Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
رگه هاى شاد صدا
آزاده نوری

بسیاری شهرام ناظری را یکی از دو نام بزرگی می‌دانند که  آواز ایرانی در دورۀ معاصر به خود دیده است. او بیش از سی سال است که می‌خواند و در سال‌های اخیر در ایران و محافل جهانی ارزش هنری کار او را هر چه بیشتر تجلیل می‌کنند.

گرچه ناظری خواننده‌ای است غنایی و تصنیف و ترانه می‌خواند اما با شور می‌خواند و در شنونده‌اش شور و شادی می‌آفریند. او می‌کوشد تا از لحنی که یادآور مرثیه و سوگ است بپرهیزد و از همین رو لحنی حماسی به آوازش داده و سعی می‌کند کلمات را فصیح و کامل بیان کند تا به قول خودش از آواهای عربی فاصله بگیرد و به فضاهای ایرانی نزدیک‌تر شود. تلاش می‌کند صدایش را بچرخاند و به آن حرکت ببخشد. برخی کارشناسان به این شیوۀ او عنوان "حلق نوازی" داده‌اند چرا که او صدا را دوباره به حلق باز می‌گرداند و باز آن را رها می‌کند.

مصطفی کمال پورتراب، نویسندۀ کتاب تئوری موسیقی، او و محمدرضا شجریان را دو چهره‌ای می‌داند که آواز ایرانی را در سبک‌های متفاوتی به درستی اجرا می‌کنند. او با مقایسۀ سبک این دو خواننده، ویژگی‌های سبک هر یک را چنین بیان می‌کند: "شجریان که نزد استادان بسیاری تلمُذ کرده، سعی کرد درست‌ترین و دقیق‌ترین شیوۀ اجرای آنها را به کار خودش اضافه کند و به آواز ایرانی لطافت ببخشد، اما ناظری یک شیوۀ دیگر انتخاب کرد. او برعکس اکثر خوانندگان ایرانی که به پیروی از شجریان، صدا را به اصطلاح صاف و اتو کشیده خارج می‌کنند، دندانه‌دار می‌خواند. چطور وقتی عصبانی می‌شوید صدایتان می‌لرزد، یا هر احساسی که دارید روی صدایتان تاثیر می‌گذارد، او هم از این شیوه استفاده می‌کند. این پستی و بلندی‌ها حالت خوبی به آواز او داد، درست مثل همان لطافت که حالت خوبی به آواز شجریان داد."

پورتراب انتخاب این سبک و شیوه را به فرهنگی منتسب می‌کند که ناظری در آن رشد کرده است. معتقد است سبک شجریان نیز کاملا به فرهنگ و روحیه‌اش مرتبط است :"هر کسی به واسطۀ فرهنگ منطقه‌اش روحیات خاصی دارد. کردها عموما آدم‌های سلحشور و قدرتمندی هستند. ناظری به واسطۀ فرهنگی که داشته به سمت اجرای آواز ایرانی به صورت حماسی روی آورده است. از قوالان پاکستانی و هندی یا شاهنامه خوانی تاثیر پذیرفته و روی آنها هم کار کرده است. به نظر من اگر از غزل صرف نظر و اشعار فردوسی را اجرا می‌کرد، به سبک خاص‌تری می‌رسید. می‌توان گفت صدای ناظری از این لحاظ منحصر به فرد است."

ناظری خود می‌گوید هنرمندانی چون نورعلی برومند، محمود کریمی و داریوش صفوت پیش از او متوجه لحن حماسی او شده بودند. نقل می‌کند که داریوش صفوت سی سال پیش، زمانی که ناظری خوانندگی را تازه آغاز کرده بود، متوجه این موضوع شد و گفت: "در صدای تو آکسان و امواج حماسی وجود دارد. این لحن‌ها قبلا در آواز ایران وجود داشته اما به مرور از یاد رفته است. مبادا تحت تاثیر خوانندگان هم عصر خود، این امواج و دندانه‌ها صاف شود. اگر این اتفاق بیفتد آن فضای حماسی به نوعی نوحه خوانی تبدیل می‌شود."

