جديدآنلاين: اِولين باغچهبان، از پيشگامان هنر آواز دستهجمعى در ايران روز يكشنبه ۳۱ اكتبر در سن ۸۲ سالگى در شهر استانبول درگذشت. در گزارش چندرسانهاى اين صفحه كه روز ۲۷ ژانويه ۲۰۱۰ در جديدآنلاين منتشر شده بود، اِولين باغچهبان از زندگى خود مىگويد.
اِولین باغچهبان، از بنیانگذاران اپرای تهران و از پیشگامان هنر آواز دستهجمعی (کُر) در ایران، درسال ۱۳۰۷ خورشیدی در ترکیه متولد شد و ارزشهای والای هنری خود را در این کشور کسب کرد. اما او ایران را نیز وطن خود می داند و معتقد است، اگر "جسم کارهای هنری" او به ترکیه تعلق داشته باشد، "روح زندگی هنری و موسیقایی" او به ایران تعلق دارد: "ترکیه وطن من است و من مثل یک درخت در آنجا رشد کردم، اما میوههایم را در ایران دادم و در ایران به بار نشستم. به همین علت هر دو کشور را دوست دارم و هر دو را وطن خودم میدانم."
اِولین باغچهبان [Evlin Bahceban] زمانی که در کنسرواتوار دولتی آنکارا تحصیل میکرد، با ثمین باغچهبان، موسیقیدان و آهنگساز صاحبنام ایرانی، آشنا شد. دلبستگی به ثمین و ازدواج با او باعث شد که فعالیت جدی هنری خود را در ایران ادامه دهد. در سال ۱۳۲۹ نخستین کلاس تخصصی رشتۀ آواز را درهنرستان عالی موسیقی تهران تأسیس کرد و هنرمندان موفقی همچون حسین سرشار، سودابه تاجبخش، پری ثمر، پری زنگنه، سودابه صفائیه وعنایت رضایی را که در صحنۀ اپرای تهران یا سالنهای کنسرت جهان درخشیدند، پرورش داد. او همچنین با همراهی حشمت سنجری، منیره وکیلی، فاخره صبا، احمد پژمان، سعدی حسنی، ثمین باغچهبان و امانوئل ملیک اصلانیان از پایهگذاران اپرای تهران و تالار رودکی بود.
تشکیل گروه کُر هنرستان عالی موسیقی از دیگر فعالیتهای اوست. این گروه علاوه بر اجرای آثار کلاسیک غربی، نخستین گامها را در راه اجرای آثاری که بر روی داستانهای شاهنامه ساخته میشد و همچنین "متل"های ایرانی برداشت. خانم باغچهبان همچنین مؤسس گروه اپرای تهران و سازمان کرملی تهران بود.
اما آنچه تا امروز لبخند بر لب اِولین باغچهبان مینشاند و قلب او را به تپش میآورد، یادآوری خاطراتی است که از دورۀ فعالیتش با گروه کر کودکان یتیم دارد؛ زمانی که هنرستانی برای دویست کودک و نوجوان یتیم ایرانی با حمایت جمعیت خیریۀ فرح پهلوی ایجاد کرد و آوای موسیقی را به آنها آموخت:
"این گروه چون از طرف شهبانو فرح حمایت میشد، خیلی زود پیشرفت کرد و بعد از یک سال، نخستین کنسرت خود را اجرا کرد. اما آنچه برای من بیش از هرچیز اهمیت داشت، واقعیت تأثیر موسیقی در زندگی این کودکان و نوجوانان بیسرپرست بود".
پیشرفت هنری این گروه، فرصتی برای خلق اثر بزرگ موسیقایی "رنگین کمون" ساختۀ ثمین باغچهبان شد و این گروه توانستند بعد از سه سال، با شرکت اعضای ارکستر سمفونیک رادیو وین به رهبری "توماس کریستیان داوید" در سال ۱۳۵۷ ده قطعۀ ماندگار اجرا کنند.
سپس اِولین باغچهبان و دیگر دستاندرکاران کوشیدند این هنرستان را به یک هنرستان عالی موسیقی (کنسرواتوار) تبدیل کنند. مقدمات اولیۀ آن که قرار بود با کمک سازمان ملل متحد احداث شود، فراهم شد، اما دگرگونیهای سیاسی این برنامه را متوقف کرد.
خانوادۀ باغچهبان پس از انقلاب و شکافی که در فعالیتهای موسیقاییشان ایجاد شد، در سال ۱۳۶۳ به ترکیه بازگشتند؛ اگرچه اِولین دوسال است که بدون ثمین و تنها با یاد همسرش به زندگی هنری خود ادامه میدهد. خانم باغچهبان میگوید، با وجود این که او خود زادۀ ترکیه بود، اما خانوادۀ او اقامت در آن کشور را به سادگی به دست نیاورد:
"بعد از انقلاب، سختی زیادی کشیدیم. ادامۀ فعالیت هنری در ایران برای ما امکانپذیر نبود. تنها امیدمان این بود که من ترک بودم و می توانستیم به ترکیه بازگردیم، اما تهیۀ شناسنامه ترکی برای بچهها کار دشواری بود. ثمین هم یک سال اجازۀ خروج نداشت. تا اینکه بالاخره در استامبول سر و سامان گرفتیم. سال ۲۰۰۰ به ایران بازگشتم. دلم میخواست ایران را- آن مادر خوشگل، زیبا و مهربانی را که ترک کرده بودم- دوباره ببینم. اما چه قدر همه چیز عوض شده بود...".
اولین باغچهبان از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۳ که بازنشسته شد. در دانشگاه معمار سنان استانبول[Mimar Sinan University] به عنوان استاد رشتۀ پیانو تدریس میکرد. او از آن زمان تا کنون به تدوین و ترجمۀ چند اثر موسیقایی به زبان ترکی و فرانسوی پرداخته است:
"من ده کتاب موسیقی دربارۀ پیانو و تکنیکهای آوازی را از زبان فرانسوی به زبان ترکی ترجمه کردم؛ کاری که تقریبا ده سال زمان گرفت، و حقوق تمام کتابها را به دانشگاه معمار سنان هدیه کردم. سه کتاب هم برای کودکان نوشتهام و آن را نقاشی کردهام که به زودی منتشر میشود".
اولین باغچهبان خود را از شاهدان فعالیتهای هنری در ایران قبل از انقلاب میداند. "مشاهدات هنری من در ایران" به زبان فرانسه اثری است که به قول او فعالیتهای هنری آن زمان را تفسیر میکند:
"این اعتقاد من است: فرهنگ و هنر یک ملت به آن ملت انسانیت و غرور ملی میبخشد و باعث دوستی بین ملتها میشود. نه فقط فرهنگ و هنر ایران و ترکیه، بلکه فرهنگ تمام ملتها نباید زیر خاک رود. من آخرین شاهدی بودم که تمام فعالیتهای هنری آن زمان را دیدم و در این مورد یک کتاب نوشتم؛ کتابی که نشان میدهد چه کسی چه کاری و چه خدمتی انجام دادهاست. من هنوز هم به ایران عشق میورزم و هر خدمتی که در این راه میکنم، من را قویتر و خوشبختتر میکند."
نگاه امروز اِولین باغچهبان به زندگی هنریاش در ایران را در گزارش مصور این صفحه میبینید.
* با سپاس از خانم باغچهبان و فرزندش کاوه برای عکسهای این گزارش.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
و به یاد اولین و ثمین....
آنانکه تنها با یک یادگار، بر لوح روزگاران جاودانه شدند!