Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
بشنو از سکه‌ها
نبی بهرامی

به نقشۀ یزد نگاه می‌کنم و به دنبال جایی می‌گردم تا ساعتی  را سپری کنم. یک عصر بهاری کویر که از گرمای ظهرش خبری نیست. موزۀ سکۀ حیدرزاده؛ جایی درست در دل بافت قدیم یزد. کوچه‌های کاهگلی را یکی یکی رد می‌کنم. ظاهراً دوستان یزدی‌ام هیچ کدام نام این موزه را نشنیده‌اند و و نمی‌شناسند.

حدسم درست است؛ موزه در یک خانۀ باسازی‌شدۀ قدیمی است؛ خانه‌ای به نام عرب زاده که از بناهای دورۀ قاجار است در محلۀ فهادان؛ جایی نزدیکی زندان اسکندر.

وارد خانه می‌شوم. از یک هشتی می‌گذرم و به یک حیاط می‌رسم با یک تالار گچ‌بری‌شده با اشعار مذهبی واقعۀ کربلا و حوضی که پر از آب است. چند سرباز که مسئولیت حفاظت از موزه را به عهده دارند، در محوطه قدم می‌زنند. از جزوۀ موزه می‌دانم شخصی به نام حسین حیدرزاده آن را بنیاد کرده و زیر نظر میراث فرهنگی اداره می‌شود. او از حدود دهۀ ۱۳۳۰ شروع به جمع‌آوری سکه‌ها کرده و بعد از تکمیل مجموعه آن را هفت سال پیش به موزه داده‌است.

سبک معماری همچون خانه‌های قدیمی است؛ ساختمان را دورتادور حیاط پنج‌دری و سه دری احاطه کرده‌است. حیدرزاده از راه می‌رسد، اما انگار قبل از من یک نفر منتظر او بوده. یک جهانگرد است که فارسی را تقریباً نمی‌داند، اما با زحمت به حیدرزاده می‌فهماند که دوستی که در مسکو موزه دارد، گفته‌است به ایران که رفتی نزد حیدرزاده برو و از زحماتش تشکر کن. چهرۀ حیدزاده دیدنی است، وقتی متوجه جریان می‌شود. انگار خستگی این همه سال برای چند دقیقه از چهره‌اش پاک می‌شود. جهانگرد خداحافظی می‌کند و می‌رود.

به همراه حیدرزاده وارد اولین سه‌دری می‌شوم. سکه‌ها به تفکیک هر دوره قاب گرفته شده؛ قاب‌هایی که شبیه طاقچه است. خود حیدرزاده ناراضی است که دوره‌ها نظم تاریخی ندارد. در هر قاب حدود ۶۰ تا ۷۰ سکه است و سکه‌های اضافی پراکنده روی کف طاقچه است.

اولین قاب مربوط به مظفرالدین‌شاه و محمدعلی‌شاه است؛ سکه‌های نقره‌ای پانصد، یک‌هزار و دوهزار دیناری؛ سکه‌هایی که همه ضرب ماشینی هستند. در پایین قاب سکه‌ای است که محمدعلی‌شاه به یادگار زمانی که مجلس را به توپ بسته بود، ضرب کرده‌است.

قاب بعدی مربوط به احمدشاه است. سکه‌های نقره‌ای که به قول حیدرزاده در اکثر دوره‌ها بیشتر از سایر سکه‌ها بوده‌اند. روی یکی از سکه‌ها "یا صاحب‌الزمان" حک شده‌است و چند سکۀ دیگر که مربوط به جلوس احمدشاه می‌شود. حیدرزاده می‌گوید مهم‌ترین سکۀ هر دوره سکۀ جلوس شاه است که معمولاً کم‌پیداتر و گران‌‌تر هم هست.

حیدرزاده به یکی از سکه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: "این ۵۰ دیناری است که به آن یک شاهی می‌گفتند و آن یکی ۱۰۰ دیناری است که به آن دوشاهی می‌گفتند. آن یکی هم که چهار شاهی است که به عباسی یا چهارمثقالی معروف است".

سکه‌های اتاق اول تمام شده‌است. پیرمرد انگار که خسته است، روی صندلی کنار در می نشیند و به سکه‌ها نگاه می‌کند. با چنان ذوقی نگاه می‌کند که انگار بار اول است که آنهار را می‌بیند. بی‌مقدمه شروع به حرف زدن می‌کند: "شوهرعمه‌ام بنّا بود. یک روز توی یک خانۀ خرابه چندتا سکه پیدا کرد و داد به من. آن وقت ۱۸ سالم بود. همان روز ما را عاشق کرد. دیگر افتادیم توی این کار. وقتی هم دیدیم معلمی کفاف نمی‌دهد، با خواهرم طلاسازی زدیم. کار ساده‌ای نیست. وقتی واردش بشوی، مثلاً می‌فهمی فلان سکه کم داری. حالا ممکن است یک‌ماهه گیرت بیاید. ممکن است ۱۰ سال دنبالش باشی تا به آن برسی. ولی خب بعد از آن همه مدت لذت دارد. یادم می‌آید یک سکه بود، پنج سال دنبالش بودم تا بالاخره در تهران پیدایش کردم. می‌گفت ۱۰۰ تومن. اما وقتی دیدمش بیشتر ارزش داشت. حدود چهارهزارتومن که می‌شود بیست ملیون الآن. دیدم اگر بخواهم به فروشنده‌اش نگویم، کلاه‌برداری و حرام است. جریان را به او گفتم. او هم بال درآورد و من هم بعد از پنج سال به وصال رسیده بودم بالاخره. به هر ضرب و زوری بود، پولش را جور کردم. سکه را ازش خریدم."

