"حضرت اقدس والا سلطان علی قاجار" که هنوز در میان اعضای خاندانش از ارج و احترام سلطنتی برخوردار است، از پاریس به لندن آمده بود تا در مراسم دهمین سالروز تأسیس کانون خاندان قاجار در منطقۀ "وایتهال" لندن شرکت کند. اگر "رضا خان"، فرمانده فوج قزاق، در کودتای سال ۱۹۲۱ دودمان پهلوی را جایگزین قاجار نمیکرد، شاید امروز سلطان علی بر اریکۀ قدرت در تهران تکیه زده بود. ایل کوچنشین ترکتبار قاجار تا آن زمان برای ۱۳۰ سال فرمانفرمای ایران بود.
سلطان علی سال ۱۹۲۹ در لبنان به دنیا آمد و در پاریس بزرگ شد. در دوران جوانیاش برای مدت کوتاهی به ایران سفر کرد و سال ۱۹۹۲ کتابی تاریخی نوشت زیر عنوان "شاهان فراموششده" (Les Rois Oublies)، اما ارتباط او با ایران امروز بهناچار محدود است.
ولی خاندان قاجار که بین دو تا سه هزار عضو دارد، میکوشد با برگزاری محافلی از این قبیل پیوند خاندانی را حفظ کند.
در بزم باشکوه اخیر مهمانان از میراث دودمان خود لذت بردند: آشپزباشی این ضیافت شاهانه محمدعلی عضدی بود که از قاجارهای مقیم لندن است. او میزهای تالار پذیرایی را با چندین نوع کباب و خورشت و برنج آراسته بود. دیرتر گروه موسیقی سارنگ مقیم لندن روی صحنه رفت و مجلس را با نواهای ایرانی گرم کرد. برخی از اعضای این گروه هم خود را متعلق به خاندان قاجار میدانند.
مسلمأ این خاندان سهم قاجارها در فرهنگ هنر ایران را هم گرامی میدارد. یک روز پیش از این شبنشینی، کانون خاندان قاجار در موزۀ ویکتوریا و آلبرت لندن "روز هنرآموزی" برگزار کرد و آثار هنری دورۀ قاجار را به نمایش گذاشت. فریال نیکپور، رئیس هیئت اجرایی کانون، میگوید که اخیرأ روند احیای هنر و سبکهای رایج در زمان قاجاریه رونق گرفتهاست. برای نمونه، کاخهای قاجاری سعدآباد و صاحبقرانیه در تهران ترمیم میشوند. هنرمندانی چون شادی قدیریان و رامین حائریزاده از لباسهای باب روز قاجار و نمایشهای تعزیۀ آن دوران الهام میگیرند و گروه موسیقی پاپ و آلترناتیو "آبجیز" سبکهای غربی و قاجاری را در هم آمیختهاست تا سیما و سیاق خاص خود را بسازد.
خانم نیکپور میافزاید: "قاجارها شاهان محافظهکار و مسلمانان سنتی بودند، ولی در عین حال، در زمینۀ فرهنگ و هنر آیندهنگر و پیشرو بودند. چون آنها اهل سفر بودند."
نقطۀ اوج بزم قاجاری، نمایش عکسهای قدیمی شاهان قاجار بود، همراه با توضیحات پراحساس امیر فرمانفرما، از اعضای خاندان. تالار نمایش را فضای نوستالژیک فرا گرفته بود. وقتی که تصویر احمد شاه، واپسین پادشاه قاجار، هنگام سفرش به بریتانیا روی پرده ظاهر شد، "امیر" لگام احساساتش را از دست داد و اشکش روان شد و با صدایی بغضآلود گفت: "او چه قدر به دموکراسی ایمان داشت!"
اما این رویدادها بیشتر روی تجلیل از یک خاندان متمرکز است، تا یک ملت. خانم نیکپور میگوید: "هدف این کانون گرد هم آوردن اعضای خاندان است. ما حافظان میراث فرهنگی خودمان هستیم."
کانون خاندان قاجار که ۶۰۰ عضو دارد، در لندن مستقر است. اما در گذشته رویدادهای مشابهی در فرانسه، هلند، اتریش و آمریکا هم برگزار شدهاند.
