زهره خوش نمک
مراسم عزادارى شهرستان بروجرد را اگر ديده باشى هركجاى اين دنيا كه زندگى كنى زمانش كه مى رسد دلت پر مى زند كه خودت را جلوى صحن امام زاده جعفر برسانى براى ديدن دسته هاى سينه زنى و زنجير زنى كه حتما يكى از اهل فاميل يا آشنايى در ميان آن ها مى بينى؛ مهم نيست كه جوانى باشد با موهاى ژل زده و لباس هايى با مارک هاى فرنگى مد روز يا ميان سالى سنتى با تمام اعتقادات مذهبى خود.
نهم و دهم محرم زمانى است براى گردهمايى هاى خانوادگى و ديدن همه آن هايى كه از راه هاى دور و نزديک خود را براى مراسم روز تاسوعا و عاشورا به بروجرد رسانده اند و شهر پر است از شير و شربت و شيرينى يا حليم ويژه خوشمزه، قيمه پلو، زرشک پلو با مرغ و آبگوشت نذرى كه دست به دست مى چرخد و علاوه بر شكم عزاداران، فريزرها را هم براى مدت ها پر مى كند . اين روزها كسى در خانه اش آشپزى نمى كند.
محرم كه شروع مى شود سقاخانهها آماده مى شوند .از چند روز مانده به آغاز ماه مردم به حرمت امام حسين و خاندانش و يا به خاطر نذرى که داشته اند بهترين اتاق منزل شان را سياه پوش كرده و با چراغ هاى گردسوز، لوسترهاى تزيينى و گلاب پاش و تصاويرى از ائمه روى پله هاى منبر تزيين مى كنند و عقيده دارند اين چراغ ها در روزهاى محرم، به ويژه در روز عاشورا، بايد روشن باشد. روشن كردن چراغ ها هم با نيت برآورده شدن دعاى افراد انجام مى شود.
صاحب خانه ها با نصب پرچم سياه و سبز و باز گذاشتن در ورودى به نشان آماده بودن سقاخانه ، مردم را دعوت به ورود مىكنند. خورشيد كه غروب مى كند در خانه ها باز مى شود و مردم از اين سقاخانه به آن سقاخانه مىروند. زنان و مردان، جوانان و نوجوانان و حتى كودكان در گروه هاى جدا گانه قرار مى گذارند و تا وقتى خستگى اجازه بدهد و تا نيمه شب به خانه ها برنمى گردند.
اين ايام معمولا از امن ترين ايام براى تردد شبانه است براى همين قديمى ترها مى گفتند "محرم آمد و عيد زنان" شد كه حكايت از آزادى زنان در تردد شبانه در خيابان ها و كوچه پس كوچه ها مى كرد در زمانى كه حضورشان در بيرون از خانه بعد از غروب آفتاب چندان خوشايند نبود.
اين روزها حتى مردان بسيار متعصب هم اهل و عيال را رها مى كنند تا بى نگرانى به عزادارى بپردازند. ايام عزادارى است و ديدار و گپ زدن و شب بيدارى و البته جفت يابى براى جوانان كه از ديرباز از كاركردهاى اين گونه مراسم به شمار مى رفته و سقاخانه يكى از بهترين مكان ها براى ديدن دختران توسط خانواده ها و پسران جوان است.
براى وارد شدن به سقاخانه رسم است كه مى پرسند "قليچه يا قولوچه؟" و صاحب خانه با گفتن "قليچه" ميهمانان را دعوت به ورود مى كند به همين دليل سقاخانه در زبان عاميانه به "قليچ" هم شهرت دارد و البته جواب صاحب خانه هايى كه سقاخانه ندارند به نوجوانانى كه در خانه هاى باز را براى شيطنت مى زنند و همين سوال را مى كنند "تک پا و سقولوچ" به معناى نيشگون است.
ميهمانان با گفتن "برقاتلان سيدالشهدا لعنت" وارد مى شوند و جواب مى گيرند "بش باد." خواندن شعردر مدح شهداى كربلا و سينه زنى مختصردر بين آقايان و دعا براى شفاى بيماران، گشايش كار حاضران و برآوردن حاجات ميزبان و پذيرايى با چاى، شير، ميوه، شيرينى و مانند آن از برنامه هاى همه سقاخانه هاست و البته برخى ركورد دارند در رفتن به سقاخانه ها. به هنگام خروج نيز رسم است بگويند: "اجرتان با سيد الشهدا !" و بعد به سقاخانه ديگرى بروند و اين كار معمولا تا نيمه شب ادامه دارد.
