی و گردش در آنها دلپذیر است. در این غرفه آثار سه تن از هنرمندان کشور ما ارائه شده است:
۱. حمیدرضا آویشی با سه تندیس: ساختن دنیاها – پرنده، گفتگوی انسانهای روی زمین، آدم و حوا.
این دیدار کننده، پس از چندین بار دور زدن این سه اثر و تماشای آنها از جهات و زوایای مختلف، با صمیمیت و صداقت اذعان دارد که به هیچ وجه قادر نیست حتا یک صدم آنچه را که در دفترچۀ راهنما در توضیح و تفسیر این آثار نگاشته شده است، از آنها دریابد. مثلاً: تندیس اول پرندهای پنداری است که بر تارک یک برآمدگی کپه مانند نشسته و درون حفرهای که روی کپه دیده می شود، پنج تخم مرغ به رنگ طلائی، که اندازۀ آنها با قد و قوارۀ پرنده بیتناسب به نظر میآید، گذاشته شده است. در شکافی که در بدنۀ دیگر کپه ایجاد شده، یک گلوله، نظیر آنها که ورزشکاران در میدانهای ورزشی پرتاب میکنند، دیده میشود. در معرفی این اثر در دفترچۀ راهنما چنین آمده است:
"در این اثر پرنده نماد انسان های کرۀ زمین، پنج عدد تخم پرنده نماد پنج قاره و کرهای که در کنار لانه مشاهده میشود، از یک سو نماد کرۀ زمین است و از سوی دیگر نقش مهمی در ترکیببندی اثر دارد. خود لانه هم اشارهای به جو کرۀ زمین است. وجود پرنده در بالای لانه نیز نشانهای است از نگهداری و مواظبت از تمدنها و فرهنگها. زمینی که درآن زندگی میکنیم و نسل آیندهای که هنوز متولد نشدهاند. حتا رنگی که برای تخمها انتخاب شده، رنگ طلائی است که در تمامی سرزمینها، خصوصاً سرزمینهای اسلامی به عنوان رنگی مقدس شناخته می شود."
دو اثر دیگر استاد آویشی نیز در کتابچۀ راهنما به همین ترتیب توضیح و تفسیر شدهاند و طبیعتاً دیدارکننده بدون خواندن آنها نمیتواند ارتباط لازم را با آثار استاد بر قرار کند.
۲. استاد ایرج اسکندری با هشت اثر در بیینال ونیز شرکت کرده است. اسکندری در هشت اثر خود نقش اساطیری مشهور "نبرد میان خیر و شر" را که زمانی نماد و نشانۀ بانک مرکزی ایران بود، دستمایۀ آثار خود قرار داده و با حفظ رنگ سیاه در همۀ آنها، هشت اثرمختلف، با هشت ترکیب رنگی متفاوت از آن نماد خلق کرده است.
۳.صداقت جباری کلخورانی که استاد ترکیب خط نستعلیق و رنگ است. صداقت جباری، که با چهار اثر در بیینال امسال ونیز شرکت کرده، خط را به صورت سیاه مشق به کار میبرد و به جای کلمه به تکرار حروف تکیه میکند. خطوط روان سیاهمشق او بر متنی از ترکیب آزاد و سیال رنگ، که گاهی حالت کاغذ "ابر و باد" به خود میگیرد، از ویژگیهای شیوۀ اوست. همین شیوه است که وجه تمایز سبک صداقت با دیگر هنرمندان "نقاشی-خط" شمرده میشود.
همین جا بگوئیم که در مقایسه با سایر پاویونها که بسیار پر جنب و جوش و پربیننده هستند، به نظر میرسد که غرفۀ ایران از آن شور و هیجان سهم چندانی ندارد. در واقع در آن ساعت جز ما کس دیگری در تالار دیده نمیشد. این در حالی است که در عالم هنر کسی در مقام و مرتبۀ هنر ما تردیدی ندارد.
با آرزوی موفقیتهای هرچه بیشتر برای هنر و هنرمندان ایران، به سراغ آثار دیگر ایرانی در بیینال ونیز میرویم که از آنها در جزوۀ رسمی ذکری به میان نیامده است. در منطقۀ "سان مارکو"ی ونیز و در قصر تاریخی "مالی پییرو" آثاری از ایران، افغانستان و پاکستان با عنوان "دیوان شرق-غرب" با آثاری از خسرو حسن زاده و بهمن جلالی از ایران، فرزانۀ وحیدی از افغانستان و شهزاد داود از پاکستان به نمایش درآمده که مورد توجه علاقهمندان و مطبوعات جهان هم واقع شدهاست.
خسرو حسن زاده با ترکیب عکسهای خانوادگی و قدیمی، در زمینهای از تصاویر آئینی و مذهبی و بعضاً با چاشنی خط نستعلیق، با تکنیک سیلک اسکرین و رنگ اکرلیک، آثاری با عنوان "یا علی مدد" ارائه کرده است.
بهمن جلالی نیز همین شیوه را در چند "پرینت دیجیتالی" به کار گرفته و آثار مدرنی با عنوان "تصویر تصور ها" پدید آورده است. در آثار این دو هنرمند خط نستعلیق و نحوۀ استفاده از آن نقش اصلی را دارد و به اعتبار آن چند عکس کهنه و ظاهراً پیش پا افتاده به یک اثر هنری تبدیل میگردد.