توجه به شعر مولانا

یکی دیگر از ویژگی‌های آثار شهرام ناظری استفاده و توجه هر چه بیشتر او به اشعار مولاناست که مهرماه امسال نشان شوالیه ادب و هنر (فرانسه) را نصیب او کرد. البته این توجه هم به گفته نویسندۀ کتاب تئوری موسیقی، به فرهنگ او باز می‌گردد: "در کردستان و منطقه کردنشین، محل زندگی سلسله‌های مختلف دراویش، به مولانا و شمس تبریز گرایش ویژه‌ای وجود دارد. پس چندان دور از ذهن نیست که خواننده‌ای مثل شهرام ناظری مولانا را انتخاب می‌کند و به سمت او کشیده می‌شود."
 
شهرام ناظری بیست و نهم بهمن سال ١٣٢٨در کرمانشاه به ‌دنیا آمد. پدرش که صدای لطیفی داشت، از سبک قدما و خوانندگان آن دیار، بخصوص شادروان شیخ داوودی، خوانندۀ بزرگ، بهره گرفته بود. او خود فرزندش را تحت تعلیم قرار داد. قطب این خانواده استاد حاجی خان ناظری بود که اکثر موسیقی‌دانان کرمانشاه را با نت و موسیقی اصیل ایران آشنا کرد و خود از شاگردان درویش خان و کلنل وزیری بود. ناظری در ٨ سالگی وارد گروه اهل عرفان شد و در ١١سالگی اولین کارش از تلویزیون ملی ایران پخش شد. از آن پس شروع به فراگیری ردیف آوازی ایران کرد. حتا برای یادگیری مکتب آوازی تبریز یک سال در این شهر اقامت کرد و به فراگیری این مکتب پرداخت.
 
در سال ١٣٤٥ برای بهره‌گیری از محضر استادان برجسته موسیقی به تهران رفت و به استخدام رادیو تلویزیون در آمد. او اولین برنامه خود را با گروه شیدا به سرپرستی محمد رضا لطفی با مثنوی مولانا و ترانه‌ای از شیخ بهایی اجرا کرد و پس از آن همکاری‌اش را با گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان ادامه داد.
 
در سال ١٣٥٥ در نخستین کنکور موسیقی سنتی ایران (باربد) مقام اول را به دست آورد و سال ١٣٥٦همراه با گروه سماعی به سرپرستی اصغر بهاری و حسن ناهید برای اجرای کنسرت در جشنوارۀ توس انتخاب شد.
 
در سال‌های ١٣٦٠ تا ١٣٦٤ از فعالیت خود کاست و به تدریس موسیقی پرداخت و ردیف‌های آواز ایرانی را نیز به فعالیت‌های خود اضافه کرد. از سال ١٣٦٤ به بعد با همکاری گروه‌های موسیقی ایرانی کنسرت‌های متعددی اجرا کرد و به چهره‌ای آشنا در موسیقی ایرانی بدل شد. 
 
 
*شهرام ناظری در ۲۹ بهمن ماه ۱۳۲۸ متولد شد. از همین رو این گزارش تصویری را از نو منتشر می‌کنیم.

