روز يکشنبه ٣٠ دى ماه حاج قربان سليمانى درگذشت. با مرگ او ایران یکی از آخرین بخشی نوازان خود را ازدست داد. سال پیش شهاب آزاده به قوچان رفت و برای جدید آنلاین با او گفتگو کرد. به مناسبت درگذشت این استاد گزارش چند رسانه اى اين ديدار را دوباره در زير آورده ايم.
حاج قربان سليمانی
حاج قربان سلیمانی می گوید: وقتی که ساز و نوایش آدم را گیر بیندازد دیگر نمی توانی از چنگش خلاص شوی. در این حال است که از خود بیخود می شوم، حساب زمان از دستم در می رود و تمام بدنم خیس عرق می شود. ساز گویی بال در می آورد. خودش را به این طرف و آن طرف می کشد. سیم هایش جان می گیرند و با هر پنجه من به فریاد و لرزه در می آیند.
موسيقی محلی ايران يکی از متنوع ترين موسيقی های جهان است. در هر گوشه ای از ايران، راويان موسيقی که حالا ديگر سال های پيری را پشت سر می گذارند و اغلب وارث تمام عياری ندارند تا راه استاد را ادامه دهد ديده می شود. خراسان يکی از سرزمين هايی است که تنوع چشمگير موسيقی و حضور استادان درجه يک در آن به خوبی به چشم می خورد. قسمتی از موسيقی خراسان موسيقی بخشی های شمال خراسان است که شهرت زيادی دارد. حاج قربان سليمانی، استاد مسلم و قديمی ترين بخشی و آخرين روايتگر از نسل بخشی های بزرگ خراسان است که هنوز نفس گرمی دارد و روح علاقمندان به موسيقی را صيقل می دهد.
حاج قربان سليمانی موسيقيدان کشاورز، خواننده و نوازنده دوتار، در روستای ترک نشين علی آباد در شمال قوچان به دنيا آمد. حاج قربان که اکنون بيش از هشتاد سال سن دارد در مزرعه خود در اين روستا کار می کند. نوازندگی دوتار در خانواده او موروثی بود . از سن ٧ سالگی دوتار را به دست گرفت. پدرش کربلايی رمضان نخستين استادش بود. بيست ساله بود که پدرش درگذشت. بعد از فوت پدر نزد استادان موسيقی ترکی: غلامحسين بخشی جعفرآبادی، حاج محمد بخشی قيطانی و عوض بخشی به آموختن نوازندگی دو تار و خوانندگی ادامه داد. در ٢١ سالگی عنوان بخشی گرفت. او در سير حيات موسيقيايی خود به مجالس عروسی در روستاها و قصبه های افشاری ورد دعوت میشد.
حاج قربان از سال ١٣٤٦ به مدت بيست سال به دلايل مذهبی دست به ساز نزد و از نواختن دو تار امتناع ورزيد و سال ١٣٦٦ نوازندگی و خوانندگی را از سر گرفت و با وجود بيست سال دوری از موسيقی دوباره مرکز توجه قرار گرفت.
او از آخرين نمونه های اساتيد بخشی در شمال خراسان است. بسياری حاج قربان سليمانی را يکی از مهمترين و برجسته ترين هنرمندان معاصر ايران شمرده اند. موسيقی، نوازندگی، خوانندگی، اشعار ترکی و فارسی او که آنها را به لهجه خاص ترکان شمال خراسان می خواند هر گونه مرز و سد زبانی را در هم می نوردد و به هر گوشی خوش می نشيند.
حاج قربان در کشورهای بسياری از جمله سوريه، عربستان، ترکيه، فرانسه، آلمان، سوئيس، بلژيک، کلمبيا، انگليس، پرو، پاناما، آمريکای شمالی برنامه های مختلفی اجرا کرده است.
او هشت بار به فرانسه دعوت شده است. در سال ١٩٩١ ميلادی که اين هنرمند بزرگ در فستيوال موسيقی و تئاتر سنتی ايران در جشنواره شهر آوينيون فرانسه شرکت کرده بود حضار را مجذوب و حيران هنر خويش ساخت و تحسين موسيقی دانان و آهنگ سازان نامی غرب را برانگيخت. منتقدين اروپايی موسيقی به او لقب «گنجينه ملی واقعی» را دادند و مجله مشهور فرهنگی فرانسوی نوول آبزرواتور در مورد او نوشت: «حس عميق او نسبت به موسيقی و مهارت او در نوازندگی، در عين حال که بسيار طبيعی جلوه می کند، بسيار حيرت انگيز است.» پس از فستيوال آوينيون او در مقابل تماشاگران به وجد آمده در پاريس اجرای هنر نمود. در اين اجرا حاج قربان و پسرش از سوی تماشاگران سه بار به صحنه بازخوانده شدند و پس از آن بر دست های حضار حمل شدند. لوموند نيز تصوير حاج قربان سليمانی را روی جلد خود چاپ کرد و زير آن نوشت:«کسی که درهای بهشت را به روی غرب گشود.»
حاج قربان سليمانی می گويد: «بايد با ساز مهربان و شکيبا بود. تو عاشق سازی، نه ساز عاشق تو. وقتی که ساز و نوايش آدم را گير بيندازد ديگر نمی توانی از چنگش خلاص شوی. در اين حال است که از خود بيخود می شوم، حساب زمان از دستم در می رود و تمام بدنم خيس عرق می شود. ساز گويی بال در می آورد، خودش را به اين طرف و آن طرف می کشد. سيم هايش جان می گيرند و با هر پنجه من به فرياد و لرزه در می آيند.»
بخشی
در مورد اصل واژه بخشی نظرات گوناگون وجود دارد. برخی اصل آن را چينی، تبتی و يا مغولی دانسته اند و می گويند نقش روحانی و معنوی بخشی ريشه بودايی دارد. آنها اغلب به ترکی می خوانند و در کشورهای آسيای ميانه نيز حضور دارند.
در ايران بخشی ها را کسی می دانند که خداوند به او بخششی يا موهبتی عطا فرموده و او را فردی استثنايی کرده است. طبق همين نظر، بخشی بايد بتواند بخواند، بنوازد، شعر بگويد، داستان بسرايد و ساز خويش را نيز بسازد. به اين ترتيب هر نوازنده دوتاری بخشی نيست. علاوه بر تسلط بر ساز، شخص بايد از نظر دانش و شرايط درونی به مرحله ای برسد که عنوان بخشی را زيبنده خود کند. بخشی ها نوازندگان دوتار، آوازخوان و داستان سرايانی بوده اند که در شهرهای بجنورد، شيروان و قوچان در شمال خراسان زندگی می کردند. بخشی ها معمولا در عروسی ها و به طور کلی مجالس شاد می نواختند. در قديم هر خان «بخشی» خاص خود را داشت. يکی از هنرهای بخشی ها بداهه گويی و بداهه نوازی است. آنها چنان حافظه ای دارند که می توانند ساعت ها بنوازند و بخوانند و داستان های بلند حماسی، عاشقانه و عارفانه را در چند شبانه روز از بر بازگوکنند و بخوانند.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید
قطعه شعری از زبان دوتار حاج قربان سلیمانی سروده ام که در وبلاگم به آدرس www.shamsodinez.blogfa.com گذاشته ام
روحش شاد
E.mail: farahaniebrahim@yahoo.com
«گل ليلا»
خطي سياه از ميانهي سينه دشت
كشيده…
آمده…
فاقي شده در حجم هاي زشت
كنار جاده،
ميان خاكستر بر جاي مانده از
كورههاي آهني،
پيكرههايي آشنا
در قاب ايستادهي نگاهم مينشينند:
"تنديس هايي از غربت"
پيرمردي
_كنار او ميان سالي از ديار دور _
خيره به زمين،
آرام و صبور
در حاشيه چشمانش همه چيز ميجنبد.
درانتظار " تكرار سبز"
وگذر از عرض كوتاه تمدن،
هنوز دستار بر سر دارد!
شال نيز بركمر!
غژكش را محكم
بر سينه چسبانده
با دودست،
همچون كودكي دلبند.
ازراهراه كت و شلوار
و كلاه چاردوري اين يكي،
و چروك هاي چهره اي كه به زير پهناي دايره اش (١) سريده،
گذشته را ميتوان ديد.
بيش از "نيم قرن"
ونيز از شمار راه هاي كنده توت فرسوده
كه درآغوش پيرمرد
چمباتمه زده.
به كجا ميروند؟
چهرهي آرام
قيچك نواز پير،
ريشهاي صاف و سفيد
كه زير چانه اش به هم مي رسند،
وچشمان دوخته بر افق تيره و محو،
ترا به خود مي خواند.
از كجا ميآيد؟
بر قامتش نقش «اوستا»ها(٢) و «بخشيها»(٣)
نظرمحمدها، يگانهها و حاج قربانهارا ميتوان ديد
(كه نوحهخواني ميكنند)
بازماندگاني
از تبار (منقرض) لوطيها
اينجا
ميان انبوه گريزان آدمها ...
و
بوق هاي كر!
و
همهمه هجو
چه خواهد نواخت؟!
چه خواهد خواند؟!
"اللهمدد"(٤) ؟
"عشقپنهان"؟
"اللهمزار"؟
...گوشهاي مشتاق!؟
چشمان فرورفته در حظ!؟
...لبهاي ستايشگر!؟
... ... ... ...
... ... ... ...
سرودش مي نالد
از درد...
شايد:
هر شب كه باز مي آيد
از اين راه،
در آن دور دست پنهان،
رها ازسكههاي متعفن از بوي عرق
و مناعت.
دركنار كومهاي گلي،
با رنگ نقره مهتاب،
«ذكر قلندر» خواهد گفت،
«من مست قلندر»،
خواهدخواند:
«شاه منم سلطان عالم».
دست در يال «ساز سيمرغ»
«گل ليلا» خواهد كرد،
«الله هو».
١- دايره [دف]
٢- نوارندگان دو تار و خوانندگان را در شرق و مركز خراسان «اوستا»، مي نامند- اوستاها اشعار عارفانه مانند اشعار شيخ احمد جامي را ميخوانند و مينوازند.
٣- «بخشيها» راويان داستانها وافسانههاي قومي هستند. با نواي دوتار، داستانهايي نظير: «زهره و طاهر»، «غريب شاه صنم» و... را ميخوانند و دكلمه ميكنند.
٤- جمشيدي، نوايي، شيخ احمدجامي، الله مزار، چهار بيتي، مقام الله، آهو، مقوم جل، اشتر فجو، مشقيلتان از مشهورترين قطعات موسيقي آوازي و سازي مركز استان خراسان است.
روحش شاد.
عباسی.شیراز
روحش شاد
بسیار بسیار زیبا بود!
دوسدار شما و کار زیبایتان
شهرام از اسلو
از شنيدن خبر درگذشت آخرين بازمانده بخشي، حاج قربان سليماني، بسيار متاثر شدم.
و از تو که با تحمل رنج سفر، اين گزارش پربار را تهيه کردي بسيار متشکرم.
مازيار