پروين يك زن خانه دار ساكن بروجرد مى گويد: "رفتن به سقاخانه برنامه هر شب ما است. ابتداى شب به سقاخانه هاى فاميل و آشنا و همسايه و دوست سرى مى زنيم كه مدت زمان حضور در برخى از آن ها به ۵ دقيقه هم نمى رسد و در نيمه هاى راه به سقاخانه اى مى رويم كه نذر داريم كمک شان چاى بريزيم و يا ساير دوستان جمع مى شوند و گپى مى زنيم و قليانى مى كشيم كه از ديرباز از وسايل پذيرايى سقاخانه ها به شمار مى رفته است. در اين شب ها هر كس داستانى دارد از معجزه ها و اتفاقات عجيب و مرادهايى كه گرفته و حاجت هايى كه روا شده."
چهل منبر
يكى از آداب تاسوعا و عاشورا نذر كردن چراغ براى سقاخانه هاست. روش كار اين گونه است كه معمولا از سقاخانه هاى مشخصى كه ويژه اين كار است چراغى با اجازه صاحبخانه بر مى دارند و نذر مى كنند كه با برآورده شدن حاجاتشان مثلا ده چراغ جايگزين آن كنند. در برخى مواقع به جاى چراغ از كالاهاى ديگر به ويژه ليوان و استكان كه مورد استفاده هيئت ها و سقاخانه هاست استفاده مى شود.
اما عصر تاسوعا حال و هواى ديگرى دارد. كوچه پس كوچه ها شاهد عبور دختران سياه پوش و نقابدار است كه پابرهنه راه افتاده اند و با نيت و خواست هاى مختلف به ويژه بخت گشائى به چهل منبر سر مى زنند و در ۴۰ سقاخانه شمع روشن مى كنند.
انتخاب پوشش اجبارى نيست اما مشخص نبودن هويت افراد محاسنى دارد كه سيرو سلوک در خود و داشتن حس معنوى ، نبود لزوم مراودات اجتماعى و احوال پرسى با آشنايان به ويژه به دليل ممنوع بودن تكلم و گريز از نگاه پرسشگر اهالى به دختران جوان و حاجاتشان از جمله آن هاست. شهر پر است از حاجاتى كه در شعله شمع ها مى سوزد و نيازنسل جوان را به رخ مى كشد و دعاى مردم براى برآورده شدن تمام نيازها.
زهره مى گويد: "هنوز نوجوان بودم كه مادرم بيمار شد و من تصميم گرفتم براى شفاى مادرم به چهل منبر بروم فصل زمستان بود و يادم مى آيد از آن جا كه در اين مدت نبايد با هيچ كس هيچ كلمه اى رد و بدل شود.نيمه هاى راه در حالى كه آب از تمام لباسم چكه مى كرد و به خود مى لرزيدم به خانه برگشتم و لباس عوض كردم و بدون كلمه اى برگشتم و به راهم ادامه دادم. البته مادرم شفا نيافت و از دنيا رفت اما حس صادقانه اى را كه در تلاشم براى نجات مادرم داشتم هنوز به ياد دارم و سينى شربت و يا شير داغى كه ساكنان برخى از خانه ها تعارف مى كردند و جريان خون را در رگ هايم به راه مى انداختند."
مراسم چهلمنبر در خرمآباد خاص زنان است كه پوشيده در چادرهاى سياه هروله كنان و شيون كنان شمع روشن مىكنند و حاجت مىطلبند اما در بروجرد محدوديتى براى رفتن مردان نيست. اگرچه اگر مردى را ببينى كه شمع در دست مى رود تا چهل سقاخانه را شمع بگذارد مى دانى كه حاجتى بزرگ دارد.
شهرستان بروجرد بيش از ۳۰۰ هيات و دسته سينى زنى، زنجيرزنى و ... دارد كه با شروع محرم فعال شده و اغلب تا پايان صفر به كار خود ادامه مى دهند. اين دسته ها در روزهاى تاسوعا و عاشورا از خيابان هاى شهر عبور مى كنند و در سه راه جعفرى جلوى مسجد بزرگ شهر و نيز در صحن امامزاده جعفر به نوبت توقفى كوتاه كرده و به سينه زنى و زنجيرزنى در مقابل مردم، روحانيون و مسئولان شهر مى پردازند.
سينه زنى در بروجرد را مى شود به دو گروه تقسيم كرد. هيئت هاى نسل جديد دست روى شانه هم مى گذارند و با ريتمى خاص پا را به صورت اريب جلو مى گذارند و سينه مى زنند كه معمولا با نوحه هاى جذاب و جديد همراه است و لوازم صوتى پيشرفته.
اما سينه زنى در هيئت هاى سنتى در قالب دسته هاى كوچك انجام مى شود. به اين ترتيب كه بنا بر بزرگى هيات، اعضا به سه، چهار، پنج ... دسته تقسيم مى شوند و هر دسته داراى يک رهبر يا سردسته مى شود. سردسته مسئول نگهدارى گروه و جلوگيرى از تفرق آنان است و شعار يا دم گروه به وى محول مى شود.