 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- محمود الیاسی، 2012/02/28
موسیقی ما اکثر غم و ناله و زاری است. همین آقایان شجریان و دیگران که استادند ببنید شعر شاد حافظ و مولوی را چه غمناک خوانده اند. پیش از انقلاب هم بود و پس از انقلاب آن چه که ماند غمناک تر شد. تخیل و آفرینش به کلی از میان رفته و حتی یک محتشم کاشانی هم نیامده که سرود مذهبی ناب بسراید. این مداحان اغلب کارشان عوض کردن آهنگهای هایده و دیگران است. روزگار غریبی است نازنین!
- شاهد، 2012/02/26
همايون رسام گرامي، دمت گرم که حرف حساب را زدي وحسابي هم زدي. انتخاب خوانندگان داخل ايران براي شعروآهنگ اجراهايشان ازشرايط حاکم بر فضاي هنري آنجا جدا نيست ولي ازآن دنياي « مذهب زده» و ساکنين دست وپا بسته اش چه انتظاري ميتوان داشت؟
- همایون رسام، 2012/02/26
آیا گناه شرایط حاکم بر فضای هنری ایران است یا انتخاب خوانندگان موسیقی سنتی است و یا هر دوی این عوامل که موسیقی ما را تا این پایه محزون کرده نمیدانم ولی هرچه هست از آثار این خوانندگان جز ناله و آه چیزی نمی شود شنید. موسیقی آنها برای افسرده تر شدن و شادی و نشاط را به فراموشی سپردن و تخلیه انرژی شدن است، از این بابت خیلی متاسفم. من عاشق موسیقی سنتی بودم و پیش از انقلاب به تصنیف هائی که در دستگاه های فارسی خوانده می شد خیلی گوش می کردم وبعد از انقلاب نیز یک چند مدتی به آثار بزرگانی مثل شجریان و آقای ناظری گوش می کردم ولی یک وقت متوجه شدم که با شنیدن این نوع موسیقی انگیزه های خودم را برای شاد بودن از دست می دهم و الان شاید بیش از بیست و چهار پنج سال است که تقریبا هیچ وقت به سراغ موسیقی سنتی ساخته شده در دوران پس از نقلاب نمی روم و حداقل در اطراف خودم چندین و چند نفری را با همین درک مشابه می شناسم. من متوجه هستم که این بزرگواران به هر حال زحمت می کشند و تلاش صادقانه ای دارند ولی نتیجه کار خیلی یاس آور است. امیدوارم که آن سنت تصنیف خوانی مرضیه دوباره به موسیقی ما بر گردد و دوباره شاهد شور نشاط در موسیقی سنتی خودمان باشیم و دوباره تصنیف های شاد و دلکش خوانده شود و سر زبانها بیفتد و مردم در کوچه و بازار و در حین کار و تلاش روزانه آنها را زمزمه کنند. هر کسی را می شناسی کلی از تصنیفهای پیش از انقلاب بلد است ولی از شعرهائیکه این آقایان خوانده اند چقدر در خاطره نسل ها باقی است؟
- یک کاربر، 2012/02/19
شهرام ناظری فرصت نيافت که در جشن هنر شيراز بدرخشد و اشتهار و محبوبيت جهانيش را زودتر از اينها به دست آورد. اما با همه جوانيش نشان داد که دود از ُکنده بلند مي شود.
- یک کاربر، 2012/02/19
چند سؤال : دوره معاصرکه معيار ارزيابي شماست، از چند سال پيش شروع مي شود؟ آيا با انقلاب اسلامي، همه هنرمندان پيش ازآن «جارو» شدند؟ آيا خانم پريسا که درسال هاي بعد از انقلاب اسلامي موفق به ادامه راهش شد و همچنان مي درخشد، چون زن است جزو آن دو نفربه حساب نيامده است؟ آيا لازم است اينهمه حکم صادر کنيم؟
- دكتر محمد دهقاني، 2012/02/18
در كنار ادبيات كلاسيك فارسي كه در آن تخصص دارم و به آن عشق مي ورزم عاشقانه به نواي جان شهرام خان ناظري گوش مي دهم و جاني تازه مي كنم. بزرگا مردا كه اوست.
- kordi، 2008/05/30
be omid didan we sheidan projehe Ferdosi be zodi
- پريزاد كوهستاني، 2008/02/15
من ابتدا شيفته اشعار مولانا بودم وبعد با صداي داوودي استاد ناظري آشنا شدم حنجره اش همچون اشعار مثنوي جاويدان باد
- مهدی، 2008/02/12
باسلام
متشکرم گزارش خوبی بود هر صدائی به طبیعت خودش مفید تره وحس و حال دیگری داره البته بسته به نگاه و موقعیتش داره چرا که هر صدایی در قالبش وفضایش مشخص تروبا مفهوم تره
کاش درمورد صداهایی که به نظر خوب نیستند نیز تحقیق می شد مثلالرزش صدایی که موقع عصبانیت انسان داد می کشدواگر دقت کنیم واقعالطیفتره ونمی شه با صدای خوش عصبانی شد متشکرم
- محجوب، 2008/02/09
گزارش جالبي است از آقاي ناظري. کاش در باره مکتبهاي مختلف صدا و تغييراتي که پيش آمده حرف تاره اي زده مي شد.
- یک کاربرحميدوجدانپاك، 2008/02/08
با سلام درسال 1362 كه كا ست گل صدبرگ به بازار امد تاثير زيادي بر روي من گذاشت و با اين كار به عرصه موسيقي روي اورد م اي كاش همان سبك را اقاي ناظري ادامه ميداد و با اهنگ سازاني همچون جليل عندليبي و جلال ذولفنون ادامه ميداد. ضمنا ايشان اين همه كه از مولانا د م ميزنند هيچ گاه از ساز ني درگروهش استفاده نكرده در صورتي كه مولانا اول مثنوي را با بشنواز ني شروع كرده به نظرمن مولانا يعني ني ودف متشكرم
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.