اراده قوی، روحیه ماجراجو، جسارت و مهارتهای "مهسا احمدی" بر پیش داوریهای دیگران که به موفقیت او باور نداشتند، پیروز شد و او توانست در شهریور ۱۳۹۱ نام خود را بعنوان اولین زنی که بعد از انقلاب اسلامی از هواپیما سقوط آزاد کرد، ثبت کند.
روزی که تصمیمش را گرفت، دیگران باورش نمیکردند، وقتی برای ثبت نام برای کلاس آموزشی مراجعه کرد، او را جدی نگرفتند و گفتند، پیش از شما هم خانمهایی میخواستند سقوط آزاد را تجربه کنند ولی بدون پریدن به زمین برگشتند. اما مهسا احمدی علاوه بر ثبت این رکورد توانست وارد قلمرو شغل مردانه "بدلکاری ایرانی" هم بشود و در آن شغل بطور حرفهای ریشه بدواند.
مهسا احمدی تنها ۲۴ سال دارد اما سالهاست با انضباط و پیگیری و تمرین بدنی زیاد خود را آنطور که ارادهاش میخواهد تربیت کرده و دست به تجربههای کمنظیری زده است.
او در سن ۶ سالگی ژیمناستیک را شروع کرد و به دلیل علاقه زیاد و پیشرفت در این رشته به سرعت عضو تیم ملی ژیمناستیک شد و تا ۱۷ سالگی به این ورزش ادامه داد. در طی این مدت رشتههای دیگری چون ووشو (ورزشی رزمی)، پارکور و پاراگلایدر را نیز آزمایش کرده است: "یک دختر در ایران فقط تا ۱۷ سالگی میتواند به ژیمناستیک ادامه بدهد و بعد مجبور است این رشته را کنار بگذارد. اما من در اوج آمادگی بودم و بهخاطر اینکه هیچ رشته ورزشی دیگری هیجان مرا ارضا نمیکرد پس از آشنایی با "ارشا اقدسی" وارد گروه بدلکاری شدم".
"ارشا اقدسی" بدلکار حرفهای ایرانی، به سختی پذیرفت که یک دختر وارد گروه وی شود اما وقتی مهارت، پیگیری و سرسختی مهسا را دید، بعد از آزمایشهایی او را به عضویت گروه خود درآورد. مهسا احمدی میگوید: "دخترهای بدلکار دیگری هم هستند که فعلاً فقط تمرین میکنند ولی تا بهحال جلوی دوربین نرفتهاند اما من اولین دختر بدلکار ایرانی هستم که جلوی دوربین میروم و در فیلم، سریال و تئاترها کار میکنم. ما همان گروهی هستیم که در پروژه بزرگ آخرین فیلم جیمزباند (Skyfall) حضور پیدا کردیم و به همراه تیم بزرگ بدلکاری این پروژه که از کشورهای مختلف بودند موفق به دریافت جایزه معتبر بهترین گروه بدلکاری از آکادمی اسکار شدیم".
این موفقیتها برای این دختر پرشور ایرانی کافی نبود و او همچنان به دنبال ثبت رکوردهای تازه از جمله بانجیجامپینگ (پرش توسط محافظ و طنابی فنردار از ارتفاعی بلند) رفت: "من مربی بانجیجامپینگ هم هستم؛ یعنی در واقع تنها مربی زن بانجیجامپینگ در ایران. تاکنون رکوردهای بسیاری در زمینه پرش از بانجیجامپینگ ثبت کردهام".
نوروز ۱۳۹۲ در همایشی که در استادیوم آزادی برگزار شد مهسا با روش بانجیجامپینگ از هلیکوپتر هم پرید تا دوباره خبرساز شود. او این عملیات خطرناک را طی ۷ دقیقه و در حالیکه ۱۵ متر زیر هلیکوپتر آویزان مانده بود، انجام داد.
در مرحله بعدی مهسا به آرزوی دیرینهاش رسید؛ سقوط آزاد از هواپیما که از رویاهای زندگیش بود. او میگوید قبل از انقلاب خانمها سقوط آزاد از هواپیما را انجام میدادند و حتا تیم ملی هم برای سقوط آزاد داشتند اما در طی این همه سال، دیگر هیچ زنی این کار را انجام نداده بود.
پرش از هواپیما در ابتدا فقط برای آموزشدیدگان ارگانهای نظامی کشور میسر بود ولی از دو سال قبل این کار برای افراد عادی (البته فقط آقایان) هم امکانپذیر شد و به دنبال آن کلاسهای آموزشی هم برقرار شد. روحیه ماجراجوی مهسا و پیگیری ممتد، راه او را به این کلاسها گشود و او هم تحت آموزش قرار گرفت. با وجود منع دیگران که ابراز میکردند او قادر به سقوط آزاد نیست، مهسا سال پیش به آرزویش رسید: "وقتی برای نامنویسی رفتیم هیچ کسی مرا جدی نمیگرفت اما من در تمام مراحل پافشاری میکردم و میگفتم میپرم. در روز پرش مربیها، خلبان و بقیه تکتک از من میپرسیدند که واقعاً میپری؟ و من همیشه با روحیه میگفتم بله میپرم! آنشب از هیجان نخوابیدم. روز موعود فرا رسید و سوار شدیم. البته هواپیما آنقدر که باید، بالا نرفت دلیل آن کمبود امکانات بود اما من بالاخره پریدم تا اولین دختری باشم که بعد از انقلاب سقوط از هواپیما را تجربه میکند".
مهسا احمدی بعد از ثبت این رکورد، سقوط آزاد از هواپیما در کشورهای همسایه را تجربه کرده و روز به روز آمادگی بدنی و رکوردهای خود را در این رشته ورزشی بهبود میبخشد. او میگوید: "خیلی دوست دارم با خانمهایی که قبل از انقلاب از هواپیما پریده بودند دیدار کنم چون آنها به عنوان پیشکسوتهای این رشته میتوانند تجربیات جالبی را در اختیار جوانانی چون من قرار دهند".
وقتی از این بانوی پرانرژی میخواهم احساسش را در زمان پرش بازگو کنند میگوید: "این احساس با کلمات قابل بیان نیست. البته میتوانم با حالات چهرهام آن را نشان بدهم اما مرا از بازگفتنش معاف کنید چون واقعاً در کلمات نمیگنجد و شما خودتان باید بپرید تا بتوانید این حس را درک کنید".
در گزارش تصویری این صفحه "مهسا احمدی" از خودش و از نخستین پرش زنان از هواپیما در سه دهه اخیر میگوید.
یک سوال کلی داشتم اینکه هر از چند گاهی گزارش های بسیار خوبی در سایت چاپ می شود و مخاطب را جذب سایت می کنند برای دنبال کردن کارها، در برخی مواقع موضوعات خوبی انتخاب می شود اما پرداخت خوبی ندارند و هیچ حساسیتی در ساخت آن به کار نرفته است، و در ذهن مخاطب این را تداعی می کنند که کیفیت را فدای کمیت نکنیم ای کاش!