نوحه ها معمولا با بلندگوهاى دستى و اكثرا توسط نوحه خوان هاى غيرحرفه اى خوانده مى شوند. البته اين بسته به قدمت و بزرگى هيئت و توانايى مالى آن دارد . با برخى از آن ها نوحه خوان هاى مطرح همراه مى شوند كه توانايى بالايى در تهييج مردم دارند.
نوآورى هاى جوانان
هيات هاى زنجيرزن به صورت قطارى در دو صف موازى حركت مى كنند و باز هم به ترتيب از افراد سالخورده تا نوجوانان مرتب مى شوند. چندين طبل و سنج زن مسئول ريتم بخشيدن و هماهنگ كردن زنجيرزنان هستند .
هر گروهى سعى مى كند نوآورى خود را در موزيک و ريتم سينه زنى و برداشت پاها داشته باشد و مورد توجه قرار بگيرد. برخى دسته هاى جوانان بالاى شهر كه با لباس ها و آرايش هاى موى مختلف در دسته ها حاضر مى شوند ديدنى است.
سرهيئت يكى از اين دسته ها كه آرايشگر است با گِل، موهاى جوانان را شبيه به مش آرايش مى كند كه بسيار مورد توجه مردم به ويژه زنان جوان قرار مى گيرد. چنين نوآورى هايى در گروه هاى عزادار اگر چه به مذاق خيلى ها خوش نمى آيد اما نقش بسيارى در جذب جوانان امروزى به هيئت هاى عزادارى دارد.
سحرگاه عاشورا زمان خره گيرى به معناى ماليدن گل و خاک به بدن است كه نشانه اوج سوگوارى مردم در عزاى امام حسين است. در اين روز حمام هاى عمومى شهر رايگان اند و عزاداران بعد از اذان صبح به حمام مى روند و در حالى كه سرتاپاى خود را با گل رس پوشانده اند سينه مى زنند. برخى از آن ها با همان حالت و تنها با پوشش حوله به دور بدن هاى خود بيرون مى آيند و در همان نزديكى به سينه زدن مى پردازند. مهم نيست كه هوا به صفر نزديك باشد و يا در ميانه تابستان .
در نقاط ديگر شهر هم ديگ هاى بزرگ پر از گل و گلاب توسط آنانى كه نذر دارند گذاشته شده تا همه بتوانند در عزاى حسين گل برسر بمالند. اين روزها پسران جوان با گل به موهاى خود فرم مى دهند، با شابلون حسين را با خط نستعلق پشت لباس شان مى نويسند و هر كارى مى كنند تا در نگاه هاى جستجوگر دختران خوش سيما و شيک به نظر بيايند. جاى پنجه گل آلود را در اين روز مى توان بر سر و صورت و لباس زن و مرد و پير و جوان ديد.
صبح عاشورا كه بيرون باشى در هر خانه اى كه نذرى داشته باشد مى توانى صبحانه صرف كنى و البته حليم لذيذترين اين صبحانه هاست . با نزديك شدن به ظهر عاشورا راه اغلب دسته هاى عزادارى به خانه مرحوم آيت الله بروجردى و امام زاده جعفر ختم مى شود و بعد از دقايقى اوج گرفتن عزادارى با اذان ظهر سكوت شهر را فرا مى گيرد.
مردم براى خوردن غذاى ظهر عاشورا كه معمولا آب گوشت است در خانه هايى كه نذرى مى دهند پخش مى شوند. بعد از نهار زمان رفع خستگى ۱۰ روزه است كه شهر به خواب مى رود تا شام غريبان كه بعد از غروب آفتاب شروع مى شود و اتمام مراسم عزادارى ۱۰ روزه و بسته شدن سقاخانه هاست .
گروه هاى زن و مرد با روشن كردن شمع و بر سر نهادن طبق هايى حاوى كاه و خرما و شمع و يا عروسك هايى به نشانه كودكان يتيم كربلا، در كوچه پس كوچه هاى شهر به راه مى افتند و با صدايى اندوهناك در رثاى امام مى خوانند...
به نظربنده اكر تعدادى ازنوحه هاى قديمى را درسايت قرار ميداديد تا ديكران با سبك قديمى آشنا مى شدند خيلى خوب
بود
با عرض معذرت یک غلط املایی:
در جمله (اندوهناك در رساى امام مى خوانن)؛{رسا}،غلط است صحیح آن {رثا} است.
جدیدآنلاین: با تشکر از یادآوری شما تصحیح شد.
می خواستم کمی فکر کنی بعد بگویم .جواب این سوال "کلام"است آری کلام یکی از معجزات آفرینش است.متاسفانه الان کارم زیاد است امید وارم در اولین فرصت بتوانم کمی برایتان بگویم(که وقت کمتری نسبت به نوشتن می خواهد) با آرزوی لحظاتی سرشار از عشق و شادمانی ح-س
جدیدآنلاين با نشر گزارش هایی از اين دست، کمک زيادی به علاقه مندان حوزه مردم شناسی می کند.