کاربرد خط فارسی در نقاشی، البته، در کشور ما سابقۀ کهنی دارد و به خلاف خط لاتین، خط فارسی به آثار تصویری، رمز و راز و حالت عرفانی میدهد. اما این حسین زندهرودی بود که قابلیتهای بکلی تازهای در این خط کشف کرد و از آن پس خط در آثار هنرمندان نقاش ایرانی تقریباً حضوری دائم یافت.
در بخش افغانستان، کارهای فرزانۀ وحیدی با عنوان "کابل-ونیز" در این بیینال حضوری چشمگیر دارد. در این مجموعه پوشش و وسایل زینتی زنان افغان، به ویژه "برقع"، پوشش تمام قد زنان افغان، به نمایش گذاشته شده که دیدارکنندگان غربی با اعجاب و اشتیاق فراوانی به آن نگاه میکردند.
از پاکستان شهزاد داود با "چلچراغ انکار"، که عبارت " لااله الاالله " را با نئون آبی به دور دو رشته کلاف فلزی نوشته و آن را از سقف آویخته، "دیوان شرق و غرب" را کامل کرده است. مضمون غیرمتعارف و نوآوری شهزاد داود در این اثر موجب ستایش مطبوعات و هنرشناسان غربی شده است.
در نهایت، چند روزی را که ما صرف تماشا و تحسین آثار ارائه شده در بیینال امسال ونیز کردیم، از روزهای پر سود و ثمر عمرمان به شمار میرود؛ به ویژه دیدن تلاش و کوشش هنرمندان ایرانی در همگامی با تغییر و تحولات هنر معاصر بسی دلگرم کننده و مایۀ مباهات بودهاست.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۹ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۲۸ شهریور ۱۳۸۸
ایمان شایسته
تاریخ گواه است که بیشتر مناسبتها، جشنها و مراسم عهد باستان سرچشمۀ مذهبی داشتهاند و طبیعتاً هر کیش و آیینی با خود مراسم و مناسبتهای جدیدی را به همراه میآورده که بسیاری از آنها پس از مدتی به باد فراموشی سپرده میشدند.
درحوزهای که اکنون کشورهای افغانستان و ایران و تاجیکستان و ازبکستان را دربر دارد، مهمترین و بزرگترین این مناسبتها، جشن نوروز، جشن مهرگان، چهار شنبه سوری و جشن و مستی در دامان طبیعت در روز سیزده نوروز بوده که با ورود اسلام و پذیرش آن توسط مردم این سرزمین، در پهنۀ قرون و به مرور زمان، این ایام و جشنهای باستانی رنگ باختند و جای خود را به اعیاد و مناسبتهای مذهبی دادند، تا جایی که هماکنون از جشنهای باستانی چندان خبری نیست. به عنوان مثال، از جشن نوروز، در افغانستان فقط یک روز تجلیل میشود. دید و بازدید و مراسم دیگر اعیاد، آن گونه که معمول بوده، صورت نمی گیرد. بسیاری از جوانان امروزی با آداب و فلسفه شب یلدا بیگانهاند، در حالی که به اندازۀ کافی از فضایل شبهای قدر میدانند. و بسیاری نام جشن مهرگان را تا کنون نشنیدهاند.
شکوه و اهمیت مراسم جشن در اعیاد مذهبی، از جمله عید فطر، را میتوان تا حد زیادی به عید نوروز در کشور ایران و عید کریسمس در کشورهای مسیحیمذهب تشبیه کرد. با این تفاوت که تعطیلی رسمی فقط سه روز است. با این که در بخشهایی از افغانستان، به ویژه در شمال، "میلۀ گل سرخ" در ایام نوروز از زمان باستان به یادگار مانده و همچنان از اهمیت فراوانی برخوردار است.
اما از دو سه هفته قبل از عید فطر، جنب و جوشی عجیب در شهر راه میافتد و هفتۀ آخر مانده به عید گویی همۀ مردم به بازار آمدهاند و همه خوروها به خیابان. در بازار مرکزی شهر "مندوی" برای پیمودن مسافتی کوتاه باید از میان کراچی (گاری و فرغون) های بزرگ و کوچک هی جا خالی بدهی و مواظب باشی که تصادف نکنی یا جیبت را نزنند. خلاصه برای خودش محشری است و دیدنی.
با نزدیک شدن عید خانم های خانه دار فرش ها را میشویند و کلکین (پنجره) های خانههایشان را از گرد و غبار یکساله میزدایند. خانهها پس از یک سال رنگ نو به در ودیوار خود میبینند و زندگی در شهر بیشتر از هر زمانی رونق میگیرد.
هر کس در حد توان خود شیرینی و کلوچه و خشکبار و میوه تهیه میکند. خانهتکانی میکنند. لباس نو میخرند. به خانه های یکدیگر میروند و عید را تبریک میگویند و سه روز را با خوشی سپری میکنند.
