عصر یک روز تعطیل دست پسرهای دوقلوام را گرفتم و لباسهای یک دستشان را پوشاندم و با هم به خیابانی در مرکز تهران رفتیم که واقعاً منحصر به فرد است و شاید چنین خیابانی در هیچ جای دنیا نباشد. دلیلش را میگویم که چرا منحصر به فرد. این خیابانی که میخواهم دربارهاش بگویم، خیابانی است که تمام ادیان رسمی ایران در آن حضور دارند: از مسیحی و یهودی تا زرتشتی و اسلام، هر کدام اینجا حضوری دارند که هم دیدنی است و هم عبرتآموز. به معنای دیگر، اینجا گفتگوی ادیان است.
در وسط تهران نزدیک وزارت امورخارجه و ادارۀ پست و کمی آنطرفتر از میدان توپخانه یا به عبارتی میدان اصلی شهر در زمان ارگ قدیم، خیابانی است که "سی تیر" نامگذاری شدهاست. خیابانی که روزی مردم در مقابل خانۀ قوامالسلطنه کسی که چهرۀ سیاسی دوران پهلوی بود، تجمع کردند و آن ماجرای سی تیر از همینجا آغاز شد. البته این خانه هماکنون تبدیل به موزۀ آبگینه شده و بنیاد سینمایی فارابی در آن قرار دارد.
کسانی که در تهران قدیم زندگی میکردند و این تهران را با همۀ شلوغیاش ندیده بودند، این خیابان را محصول دوران مشروطیت میدانند. این خیابان در پی گسترش ارگ تهران در سال ۱۲۸۵ خورشیدی از شمال خیابان باب همایون، از خیابان خیام تا سفارت روسیه کشیده شد. در زمان ناصرالدینشاه قاجار نیز در این خیابان بود که مریضخانۀ شاهی یا همان بیمارستان سینایی که امروزه از آن نام میبرند، ساخته شد.
این خیابان الآن یکطرفه است. درست است که در آن زمان قرار بود درشکه و گاری از اینجا رد بشود، اما الآن با این همه خودرو این خیابان حسابی شلوغ و اطراف خیابان هم توقف ماشین مطلقاً ممنوع است. از ابتدای خیابان که موزۀ ایران باستان در آن قرار دارد، وارد خیابان میشویم؛ موزهای که یادگار هفتاد سال پیشِ کسانی است که دغدغۀ میراث فرهنگی کشور را داشتند. آندره گـُدار یک معمار فرانسوی است که با الهام از طاق مدائن این بنا را ساخت. اشیای تاریخی متعددی در این موزه هست، اما منشور کوروش که چند وقتی است به امانت به کشورمان آورده شده، جذابیت این موزه را دوچندان کردهاست. همین که از موزه عبور میکنی، کتابخانۀ ملی را می بینی که الآن کتابخانه نیست و تبدیل به جای متروکهای شدهاست و کتابخانه نیز به بزرگراه حقانی، یعنی چندین کیلومتر آنطرفتر از مرکز شهر انتقال یافتهاست.
در پایتخت ایران، مکانهای ویژۀ ادیان و حتا فرقههای مختلف دینی، از خانقاه گرفته تا مساجد اهل تسنن، وجود دارد. اما حضور چهار دین مهم در یک خیابان از سر اتفاق است یا نشانه مدارا.
نخستین آنها در این خیابان کلیسای انجیلی حضرت پطروس که در سال ۱۸۷۶ بنا شده و اکنون نیز محل عبادت پیروان خویش است. این کلیسا و بنای معماری آن مربوط به دوران قاجاریه است و در یک محوطۀ بسیار بزرگی بنا شده که بسیار جالب و دیدنی است. البته بازدید از کلیسا برای عموم آزاد نیست.
کنیسۀ لهستانیها یا حییم، بنای دینی دیگری است که از آن دیدن کردم. این بنا با در فلزی بسته شده و روی در آن نوشتۀ "کنیسۀ حییم"؛ و این من را یاد فرهنگ انگلیسی حییم انداخت که زمان دانشجویی از آن استفاده میکردم. این نیایشگاه یهودیان مربوط به صد سال پیش است که توسط مرحوم حییم ساخته شده و هنوز هم برخی از یهودیان در اطراف این خانه زندگی میکنند. در زمان جنگ جهانی دوم که عدهای از یهودیان لهستان به ایران آمده بودند، در کنار همین کنیسه محل کوچکی به نام دانیال نبی بنا کردند که محل عبادت بود. البته بازهم بگویم که ورود به اینجا هم برای عموم آزاد نیست.
