عنوان این مطلب ارتباطی با گزافهگوئی و خودستایی در غربت ندارد. غرض از آن laugh یا خنده است و نیز نگاهی به طنز و شوخطبعی فارسی که امروزه در دیار غربت با وسعتی بسیار بیش از وطن اصلی آن رواج یافته است. بیاغراق میتوان گفت که طنز مایه پدید آمدن صدها سایت اینترنتی با عناوین طعنهآمیزی مانند جوک، جوکستان، طنزهای خفن، طنزآباد، آیطنز، ایران جوک، انجمن طنز، لطیفه و حتا طنز مذهبی شده است. گویا این بار این طنز پارسی است، که به جای قند پارسی، عزم سفر به دیار غربت کرده و از راه دور رویدادها و اعمال و اقوال شخصیتهای مطرح سیاسی و اجتماعی وطن را مورد نقد و نظر طنزآمیز قرار میدهد.
این تحول تازه را باید به فال نیک گرفت. چرا که در سالهای اخیر طنز و هجو و هزل و شوخطبعی فارسی به وجه خندهآوری به شوخی گرفته شده بود. با گذشت سدهها و دههها انحصار طنز همچنان در مالکیت عبید زاکانی (بعد از هفتصد سال) و ایرج پزشکزاد (دورۀ معاصر) باقی مانده بود.
اگر ذوق و همت کیومرث صابری در گلآقا، مخصوصاً روابط نزدیک او با مراکز قدرت نبود، علاقهمندان طنز از آن مختصر شوخطبعی ملایم و بیدندان هم که او مبتکر آن بود، محروم میماندند. صد حیف که آن مختصر هم چندان نپائید و بعد از درگذشت صابری همۀ تلاشهای وارثان او و سایر علاقهمندان طنز در مطبوعات و رادیو و تلویزیون هم به مصداق "جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه " بیشتر به شرح و بسط فنون طنز و بر شمردن ابزار و ادوات آن گذشت و این تلاشها چنان که باید توأم با کامیابی نبود.
با ظهور اینترنت و فراهم شدن فضای رسانهای جهانی، طنز ما نیز بر آن شد تا از قالب تنگ ملاحظات ملی و محلی بهدرآید و با بستن بار سفر و مهاجرت به دیارهای دیگر طنز و شوخطبعی فارسی را، به جای بنگاله، در پهنۀ گیتی جهانگیر سازد.
در تاریخ ملتها برهههای معینی وجود دارد که بیش از سایر زمانها مهم و دوران سازند ودر پیدایش و شکلگیری نوع جدیدی از تلقی و نگرش به مسائل انسانی و پدید آمدن ژانرها وقالبهای نوین بیان اندیشه را سبب میشوند. یکی از آن اوقات جا به جایی و مهاجرت گروههای کثیری از اقوام و ملل یا جمعی از نمایندگان فکری و فرهنگی ملتی به دیارهای دیگر و تشکیل جوامع جدید در غربت است.
مهاجرت ادبیات به دیارهای دیگر به دلایل سیاسی در ایران بیسابقه نیست و همگان با مهاجرت شعر و ادب فارسی به دربار سلاطین عثمانی و بارگاه شاهان گورکانی هند در دورۀ صفوی و پدید آمدن "سبک هندی" بر اثر آن و تاریخ و خاطرهنویسی در غربت در رژیم پهلوی که به ادبیات "مهاجرت سوسیالیستی" مشهور است، آشنایی دارند. حاصل این مهاجرتها در دویستسالۀ گذشته صدها اثر ادبی و هنری و فکری و فرهنگی ذیقیمتی است که در قالب شعر، رمان، خاطره، کتاب و مجله و مقالۀ علمی نصیب گنجینۀ عظیم ادب و هنر ما شدهاست.
بیگمان هیچ اثر ادبی مهم نیست که در لابلای مطالب جدی آن از چاشنی طنز استفاده نشده باشد. اما از آنجا که هیچگاه به این قبیل آثار مشخصاً از زاویۀ طنز نگریسته نشدهاست، طبعاً آنها را نمیتوان در زمرۀ آثار طنز به شمار آورد.
از قضا نخستین نشریۀ طنز ما نیز به نام " شاهسون" به طریقۀ چاپ ژلاتین به سال ۱۳۰۶ هجری خورشیدی (۱۸۸۸ میلادی) در سرزمین عثمانی منتشر میشدهاست. اما این نخستین بار است که طنز فارسی، با همۀ متعلقاتش، یعنی شعر و نثر و لطیفه و کاریکاتور، بساطش را در دیار غربت پهن کرده و ایرانیان پراکنده در چهار گوشۀ جهان را مخاطب قرار دادهاست.
در این زمره از طنز پردازان که بساط "لاف در غریبی" را گستردهاند، میتوان از نامآورانی مانند هادی خرسندی، ابراهیم نبوی ( از طنز نویسان) و نیکآهنگ کوثر و مانا نیستانی (از کاریکاتوریستها) نام برد.
میتوان امیدوار بود که این نهضت جدید نیز در سایۀ جاذبۀ نیرومند طنز، که در اعماق اجتماع و در میان طبقات عامۀ مردم، اعم از عالی و دانی، اثر فراوان دارد، با فراغت از قید و بندهای متعدد و دستوپا گیر، که همواره چونان سدی سدید جلوگیر رشد و تعالی طنز ما بودهاست، به تأسی به استادان بزرگ فن، مانند عبید زاکانی و دیگران، و با در دست داشتن امکانات بیهمتایی که فضای الکترونیک فراهم ساختهاست، به ویژه با مخاطبان فرهیخته وهوشمند جهانی، بانی و بنیانگذار نهضتی نوین در ادبیات طنز ما باشد.
ضمناً در اواخر همين هفته در آمريکا کتابی زير عنوان "قلم آواره" (Exiled Pen) منتشر میشود که مرکب از آثار کاريکاتوريستهای ايرانی مقيم خارج، به مانند نيکآهنگ کوثر، فائز علیدوستی، علی جهانشاهی، مانا نيستانی، احمد سخاورز و افشین سبوکی است. در گزارش تصويری اين صفحه نيکآهنگ کوثر از "لاف" در غربت میگويد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.