شاید بپرسیم چرا "بهروز غریبپور" بعد از "رستم و سهراب" و "مکبث" و "مولانا"، اینبار "حافظ" را موضوع اپرای عروسکی خود انتخاب کرده است؟
پاسخ ساده است. آیا تا به حال فکر کردهایم که چرا با وجود این همه بدخواهان در زمان حیات حافظ و حتا قرنهای بعد، ارزش این شاعر فارسی زبان در میان مردم و شکوه سخنانش در اذهان کمرنگ نشده که بیشتر شده است؟ تا بحال فکر کردهایم که چرا شعر و غزل حافظ همچنان زنده است و زبان زمان حال ما و حتا نسلهای بعد؟ گویی حافظ تا قرنها از درد مردم باخبر بوده و در طول قرنها میزیسته است. اما با همۀ تاثیر و اهمیت شعر حافظ، از زندگی او اندکی بیش نمیدانیم و آنقدر که غزلیاتش را هر روز و به هر بهانهای به خاطر میسپاریم، وصف تاریخ روزگارش را کمتر شنیدهایم.
بهروز غریبپور و گروه تئاتر عروسکی "آران" اینبار با اجرای اپرای عروسکی حافظ میکوشند تا گوشهای از زندگی شاعری آشنا را بازگو کنند، برههای از تاریخ و ظلم و جور حکمرانان آن دوران شیراز و تلاش برای ماندن و باده را به جام عدل دادن و تشویق به اینکه طرحی نو دراندازیم.
بهروز غریبپور برای ساخت اپرای حافظ تمام غزلیات او را بر اساس داستان تاریخی که در ذهن داشته است نظم بخشیده و سپس با سنجش ظرفیت تبدیل آنها به دیالوگ، متن داستان اپرا را نوشته است. زیبایی این انتخابها در اجرا وقتی آشکار میشود که در برخی صحنهها قافیه اشعار حفظ شده و مصرعی از یک غزل در پی مصرعی از یک غزل هم قافیه دیگر به یک دیالوگ پراحساس و عاطفه تبدیل شده است.
در اپرای حافظ از اشعار "سعدی"، "مولوی"، "خیام" و "خواجوی کرمانی" هم از زبان خود آنها استفاده شده است اما اشعار حافظ در اجرا غالب بر دیگر اشعار است.
بهروز غریبپور در این اپرا، به چگونگی نگهداری اشعار حافظ از گزند کتاب سوزانهای بسیار آن دوران، صحنههایی از به خاطر سپردن غزلهای حافظ توسط مریدانش را به زیبایی تصویر کرده است. گویی حافظ میدانسته که تنها مآمن اشعار او از گزند زمان و حکومتهای دوران، حافظه مردم خواهد بود:
پس از ملازمت عیش و عشق مهرویان / ز کارها که کنی شعر حافظ از بر کن
به گفته بهروز غریبپور، از دشواریهای کار بر روی زندگی حافظ در مقایسه با مولانا این بود که بسیاری از داستانهای مثنوی و ابیات آن قابل تبدیل به دیالوگهای اثری دراماتیک بودند در حالیکه نه تنها داستان زندگی حافظ مشخص نیست بلکه غزلیاتش به سادگی امکان تبدیل شدن به دیالوگ را ندارند.
صحنههای باشکوه عروسکگردانی سماع مریدان، صحنه کتاب سوزان زندان امیرمبارزالدین با انتخاب ابیات زیبا، عیش و مستی خوشباشان و "عبید زاکانی" در خرابات و بازگویی داستان گربه و موشان که در حقیقت سخن از جور و ظلم امیر است، ملاقات حافظ و محمد گلندام با دیگر شاعران (سعدی، خواجوی کرمانی، مولوی و خیام) در خرابههای تختجمشید و سماع مردگان (در قالب نقش برجستههای تختجمشید) و دیدارهای گاه به گاه حافظ با "شاخه نبات" که گویی فرشته ایست از غیب، و در پایان، سماع مریدان در آرامگاه حافظ از صحنههای به یاد ماندنی این اپرا هستند.
برای ساخت و اجرای اپرا، از حدود ۹۵ نفر آزمون خوانندگی گرفته شده و از میان آنها ۱۷ خواننده اصلی و ۳۰ نفر برای همخوانی و همسرایی انتخاب شدند. از میان ۱۱۰ عروسک ساخته شده برای اجرا، ۱۷ عروسک نقشهای اصلی و ۴۴ عروسک ثابت در نقش جمعیت و باقی، مردم شهر و مریدان حافظ هستند. موسیقی این اثر توسط "امیر پورخلجی" آهنگسازی و رهبری و بخشهایی از آن توسط ارکستر فیلارمونیک بلغارستان اجرا شده است. تنوع در فرم موسیقی، استفاده از سازهای مختلف و همچنین سبکهای آوازی متفاوت از تعزیه تا کلاسیک از مشخصههای موسیقی این اپرا است. به همراه "علیرضا قربانی" در نقش حافظ، تعداد زیادی از خوانندگان جوان هم به زیبایی نقش شخصیتهای مختلف را ماندگار کردهاند.
اپرای حافظ از یازده تیرماه در سالن فردوسی تهران در حال اجراست و تا ۱۵ مرداد ماه ادامه خواهد داشت.
در گزارش تصویری این صفحه عروسکهای حافظ خوان صحنههایی از این اپرا را به ما نشان خواهند داد.
جدیدآنلاین: متاسفانه ما نمی توانیم به شما کمکی کنیم. با مراجعه به سایت آقای بهروز غریب پور که در سمت چپ صفحه دیده می شود می توانید اطلاعات لازم را دریافت کنید.
دست مریزاد
کارها دارد روز به روز قشنگ تر می شود. زنده باشید.