درست در سمت راست خیابان و در انتهای کوچهای که در کنار موزۀ آبگینه قرار دارد، مسجد حضرت ابراهیم خلیلالله در زمان پهلوی دوم بنا شده و اکنون محل عبادت مسلمانان است. این بنا نام بامسمّا و پر معنایی در خود دارد. چرا که حضرت ابراهیم را نماد ادیان توحیدی میدانیم و نام او بر این مسجد بیتناسب از ترکیب دینی این خیابان نیست.
از خیابان سی تیر که رد میشوی، در شمال خیابان آن آتشکدۀ زرتشتیان و رو بروی آن کلیسای حضرت مریم را میبینی. آدریان یا آتشکدۀ زرتشتیان که فیروز بهرام نام دارد، از حدود ۹۰ سال پیش در اینجا ساخته شده و آتش آن نیز از آتشکدۀ زرتشتیان یزد به اینجا انتقال داده شدهاست. در نزدیکی این آتشکده دبیرستان فیروز بهرام برای تحصیل جوانان زرتشتی ساخته شدهاست. همچنین در ساختمان پشتی این آتشکده تالار ایرج خسرو قرار دارد که آیینهای پیروان مزدیسنا، اعم از عروسی و سوگ، در آن برگزار میشود. وقتی که جلو این تالار بودیم، مراسم عروسی در آن جریان داشت و صدای شادی از آن شنیده میشد که لبخند رضایت را بر لبان مینشاند. من به این تالار چند باری آمده بودم و و با دوست عزیزم موبد وحیدی ملاقاتهایی داشتم و در بارۀ دین زرتشتی از او چیزهایی فرا گرفتم.
آخرین بنای دینی که میخواهم در بارهاش بگویم، کلیسای حضرت مریم است. این کلیسا در سال ۱۹۳۰ به خاطر افزایش شمار پیروان دین مسیحی در تهران به سبک معماری ارمنی ساخته شد. گویا فردی به نام رومان عیسایف در ساخت این بنا ابراز تمایل کرده بود به شرط آنکه این بنا به نام مادرش نامگذاری شود. او که مردی نکوکار بود، ساخت این بنا را در سال ۱۹۳۸ به پایان رساند و این کلیسا به دست گاره کین کاتولیکوس تقدیس شد. البته این کلیسا هم اکنون تبدیل به موزه شده و در آن کتابهای انجیلی و صنایع دستی و میراث مسیحی نگهداری میشود و ورود برای عموم در قبال پرداخت هزینۀ بلیت آزاد است.
خیابان سی تیر با سفارت روسیه به پایان میرسد و من و بچههایم که هوس رفتن به عروسی زرتشتی به سرشان افتاده بود، به خانه برمیگردیم. حیرت زده ام و به یاد هاتف اصفهانی و ترجیع بند او می افتم که در مسجد و کنشت و کلیسا راز یگانگی می دید.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.
مدتهاست در فکر و آرزوی این به سر می برم که ایکاش روزی میدان بزرگی از تمامی ادیان موجود در ایران و دنیا را در ایران بسازیم و ببینیم و به فرزندانمان بگوییم ما مردمی هستیم که تمامی ادیان را سپاس داریم و با همزیستی با آنان خو داریم و این کردار را بخشی از تمدن بشری می دانیم ...
از شما برای این گزارش کوتاه و بسیار با ارزشتان سپاسگزارم.
امیدوارم به آن عروسی رفته باشید!
با آرزوی اینکه این بناهای با ارزش حفظ گردد...
پایدار باشید.
مسجد ابراهیم نه در زمان پهلوی دوم بلکه در زمان وزارت آقای خاتمی در وزارت ارشاد با تبانی و دسیسه مسۀولین ارشاد... پس از تخریب آمفی تاتر روباز مجموعه فرهنگی آبگینه و فرهنگسرای نوبهار ( بنیاد سینمایی فارابی ) احداث گردید.
حمیدرضا پریرخ
سرپرست (سابق ) فنی و ساختمانی موزه آبگینه و بنیاد فارابی
تورنتو - کانادا
نه تنها این خیابان که کل ایران ما پر از فرهنگ ها و مذهب های گوناگون است. سپاس از تهیۀ این نمایش تصویری.