به نظر میرسد آداب و مراسم اعیاد مذهبی نیز از همان جشنهای باستانی به عاریت گرفته شدهاست. آدابی مثل خانه تکانی، تهیۀ لباس نو و پختن غذاهای هوسانه. و البته، با این تفاوت که جشنهای باستانی همراه با دف و دایره و شادی و موسیقی و رقص و پایکوبی و مسابقهها و سرگرمیهای محلی همراه بوده و اعیاد مذهبی با نماز عید و دید و بازدید.
کودکانی که در طول سال همین یک بار فرصت دارند تا لباس های نو به تن کنند، از شادی در پوست نمیگنجند و خانهها پر میشوند از خوراکیها و دید و بازدیدها. لباسهایی که در این عید پوشیده میشود، عموماً لباسهای سنتی محلی است.
رسم دیگری که وجود دارد این است که خانوادههایی که پسرهایشان نامزد دارند، چند روز قبل از عید برای عروسشان به بازار میروند و عیدی میخرند. عیدی عروس را در شب عید و یا یکی دوشب قبل به خانۀ عروس میبرند. عیدی شامل لباس و طلا وشیرینیاست. داماد هم عیدی را که خانوادۀ عروس تهیه کردهاند، در روز عید و هنگام دید و بازدید از خانوادۀ عروس دریافت میکند.
پذیرایی از مهمانها در عید فطر با میوه خشک (خشکبار)، میوه تازه ، کلچه (شیرینی) و چای سبز و سیاه انجام میپذیرد.
در گزارش مصور این صفحه مینا شایسته، شما را با حال و هوای این روزهای کابل آشنا میکند و نظر چند تن از شهروندان کابل را در خصوص آمادگیهای عید فطر جویا میشود.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۲۷ شهریور ۱۳۸۸
می خواهید روزنامه ها را مرور کنید؟ یا لوازمی بخرید؟ یا دنبال کتابی بگردید؟.. نیازی نیست از پشت رایانه تان تکان بخورید. اینترنت همۀ این نیازها را برآورده می کند.
گویی از دیرباز جهان واقعی و مجازی درگیر پیکار ی بوده اند که در آن جهان مجازی در حال چیرگی بر جهان واقعی است. اینترنت - مادر این جهان مجازی - در حال سوق دادن خیلی چیزها به پایان خط است و از همین رو شاکیان بسیاری دارد.
اخیراً نویسندگان و ناشران کتاب ها هم به جمع کثیر شاکیان پیوسته اند. قرار است روز ۱۸ سپتامبر وزارت دادگستری ایالات متحدۀ آمریکا ارزیابیاش از تازه ترین مورد دعوا میان انتشارات مجازی و حقیقی را به دادگاه تحویل دهد.
قضیه از این قرار است که غول اینترنتی گوگل که تا کنون رشک رقیبانش را بارها برانگیخته است، این بار هم دست به ابتکاری زده که بسیاری را به شدت نگران کرده است. این جستجوگر اینترنتی قصد دارد به زودی کتابخانۀ دیجیتالی راه بیندازد که میلیون ها جلد کتاب کهنه و نو را دربر خواهد داشت. در میان این کتاب ها هزاران جلد کتاب "یتیم" هم هست؛ یعنی کتاب هایی که معلوم نیست چه کسی مالک معنوی آنهاست.
شرکت های مایکروسافت، یاهو و آمازون برای مقابله با گوگل، ائتلافی سازمان داده اند به نام "کتاب باز" که در میان انتشارات حقیقی هم متحدان فراوانی دارند. بنا به ادعای این ائتلاف، گوگل در صدد است بازار کتاب های الکترونیکی را به انحصار خود درآورد.
با این که به باور بسیاری، این ابتکار گوگل میتواند دسترسی مردم به بایگانی عظیم نوشتاری را ساده تر کند، ائتلاف موسوم به "کتاب باز" اقدام گوگل را تلاشی برای انحصار بازار کتاب دیجیتال و در نتیجه، پیچیده و گرانتر کردن دسترسی به کتاب ها عنوان می کند.
گوگل با رد این ادعا خونسردانه پیشنهاد می کند که رقیبانش هم با پیروی از آن، قراردادهای مشابهی با ناشران و نویسندگان امضا کنند و وارد بازار کتاب دیجیتال شوند. اما اندک شرکتی یارای تکرار این اقدام را دارد، چون ضمانتی وجود ندارد که میلیون ها صفحۀ اسکن شده روزی خریداری داشته باشد.
مخالفت با طرح گوگل محدود به غول های اینترنتی و ناشران آمریکایی نمی شود. در ژاپن تا کنون دو نویسندۀ بنام از شرکت گوگل به دادگاه شکایت برده اند. در فرانسه گروهی از ناشران می گویند که کتابخانۀ مجازی گوگل قوانین آن کشور را نقض می کند. در آلمان قضیه جدی تر است و دولت آن کشور با ادعای مشابهی در یک دادگاه آمریکا اقامۀ دعوا کرده است.
