"چقدر می خندی؟ چقدر اخم میکنی؟ دختر نباید بخنده، دختر نباید دندوناشو نشون بده، رو آب بخندی، فلانی آدم خندهروئیه، فلانی آدم جلفیه، آدم باید سنگین رنگین باشه..." اینها جملاتی است که بارها در صحبتها به کار گرفته میشود و به مفهوم تأیید یا رد موضوعی است به نام خنده.
هرگز آن گونه نخندیده بودم که در روز تهیۀ این گزارش خندیدم. این برایم تجربه ای بدیع بود. در تمام سالهایی که از پشت منظرهیاب دوربینم لنز دوربینم را رو به سوژههایم گرفتهام، بارها از درون ناراحت و غمناک شدهام و نیز گریستهام. این موضوع را در همان زمان که از تمرینات باشگاه خنده عکاسی میکردم، برایشان اعتراف کردم.
سه دهۀ گذشته ایران را میتوان در زمرۀ سالهایی دانست که مردم از شاد بودن فاصله گرفتهاند. تجربۀ انقلاب سال ۱۳۵۷ و پیامدهای سیاسی پس از آن مردم بسیاری را رو به روی هم قرار داد. برادر در مقابل برادر و خواهر در مقابل خواهر و دوستان و خویشان در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و هر یک خواستند به دفاع از ایدئولوژی خود دیگری را منکوب کنند. عدم اعتماد به یکدیگر باعث شد تا فاصلۀ عمیقی بین طبقات مختلف اجتماع به وجود بیاید. متعاقب آن، جنگ هشتساله با عراق باعث شد تا خانوادههای بسیاری داغدار عزیزان ازدسترفته، اسیر و معلول خود شوند.
آرام آرام گویا شادی از جامعه رخت برمیبست. فعالیتهای شاد مردم از سطح اجتماع و انظار عمومی به درون خانهها رفت. دولت نیز نه تنها چارهای بر آن نیندیشید، بلکه تلاش کرد تا با نهادینه شدن روحیۀ ماتم و گریه برای تحکیم قدرت خویش سود جوید.
طرح جدایی مران و زنان در اتوبوسها و مدارس و نیز برخی دانشگاهها به این روند کمک بیشتری کرد. امروزه بسیاری از مراسم عروسی در تالارهایی اجرا میشود که به حکم قانون، مردان و زنان باید جدا از هم در سالنهایی مجزا بنشینند. علاوه بر اینها، جشنهای مذهبی نظیر تولد امامان شیعه و دیگر مراسم مذهبی که باید با شادی توأم باشد، بیشتر به نوحهخوانی شبیه است. در حالی که گفته میشود، دین اسلام همواره خنده و شادی را به انسانها توصیه کردهاست.
اولین باری که شنیدم باشگاه خنده در تهران راهاندازی شده، اصلاً فکر نمیکردم که مؤسس آن یک همکار مطبوعاتیام باشد که سالها کارش را در مطبوعات میدیدم و میشناختمش. آن هم یک کاریکاتوریست بنام.
علی مریخی، همکار مطبوعاتی، که مانند بسیاری از روزنامهچیهای ایران از گذر اتفاقات تاریخی ایران سهم بدی نصیبشان شدهاست، از کار در مطبوعات کنار کشید. جدایی از مطبوعات او را به افسردگی رساند، اما با خود فکر کرد چه چیزی را میتواند جایگزین آن کند و در نهایت به فکر تأسیس باشگاه خنده افتاد. اکنون او پس از چند سال شعبات مختلفی را در شهرستانهای کشور راهاندازی کرده و در بسیاری از فرهنگسراهای تهران نیز کلاس خنده دایر کردهاست.
بر اساس گفتههای علی مریخی، فکر اصلی راهاندازی باشگاه خنده ابتدا در هندوستان متولد شد. دکتر"مَدَن کاتاریا" یک پزشک هندی است که در یکی از شب های ماه مارس سال ۱۹۹۵ باید یک مقاله درباره تأثیر خنده در درمان بیماران مینوشت، اما خود به دلیل بیماری نتوانست کارش را تمام کند. صبح آن شب دکتر با ایدۀ تأسیس باشگاه خنده از خانه پای بیرون نهاد.
دکتر کاتاریا نخستین باشگاه خندۀ خود را در شهر ممبای (بمبئی) به راه انداخت و اکنون باشگاه خندۀ او ۲۵۰۰ شعبه در کشورهایی مثل استرالیا، آمریکا، آلمان، سوئد، دانمارک، ایتالیا، نروژ، امارات، سنگاپور، مالزی و ایران دارد.
علی مریخی همزمان با گسترش باشگاهش، همسر و دوستان خود را نیز به این کار دعوت کرد و همکاری آنان باعث شد تا نسخۀ جدیدی از تکنیک و شیوۀ اجرای برنامۀ باشگاه خنده متناسب با فرهنگ ایرانی شکل بگیرد. اکنون همسر او فریبا غفوری که کارشناس تاریخ است، مربی اصلی باشگاه خندۀ تهران است.
علی مریخی و فریبا غفوری امیدوارند توجه بیشتر مسئولان و نیز شهرداریها را به این موضوع جلب کنند. آنان بر این باورند که با راهاندازی باشگاههای بیشتر و جلب توجه مردم به موضوع خنده، میتوان ریشۀ بسیاری از بیماریها را در جامعه خشکاند.
بررسیهای علمی نشان میدهد، محرکهای خندهآور و طنزآمیز توسط نیمکرۀ راست مغز دریافت میشوند و فعال شدن نیمکرۀ راست بهوسیلۀ خندۀ طبیعی، انرژی روانی را به جریان انداخته، پرخاشگری را دفع میکند و تقریباً میزان فشار عصبی و یا استرس را (که عامل بسیاری از بیماریهاست) به صفر میرساند.
خنده علاوه بر ایجاد شادابی پوست با به حرکت درآوردن پردۀ دیافراگم و عضلههای شکم، بخش آرامبخش دستگاه عصبی را فعال میکند و میزان اکسیژن خالص بدن را افزایش میدهد. خنده اندامهای گوارشی را مالش میدهد و خون مورد نیاز اعضای داخلی بدن را تأمین میکند.
امروز آنچه مسلم است، کاهش روحیۀ شاد و خنده در ایران زیان بسیاری را متوجه جامعۀ ایران کردهاست و این چیزی نیست که در آیینۀ آمارها نیامده باشد. پر واضح است، کشوری که بیشتر جمعیتش را جوانان تشکیل میدهند، بیش از هر چیزی نیازمند روحیۀ شاد است. اگرچه تلاشهایی نظیر راهاندازی باشگاه خنده ستودنی است، اما روشن است که بهتنهایی به رفع معضل خمودگی اجتماعی دست نمییابد. از دیگر سو نیز اتفاقات سیاسی یک سال اخیر به کاهش روحیۀ شاد در کشور دامن زدهاست و این خطری است بس عظیم برای ایران. فردوسی میگوید:
چو شادی بکاهد، بکاهد روان
خرد گردد اندر میان ناتوان
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.
تمام دستورات از مغز صادر ميشه و احساس خنديدن در انسان توسط بخشي در مغز كنترل ميشه كه سیستم لیمبیک یا سامانه عصبی احساسی نام دارد.
به هنگام خنديدن سيستم مغزي موادي رو مثل Endorphin و Dopamine ميسازه و اينها ضددردهائي هستند كه به انسان احساس خوبي ميدن و فقط با خنده واقعي توليد ميشن وگرنه خنديدن بدون احساس كردن ان فقط تكان دادن ماهيچه صورته. ممنون