از زمانهای دور، این رسم نوازندگان و نمایشگران و معرکهگیران دورهگرد ولایات مختلف ایران بوده که از نیمه های اسفند به کوی و برزن میرفتند و با مژدۀ فرا رسیدن نوروز و آغاز بهار مینواختند، میرقصیدند، نمایش میدادند و هدیه میگرفتند.
برخی از این آیین ها هنوز هم در برخی از نقاط کمابیش اجرا میشود، اگرچه شیوۀ اجرای نمایشها در نواحی گوناگون، زمان مراسم و حتا نوع ترانهها و نواها با همسان نیست.
در گیلان پیشآهنگان نوروز در قالب نمایش موسیقایی "عروس گوله" و "پیر بابا" با رقص و آواز نوید رسیدن بهار و نوروز را میدهند. درکردستان "میر نوروزی" و "مراسم کوسهگردی" از جملۀ نمایشهایی بود که تا دو دهه پیش به عنوان مقدمۀ نوروز برگزار میشد.
در مازندران"نوروزخوانان" در گروههای چندنفری اشعاری را در ستایش بهار میسرودند که پس از اسلام، ابیاتی در وصف امامان نیز به آن اضافه شد. نوروزخوانان چند نفر هستند که یکی از آنها اشعار را میخوانـَد، یک نفر ساز میزند، نفر دیگر که به او "کولهکش" میگویند، به در خانههای مردم میرود و میخواند و صاحبخانه نیز با دادن پول، شیرینی، گردو، تخم مرغ و نخود و کشمش از آنان پذیرایی میکند.
"کوسه برنشین" یکی دیگر از آیینهایی است که در ایران از روزگار ساسانیان و مقارن با بهار مرسوم بودهاست. در شرح این مراسم ابوریحان بیرونی آوردهاست که در اولین روز بهار، مردی کوسه را بر خر مینشاندند که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادبزن که خود را مرتب باد میزد . اشعاری میخواند که حاکی از وداع با زمستان و سرما بود و از مردم چیزی به سکه و دینار میگرفت. آنچه از مردم میستاند، از بامداد تا نیمروز به جهت خزانه و شاه بود و آنچه از نیمروز تا عصر اخذ میکرد، تعلق به خودش داشت. آنگاه اگر از عصر وی را میدیدند، مورد آزار و شتم قرار میدادند.
شاید بتوان گفت حاجی فیروزها، مشهورترین و قدیمیترین پیکهای نوروزی، از همان مراسم کوسه برنشین ریشه می گیرند. در عهد ساسانی "کوسه برنشینان" عموماً غلامان سیاهی بودند ملبس به لباسهای رنگارنگ و آراسته به بزک خاص خود و لهجهای شکسته که با نواختن دف و دایره و خواندن شعرهای ضربی و ترانههای نوروزی مردم را شاد میکردند.
آذریها نیز به مناسبت کوچ زمستان و آمدن بهار، جشنها و نمایشهای مردمی را انجام میدهند که بُعد نمایشیاش غنی است. یکی از این مراسم، نمایش "کوسه گلین" است. آمدهاست که در این نمایش، نمایشگری به نام "کوسه" - نماد زمستان - با لباسی از پوست و پشم، با کلاهی دارای دو شاخ، به همراه نوازنده و شخصی که مسئول گرفتن هدایاست، به خانۀ مردم میروند. اگر پیشکشی مردم کافی نباشد، کوسه خود را به مردن یا غش کردن میزند. بازیگر واسطه از خانوادهها خواهش میکند تا هدایای بیشتری بدهند. او ارمغانها را به کوسه نشان میدهد. کوسه به شوق تحفهها بیدار میشود و آنها را میبیند. اگر کم بود، باز غش میکند. اما دست آخر بزرگترها و بچهها با گلولههای برفی کوسه را میزنند و او که نماد برف و سرماست، به سوی کوههای سرد و پربرف عقبنشینی میکند تا نوروز فرا برسد.
یکی دیگر از آیینهایی که از دیرباز در میان کردها رواج داشت و هر سال به مناسبت فرا رسیدن نوروز با تشریفات و شکوه خاصی برگزار میشد،"میر نوروزی" یا "میر بهاری" است. در این مراسم ، ضمن تفریح و سرگرمی، انتقاد از برخی حکام زورگوی محلی رایج بود و تمثیلهای فکاهی مفرح از فرمانروای مستبد به کار میرفت. سازهای اصلی که دراغلب این نمایشهای نوروزی نواخته میشد، سرنا و دهل بود. میر نوروزی یا پادشاه نوروزی نمایشی بود که طی آن، شخصی را به عنوان پادشاه، امیر یا حاکم برای چند روزی انتخاب میکردند. در جایی دیگر از بین عوام و مردم عادی ودر پارهای موارد شخصی را که کمی آشفته حال بود، پادشاه خود میساختند. دستورهای میر نوروزی باید اجرا میشد و حق داشت از کاسبان و بازرگانان وجوهی دریافت کند. با پایان نوروز سلطنت او نیز چون هر پادشاهی به پایان میرسید. ریشۀ این مراسم به گذشته های دور بر می گردد؛ همانطور که حافظ میگوید:
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
میتوان این گروههای نمایشی را مجریان موسیقی ستایش بهار و نوروز نیز دانست. چرا که شیوههای اجرای آوازهای نوروزی به سه شکل بودهاست: تکخوانی، دوخوانی (آوازهای دونفره) و همخوانی (ترانههای گروهی). موسیقی نوروزی انواع گوناگون داشته که یکی از آنها معرکهگیری است و میتوان حاجی فیروز، کوسهها، تورهها، عروسکگردانان دورهگرد، عمو نوروز، بارانخواهان و لالبازها را را در زمرۀ صنف معرکهگیران جای داد.
برخی از عکسهای گزارش مصور این صفحه متعلق به نازنین کاظمی نوا و علی محمدی است.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
بسیار خوب است. سپاس.
«چند روز به عيد نوروز مانده، مردي كه كلاه مخصوص و لباسهاي رنگارنگ ميپوشيد و تعدادي زنگوله به خود آويزان ميكرد، به خانههاي مردم ميرفت و با حركت اندام و به صدا درآوردن زنگولهها اين ترانه را ميخواند:
رشكي و ماسي آمده
اونا كه ما خاسي (ميخواستي) آمده
سالي يه بار ميآييم
دعاگوي شماييم
خانم بالا شمايي
از خونه درنيايي
عرق داري ميچايي
هركه ديه (ديگر) بيايه
آقاش سگ سيايه
«رشكي و ماسي اومده
اوني كه ميخواستي اومده»
کمالی