اما با توجه به توافقی که شرکت گوگل با ناشران متعدد رسیده و ۱۲۵ میلیون دلاری که برای پرداخت حقوق مولف و ناشر کنار گذاشته است، گمان نمی رود که رقیبانش در خنثی کردن طرح کتابخانۀ دیجیتال آن موفق شوند. شاید ماه آینده دادگاه فدرالی در آمریکا سرنوشت این درگیری را روشن شود.
این طرح گله مندان پنهانی هم دارد که تا کنون به هیچ دادگاهی شکایت نبرده اند. کتابخانه های همگانی از مهمترین آنها اند که جلب مشتری برایشان به معضلی تبدیل شده است.
در روزنامه های بریتانیا میخوانیم: "کتابخانه های اسکاتلند با بدترین بحران ۱۵۰ سال اخیر دست و پنجه نرم می کنند. زیرا که بسیاری ازاسکاتلندی ها به خاطر اینترنت و تلویزیون کتابخانه ها را فراموش کرده اند." بر اساس آمار رسمی، حدود ۲۰۰ کتابخانه در اسکاتلند در آستانۀ تعطیل شدن هستند.
این وضعیت در سایر نقاط بریتانیا هم مشهود است. در دو دهه اخیر کتابخانه ها روند نزولی داشته اند و با توجه به انقلاب ارتباطات، بیشتر مردم ترجیح می دهند که اوقات فراغت خود را با جستجو در اینترنت بگذرانند، تا اینکه به کتابخانه های همگانی بروند و کتابی را برای خواندن به امانت بگیرند.
گزارش مصور این صفحه به موضوع اینترنت و اثرات آن روی کتابخانه ها پرداخته است.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۲۶ شهریور ۱۳۸۸
سروناز آرام
میگویند، تابستان فصل شادی است. اما این شاید در مورد همۀ کشورها مصداق نداشته باشد. درلندن شادی با گرما و آفتابی که شاید بیش از دوماه درسال دوام نیاورد، همراه میشود و از لندن خاکستری شهری می سازد پر از رنگ و جنب وجوش.
برگزاری فستیوالها از گذشته در فرهنگ انگلستان رایج بوده است؛ فرهنگی که درآن افراد میانسال زمانی را برای دورهم جمع شدن وشادی درکلیساها سپری میکردند و همین شادی و گردهماییها به نقاط مختلف آن شهر یا روستا هم کشیده میشد. حال شکل این جشنها تغییر کردهاست، در این دوره جشنوارهها به هدف ایجاد سرگرمی برای گروه بزرگتری برپا میشوند؛ از رقص و آواز و تئاتر خیابانی گرفته، تا کنسرتهای چند هزار نفری در میان پارکها. عدهای بر این باورند که قسمتی از شاد بودن، در جمع بودن است، یعنی بین جمعیتی باشی که ممکن است هیچکدام را هم نشناسی.
تابستان که به میانه برسد، تقریباً هر سه هفته یک بار در گوشهای ازشهر لندن، کنار عمارتی که گرد قدمت چند صدساله روی آن نشسته است و یا ساختمان مدرنی که جنبۀ معماری وهنری ویژهای دارد، فستیوالی برگزار میشود. مراسمی که هنر در رأس آن قرار دارد. ۵۰ فستیوالی که نیاز به خرید بلیط ورودی دارند و صد فستیوالی که در فضای باز به صورت رایگان برپا میشوند.
رود تیمز هم که از قلب لندن عبور میکند و خط ارتباط میان غرب و شرق لندن است، برای تابستانش برنامهای ویژه دارد. زمانش اواسط ماه سپتامبر است، تقریباً آخر تابستان، البته، پایان تابستان از نظر میزان گرمای هوا، وگرنه در تقویم هنوز چند برگی تا آخرین روز تابستان مانده است.
سی و سه پل بر روی رودخانه تیمز ساخته شدهاست که ۱۲ تا در بخش مرکزی هستند، اما جشنوارۀ دوروزه "رود تیمز" بر روی هفت پل برپا میشود. از پل وست مینستر تا تاور بریج.
در روی هر پل، پیاده روهای کنار رودخانه، خیابانها و هر فضای باز عمومی عدهای که هر یک هنری برای عرضه دارند، میزبان مردمی هستند که برای تماشا میآیند. این فستیوال آمیختهای است از هنرهای مختلف خیابانی، کارناوالهای شادی، نمایشهای کمدی، نمایشگاههای معرفی غذای کشورهای مختلف و غیره. همۀ اینها دست در دست هم برای ساکنان لندن و گردشگران، ساعتهایی شاد را در تقویم تابستانی آنها ثبت میکنند.
در گزارش تصویری این صفحه، به دیدن گوشهای از جشنوارۀ رود تیمز میرویم.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۲۶ شهریور ۱۳۸۸
مهین دوراندخت
"ببخشید، شما روزهدارید یا روزهخوار؟" این پرسشی است که در ماه رمضان در تاجیکستان همواره به گوش میرسد. در بزم و میهمانیها، در کوچه و خیابانها، به هنگام دیدن دوستان و نزدیکان در موارد دیگر. در این ماه به خانۀ هر تاجیکی بروید، حتماً از شما این پرسش را میکنند و اگر روزهخوار باشید، صاحبخانه – حتا اگر خود روزهدار باشد – حتماً برایتان سفرهای میگسترد و تدارک چایی و غذای شما را میبیند. در تاجیکستان از دیرباز تحمل و مدارا در ماه رمضان رایج بوده و بیمی نداشته باشید که صاحبخانه زبان به سرزنش شما بگشاید. افراد روزهخوار به نوبۀ خود برای نیازردن روزهداران از تناول در حضور آنها خودداری میکنند.