دست‌های لرزانش را روی زانویش می‌گذارد و بلند می‌شود و به اتاق بعدی می‌رویم. دم در ورودی قابی پر از سکه‌های جمهوری اسلامی را می‌بینم. یکی دوتا از سکه‌ها آرم شیر و خورشید هم دارند و مربوط به یکی دو سال اول انقلاب است. قاب بعدی مربوط به محمدشاه، پدر ناصرالدین‌شاه و فتحعلی‌شاه است. سکه‌هایی که بیشتر آنها شیر و خورشید دارند و قدمت سکه‌های فتحعلی‌شاه به ۱۲۱۱ می‌رسد که بعضی از آنها با نام باباخان است. چند سکۀ مربعی هم در این این قاب وجود دارد که به قول حیدرزاده کم‌یاب است.

قاب بعدی مربوط به سکه‌های پهلوی اول و دوم است و بعد از آن سکه‌های کریم‌خان زند، جعفرخان و علی‌مراد است. روی یکی از سکه‌ها که سکۀ جلوس کریم‌خان زند است، نوشته شده: "سند آفتابُ ماهُ زرُ سیم در جهان / از سکۀ امام به حق صاحب‌الزمان".

از این قاب که بگذری، به قاب بعدی سکه های نادرشاه، عادل‌شاه و شاهرخ می‌رسی که برخی از سکه‌های نادرشاه ضرب هندوستان است و سکه‌های عادل‌شاه هم ضرب مشهد.

از اتاق بیرون می‌رویم و وارد پنج‌دری می‌شویم که از همه بزرگ‌تر است. کنار در ورودی سکه‌های شاه طهماسب ثانی، شاه سلیمان دوم، سلطان محمد، شاه اسماعیل اول، شاه عباس او است. یکی از سکه‌های متمایز این دوره سکه‌های مفتولی است؛ سکه‌های مستطیل با نوشته‌هایی به خط نسخ و ظاهری عربی.

طرف دیگر در ورودی سکه‌های احمدشاه صفوی،شاه طهماسب ثانی،سام ابن سلطان حسین، شاه عباس دوم، سلیمان دوم، شاه عباس دوم، سلیمان دوم، اشرف افغان و محمود افغان قرار دارد. سکه‌های این دوره همه به‌طور دستی ضرب شده‌اند. ضرب ماشینی در سالهای ۱۲۸۰ به ایران آمد و پس از مدتی متوقف شد. اما از ۱۲۹۴ ضرب ماشینی سکه‌ها ادامه داشته است.

قاب بعدی حاوی سکه‌های آق‌قویونلو،حسن‌بیک، خلیل سلطان، یعقوب، بایسنغر، جهان‌شاه و قراقوینلو است. طرح این سکه‌ها مغولی است و بر روی برخی از آنها عکس ماهی و خورشید است، چیزی شبیه شیر و خورشیدی که اولین بار از زمان فتحعلی‌شاه روی سکه آمده‌است.

سکه‌های بعدی، سکه‌های اموی و عبدالملک بن مروان است؛ سکه‌هایی ظریف و نازک که کاملاً شکل عربی دارند. قیمت تقریبی یکی از سکه‌ها را می‌پرسم. حیدرزاده می‌گوید: "قیمت را مشتری تعیین می‌کند، اما خب مثلاً شاید ده ملیون باشد، این یکی هم ۲۰۰ ملیون، بستگی به سکه دارد. سکه ای هست که به دلیل کم‌یاب بودنش قیمت دارد، وگرنه هیچ هنری رویش به کار نرفته‌است. اما یکی هم می‌بینی هم هنر دارد و هم قدمت".

با لحنی طنزآمیز از او می‌پرسم: "خب چرا یکی از سکه‌ها را نمی‌فروشید خرج موزه کنید؟ ویترین‌های شیک‌تر، نور بهتر". خنده‌اش می‌گیرد و می‌گوید: "قبل از انقلاب بود. رفتیم درِ دکان احمد عالم. خدا را شکر زنده است و شاهد حرف من. یک نفر از تهران آمده بود، گفت فلان سکه‌ات را می خواهم. به او نشان دادم، عاشقش شد، گفت: "بیا این ۷۰ هزار تومان را بگیر، برو یک ماشین بنز آخرین سیستم برای خودت بخر، بگذار زیر پات". نگاهش کردم، گفتم: "می‌دانی دلم چه می‌خواهد؟ دلم می‌خواهد یک ماشین بنز داشته باشم، بفروشمش، بروم یکی دیگر از همین سکه‌ها بخرم". نگاهی به سکه‌ها می‌اندازد و انگار گذشته‌اش جلو چشمش مثل فیلمی با دور تند می‌گذرد. همان طور خیر می‌گوید: "جوان، من برای خرید و فروش اینها را جمع نکرده‌ام که الآن بخواهم بفروشم‌شان. اینها حاصل یک عمر تلاشم است. حاصل یک عمر زحمت و خون دل خوردن".

