Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
شمع و سنج و سوگ
رضوان وطن‌خواه

نزدیک ظهر بود و هوا کم کم به گرمی می‌رفت؛ با اینکه روزهای پایانی پاییز بود، اما هوا کمی دم داشت و هرچه به ظهر نزدیک می‌شد، گرمایش از حد یک روز سرد بیشتر می‌شد. انگار راست می‌گویند که روزهای عاشورا هوا گرم‌تر می‌شود!

آن قدر آدم در میدان جمع شده بود که نمی‌شد تکان خورد؛ امتداد جمعیت به خیابان هم کشیده بود. به سختی می‌توانستم چادر سیاهم را بر سرم نگه دارم.

هر سال روز عاشورا مردم برای دیدن خیمه‌های نمادین امام حسین و یارانش، برای دخیل بستن به نخل‌ها و گرفتن حاجت به سه‌راه صغیر، حسینیۀ کربلایی‌ها (اصفهان) می‌آمدند. آخر همه نذر و دعایی داشتند؛ یکی بیمار داشت، یکی پیر بود، یکی گمشده‌ای داشت و آن یکی چشمانش به در سپید شده بود. پس از اذان ظهر مردانی سرخ‌پوش با مشعل‌هایی در دست و سوار بر اسب، برای آتش زدن خیمه‌ها می‌آمدند، یعنی که شِمرند و یزیدی! هر بار که سر و کله‌شان پیدا می‌شد و به سوی خیمه‌ها می‌رفتند، مردم جیغ می‌کشیدند، سینه می‌زدند و فریاد "حسین‌جان! حسین‌جان!‌"شان به فلک می‌رسید.

زنانی از بین جمعیت بلند بلند می‌گریستند و می‌گفتند: "حسین، قربون بی‌کسیت برم!" و می‌شنیدم که مردم، این جماعت سرخ‌پوش را نفرین می‌کردند؛ حتا راهشان را سد می‌کردند. انگار که زمان و مکان را از یاد برده بودند.

اما آنچه مقدر است، همیشه اتفاق می‌افتد، جیغ و فریاد و الامان هم سودی ندارد و دل این سرخ‌جامگان را نرم نمی‌کند. یکی پس از دیگری خیمه‌ها را آتش زدند و دودش به آسمان برخاست؛ صدای طبل و دهل و سنج بلندتر و بلندتر شد؛ مردم به یک‌بار به خیمه‌های آتش‌زده هجوم آوردند، هر کس می‌کوشید تا تکه‌ای از آن را برای تبرّک و حاجت به دست آورد.

با هر زحمتی بود، خودم را از لابلای جمعیت بیرون کشیدم. نمی‌دانم چه کسی و چه طور تکه پارچۀ سبزی در دستم گذاشت. تا برگشتم نگاه کنم، در میان جمعیت حل شد. پس از خواندن نماز ظهر و زیارت عاشورا، نوحه و سینه‌زنی، جمعیت تقریبأ پراکنده شده بود که کمی آن‌سوتر، پیرمردی با صدای بلند، چندین بار فریاد زد: "خانوم‌ها و آقایون ناهار نخورده نرند! تیکۀ امام حسین، خوردن داره، شفا میاره!" و کوچۀ باریکی را که به انبار بزرگی منتهی می‌شد، با انگشت نشان داد. جمعیت به آن سو کشیده شد. از در و دیوار کوچه بوی قیمه و خورشت آلوچه، می‌آمد.

طرف‌های غروب بود که به سوی مسجد رفتم. امشب شب آخر طاق نصرت‌های سرتا پا سیاه و چراغانی‌ها بود؛ بوی آتش و اسفند و کندر همه جا را گرفته بود. یکی دوتا بچه با چندتا شمع در دستانشان به سمت سکوهای کنار مسجد می‌دویدند. فتیلۀ شمع‌هایشان را بر روی شمع‌های دیگر که روی سکو بود، گرفتند و روشن‌شان کردند و همان طور در آن همه شعله خیره شدند.

یک هیأت عزاداری نزدیک می‌شد. صدای دهل و زنجیر می‌آمد. زنان و مردان برای تماشا یا تسلی خاطرشان از درون مسجد به بیرون آمدند. عده‌ای هم از خانه‌هاشان که همان نزدیکی بود، دستۀ عزاداری شعارها و اشعاری را زمزمه می‌کردند. به‌سختی متوجه بودم چه می‌گویند. تنها "شام غریبان است امشب / رقیه چشم به راه است امشب" را می‌شنیدم. کنار سکوی مسجد، همان‌ جا که منقل آتش با بوی کندر و اسفند هوا را آکنده بود و کلی شمع سفید و سیاه و سبز روشن، جایی برای خود یافتم. بچه‌ها هنوز همان‌جا مجذوب شعله‌ها مانده بودند و من در آن همه شعله، گم.