نازآفرین رکنی، صندوقدار کانون خاندان قاجار، ضمن سخنرانی پیش از شام اعلام کرد که تارنمای این سازمان به موزۀ مجازی هنر قاجاری تبدیل خواهد شد و اینکه قرار است کانون خاندان قاجار به کارهای خیریه برای ایران هم بپردازد.
گزارش مصور این صفحه از همین بزم قاجاری حکایت میکند.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
بدبختا فکر خودتون و زندگی تون باشین دست بردارین از افراط و تفریط.
فتحعلى شاه خوب ولى پس ازاوهمه نابخرد و كور دل
لعنت بر كسى كه گلستان و تركمانچاى و ...را امضاء كرد
اینا تو دورانشون یک پل نساختن
شماها ایرانی نیستین پولا رو برداشتین بردین اروپا زندگی. شاهانه میکنین امیدوارم بهتون بر نخوره
برادر جان حرف هایی که راجع به محمدعلی شاه زدید، با عرض عذرخواهی همان حرف های عوام است. این جا جای تفصیل نیست. در بیش از پنج مقاله و دو سه کتاب به این مطلب پرداخته ایم. به خصوص در کتاب «محمدعلی شاه در کشاکش مشروطه و استبداد».
فقط یک جمله عرض کنم: محمدعلی شاه مجلسی را به توپ بست که لانه فساد شده بود. و مرجع تقلید زمان حکم به اخراج نماینده آن مجلس را در دو سال بعد داد؛ چون آن مرجع بزرگوار در ایران نبود تا زودتر متوجه آن مجلس و نمایندگانش باشد. حتما کتاب تاریخ بیداری و یادداشت های سپدار اعظم را بخوان تا بدانی که نوشته چه نمایندگانی در مجلس بودند!
حرف های مبارکتان خیلی اعتبار علمی ندارد. توفیق رفیقتان باد
بنده از نویسندگان و متخصصان تاریخ قاجارم. هم خوشحال شدم که از خاندان قاجار باخبر شدم و هم متأثر شدم که چرا از مملکت خویش دور شده اند. خدا لعنت کند آن روشنفکر مآبانی که محمدعلی شاه رحمت الله علیه را اخراج کردند و احمدشاه مرحوم را به از وطن خویش محروم نمودند
برای یک دانشنامه در باره مرحوم مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه مقاله نوشته ام. کتابی تحقیقی در باره مرحوم محمدعلی شاه نوشته ام با عنوان «زندگی و زمانه محمدعلی شاه قاجار و نقش وی در مشروطه» اما انتشارات ترسید و عنوانش را چنین عوض کرد: محمدعلی شاه قاجار در کشاکش مشروطه و استبداد
اما متن کتاب, سراسر در دفاع از آن مرحوم است آنهم طبق اسناد دست اول تاریخی. برای تصویر قبرش هم سال قبل به کربلای معلی مشرف شدم.
دوست داشتم که با این خاندان ارتباط داشته باشم و شاید هم نسخه آن کتاب را برایشان بفرستم. و اگه ایشان هم اسنادی داشته باشند مرحمت کنند تا دردفاع از مرحوم محمدعلی شاه در این کتاب بیاید؛ کتاب در حال ویرایش نهایی برای چاپ است که توسط دو انتشارات چاپ میشه
با درود وادای احترام مستمر
علی احمدی خواه لرستانی از قم
آذر 1396
1. ناصرالدین شاه بعداز سفر به غرب در جلسه ای که همه وزرا و رجال بودند میگوید میدانید علت پیشرفت غرب چیست وجود قانون است.
2. با اندکی تظاهرات در تهران مظفرالدین شاهه مشروطه راامضاء کرد.
3. تاریخ نویسان حکومتی بعد از قاجار نمیگویند که در زمان محمدعلی شاه روزنامه ها به شخص محمدعلی شاه و همسر او فحشهای رکیک میدادند با اینحال در معارضه با نیروهای مشروطه خواه زود به توافق رسیدند و حاضر شد ایران را ترک کند ومثل دیکتاتورهای امروز تا فشنگ آخر مبارزه نکرد.
4. احمدشاه در کارهای کشور هیچ دخالتی نداشت نیروی نظامی خاصی هم نداشت فقط یک حقوق ماهیانه داشت.
تمرکز قدرت در مجلس و نخست وزیری بود اگر الان ما یک شاه نمادین قاجار ویک مجلس و نخست وزیری قدرتمند داشتیم یکی از پیشرفته ترین دموکراسی های دنیا را داشتیم متاسفانه رضاشاه همه را بدبخت کرد قدرت را مجددا در شخص خاص متمرکز کرد.