در تاجیکستان شمار روزهخواران در برابر تعداد فزایندۀ روزهداران اندک نیست. و شاید یکی از تفاوتهای ماه رمضان تاجیکستان از رمضان کشورهای همزبان همین باشد. ساعات کاری طربخانه (رستوران) ها و کابارهها، مشروبفروشی ها و باشگاههای شبانۀ تاجیکستان بلاتغییر میماند، هرچند درآمد آنها طی این ماه پرهیزکاری اندکی کاهش مییابد. به ویژه آبجوفروشیها خوب آگاهند که در ساعات گرم روز مشتریانی حتماً درشان را خواهند کوبید. افزون بر تاجیکان روزهخوار، تاجیکستان مردم غیرمسلمان بسیاری هم دارد که در ماه رمضان روزه نمیگیرند.
شامگاهان شمار زیادی از جوانان برای دلخوشی و فراغت به باشگاههای شبانه و باغهای بزرگ شهر سر میزنند و ماه رمضان هم مانع از بوس و کنار عاشقان در این محلها نمیشود. عدهای از روزهداران هم ترجیح میدهند افطار خود را با اهل خانواده یا دوستان در رستورانها و تفرجگاهها برگزار کنند. از این رو تعیین شمار روزهداران و روزهخواران در تاجیکستان کار سادهای نیست.
با وجود این، برخی از ناظران میگویند که با افزایش اقبال مردم به مناسک دینی، شمار روزهداران به ویژه در میان جوانان بیشتر شدهاست، زیرا روحانیان توانستهاند با موعظههای خود به دل نسل جوان پساشوروی راه یابند. محبوبیت این موعظهها در حدی است که صدای آنها را میتوان حتا در وسایل نقلیۀ شهر دوشنبه از گوشی تلفن مسافران جوان شنید. برخی هم با نگرانی پیشبینی میکنند که اگر روند گرایش جوانان به این موعظهها به همین شکل ادامه یابد، ممکن است نظام سیاسی تاجیکستان هم تا دو سه دهۀ دیگر از بیخ و بن متحول شود.
اما روحانیان از چیز دیگری نگراننند و میگویند که حس غربگرایی و ملیگرایی تدریجاً به اذهان جوانان رخنه میکند و این پدیده باعث تضعیف اعتقاد آنها به اسلام شده و ارزشهای اسلامی را که روزهداری از جملۀ آنهاست، در معرض خطر گذاشتهاست.
به راستی، در ماه رمضان امسال به نظر میرسد که شمار روزهداران کمتر از سال گذشته است. شاید به دلیل گرمای طاقتفرسای تابستان امسال که تاب و تحمل تشنگی را از روزهداران برده است.
جالب این جاست که در عهد شوروی مردم را به ترک روزه وا میداشتند. قبل از ورود به ساختمان مدرسه، دانشآموزان مجبور بودند یک استکان شیر یا آب بنوشند، تا اگر روزهدار باشند، روزهشان بشکند. معتقدان به روزهداری ترجیح میدادند بعد از این مراسم سر کلاس حاضر شوند و در خفا نماز میگذاشتند.
با کسب استقلال، این محدودیتها از میان رفت و انجام فرایض مذهبی مجاز شد. اکنون ماه رمضان در میان عوام ارج بیشتری دارد و و نحوۀ پیشواز و گسیل (استقبال و بدرقه) این ماه هم بهکلی تغییر کرده است. در آخرین روز رمضان خانوادههای تاجیک سفرۀ پرناز و نعمت بزرگی را پهن میکنند و برای سه روز در خود را به روی دوستان و پیوندان و حتا بیگانگان باز میگذارند، تا ثواب رمضان شامل حال آنها هم شود.
کودکان نخستین میهمانان این بزمهای رمضانیاند که صبح زود در همسایگان و نزدیکان را میکوبند و عید فطر را شادباش میگویند. سپس مردهای محله به خانۀ همسایگان سر میزنند و برای روان گذشتگان آن خانهها دعا میخوانند. در نهایت، نوبت به زنان محله میرسد که به دید و بازدید از خانههای همدیگر میپردازند.
در گزارش مصور این صفحه به چند ضیافت افطار در شهر و روستاهای تاجیکستان سر میزنیم.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۵ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۲۴ شهریور ۱۳۸۸
آزاده حسینی
شهر لندن با توجه به موقعیت جغرافیایی که دارد، در فصل تابستان روزهای بسیار بلندی دارد؛ تا حدی که در اواسط امردادماه یا همان ماه اوت، طلوع آفتاب ساعت سه و نیم بامداد وغروب آفتاب ده شب است. با توجه به اینکه ماه رمضان امسال در اواسط تابستان آغاز شد، ساعات گرسنگی روزهداران بیشتر شده است. مسلمانان انگلستان در این ماه، مانند روزهای عادی باید کار کنند و امکانات ویژه ای برای آنان در نظر گرفته نمیشود. همچنین طبق روال عادی و برعکس کشورهای اسلامی، تمامی مراکز فروش غذا مانند رستوران ها باز هستند و به خصوص نزدیک ظهر بوی غذاهای گوناگون در خیابانها میپیچد که بر گرسنگی روزهداران میافزاید.
