Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
چشم‌براه آبادانی و خرمی
حمیدرضا حسینی

خرمشهر و آبادان چنان که از نامشان پیداست، نماد آبادانی و خرمی به شمار می‌آمدند و خاطرات شیرینی را در ذهن چند نسل از ایرانیان رقم زده بودند. آبادان به سبب وجود نخستین و بزرگترین پالایشگاه نفت خاورمیانه رونق فراوان داشت. راه‌آهن جنوب به شمال ایران از بندر خرمشهر آغاز می‌شد و نبض بازرگانی کشور در گمرک این شهر می‌تپید.

این همه در نخستین هفته‌های جنگ از میان رفت. آبادان محاصره و خرمشهر اشغال شد. تقریبا تمام تأسیسات صنعتی و اقتصادی آبادان نابود شد و خرمشهر چنان ضربه خورد که تا مدت‌ها خونین شهر خوانده می‌شد.

درست است که حمله عراق به ایران تلخ و ناگوار بود، اما شاید در طول هشت سال جنگ، هیچ رخدادی به اندازه ویرانی آبادان و خرمشهر کام مردم ایران را تلخ نکرد؛ چندان که هیچ چیز مانند شکست حصر آبادان (پنجم مهر ۱۳۶۰) و آزادی خرمشهر (سوم خرداد ۱۳۶۱) کامشان را شیرین نساخت.

تا پایان جنگ، بازسازی این دو شهر ممکن نبود. گرچه از محاصره و اشغال رها شده بودند، اما همچنان زیر آتش توپخانه دشمن قرار داشتند. جنگ هم که تمام شد، ایران و عراق تا مدت‌ها در وضعیت نه جنگ و نه صلح بودند و احتمال از سرگیری نبرد – اگرچه اندک – وجود داشت.

بدین سان، مردمانی که با آغاز جنگ خانه و کاشانه خود را ترک کردند و در شهرهای دیگر پراکنده شدند، برای بازگشت مردد ماندند. اگر هم باز می‌گشتند، چیزی جز انبوه خرابه‌ها در انتظارشان نبود. بازسازی آبادان و خرمشهر، به بازگشت جنگ زدگان بستگی داشت و بازگشت جنگ زدگان ممکن نبود مگر با بازسازی خرابه‌ها!

تا به امروز که حدود هفتاد درصد از اهالی این دو شهر بازگشته‌اند و زندگی نسبتا رونق گرفته، راه سخت و صعبی طی شده است. در حالی که هنوز خرابه‌های جنگ در این سو و آن سو به چشم می‌خورند، مردم چیزی فراتر از بازسازی ساختمان‌ها و تأسیسات شهری را می‌خواهند.

آنها در جست و جوی هویتی هستند که با آوارگی و پراکندگی جمعیت شهری از میان رفت. بازسازی روابط فرهنگی و اجتماعی برایشان مهمتر از بازسازی خانه‌ها و خیابان‌ها و میدان‌هاست، اما روند بازسازی به گونه‌ای پیش می‌رود که شاید هویت پیشین را زنده نمی‌کند و گاه آن را به محاق می‌برد.

"کورش کرم‌پور" از روزنامه‌نگاران جوان آبادانی است که آبادان قدیم را به یاد نمی‌آورد، اما می‌اندیشد شهری که بزرگانی چون نجف دریابندری و ناصر تقوایی را در دامن خویش پرورده، شهری که ده‌ها سینما داشته و به همان اندازه حسینیه، شهری که در آن مردمانی از سراسر ایران و بلکه جهان کنار یکدیگر می‌زیسته‌اند، پیش از هر چیز، یک مفهوم فرهنگی و هویتی بوده است.

او می‌گوید: "خواسته ما بازسازی همان مفهوم فرهنگی و هویتی است، اما مسئولان شهر به این موضوع توجه کافی ندارند." شواهدی را هم ارایه می‌دهد: "هرگونه که فکر کنیم سینما رکس آبادان جای وقوع یکی از تأثیرگذارترین حوادث انقلاب بود، اما خواسته مردم برای حفظ این یادمان بزرگ به جایی نرسید و بدل به پاسا‍ژ شد. بنای یادبود سرباز گمنام محل دفن سربازانی بود که در جنگ جهانی دوم در برابر تجاوز ارتش انگلستان ایستادند و جان باختند، اما این بنا هم در اثر خیابان‌کشی از بین رفت."

سپس می‌پرسد: "چرا شهری که آن همه شاعر و نویسنده و هنرمند را پرورش داد، امروز نباید یک فرهنگسرا داشته باشد؟"

به هر حال کنکاش در وضع این دو شهر و جست و جو در حال و روز مردمانشان بررسی بسیاری را طلب می‌کند.

گزارش مصور این صفحه، حاصل سفری کوتاه روایتی از نخستین نگاه  به آبادان و خرمشهر است.

 

*اين گزارش قبلا در ۱ آوريل ۲۰۰۹ در جديد آنلاين منتشر شده بود و به مناسبت سى‌امين سالگرد آزادى خرمشهر بازنشر شد. 