سکه های بعدی سکه های سلجوقیان و سربداران است که اکثراً مسی هستند، بر خلاف سکه‌های دیگر که همه نقره‌ای‌اند. روی قاب بعدی نوشته شده: "سکه‌های اِرور" و در پرانتز "غلط". این قاب مربوط به سکه‌هایی است که در زمان ضرب ناقص مانده‌اند. یک طرف آنها صاف است یا مهر ضرب در گوشه خورده‌است یا ترک برداشته‌است. خلاصه ناسالم هستند که ارزش نداشته‌اند آن زمان وارد بازار بشوند.

با این همه سکه و نام پادشاه انگار وارد تونل زمان شده‌ام. سکه‌هایی که معلوم نیست چند دست چرخیده‌اند. سکه‌هایی که شاید کارگری برای به دست آوردنش زحمات زیادی کشیده‌است و شاید هم دست کودکی بوده که شاد و خندان در کوچه می‌دویده. اما هر چه هست، روزهایی زیادی پشت سر گذاشته‌اند.

قاب بعدی سکه‌های مربوط به سلاطین غزنوی، آل بویه، یعقوب لیث است. همین‌طور یکی یکی قاب‌ها را رد می‌کنم؛ سکه‌های عباسیان، سامانیان، گاوبارگان (دودمانی که در سدۀ هفتم میلادی در طبرستان سلطنت می‌کردند)، شاپور سوم ساسانی؛ بعد از این پادشاهان نوبت به سکه‌های نقره‌ای اسکندر، سلوکیان و پارس‌ها و پارتی‌ها می‌رسد. سکه‌های اسکندر زیبایی خاصی دارند. نقش‌های برجستۀ آنها از ظرافت خاصی برخوردار است. و طرح غالب سکه‌های ساسانی آتش است و آتشکده. در اتاق بعدی هم با شماری سکه‌های داریوش اول و خسرو پرویز روبرو می‌آیم. سکه‌ها ظرافت خاصی ندارند، اما یادگار روزهای خیلی دور و باشکوه این سرزمین هستند.

هوا تاریک شده‌است و انعکاس نور شیشه‌های رنگی در آب حوض جلوۀ خاصی به حیاط داده‌است. پیرمرد آرام پله‌ها را پایین می‌آید و روی لبۀ حوض می‌نشیند و می‌گوید: "من کارم را انجام دادم. دَینم را به کشور ادا کردم. حالا نوبت اینهاست که از سکه‌ها مواظبت کنند. تا چند سال پیش هم که در خانۀ خودم نگه‌شان می داشتم، هر شب را با هزار فکر به صبح می‌رساندم، تا اینکه دادم‌شان به موزه، مردم بیایند ببینند، استفاده کنند که نخواهم شبیه عالِم بی‌عمل بشوم".

جوابی ندارم در برابر حرفش و ترجیح می‌دهم در میان کوچه پس‌کوچه‌های کاهگلی یزد گم بشوم و به تاریخ فکر کنم؛ به سکه‌هایی که سندی بر روزهای پر فراز و نشیب است.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- حیدرزاده، 2013/03/14
جناب محترم، این موزه شخصی بوده و خواهد بود، خواهشمندم ثبت به مصادره ننمائید.







































جناب محترم خواهشمندم ،با یک نوشتار سطحی،بزرگترین موزه خصوصی کشور را بخشش و مصادره ننمائید.


- احسان، 2011/06/07
عالی بود. من هم در سفری که جند وقت پیش به ایران داشتم، به این موزه رفتم و از دیدن این گنجینه ارزشمند لذت بردم.
ممنون از کار خوبتون در تهیه این گزارش
- شکوفه شادابی، 2011/05/12
نبی عزیز گزارشت مثل همیشه عالی بود و البته روز به روزهم بهتر می شه.
چقدر خوبه که این افراد از این میراث پاسداری می کنن و چقدر عالیه که کسی مثل نبی می ره و گزارش ازشون می گیره و جاودانه می کنه این کار ها رو


- اکبرحاجبی فرد، 2011/05/04
با سلام و خسته نباشید. واقعاً عالیه. دستتون درد نکند.
- یک کاربر، 2011/05/02
با سپاس از یک ایرانی وطندوست. شاد و پیروز باشید.
- روحی، 2011/04/29
عالی بود...سفری در تاریخ به همین شیرینی..مرسی نبی جان
- یک کاربرjamshid، 2011/04/29
زحمات و ارزش کار شما کم نظیر است. پیروز باشید.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.