اگرچه در شهر لندن، نسبت به بسیاری دیگر از کلانشهرهای اروپایی مراکز اسلامی و مساجد وجود دارد، ولی با این حال، به جا آوردن مناسک ماه رمضان در این شهر طبعاً در محیطی که اکثر مردم روزه نمیگیرند، میتواند با مشکلاتی همراه باشد.
صرف نظر از تمامی سختیهای یادشده، ماه رمضان در شهر لندن نیز خالی از لطف نیست. مغازههای اسلامی دارای کلکسیونی از خوراکی های مخصوص ماه رمضان هستند و البته، رستورانهای عربی و ایرانی و آسیای جنوبی در وقت افطار با غذاهای خاص ماه رمضان از مشتریان خود پذیرایی میکنند.
رمضان امسال در لندن از آن لحاظ منحصر به فرد است که بوریس جانسن، شهردار پایتخت بریتانیا، در آستانۀ رمضان از غیرمسلمانان ساکن شهرش خواست که به نشان حسن نیت در طول این ماه یک روز روزه بگیرند. عدهای هم از این فراخوان استقبال کردند و در تارنماهایی اجتماعی چون تویتر گروههای اینترنتی غیرمسلمانان روزهدار را تشکیل دادند.
"روت گلدهیل"، نویسندۀ روزنامۀ تایمز چاپ لندن تجربیات یک روز روزهداری اش را با لحنی طنزآلود بیان کردهاست و میگوید که سختترین بخش مناسک روزهداری به شیوۀ مسلمانان برای او پرهیز از نوشیدن آب بوده است. روت گلدهیل میگوید که یک روز روهداری را با حس ارج بیشتر به مسلمانان پشت سر گذاشته و در شگفت است که چه گونه میتوان برای یک ماه شرایط سخت روزه را تحمل کرد.
در ایام رمضان برخی از فروشگاههای بومی انگلیس هم برای مشتریان مسلمان خود برنامههایی ویژه تدارک میبینند. برای نمونه، در بسیاری از بخشهای فروشگاه زنجیرهای تسکو آویزۀ "رمضان مبارک" به زبانهای عربی و انگلیسی از مشتریان مسلمان استقبال میکند و به منظور فروش بیشتر مثل ایام کریسمس، قیمت بسیاری از خوردنیها و نوشیدنیها هم به مناسبت ماه رمضان تخفیف مییابد.
همان طور که قبلاً نیز گفته شد، در شهر لندن به میزان قابل توجهی مراکز تجمع مسلمانان وجود دارد که تمامی آنان در ماه رمضان مراسم ویژه ای برگزار میکنند. نکتۀ جالب این تجمعات این است که مسلمانان با ملیتهای گوناگون و گرایشهای مختلف اسلامی گردهم جمع میشوند و در صفهای واحد نماز میگزارند و روزۀ خود را در کنارهم باز میکنند.
در اینجا دیگر مهم نیست که شیعه هستی یا سنی یا اینکه از چه کشوری آمدهای. مسلمان بودنت کافی است تا در ضیافت الهی شرکت کنی. به جرأت میتوان گفت که برابری، برادری و اتحاد که همواره از دغدغههای اصلی مسلمانان بوده، در اینجا تجلی مییابد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
۱۵ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۲۴ شهریور ۱۳۸۸
حسن حیدری فکرت
ادیان در طی قرون متمادی، هر یک راه و روش و آئین های خاصی را برای ارتقاء روحی و روانی بر پیروان خود واجب دانستهاند. از جمله این آموزههای دینی روزه است که در ادیان، آئینها و سرزمینهای مختلف، شکلهای گوناگونی را به خود گرفتهاست. تنها مسلمانان، مسیحیان و یهودیان نیستند که روزه میگیرند، بلکه حتا آئینهای غیرسامی مثل بوداییها و هندوها نیز روزه و سختیهای جسمی را برای تربیت جسم و تزکیه نفس پیروان خود ضروری میدانند.
در دایرهالمعارف مصاحب روزه را این گونه شرح دادهاند: "روزه امساک موقت از خوردن غذا یا خوردن بعضی از غذاها به عنوان زهد یا ریاضت یا به متابعت از دستورات مذهبی است. در نزد یهودیان مؤمن، روزۀ اصلی روزۀ یوم کیپور است. در نزد مسیحیان، روزههایی که بیشتر رعایت میشوند، روزۀ بزرگ و روزۀ آدونت است که هر دو مقدمۀ ایام جشن و شادی هستند.