1. مردم گرجستان نمیخواستند جزئی از ایران باشند طبیعی هم بوده است آنها مسیحی بودند زبانشان فارسی نبود آقامحمدخان شورشیان آنجا را سرکوب کرد کشیشهای مخالف را اعدام کرد اما وقتی مردمی نمیخواهند جزء یک کشور باشند را باید چه کرد؟ در کنار ابرقدرتی بنام روس بودند و خود را به روسیه قدرتنمد و مرفه نزدیکتر میدیدند.
2. ما با روسیه که ابرقدرت نظامی دنیا بوده چگونه میتوانسته ایم بجنگیم؟ در جنگ ایران و عراق وقتی آمریکا مستقیما در خلیج فارس با ما وارد جنگ شد ما مجبور شدیم جنگ را متوقف کنیم این واقعیتی است که بعضیها نمی بینند ما نمیتوانیم با ابرقدرتهای دنیا وارد جنگ شویم.
شاید اگر فتحعلی شاه همان ابتدا گرجستان را به میل خود مردم آنجا می سپرد و آنجا را به روسیه میداد قسمتهای دیگر برای ایران باقی میماندو
این عبرتی است برای امروز ما نمیتوانیم یک زبان و یک فرهنگ را به اسم ایران بزرگ به قومیتهای مختلف ایرانی تحمیل کنیم و نتوانسته ایم با ابرقدرتها وارد جنگ شویم.
لعنت به قوم قاجار از ابتدا تا انتها
من علیرضا میرزا خزایی فرمانفرما یا به صورت خلاصه علیرضا خزایی هستم، بنده از تبار شاهزاده حسینعلی میرزا فرمانفرما پسر پنجم حضرت اقدس والا فتحعليشاه قاجار هستم. آیا می توانید به بنده کمک کنید تا دیگر نوادگان شاهزاده حسینعلی میرزا فرمانفرما رو پیدا کنم یا نه. لطفا از طریق ایمیل با من صحبت کنید.
لطفا از طریق ایمیل ارتباط برقرار کنید .اطلاعات خوبی رو میتونم در اختیارتون بزارم.
به این مطلب دقت کنید برگرفته از ویکیپدیا
انسجام ملی [ویرایش]
به علت مشکلات روی داده در دوره افشاریه و دوره زندیه سرزمین ایران دارای ناامنیهای داخلی (مانند ناامنیهای جادهای) بود و ارتباط با خارج از کشور از جنوب و شمال ایران کاهش یافته بود و زمانی که دولت قاجاریه به وجود آمد ایران از نظر اقتصادی و سیاسی در وضعیت بدی بهسر میبرد و اولین انسجام ایران به شکل امروزی مدیون آقا محمدخان قاجار است هرچند که در زمان پادشاهان بعدی قاجاریه بخشهایی از ایران جدا شدند ولی خاک اصلی به صورت یک دولت متحد از زمان آقا محمدخان قاجار به بعد شکل گرفت و از نظر مورخان آن دوره وی به عنوان قهرمان ایران شناخته میشد و با وجود آغاز جنگهای عقیدتی که از زمان وی آغاز شد ولی ایران از نظر جنگهای داخلی به ثبات نسبیای رسید.[۶]
بنده دانشجو دکترا هستم دارم روی یک مثنوی سلیمان و بلقیس اثر حسین قاجار کار میکنم.
ممنون میشم راهنمایی کنید چگونه اطلاعاتی راجب حسین قاجار ۱۳۱۳ قمری پیدا کنم اگر اطلاعاتی موجود است به ایمیل ارسال کنید.
متاسفانه اگه از بیرون از این محفل به تاریخ ایران و سلسله قاجاریه نگاه کنیم چیزی جز خوشگذرانی شاهان و تضعیف ایران و وکوچکتر شدنش در طی این 130 سال نمیبینیم. حال من موندم این مجمع برا چی و به چه امیدی تشکیل شده.
اقدامات قاجارها که در دوران حکومتشان:
1- تجزیه بسیاری از مناطق ایران برای بدست اوردن مقدار ناچیزی پول و امتیاز (در واقع فروختن ایران)
2- ترویج بی قید و شرط استعمال دخانیات به خصوص تریاک و قلیان
3- ترویج جبر گرایی و عدم توجه به اوضاع رعیت
4- ترویج زبان عربی به طور غیر عادی در آن حد که مناسب دولتی نیز با نام عربی اهدا می شد
5- سفر های بی دلیل و غیر سیاسی به اروپا جهت عیش و نوش
6- بی سوادی و عدم ترویج سواد
7- توهین های مکرر به نژاد ایرانی به طوری که احمد شاه می گوید: کلم فروشی در پاریس بهتر از پادشاهی بر ایرانیان است.
8-قوانین وسیاست های غلط و غیر انسانی مثل ازدواج شاهان به تعداد بی اندازه و یا اقیم کردن مردهای اندرونی
خلاصه که این قوم صد و سی سال بر ایران حکومت کردند و جز عقب ماندگی و فلاکت چیزی برای ایران نداشتند
به مناسبت سالروز درگذشت فتحعلی شاه قاجار اول آبان ماه.
1. وحدت ملی ایران بعد از تجزیه کامل در عصر زندیه به همت آقامحمدخان قاجار
2. حفظ شالوده واساس کشور در عصر فتحعلی شاه
3. اعزام اولین دسته دانشجو به اروپا
4. آوردن ماشین چاپ به ایران درعصر فتحعلی شاه وعباس میرزا
5. شکست آل سعود در عصر فتحعلی شاه
6. بازگشت سیادت حکومت مرکزی به خراسان (مشهد .نیشابور .سبزوار .اسفراین .خبوشان.قاینات) پس از عصر نادر شاه (شصت سال ) درعصر فتحعلی شاه در حالی که جانشین نادر رسما تحت الحمایه و باج گذار حکومت افغانستان شده بودند وحتی زمان شاه افغان به فتحعلی شاه اعتراض کرد که خراسان ملک من است برای چه به آن لشگر کشیدی
7. شکست عثمانی در جنگ عصر فتحعلی شاه
8. ترجمه متون فلسفی و فکری بزرگ مثل آثار دکارت وکانت به فرمان محمدشاه
9. رد رسمی اعتقاد به نجوم با چاپ و انتشار گسترده کتاب فلک السعاده در عصر ناصرالدین شاه وبه همت علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه.
10. فرمان قانونی و رسمی آزادی رعیت (در منع تسلط خوانین برجان ومال وآزادی روستاییان در عصر ناصرالدین شاه)
11. فرمان آزادی و امنیت شخصی در عصر ناصرالدین شاه
12. ایجاد حکومت منظم و نگارش اولین قانون اساسی در عصرناصرالدین شاه و تصویب این قانون
13. تاسیس مدارس جدید و مطبوعات
14. تاسیس اولین بیمارستان های جدید
15. رواج عمل جراحی در بیمارستان ها در عصر ناصرالدین شاه از جمله جراحی سنگ کلیه
16. تاسیس پلیس با الگوی مدرن
17. تاسیس گمرکات مدرن
18. ساخت خیابان های جدید با سبک اروپایی مانند باب همایون و لاله زار ونوسازی تهران
19. کشیدن چراغ برق و گاز در تهران
20. ایجاد مترو شهری (ماشین دودی)
21. آوردن تخم انواع گیاهان و بذر محصولات کشاورزی به ایران و ترویج کشاورزی
22. فرمان لغو جزیه پس از 1300 سال در عصر ناصرالدین شاه
23. ممنوعیت آزار مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان و اعطای آزادی مذهب کامل به آنان و ممنوعیت جداسازی (آپارتاید) آنان از مسلمانان درعصر ناصرالدین شاه
24. ممنوعیت توهین به اهل تسنن و مقدسات آنان
25. تاسیس وزارت خارجه و ایجاد سفارتخانه های ایران در اروپا آمریکا وآسیا
26. ثبت شیروخورشید سرخ به عنوان یکی از سه نشان بین المللی جمعیت صلیب سرخ جهانی در عصر مظفرالدین شاه
27. صدور فرمان مشروطه و تنفیذ قانون اساسی
28. ترویج موسیقی اروپایی
29. ساخت اولین تاتر و نمایشکده مدرن و قابل رقابت با مشابهه اروپایی به نام تکیه دولت درعصر ناصرالدین شاه
30. اخراج حکومت مسقط از بندرعباس
31. اخراج قواسم از لنگه
32. اخراج مسقط علی رغم اعتراض شدید انگلیس از چابهار و تثبیت سیادت ایران بر کرانه شمالی خلیج فارس و دریای عمان برای اولین بار بعد از شاه عباس کبیر در عصرناصرالدین شاه
33. تاسیس نیروی دریایی
34. تاسیس پادگان های مرزی و ایجاد مرزبانی و سرحد داری برای اولین بار درتاریخ ایران
35. تاسیس اولین دانشکده ها نظیر دانشکده معدن و مدرسه عالی علوم سیاسی
نباید بی منطق بود، اونها کاری نکردند که عصبانی می شوید، اجازه بدهید میراث فرهنگی ایران به هر صورت حفظ شود. مطمئنا در هر اتفاق بعدی خوبی هایی هم مستتر هست، بیایید مثل همیشه همهٔ دست آوردها را از دست ندهیم.
همیشه که نباید با همه چیز مخالفت کرد و جنگید. چند بار همه چیز از صفر باید شروع شود، رحم کنید بر میراث این مملکت، به خدا این فریادها راه حال ما نیست.
.خجالت هم خوب چیزیه .الا! برید فامیلی تون رو عوض کنید!.. یک نفر در دوران مخوف شما با هزاران خدمت به ناصرالدین شاه قاجار آمد... تحملش را نداشتید و خودتان شهیدش کردید آن امیر کبیر بزرگ را....
شغلی هم به او بدهند (خاطرات روزانه اعتماد ال سلطنه ) .در مورد خیانت قاجار به این مرز و بوم صفحات بیشماری میشود نوشت که جای ان اینجا نیست ولی نویسنده محترم که موقع را مناسب (البته به زعم خود) دیده و چنین نوشته اگر مایل بود میتوانم فهرست کتابهای بیشماری از خود قاجاریها در اختیار ایشان بگذارم (بیچاره ملتی که قهرمان ندارد یا بیچاره ملتی که به قهرمان احتیاج دارد ) .در هر صورت اینرا به صورت طنز خندم فقط برای یاداوری به خانوم نیکپور که گفته بودند شاهان قاجار به علت سفر به فرنگستان طرفدار فرهنگ و هنر بودند یاداوری کنم روزی که اعتماد السلطنه حضور ناصرالدین شاه بود میگه قربان زمانی بود که برای ترجمه یک نامه فرانسوی برای شاه ما ۲ مترجم بیشتر نداشتیم ولی امروزه در تهران ۵۰۰ نفر هستند
شاه به وی میگوید البته ان زمان خیلی بهتر بود و چشم و گوش مردم باز نشده بود بهتر بود.
یکی نیست به این جماعت بگوید که اگر مردم به شما رأی دادند وموافق بودند آن وقت خوب ایرادی ندارد. ولی اين قدر خود بزرگ بینی خریدار ندارد و زمانش هم نیست که نسل اندر نسل احساس ریاست و خدایی کنید.
به اطلاع خانم هاله 2010/10/28 هم ميرسانم که سلام رسمي قاجاريه را "لومر" فرانسوي که در خدمت ارتش ايران بود در دوران مظفرالدين شاه ساخت و شعرهم نداشت واينهم يکي از آن "ايروني بازي" هاست که بعد ازقريب صد سال وانقراض دو سلسله سلطنتي بيايند روي سلام رسمي فراموش شده اي که از هفتادو دو ميليون ايراني، هزار نفر هم آنرا نشنيده اند، شعر بگذارند.
فقط تصور من این بود که ترانه وطنم که بر روی سرود ملی زمان ناصرالدین شاه گذاشته شده اولین بار توسط ارکستر ملل، با شعر استاد بیژن ترقی اجرا شد و قاعدتأ باید شعر دیگری در آن زمان بر روی موسیقی ساخته موسیو لومر وجود می داشت. لطفأ اگر اطلاعی از آن دارید، بفرمایید و یا اگر من اشتباه متوجه شدم، من را تصحیح کنید.
متاسفانه قاجاری بودن نه تنها افتخاری نیست بلکه باعث شرمندگی و سر افکندگی اشخاص خواهد شد. در هیچ جامعه ای از خیانتکاران و عناصر ضد ملی تعریف و تمجید نمی شود و بزرگداشت برگزار نمی کنند.
تا بحال خبری در مورد جلسات خاندان مارشال پتن یا هیتلر شنیده اید؟
هنوز هم همان مزخرفات را تبلیغ میکنند و باید بگم که خجالت هم نمی کشند .
به یقینِ قاطع بسیاری از تاریخ شناسان، اگر "رضا خان"ی نمی بود، بسیار محتمل است که امروز کشوری بنام «ایران» وجود نداشت که کسی بر "اریکۀ قدرت در تهران" تکیه بزند یا نزند.
اگر چه تاریخ از «احمد شاه» قاجار تا حدی به نیکی نام می برد (او تنها پادشاه قاجاری است که به خواسته های مردم ایران وقعی می نهاد)، ولی او، شاید بدلائل صغر سن و دوران کودکی سختی که طی نموده بود (دور از عطوفت والدینش که نفی بلد شده بودند)، بهیچوجه قادر به رفع امور کشوری نمی بود. در دوران او در هر استان مرزی ایران شخصی داعیۀ حکومت بر کشوری مستقل داشت. در دوران او و دوران صدارت «وثوق الدوله» بود که «لرد کرزن» بعنوان وزیر امور خارجۀ دولت انگلستان طرح وابستگی تام ایران را به کشور بریتانیا، بعنوان مستعمرۀ کامل این مملکت، مطرح نمود. شاید تنها بزرگمرد خاندان سلطنتی قاجار «عباس میرزا» باشد که برای ایران خالصانه و رشیدانه شمشیر زد، اگر چه در عاقبت رشادت او بی نتیجه بود. متأسفانه او چندان نزیست که به پادشاهی دست یابد. البته، دیگر بزرگمرد تاریخ ایران، دکتر «محمد مصدق»، نیز یک قاجار بود (مادر وی، «نجم السلطنه»، خواهر «حضرت علیا»، همسر «مظفرالدین شاه»، بود).
اجازه بفرمائید که یاد آور شوم که عهد نامه های منحوس «گلستان»، «ترکمانچای» و «پاریس» را خانوادۀ سلطنتی قاجار بر گردن ایرانیان نهادند. بزرگمرد تاریخ ایران، «میرزا تقی خان فراهانی»، «امیر کبیر»، به فرمان یک پادشاه قاجار، «ناصر الدین شاه»، بقتل رسید. دیری نپائید که صدر اعظم جای گزین شده، «میرزا آقا خان نوری»، قرار داد ننگین «پاریس» را برای ایرانیان به "ارمغان" آورد. بزرگمرد دیگر تاریخ ایران، «قائم مقام فراهانی»، معلم دیرین «میرزا تقی خان فراهانی»، را به دستور «محمد شاه» قاجار در زیر زمین «باغ نگارستان» تهران خفه نمودند (و با این کار، "محمد شاه" او را کشت بدون آنکه خون او را ریخته باشد، چه که به او قول داده بود که هیچگاه خونش را نریزد). این "قائم مقام فراهانی" بود که "فتحعلی شاه" قاجار را از جنگ با روسها بر حذر داشت، و برای جسارتش در این کار به خراسان تبعید گردید، تا بعد از شکست قابل پیش بینی ایران به تهران فراخوانده شود و متن عهدنامه ننگین ترکمانچای را انشاء نماید. صدر اعظم "محمدشاه" قاجار، "حاج میرزا آقاسی" (مقایسه گردد با "قائم مقام فراهانی") شخصی بود که بنا به گزارشهای موثق تاریخی صورتجلسه های هیئت وزراء دربار را بدون در خواست، برای خوش خدمتی، در سه نسخه به سفارتخانه های بریتانیا، روسیه و فرانسه در تهران ارسال می داشت (بسیاری از موارد مشابه را می توان در "چرندُ پرند" مرحوم دهخدا، که در زمان خود بصورت بخش های مختلف در هفته نامه "صور اسرافیل" به چاپ می رسید، باز یافت - - - که ورزاء و وکلاء دائما از یک سفارتخانه خارجی به سفارتخانه خارجی دیگر در تردد بودند).
حقوق انحصاری نفت، تنباکو، لاتری، و غیره را خاندان سلطنتی قاجار به نیابت از مردم ایران به دول خارجی به پشیزی فروختند. در مورد خیانت عظیمی که به ملت ایران با تأسیس «بانک شاهی ایران» شد کتابها می توان نوشت. فقط به این بسنده می نمایم که تا قبل از تأسیس این بانک خارجی، ارزش پول ایران در خود پول، که متشکل از سکه های طلا و نقره بود، محفوظ بود. با تأسیس این بانک و ترویج «اسکناس»، طلا و نقرۀ مردم رنجدیدۀ ایران را گرفتند و در ازاء به آنها پاره هائی از کاغذ، به نام «اسکناس»، دادند. بر این اساس، ترویج اسکناس در ایران بوسیلۀ یک بانک غیر ایرانی را شاید بتوان بزرگترین سرقت طلا و نقره در روز روشن در طول تاریخ مکتوب بشریت نامید. امتیاز تآسیس «بانک شاهی ایران» را «ناصر الدین» شاه، شاه صاحبقران قاجار، به بریتانیا واگذار نمود.
موزه های کشورهای اروپایی در دوران سلطنت قاجارها مملو از جواهرات و اشیاء تاریخی ایران شدند (برای مثال رجوع شود به مقاله "شوش در دامن لوور"، بقلم آقای حمیدرضا حسینی در "جدیدآنلاین" - - "ظل السلطان" فرزند "ناصرالدین شاه" که در این مقاله از او یاد می شود، بسیاری از ابنیه تاریخی در اصفهان و شیراز را تخریب کامل نمود! چرا؟ الله اعلم!).
در دوران قاجار بجز افراد انگشت شماری، تمامی مردم ایران بی سواد بودند. تنها در دوران کوتاه سلطنت «مظفرالین شاه» بود که در تهران تعداد انگشت شماری از مدارس نوین تأسیس گردیدند (از جمله مدرسه "سیروس" - - پروفسور "محسن هشترودی"، ریاضیدان، از جمله شاگردان این مدرسه است - - او بعدها تحقیقات دکتری خود را در نزد ریاضیدان شهیر فرانسوی "الی کارتان" به انجام رساند)، و این در حالی بود که در طول بیش از یک قرن پیش از این از جمله بزرگترین کشفبات و اختراعات در تاریخ بشریت، در رشته های فیزیک، شیمی، پزشکی، ریاضیات، فلسفه، منطق، و غیره، در اروپا به ظهور رسیده بودند. در تمامی دورۀ قاجار، ایران یک متفکر، طبیب، ریاضی دان و منجم قابل ذکر به جامعۀ بشریت عرضه نداشت! انحطاط علمی و فرهنگی در دورۀ قاجار به اوج خود در تاریخ مکتوب ایران رسید. هزلیات «ایرج میرزا»، که خود یک شاهزادۀ دربار قاجار بود، بیش از آنکه آثاری ادبی باشند، تاریخ مکتوب و موثقی هستند از فرهنگ رایج در بین جمع کثیری از شاهزاده گان مرد دربار قاجار: شرب خمر، کشیدن تریاک و بچه بازی (سرکار خانم «افسانۀ نجم آبادی»، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا، تحقیقات جامعی در این زمینه انجام داده اند که گزارش های علمی آنها در دسترس عموم می باشند).
توجه شود به این حقیقت بارز که در حدود چهارصد سال قبل از ظهور خاندان قاجار بر صحنه سیاست ایران، از شهر کویری کاشان شخصی برخاست بنام "غیاث الدین جمشید کاشانی". او بیش از دویست سال قبل از اروپایی ها بوسیله اعداد اعشاری محاسبه می نمود. محاسبه سینوس زاویه یک درجه بوسیله او (به دقت شانزده عدد اعشاری بعد از ممیز، که برای مدت بیش از صد و پنجاه سال دقیق ترین محاسبه در نوع خود بود) باعث اصلی آن بود که "زیج خاقانی" برای قرن ها در مکان دقیق ترین زیج عالم بشریت قرار داشته باشد. کتاب " مفتاح الحساب" او را می توان در روزگار کنونی در بهترین و پیشرفته ترین مراکز عالی دانشگاهی دنیا تدریس نمود. به یقین اینجانب، "جمشید کاشانی" را می توان پدر علم "ریاضیات محاسباتی" نامید. آیا می توانید نام حتی یک ریاضیدان درجه چندم ایرانی را، که در دوران قاجار ظهور نموده ابشد، برای ما بازگو بفرمایید؟ می گویند درخت را از میوه اش می شناسند.
