آزاده حسینی
دو سالی میشد که تهران را ندیده بودم. شنیده بودم که در دانشکدۀ اقتصاد و علوم سیاسی لندن از ۲۶ سپتامبر به مدت شش هفته است که نمایشگاهی با عنوان "گذر به تهران" برگزار شدهاست. کنجکاو بودم که ببینم چه وجهی از تهران، شهری که در آن برزگ شده بودم، به نمایش گذاشته شدهاست.
پیش از دیدن نمایشگاه، تصور میکردم با نمایشگاهی روبرو میشوم که عکسهایی تکراری از آدمها را روی دیوارها نصب کردهاند که برای رفع کمی از دلتنگیها به دیدنش میارزد.
فهرست برنامهها که در اینترنت جستجو کردم، متوجه شدم که در این نمایشگاه علاوه بر نمایش عکس، فیلمهای مستندی هم از تهران و زندگی در آن را نشان میدهند، و در کنار آن نشستی هم هست درباره تهران و گذشته و حال این شهر. اولین رخداد مهم این نمایشگاه فیلم مستندی است تحت عنوان "تهران انار ندارد" اثر مسعود بخشی، مستند ساز جوان ایرانی.
خوشحال بودم که به موقع رسیدم، ولی وقتی با سالن مملو از جمعیت روبرو شدم، یکه خوردم. سالن نمایش پر بود از افرادی که بیصبرانه منتظر نمایش فیلم بودند. اکثر افراد حاضر در سالن، ایرانیانی بودند که انگیزههای گوناگون آنان را به آنجا کشیده بود.
"تهران روستائی است آباد در نزدیکی شهر ری که پر از باغهای میوه است. ساکنان آن در سوراخهایی شبیه لانۀ مورچه زندگی میکنند. محلههای این روستا در حال جنگهای دائمی هستند. شغل اصلی تهرانیها دزدی و تخلف است. آنها میوههای خوبی پرورش میدهند، مخصوصا انار که فقط درتهران یافت میشود."
با این جملات، مستند "تهران انار ندارد" به همراه تصاویری از درختان و انارهای سرخ آغاز شد. کارگردان این مستند افزون بر نشان دادن تهران امروز، گزیدهای از فیلمهای بهجایمانده از دورۀ ناصرالدینشاه قاجار و مظفرالدینشاه قاجار تا عصر پهلوی را در فیلم خود گنجانده است. نکتۀ جالب در مورد تصاویر تهران قدیم این است که این تصاویر برای نخستین بار است که به نمایش عمومی درآمدهاست. استفاده از بیانی نقادانه و در عین حال طنزآلود برای راویان، موسیقیهای قدیمی و پرداختن به نکاتی که تا کنون کمتر به آن توجه شدهاست، موجب برانگیختن تحسین همۀ حاضران شد. آنقدر این مستند به دلم نشست که من را برای شرکت در تمامی برنامههای این نمایشگاه ترغیب کرد.
مستند دوم که در این نمایشگاه دیدم، "آیتالله آنلاین" نام داشت که زندگی آیتالله صانعی، از مراجع تقلید شیعه را به تصویر میکشد. این مستند که توسط مازیار بهاری، روزنامهنگار ایرانی مقیم لندن ساخته شده، همگامی مراجع دینی ایرانی با فنآوریهای نوین دنیای امروز مانند اینترنت را به تصویر میکشد. در واقع، وجهی از زندگی آنان را نشان میدهد که برای مخاطبان ِ به ویژه غربی ناملموس است.
و در نهایت آخرین مستند به نمایش درآمده "شمارش معکوس" نام دارد. شمارش معکوس که برای همۀ ما، نسل جوان ایران اتفاق افتاده، یا قرار است بیفتد. شمارش معکوس برای کنکور سراسری. خاطره حناچی برای ساخت این مستند تقریباً به مدت ۴۰ روز کنار یک دختر جوان تهرانی بوده که در حال آماده شدن برای امتحان است. در واقع، این فیلم در مورد آخرین روزهای مانده به کنکور یک جوان است. لحظه لحظۀ این مستند مرا به یاد خودم و همنسلانم میانداخت. تمامی تجربیات شخصیت اصلی این مستند، آن دوره از زندگی ما را دوباره زنده کرد.
همانطور که گفتم، در این نمایشگاه علاوه بر پخش فیلم، نمایشگاه عکاسی و نشستی در مورد تهران و نسل جوان این شهر برپا شد. در واقع، نمایشگاه فوق براساس کتابی به همین نام (گذری به تهران) برگزار شدهاست. با خانم مالوهالاسا، یکی از نویسندگان و ویراستار این کتاب به گفتگو نشستم.
خانم هالاسا میگفت: "تهران پر از جوانان هنرمندی است که در رشتههای مختلف تصویری فعالیت میکنند. در صورتی که خارج از کشور از آنها خبر ندارند. در نتیجه بسیار مهم بود که آنها را در کتاب نشان بدهیم. متأسفانه، آنچه که تا کنون باعث شده که غربیها تصویری درست از ایران نداشته باشند، رسانههای گروهی هستند و از سوی دیگر، ما آموزش درستی در بارۀ ایران نداشتهایم."
نکتهای که توجه او را بسیار به خود جلب کرده بود، علاقۀ جوانان ایرانی به فرهنگ و سنت ایرانی است که در آثار هنری آنان به خوبی قابل درک است.
خانمهالاسا واکنش غربیها به این نمایشگاه را همراه با شگفتی توصیف کرد. زیرا در نمایشگاه جنبههایی از زندگی ایرانیان، به ویژه جوانان به تصویر کشیده شده بود که در رسانههای غربی ندرتاً به آن پرداختهاند.
در واقع، نمایشگاه "گذری به تهران" موقعیتی را برای اهالی لندن به وجود آورد تا با گوشهای از زندگی تهرانیها آشنا شوند.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
بيشتر تهران را شبيه قم يا بهتره بگم فلسطين و غزه نشان داده بود
واقعن از اين جمعيت 10 ميليوني و شهري به اين فراخي چند درصد چفيه مي بندند يا كفن مي پو شند كه اينقدر عكس هاي مشابه اين مورد تكرار شده است؟
يك سري از عكس ها هم كه مربوط به ساحل دريا بود !
به نظرم كار درستي نيست چون تهران را بد نشان داديد