پروتستانها روزه نمیگیرند. کلیسای کاتولیک رومی میان روزه گرفتن (خوردن فقط یک وعده غذای کامل و چیزهای اندک دیگر در شبانهروز) و پرهیز از خوردن گوشت تفاوت قائل است. در بیشتر ایام روزه، کلیسا خوردن گوشت را روا میداند، جز روزهای جمعه که روزه و پرهیز از خوردن گوشت هر دو باید رعایت شود. در اسلام، روزه یکی از فروع دین است و عبارت است از خودداری مسلمان واجد شرایط مقرر از خوردن و آشامیدن و پارهای کارهای دیگر از سپیدهدم تا شامگاه هر روز از ماه رمضان. هر کس در روزهای رمضان بدون داشتن عذری افطار کند، باید کفاره بدهد و روزۀ آن روز را نیز قضا کند."
آیین روزه داری در دین های سامی
روزه در ادبیات یهود، به معنی خودداری از خوردن و آشامیدن در طول روز است. در واقع روزهداری در دین یهود به مثابه خودداری از خوشیها و لذتهای جسمانی است. یهودیها هدف از روزه گرفتن را نزدیکی به خدا میدانند. تورات، کتاب مقدس یهودیان روزه گرفتن بدون توبه صمیمی و حقیقی را بیارزش میداند.
روزۀ "یوم کیپور" ("روز کفارۀ گناهان") یا روزۀ توبه به عنوان مهمترین واقعۀ مذهبی در آیین یهود در طول سال شمرده میشود. کسانی که مرتکب گناهی شدهاند و یا خطائی انجام داده اند، برای تطهیر از گناه به مدت بیست و شش ساعت در این روز روزه گرفته و از انجام هر کاری دست میکشند و تمام وقت در کنیسهها، به نیایش میپردازند. البته، زمان روزه در سایر ایام روزهشان، از طلوع تا غروب آفتاب است.
دومین روزه واجب یهودیان، روز شهادت ذکریای نبی و خراب شدن بیتالمقدس است که از ساعت نه بعد از ظهر تا عصر روز بعد انجام میگیرد. سومین شکل روزه، روزهای است که به منظور طلب حاجت و استجابت دعا صورت میگیرد و به آن روزه استر میگویند. "استر" نام زنی یهودی است که به باور یهودیها، با خشایارشاه اول، پادشاه ایران باستان ازدواج کرد و جلو کشتار جمعی یهودیان توسط یکی از فرماندهان شاه را گرفت.
یهودیان در روز دوم ابتدای سال نو نیز روزه واجب می گیرند، به این معنا که از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب از خوردن، آشامیدن، رفتارهای غیرشرعی، صحبت کردن دربارۀ مسایل دنیایی و آمیزش جنسی خودداری میکردند.
پیروان مسیحیت هم در گذشته، مقررات سختگیرانۀ روزه را رعایت میکردند که با مرور زمان سادهتر و سبکتر شد. در این کیش روزه گرفتن را سبب استواری و پاک شدن روح میدانند. اکنون روزۀ مسیحی قانون مشخصی ندارد، بلکه به صلاحدید افراد، کلیساها، مؤسسات یا انجمنها میتواند تغییر کند. همچنین مسیحیان میتوانند به طور انفرادی یا دستهجمعی نیز روزه بگیرند. هدف از روزه گرفتن در آیین مسیحیت تواضع و فروتنی برای نزدیکی به خدا و طلب هدایت اوست.
روزۀ مشهور مسیحیان روزۀ پیش از عید پاک است. مسیحیان روزه گرفتن در روزهای یکشنبه و روز عید پاک را به این دلیل که روز جشن و شادمانی است، ممنوع کردهاند.
روزههای مهم مسیحیان عبارت است از: روز جمعه پیش از عید پاک، روزهای دوشنبه تا پنجشنبه هفتۀ مقدس، روز چهارشنبه و آدینۀ هر هفته (به مناسبت دستگیری حضرت عیسی در روز چهارشنبه و به صلیب کشیدن عیسی در روز آدینه).
روزه گرفتن در فرقههای مختلف مسیحیت به شکلهای متفاوتی انجام میشود. کاتولیکها در روزهای چهارشنبۀ خاکستر (نخستین روز ایام روزۀ مسیحیان)، جمعههای ایام روزه "صیام" (lent) و "آدینۀ نیک" روزه گرفته و از خوردن گوشت خودداری میکنند. کاتولیکهای معاصر در روز چهارشنبۀ خاکستر و آدینۀ نیک، خوردن دو وعده غذای کوچک و یک وعده غذای عادی را مجاز میشمارند، اما خوردن گوشت در این روزها ممنوع است.
در فرقه ارتودکس نیز روزهای متعددی برای روزه گرفتن وجود دارد که شامل ایام روزه صیام، روزههای رسولان، روزه آسودن (دورمیسیون) و روزۀ میلاد مسیح میشود. روزه در آیین پروتستان الزامی نیست. اما در فرقۀ مورمن اولین یکشنبۀ هر ماه را روزه میگیرند.
در آئین اسلام، روزه جایگاه ویژهای دارد و یکی از مهمترین راههای نزدیکی به خدا محسوب میشود. مسلمانان یک ماه تمام را روزه میگیرند. ماه رمضان نهمین ماه تقویم قمری مسلمانان است که در این ماه روزه واجب است. این ماه یادآور نزول قرآن بر پیامبر اسلام است. مسلمانان برای روزه گرفتن از سر سحر تا غروب آفتاب از خوردن و آشامیدن پرهیز میکنند. همچنین مصرف دخانیات و داشتن رابطۀ زناشویی در زمان روزهداری حرام است.
آیین روزهداری در دینهای غیر سامی و فرقههای مختلف
روزه در آیین زرتشت، به معنی روزۀ باطنی آمده است. بنا به آیین زرتشت، روزه ظاهری و خودداری از خوردن آب و غذا به این دلیل که باعث سستی بدن و عدم فعالیت و کار مفید میشود، پسندیده نیست. اما در چهار روز مخصوص روزهای دوم، دوازدهم، چهاردهم و بیست و یکم هر ماه، هر نوع کشتار و قربانی حیوانات و استفاده از گوشت آنها ممنوع است. یکی دیگر از سنتهای زرتشتیان روزه گرفتن در سه بخش معنوی "شنوایی"، "اندیشه" و "احساس" میباشد.
در آموزههای دین زرتشت آمده است که مهمترین روزه آن است که انسان به واسطۀ آن دارای اندیشه، احساس و عاطفهای پاک و مهربان باشد و پیروان زرتشت در روزهای اول ماه بهقصد روزه از خوردن گوشت پرهیز میکنند. افزون بر این، زرتشتیان پس از مرگ یکی از نزدیکان، به مدت سه شب از پختن یا خوردن گوشت اجتناب میکنند که این هم از جملۀ روزههای زرتشتیان است. همچنین در اوستا بر روزۀ بزرگتری تأکید شده است و آن حفظ هفت عضو بدن، یعنی دو چشم، دو دست، دو پا و زبان در تمام طول زندگی از هر گونه آلودگی است.
آیین هندو یکی از قدیمیترین دینهای آریایی است که ۲۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد، از تمدن هند سرچشمه گرفت. هندوها معمولاًً در جشنهای ویژهای با نامهای "شیوراتری"، "دورگه پوجا" و "پوجا" روزه میگیرند. نحوۀ روزه گرفتن در این آیین به دلخواه افراد است. ممکن است روزه، امتناع از خوردن و آشامیدن هر نوع غذا یا نوشیدنی برای مدت ۲۴ ساعت باشد یا خودداری از برخی غذاها یا نوشیدنیها در زمان کمتر. اما بیشتر شامل نخوردن غذاهای جامد است و نوشیدن مقداری آب یا شیر در این آیین مجاز است. هدف از روزه گرفتن در این دین، افزایش تمرکز یا عبادت برای پاک شدن روح است. پیروان این آئین، بهترین مرگ را مرگ در اثر پرهیز کامل از غذا و آب میدانند و بسیاری از آنها داوطلبانه این راه را در پیش میگیرند، تا بدین طریق به زندگی خود پایان بخشند.
بودائیها هم دورههای زیادی را برای روزه گرفتن دارند که روز چهاردهم هر ماه از مهمترین آنها است. در آیین بودا، روزه به معنای خودداری از خوردن غذاهای جامد است، ولی استفاده از برخی مایعات مانعی ندارد. روزۀ بودائیان روشی برای پاکسازی روحی است. در گذشته بسیاری از راهبان بودایی مذهب، تنها به یک وعده غذا در روز اکتفا میکردند و روز اول ماه و نیمۀ ماه را روزه کامل میگرفتند، اما امروزه مردم عامی بودایی هر ماه چهار بار روزه گرفته و به گناهان خود اقرار میکنند. آنها در سالروز مرگ بودا به مدت پنج روز نیز از خوردن گوشت خودداری میکنند.
صابئین یا مندائیان (پیروان یحیی) در روزهای ویژهای از سال که آنها را مبطل مینامند، از خوردن گوشت، ماهی و تخم مرغ خودداری میکنند. آنها روزه واقعی را روزهدار بودن اعضا و جوارح انسان میدانند که در کتاب صحف آدم، مقدسترین کتاب مندائیها آمده است: "روزه فقط نهی از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه چشمانتاتان را از نگاههای هیز و شیطانی و گوشهاتان را از شنیدن حرفهایی که مردم در خانه خود میزنند، دور کنید و زبانهاتان را به گفتارهای دروغ و ناپسند آلوده نکنید".
مردم تبت مراسمی به نام روزۀ مدام دارند که چهار روز طول میکشد. آنها دو روز اول را با دعا، اقرار به گناهان و تلاوت متون مقدس به پایان رسانده و روز سوم پرهیز شدید از غذاها را رعایت میکنند و چیزی نمیخورند و حتا آب دهان خود را هم فرو نمیبرند. آنها این روزه را با دعا و اقرار به گناهان تا طلوع آفتاب روز چهارم ادامه میدهند.
بودایی های بنیادگرای پیرو دالای لاما در هر ماه روزهای ۱۴ و ۱۵ و ۲۹ و ۳۰ تنها از غذای آردی و چای تناول میکنند. ولی پرهیزگاران این مذهب در طول این چهار روز تا غروب آفتاب هیچ نمیخورند.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب