عکاسی در اوایل قرن نوزدهم میلادی، در اروپا اختراع شد که همزمان با سلطنت "محمد شاه" قاجار در ایران بود. خبراین اختراع کمتر از چند ماهِ بعد به دربار ایران رسید و رجال قاجار مشتاق این وسیله نوظهور شدند.
"ژوزف نیسفور نیپس" فرانسوی که یک گراورساز بود، در سال ۱۸۲۷ میلادی موفق شد اولین بار تصویری به طریق عکاسی ثبت کند. سه سال بعد در تهران دربار محمد شاه برای خرید تجهیزات عکاسی از روسیه و انگلستان ابراز تمایل کرد.
همسایه شمالی که نزدیک تر بود، یک دیپلمات تعلیم دیده در عکاسی بنام "نیکلای پالوف" را همراه پنج گاری وسایل عکسبرداری، روانه تهران ساخت و به این ترتیب بر رقیب انگلیسی خود پیشی گرفت.
پالوف در حضور شاه و خانواده سلطنتی، عکسبرداری کرد. شاه که از این اختراع جدید حیرتزده شده بود فرمان داد تا پالوف به عدهای از ایرانیان فن عکسبرداری را آموزش دهد. از میان تعلیم دیدگان "ملک قاسم میرزا" برادر شاه که استعداد بیشتری داشت عکاسی را به خوبی فرا گرفت، او را نخستین عکاس ایرانی دانسته اند.
در آن زمان، سه دوربین "داگروتیپ" در تهران وجود داشت، درحالی که در اغلب کشورهای اروپائی هنوز عکاسی متداول نشده بود. در پائیز ۱۲۶۰ هجری قمری یک ماجراجوی جوان فرانسوی بنام "ژول ریشار" وارد تهران شد. او تا حدودی با عکاسی به شیوه داگروتیپ آشنا بود. در تاریخ ۲۳ ذیقعدة ۱۲۶۰ هجری قمری، ولیعهد "ناصرالدین میرزا"ی ۱۳ ساله مقابل دوربین ژول ریشار قرار گرفت. این اولین آشنائی او با عکاسی بود.
"مسیو کارلیان" در سال ۱۲۷۵ هجری قمری به تهران آمد. پسر"آقا اسماعیل" مسئول تشریفات مراسم سلام، بنام "آقا رضا"، برجستهترین شاگرد کارلیان بود. تجربیات اولیه رضا در زمینه ترکیببندی و فرم، حرکت نوگرایانهای در عکاسی آن روزگار محسوب میشد.
شاگرد دیگر کارلیان، خودِ ناصرالدین شاه بود. او ذاتاً به هنرها تمایل داشت. نقاشی میکرد و گاهی شعر میگفت، به ویژه عکاسی برایش بسیار شگفتانگیز و سرگرم کننده بود. زنان حرمسرای او و آنچه در قصر شاهی، پیرامونش میگذشت سوژه های او را تشکیل می داد. "ببریخان" گربه مورد علاقهاش، لاشه شکار و شاهزادگان و یا پرتره هائی که از خودش تهیه میکرد.
به واسط علاقه شاه به عکاسی، اطرافیان بهمنظور نزدیک شدن به مرکز قدرت، تقدیم آلبوم های عکس را بهترین وسیلة موثر یافتند. با این باور رجال قاجار، جوانان آموزش دیده در رشتة عکاسی را به اقصی نقاط ایران گسیل داشتند.
به این طریق عکس های جالبِ پیشکشی، از گوشه و کنار کشور به دربار سلطان قاجار سرازیر شد. عکس های گرفته شده، پس از طبقه بندی بوسیله آقا رضا عکاسباشی در عکاسخانه، آرشیو میشد. عکاسی در این زمان یکی از امورِ جاری دربار بود.
ناصرالدین شاه، در اواخر عمر، پس از وقفه ای چندساله مجدداّ به عکاسی رو آورد. در دوران پختگی، با وجودی که هنوز هم بطور تفننی عکاسی می کرد، اما ماهیت عکس هایش تغییر کرده بود. در عکس های متاخر او، سلیقه هنری در ترکیبات تصویر به وضوح دیده میشود: "توی تالار آینه، عکس توی آینه انداخته شده است. من هم پیدا هستم."
مدتی بعد ناصرالدین شاه ترور شد و عکسِ ضارب او، "میرزا رضا کرمانی" توسط همان دوربینی گرفته شد که شاه به ایران آورده بود. هنگام تشیع جنازه ناصرالدین شاه، در سال ۱۳۱۳ هجری قمری تعداد زیادی عکس تهیه شد.
"مظفرالدینشاه" در بیست و چهارم فروردین ماه ۱۲۷۹ شمسی از تهران به قصد اروپا حرکت کرد. وی پس از سیاحتِ مفصل در اغلب ممالک اروپا، در اوایل تابستان، برای معالجه، به چشمه های معدنی شهر "کنترکسویل" فرانسه رفت. در این ایام شگفتزده، با "سینماتوگراف" آشنا شد.
او در سفرنامهاش چنین می نویسد: "طرف عصر به عکاسباشی فرمودیم، آن شخص که به توسطِ "صنیع السلطنه" از پاریس، "سینموفتوگراف" و "لانترن ماژیک" (فانوس جادویی) آورده است، ابزار مزبور را حاضر کنند که ملاحظه نمائیم. رفتند اورا حاضر کردند. هردو اسباب را تماشا کردیم، بسیار چیز بدیع خوبی است. اغلب امکنه را طوری در عکس به شخص تماشا می دهند و مجسم می نمایند، که محلِ کمالِ تعجب و حیرت است. اغلب دورنماها و عمارات و حالت باریدن باران در رودخانه" سن" و غیره را در شهر "پاریس" دیدیم و به عکاسباشی فرمودیم همه آن دستگاه ها را ابتیاع نماید."
بعدازظهر روز شنبه بیست وهفتم مرداد ماه ۱۲۷۹ شمسی، مظفرالدین شاه در جشنِ گل، در "اوستاند" بلژیک شرکت کرد و "میرزا ابراهیم خانعکاسباشی"، از این مراسم فیلمبرداری کرد.
براساسِ تحقیقات مورخان سینمای ایران که در کتب تاریخ سینمایِ ایران ذکر شده، این فیلم، اولین فیلمِ تاریخ سینمای ایران معرفی شده. در این فیلم، عدهای سوار بر کالسکه هائی که با گل تزئین شده، جایگاه شاه را گلباران می کنند.
در دوره "محمد علی شاه"، جانشین مظفرالدین شاه، به علت درگیری مستمر با مشروطه خواهان، شاید هم عدم علاقه شخصی، هرگز توجهی به عکس و فیلم ها و یا حراست از آلبوم خانه نشان داده نشد.
این روند در دوران "احمد شاه" هم ادامه یافت و به این طریق، آلبوم ها و شیشه های عکس و حلقه های فیلم با بی اعتنائی در داخل انبارها محبوس و به فراموشی سپرده شدند. با به قدرت رسیدن حکومت "پهلوی"، تمام اقدامات سلسله قبل مورد بی مهری قرار گرفت و بسیاری از ابزارهای عکاسی فروخته و یا ناپدید گردید.
در سال های دهه پنجاه، سرپرستی آلبومخانه به خانم "آتابای" تحویل گردید. متولیِ جدید آلبوم خانه، گرچه نسبت به نگهداری عکس ها اقدام کرد و فهرست آلبوم ها را منتشر ساخت، اما هرگز متوجه حلقه های فیلم نشد.
دکتر "شهریار عدل"، باستانشناس، در بررسی عکس های آلبومخانه کاخ "گلستان"، به طور اتفاقی به حلقه های فیلم نیتراته در آستانه نابودی دسترسی پیدا می کند که پیش-تاریخ سینمای ایران است.
طی بیش ازیک صد سال، شاید افراد زیادی این حلقه ها را در حاشیه محل کار خود، در کاخ گلستان دیده باشند. اما هیچ یک از آنها احتمالاً کنجکاوی کافی برای کشف محتویات قوطی فیلم ها از خود نشان نداد.
مرکز ملی سینماتوگرافی فرانسه، با هدف نگهداری و تکمیل آرشیو فیلم های تاریخی اقدام به مرمت فیلم های نیتراته کرده است. حدود یک صد و سی و یک هزار اثر در این بایگانی وجود دارد که از این تعداد، حدود ده هزار فیلم متعلق به پیش از آغاز جنگ جهانی اول است.
این مرکز مسئولیت حفظ و احیاى پروژه بزرگ" لومیرها" را بعهده دارد. فیلم های کاخ گلستان در اوایل تابستان ۱۳۷۹ شمسی به مرکز ملی سینماتوگرافی فرستاده شد و پس از احیا، نسخه اولیه آن به ایران عودت داده شد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
khili jaleb bod movavagh bashid
عالی بود.