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- سیروس، 2012/05/28
باسلام، بچّه آبادانم و خارج از کشورم ایران و هویّتم آبادان زندگی می کنم. بیست و چند سالی میشه که آبادان همه گذشته و به تعریفی دیگر شناسنامه ام را ندیدم. هر بار مطلب یا مقاله ای در رابطه با اون میخونم بی اختیار گریه ام می گیره.با رفیقام که هنوز اونجا موندن، تلفنی که حرف میزنم واز عطش دیدار مجدّد آبادان میگم، جوابشون اینه که: با همون خاطرات وتصاویر گذشته خوش باش چون از اون شهر استثنایی فقط اسمی بیشتر نمونده. چرا این بلا بر شهرم نازل شد، ای خُدا؟ دستتون درد نکنه و خسته نباشید.
- اسماء، 2012/05/27
واقعا نمیدونم چی بگم، چقدر که من با این فیلم، گزارش، مستند، هر چی که میشه اسمش رو گذاشت گریه کردم ... من خودم خوزستانی هستم و خوزستان هم زندگی می کنم و شاید ماهی یکبار برم آبادان و خرمشهر، واقعا میتونم بگم بهترین کاری بود که تا حالا دیده بودم، راجع به این دو شهر و در کل خوزستان. خیلی خیلی خسته نباشید. واقعا حق خوزستان و خوزستانی، حق مردم آبادان و خرمشهر نیست که اینقدر بهشون بی توجهی بشه، چه از طرف دولتمردان بومی، چه غیربومی . باشد که به امید خدا یه فکر اساسی برای این شهرها بشه. انشاالله.
- دكتر محمد دهقاني، 2012/05/26
نمي دانم چرا ناخودآگاه به ياد سرور و استاد بسيار ارجمند جناب اقاي نجف دريابندري فرزند جنوب ايران افتادم. از خردسالي همواره خواننده آثار سترگ ايشان بوده ام و همين علاقه موجب شد بارها به خطه خوزستان از جمله خرمشهر عزيز سفر كنم. به اميد بازسازي اين شهر بندري عزيز و زخمي.
- حسینی، 2012/05/26
خواننده عزیز، قبلا نیز این ایراد را یکی از کاربران مطرح کرده‌اند و پاسخ در ذیل کامنت ایشان هست. پلی که با پل اهواز اشتباه گرفته‌اید، پل شهید جهان آرا نام دارد. این پل با ۳۸۴ متر طول و ۱۵ متر عرض در سال 1380 در خرمشهر به بهره برداری رسید.
- یک خواننده، 2012/05/26
خوب بود اما یه جاهایی می شد حدس زد که بچۀ خوزستان نیستی از جمله نشون دادن پل های اهواز برای گزارش آبادان و خرمشهر و مصاحبه با کورش کرم پور. در هر صورت دست شما درد نکنه. زحمت کشیدین.
- یک کاربر، 2012/05/25
خوب بود.
- یک کاربر، 2009/04/20
You took me back to my childhood in Khorramshahr.Thank you, Mohsen
- ZenMind، 2009/04/17
کلام دلنشین.خسته نباشید
- یک کاربر، 2009/04/17
چقدر بیان شیرین و صدای دلنشینی دارید آقای حسینی. دستتون درد نکنه. دلم گرفت ولی برای اولین بار آبادان جنگزده را از نزدیک دیدم. خسته نباشید.این گزارش ساده ومصور هزاران بار بیشتر از رسانه های رنگی داخلی و خارجی ایران را برای من خارج نشین زنده نگه میداره. برای منی که دارم بعد از ۲۰ سال در خارج از کشور هویتم رو گم میکنم، یک همچین دریچه ای روزنه ایست به ایرانم.
- حسيني، 2009/04/13
تصوير هيچ كدام از پل ها مربوط به اهواز نيست. آن پل قوسي كه شايد با پل معروف اهواز اشتباه گرفته ايد، پس از جنگ در خرمشهر ساخته شده است.
- یک کاربر، 2009/04/12
عکسهاي پل اهواز ربطي به خرمشهر و آبادان نداشت
- ب. ف.، 2009/04/12
"بنای یادبود سرباز گمنام محل دفن سربازانی بود که در جنگ جهانی دوم در برابر تجاوز ارتش انگلستان ایستادند و جان باختند، اما این بنا هم در اثر خیابان کشی از بین رفت."

زهی افسوس که این تنها یادبودعموی ناکام اینجانب همچون خودش و دیگر یاران جانباخته اش از صفحه آن خاک پاک محو گشت!

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران

ب. ف.
- سمیرا، 2009/04/12
زنده باد. من هرگز آبادان و خرمشهر را ندیده ام ،اما با این گزارش صوتی تصویری دلم شکست.این گزارش یک روایت شاعرانه از جنگ و پیامدهای آن است. درود بر شما آقای حسینی.زنده باد
- یک کاربر، 2009/04/11
خسته کننده بود
- شاهد، 2009/04/11
تصاویر دیدنی با تدوین خوب (وگاه خیلی خوب ) ، گفتار متین ، بیان بی نقص ( که در رسانه های این روزها کمیاب است) با نگاهی صادقانه و بی کلک به موضوع، گزارشی فراهم آورده است که برای دیدار کننده ای مثل من این پرسش بی پاسخ را زنده می کند که چرا همه مطالبتان از چنین کیفیت دلپذیری برخوردار نیست. چرا؟
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.