نمى دانم تا حالا به ماسوله رفته اى یا نه؟ و اگر رفته اى همین تازگى ها بوده یا قدیم ترها؟ و اگر به تازگى رفته اى، یک گشت کوتاه زده اى یا همه جا سرک کشیده اى و پایین و بالاى روستا را خوب برانداز کرده اى؟
اگر به تازگى رفته اى و همه جا را از سر حوصله و با نگاه خریدار دیده اى، مى دانى که ماسوله جسمى نحیف و جانى خسته دارد و با شتاب از طبیعت زیبا و هویت تاریخى اش فاصله مى گیرد.
به درستى نمى دانیم که این روستا – که اخیرا لقب شهر و شهرک به آن داده اند - چه زمانى بنیان نهاده شد، اما کاوش هاى باستان شناسى نشان مى دهند که پیشینه اش کمتر از هشتصد سال نیست. در این چند سده، فرهنگ هاى طالشى، گیلکى و ترکى در ماسوله به هم پیوسته اند و در دامان طبیعتى که کوهستان و جنگل و مرتع را کنار هم دارد، تنوع فرهنگى خلاقانه اى را به وجود آورده اند. معمارى ماسوله جلوه اى از این تنوع خلاق است.
در سال هاى اخیر، ماسوله با وضعیت دو گانه اى روبرو شده است. از یک سو، مهاجرت اهالى – خصوصا جوانان - به نواحى دیگر، به متروک ماندن خانه هاى قدیمى و منسوخ شدن مشاغل سنتى انجامیده و از دیگر سو، با افزایش تعداد گردشگران، حضور غیربومیان و ساخت و سازهاى جدید شدت یافته است.
این دو گانگى را مى توان از آمارى که سایت پایگاه پژوهشى ماسوله، وابسته به سازمان میراث فرهنگى، صنایع دستى و گردشگرى کشور، منتشر ساخته است، به خوبى دریافت.
طبق این آمار، تعداد خانه هاى قدیمى ماسوله در صد سال گذشته از ۶۰۰ واحد به ۳۵۰ واحد کاهش پیدا کرده و جمعیتش از حدود ۳۵۰۰ نفر به ۹۰۰ نفر رسیده است. با این حال در سال هاى اخیر ۲۵۰ ساختمان جدید با معمارى غیربومى درون و پیرامون ماسوله ساخته شده است.
فاصله گرفتن ماسوله از روزهاى رونق و شکوفایى، در دگرگونى شرایط اقتصادى ریشه دارد. در گذشته، چرخ زندگى ماسوله اى ها عمدتا با تجارت میان گیلان و آذربایجان مى چرخید.
براى نمونه، برنج گیلان را به مناطقى چون خلخال و اردبیل مى بردند و روغن آن جا را به گیلان مى آوردند. اما امروزه این تجارت در مقیاس بسیار وسیع از راه هاى دیگر انجام مى گیرد و ماسوله موقعیت تجارى خود را از دست داده است.
در این شرایط، گردشگرى گزینه مناسبى براى رونق اقتصادى ماسوله و تداوم حیات فرهنگى و اجتماعى آن به شمار مى رود.
آمارهاى سازمان میراث فرهنگى ، صنایع دستى و گردشگرى کشور نشان مى دهند که تعداد گردشگران ماسوله به سرعت افزایش مى یابد؛ به گونه اى که تنها در نوروز سال ١٣٨٧ طى ۵ روز، نزدیک ۱۴۰ هزار گردشگر وارد ماسوله شدند. همچنین در تابستان و نیز در سوگوارى تاسوعا و عاشورا که آیین خاصى در ماسوله برگزار مى شود ، هزاران گردشگر به این روستا مى آیند.
اما امکانات روستا تکاپوى این تعداد گردشگر را نمى دهد و گردشگرى بیش از آن که یار شاطر ماسوله شود، بار خاطر آن شده است.
یکى از نمودهاى این وضع، افزایش ساخت و سازهاى ناهمگون با معمارى سنتى روستا به شکل ویلاهاى خصوصى، مهمانسراهاى دولتى ، مسافرخانه ها و رستوران هاست.
برخى ساختمان ها تا حریم رودخانه جلو آمده اند و از این راه نه فقط زیبائى طبیعت را از میان برده اند، بلکه جان ساکنان خود را نیز به خطر انداخته اند؛ ماسوله که جایى سیل خیز است، سیل خیزتر نیز شده است.
این سیل خیزى بى ربط به جاده کشى در بالادست ماسوله نیست. این جاده خطرناک که براى سهولت در رفت و آمد میان ماسوله و خلخال ساخته شده و نیمه کاره مانده است، با جنگل تراشى هاى گسترده همراه بوده و فرسایش خاک و جارى شدن سیل را به ارمغان آورده است.
به اینها باید زباله پراکنى گردشگران در جنگل و رودخانه و کنار چشمه ها و آبشارها را بیفزاییم. همچنین براى دفع ۳۰۰ کیلوگرم زباله اى که هر روز در ماسوله تولید مى شود، تدبیر درستى اندیشیده نشده است و زباله ها در جنگل هاى پیرامون، سوزانده مى شوند.
در روزهاى تعطیل، صف خودروهایى که از راه فومن به ماسوله مى آیند، تا کیلومترها آن سوتر دیده مى شود و انبوه خودروهایى که وارد روستا مى شوند، آرامش و سکوت آن را برهم مى زنند.
ماسوله در سال ۱۳۵۴ خورشیدى به شماره ۱۰۹۰ در فهرست آثار ملى ایران به ثبت رسیده و بافت تاریخى اش تحت حفاظت و حمایت قانونى است. معدودى از روستاهاى دیگر ایران مانند کندوان در آذربایجان شرقى، ابیانه در استان اصفهان و میمند در استان کرمان نیز در این فهرست جاى دارند، اما آن ها هم کمابیش با مشکلات ماسوله روبرو هستند.