ايام محرم همه چيز در تهران تغيير می کند. بر پا کردن محل عزا داری در کوچه ها ، راه افتادن دسته های عزا داری حال وهوای شهر را کاملا عوض می کند. خيلی چيزها ديدنی می شود از جمله ماشين ها.
خيلی ها روی شيشه های ماشين شان جمله ها وکلماتی می نويسند، " يا امير عرب، ياحسين، يا ابالفضل العباس، جانم حسين و انا مجنون الحسين، يا زينب، يا زهرا و خيلی شعار ها وجمله های جالب ديگر.
اغلب ماشين هايی که اين شعار ها را می توان روی آنها ديد متعلق به پسرهای جوان وشيکی هستند با موهای روغن زده ناخن های بلند وتيپ های مد روز که علی الظاهر خيلی مذهبی به نظر نمی رسند، اما وقتی بپرسی چرا اين شعار را روی ماشينشان نوشته اند جواب معمولا يک کلمه است" حسين عشق منه، ابوالفضل جان منه."
ولی بزرگ تر ها و کسانی که سن و سال بيشتری دارند، از اين کار جوان ها خوششان نمی آيد و می گويند اين بچه ها بجای اينکه عزا داری کنند، بچه بازی در می آورند:
"انسانها امام حسين را بايد در قلبشان بشناسند نه در عکس و تصوير."
"امسال مخصوصأ بصورت مد درآمده."
"استفاده از علم ممنوع شده ولی اين جوانها مثل اينکه لجبازی ميکنند."
"ازنظررانندگی اين نوشته های روی شيشه ماشين و علم برداشتن ديدراننده رامحدودميکند وممکنست باعث تصادف بشود."
حرکت دسته و سينه زنی جوان ها هم جالب است . بخصوص سينه زنی دختر خانم های جوان که اين اواخررايج شده، دخترهای خيلی شيک، با ناخن های لاک زده و بلند، مانتوهای کوتاه، آرايش خيلی غليظ وروسری های کوچک که وقتی سينه می زنند ديگر روسری هايشان تقريبا می افتد روی شانه هايشان.
با خودم فکرمی کنم راستی اين جوان ها آنگونه که بزرگترها می گويند دارند لجبازی می کنند، يا آن گونه که در کتابهای دينی آمده است چون اشک ريختن وعزا داری برای امام حسين سبب بخشش تمامی گناهان می شود، اينها هم دارند معصيت های يک ساله را پاک می کنند؟ شايد هم هردو.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید