صبا واصفی
یک و نیم بامداد، اولین وقت خالی اش بود که برای مصاحبه به من داد! آن هم نه با بررسی برنامه تنها یک روز کاری از تقویم اش. بیشتر از یک ماه بود که هر دفعه برنامه ای برایش پیش می آمد و مصاحبه لغو می شد. آن شب زنگ زد. گفت دیگر امشب هرطور شده، همدیگر را می بینیم. دو ساعتی نگذشته بود که یادش آمد به یکی از دانشجویانش قول داده اجرایش را روی صحنه تئاتر ببیند. گفت امشب دیگر نباید بدقول شوم، من را هم به تئاتر دعوت کرد. نیمه شب گذشته بود که به خانه اش رفتیم و شروع به صحبت کردیم.
گوهر خیراندیش خودش هم از این همه کار خسته شده. می گوید دلش می خواهد به زودی سرش خلوت شود تا با خیال راحت اشعار همسر مرحومش،"جمشید اسماعیل خانی"، را جمع آوری کند و به چاپ برساند. "حیف است این همه احساس از بین برود."
گوهر خیراندیش در سال ۱۳۳۳خورشیدی در شیراز زاده شد، اما زندگی هنری اش چهارده سال بعد، رسما آغاز شد. آن طور که اطرافیانش می گویند، از کودکی بیانی تاثیرگذار داشت. خودش می گوید آن زمان ها، ظرفیت مدارس خوب، سریع پر می شد. ده سال بیشتر نداشت که توانست مدیر مدرسه را قانع کند که خواهرزاده هفت ساله اش را در همان مدرسه ای که خودش درس می خواند، ثبت نام کند.
جمشید اسماعیل خانی، بازیگر تئاتر و سینمای ایران راه گوهرخیراندیش را ابتدا به عرصه هنر و بعد به عرصه خصوصی زندگی اش باز کرد. آقای اسماعیل خانی او را برای نقش "عذرا بند انداز" در نمایش "عروس" نوشته "فریده فرجام" انتخاب کرد. او در این نقش خوش درخشید و همین آغازگر فعالیتش با گروه تئاتر "فارس" شد. کلاس یازده دبیرستان بود که دل به جمشید اسماعیل خانی داد و با وجود مخالفت های خانواده، با او ازدواج کرد.
او در سه رشته زبان انگلیسی، بازیگری و پزشکی برای دانشگاه پذیرفته شد. اولین باری که خون از دست امید، پسرش جاری شد، فهمید که برای پزشکی ساخته نشده است. می گوید اتفاقی با یکی از دوستانش که دانشجوی دانشکده هنرهای دراماتیک بود، برخورد کرد و او تشویقش کرد که رشته بازیگری را انتخاب کند. گوهر خیراندیش می گوید: "شاید اگر الان شانس انتخابی دوباره را داشتم، رشته زبان انگلیسی را انتخاب می کردم. آن وقت می توانستم ادبیات نمایشی و کارهای شکسپیر را به زبان اصلی شان بخوانم و در کنار آن بازیگری را نیز ادامه دهم." او در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران موفق شد از محضر استادانی چون دکتر علی رفیعی، رکن الدین خسروی، محمدعلی سپانلو و دکتر محمد روشن بهره مند شود.
اولین حضور سینمایی اش در فیلم "روزهای انتظار" بود و با بازی در فیلم "بانو" که سنگین ترین گریم شناسنامه کاری او محسوب می شود، نظر مثبت بسیاری از منتقدان سخت گیر سینما را به خود جلب کرد.
برای او تمام نقش هایش هیجان انگیز و دوست داشتنی اند و برای همه آنها ساعت ها وقت صرف کرده تا با شخصیت ها "هم ذات پنداری" کند تا نقشش صمیمی و قابل باور شود. او هاجر دردمند، ساده لوح و علیل فیلم بانو را همان قدر دوست دارد که مهین بانو زن بورژوای رو به زوال فیلم "نان، عشق، موتور ۱۰۰۰" را. برای ایفای نقش ننه عطیه، زن آفتاب سوختۀ جنوب، همان قدر کوشیده که برای "سیده"، زن سنتی و مذهبی فیلم دعوت. او همچنین نقش هایی که با سنش سال های زیادی فاصله دارد را به خوبی بازی کرده است.
گوهر خیراندیش، بعد از درگذشت همسرش جمشید اسماعیل خانی، در جشنواره فیلم های دینی در یزد، صورت کارگردان جوانی که قصد بوسیدن دستش را داشت، بوسید. او یکی از شاگردان قدیم همسرش بود. این کار باعث شد او مدتی ممنوع التصویر شود. دو سال بعد از آن در جشن خانه سینما، گوهر خیراندیش با دست کش به محمدرضا شریفی نیا، بازیگر سینما دست داد و باز هم برای مدتی ممنوع التصویر شد.
گوهر خیراندیش برای ایفای نقش در فیلم "رسم عاشق کشی"، توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند. او همچنین برای بازی در فیلم های "زیر بام های شهر"، "روز باشکوه"، "مدرسه پیرمردها"، "چهره" و "ارتفاع پست" دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را گرفت.
هم اکنون، گوهر خیراندیش به آموزش بازیگری در آموزشگاه های مختلف مانند کانون سینماگران جوان مشغول است.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
میشه برام ایمیلشون کنید؟
یاد فیلم بونوئل افتادم جذابیت پنهان بورژوازی
فوقالعاده بود
دست خانم واصفی برای تهیه این مالتی مدیا جداً درد نکنه
کلی خاطره رو برام زنده کرد
واقعاً دست مریزاد
بچه که بودیم
یک سریالی پخش میشد با بازی بیژن امکانیان و خانم خیراندیش
اسمش دقیق خاطرم نیست
خیلی دوستش داشتم
از گزارش خانم گوهر خیراندیش بسیار لذت بردم. سپاس ویژه از شما به دلیل اینکه از هنرمندی در لحظه حیاتش گزارش تهیه کرده اید. ایشان یکی از هنرمندان محبوب من و خانواده ام هستند.
Keep up the good work
Please keep it up….you are the gate way to Iranian Art and culture for many of us whom been out of Iran for a long time - thank you again
you introduced her appropriately.
thanks for your beautiful multimedia and useful information on the side(as expected) !
ب.ف.