پیشاپیش دسته، خردسالان و نوجوانان یا نوبالغانی بودند در جامه‌هایی سبز، سیاه و یا سفید. بیشترشان سربندهایی با نوشته‌های "یاحسین"، "یا ابوالفضل" بر پیشانی خود بسته بودند. در دست هر کدام‌شان شمعی روشن بود. عزادارانِ هیأت تک و توک پابرهنه بودند، اما بیشترشان بر سر گِل  داشتند.

مردم با دهل و سنجِ هیأت همنوا بودند و عباراتی را تکرار می‌کردند، در میان دسته، دو جوان سیاه‌پوش که شالی سبزرنگ بر کمر بسته بودند، گهواره‌ای را بر دوش می‌کشیدند که نمایانگر مظلومیت کوچک‌ترین شهید کربلا بود و سرانجام حجلۀ آذین‌بستۀ قاسم را آوردند. هیأت همان‌جا زیر طاق نصرت از حرکت ایستاد، چراغ‌ها خاموش شد، زنجیرها یکریز بالا می‌رفتند و بر سر و دوش سوگواران فرود می‌آمدند، طبل و سنج و دهل پشت سر هم بی‌وقفه می‌کوبیدند و صدایشان دل آدم را از جا می‌کند. هرکجا کم می‌آوردند و نمی‌توانستند آنچنان که شایستۀ مظلومیت شهیدان عاشوراست، اشک از چشمان مردم جاری کنند، فلوت یا نی را همراه خود می‌کردند. مردم با شنیدن نوای نی به زاری می‌گریستند.

هرکسی نذری داشت یا نداشت، شمعی روشن می‌کرد و در گوشه‌ای بر سنگی یا مجمعی که به همین منظور بود، می‌گذاشت و با جماعت همراه می‌شد. شمع پشت سر شمع بود که روشن می‌شد. تا به حال آن همه شمع یکجا ندیده بودم. طبال سخت می‌کوبید و صدای طبل و دهل هر بار بلندتر می‌شد. کسی در آن تاریکی و فریاد و گریه، گلاب آمیخته با تربت کربلا را بر سر جمعیت ریخت. انگار این سوگواران، چشم‌به‌راه چنین بارشی بودند. چنان عطری فضا را گرفت که حال و هوا را به‌کلی  دگرگون کرد. این بار حتا اگر کسی می‌خواست مقاومت هم بکند، موفق نمی‌شد... ناچار نَمی بر گوشۀ چشمش می‌نشست.

نمایش تصویری این صفحه که فرشاد پالیده، از کاربران جدیدآنلاین تهیه کرده‌است، صحنه‌هایی را از مراسم شام غریبان دو سال پیش در منطقۀ پونَک تهران نشان می‌دهد.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- محمد، 2010/12/20
سلام. در بارۀ متن سوگ وسنج:

چرا نقد نمیکنیم؟ توصیفات و تصویرسازی خیلی خوب بیان شده بود. درحدی که به توصیفی آرمانی نزدیک بود. آرمانی به این معنا که نویسنده در کنار اتفاقات واقعی به نوعی ذهنیت خودش را دخیل کرده بود. دخیل کردن ذهنیت اشکالی ندارد، اما تا جایی که این ذهنیت و اندیشه ما را محو تنها دیدن زیبایی های این روزها نکند. نباید از زشتی ها وبی خردی ها گذشت (گرچه نویسنده در مقام نقد نیست). زشتی در اینجا میتواند مصادیق زیادی داشته باشد، همچون خرافه انگاریها، دین گریزی (مثل قمه زنی و ...). حاشیه انگاری (شوق آمدن محرم داریم، نه برای عزاداری، بلکه برای غذاداری!) و حتا زباله پراکنی هامان ...

زیاد طولانی نگم. به نظر من، قلم زیبا و روانی دارید، همراه با باریک بینی.
اما به نظر شما امروز بهتر نیست نقد کنیم تا توصیف؟ واقع بین باشیم تا آرمان نگر؟
از این باریک اندیشی باید در راه یافتن کاستی ها و تجمل ها که به جای تأمل هاست، بهره برد. اگرچه چنین توصیفاتی هم لازم است وحتا می شود از طریق توصیف، تلخ ترین حقایق را گفت.

صراحتم را ببخشید. پیروز و سلامت باشید.
- یک کاربر، 2010/12/20
به خوبی توانسته حال و هوای عاشورا را تصویر کند. توصیف که یکی از نشانه های یک مطلب خوب است، در این نوشته بکار رفته. حسن تعلیل های بکار رفته شده و نثر روان از دیگر محاسن این مطلب است. و در آخر اینکه نویسنده به خوبی توانسته در خلال توصیف عاشورا بار عاطفی آن را نیز به مخاطب القا کند.
- سید حسین امیرحشمتی، 2010/12/18
سلام. خسته نباشید. هرجا هستید، موفق و خدا پشت و پناه شما باشد. سایتتان عالی و باکلاس و برازنده است. گزارش نوشتاری و تصویری همراه یکدیگر بجا و زیباست.
رشت. امیرحشمتی
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.