از عجایب روزگار است که تمامی فلاکت های ذکر شده در بالا در مدت نسبتا کوتاه 130 سال "فرمان فرمایی" خاندان جلیل قاجار بر ایرانیان نازل گردیدند! البته نباید ناگفته بماند که آن بنیانگذار خاندان سلطنتی قاجار،" آغا محمدخان"، بود که مردم شریف کرمان را اکثرا کور نمود و این عمل بشدت غیرانسانی را بار دیگر در تفلیس به اجرا نهاد. از آغاز دوران قاجار تا اواخر دوران سلطنت "ناصر الدین شاه" قاجار، ارزش و احترام یک شهروند زرتشتی در ایران کمتر از یک حیوان خانگی بود. و غیره، و غیره.
به عنوان یک ایرانی، از اجزاء لاینفک حقوق ذاتی خود می دانم که در این مکان عمومی خطاب به "حضرت اقدس والا سلطان علی قاجار" بیان نمایم که این دور از شأن یک "حضرت اقدس" (توجه خاص شود به صفت عالی «اقدس») است که حقائق مستند تاریخی را به کناری زده، بی آزرمانه از "آنقدر" "خدمت" خاندان قاجار به مردم ایران و "سابقۀ خوشی" که این خاندان برای ایرانیان به ودیعه نهاده اند، سخن براند. ما که دیگر بنده گان خاکسار آن درگاه نیستیم که ایشان بجای نقل از حقائق تاریخی، برایمان از خاطرات "نوکرها و کلفتها و خدمت گزارهای" «محمد علی شاه» سخن می رانند! "خوش جنسی" «محمد علی شاه»، که "حضرت اقدس والا" به آن اشاره می فرمایند، چنان بود که آن مکان مقدس که «مجلس شورای ملی» است را با توپ های یک مزدور روسی، «کلنل لیاخوف»، تخریب نمود، و کمی بعد از آن جمع کثیری از متفکرین و رجال قلم را در «باغشاه» تهران از لبۀ تیغ گذراند.بنا به گزارش های موثق تاریخی، "محمدعلی شاه" چنان از "میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل" نفرت داشت که شخصا بر کشتار سبعانه او در "باغشاه" نظارت نمود ("میرزا جهانگیر خان"، آن جوان دلیر سی و دو ساله شیرازی را در زیر چشمان "محمدعلی شاه" اول خفه نمودند - - رجوع شود به فرهنگ "دهخدا"، و بعد با ضربه خنجری به قلب مبارکش سلب حیات کردند).
در پایان باید عرض نمایم، که اینجانب بر هرعضو خانوادۀ انسانی، چه از خانوادۀ قاجار و چه از خانوادۀ دیگر، ارج می نهم. به عقیدۀ قاطع اینجانب، گناه موروثی نیست. مطالبی را که در بالا بیان نمودم بر علیه هیچ شخص و هیچ گروهی نیستند، بلکه بر علیه یاوه گوئی های تاریخی اند بوسیلۀ افرادی که تاریخ موثق یک ملت رنجدیده و مظلوم را با خاطرات شخصی و خودمحور خود یکسان می دانند.
با ابراز درود و احترامات قلبی
ب.ف.
مگر او نبود که مجلس مشروطه را به توپ بست و آنگاه تنی چند از مشروطهخواهان سرشناس چون میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و ملک المتکلمین و تنی دیگر را کشت و یا به بند کشید و دیگران را نیز به گریز واداشت.
خندهدارترین بخش این گزارش اینجاست: "امیر" لگام احساساتش را از دست داد و اشکش روان شد و با صدایی بغضآلود گفت: "او چه قدر به دموکراسی ایمان داشت!"
احمدشاه همانقدر به دمکراسی اعتقاد داشت که پدرش محمدعلی شاه! وی همان است که ماهانه 25 هزار تومان از انگلستان مقرری میگرفت و سر این مقرری با نمایندگان انگلیس بارها چانهزنی میکند. (نگاه کنید به کتاب سیروس غنی با عنوان ایران برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها)
hahaha, shahan ghajar faghat sarmaye va sarzamine iran ro be baad dadan. agaram ahle safar boodan vase khosh gozarishoon boode. shayd eghragh nabashe age begim bi orze tarin va khaen tarin selsele hamin ghajare