در خیابانهای کیش که راه بروی، چشم بادامی زیاد میبینی. آنها یا چینیهای مقیم جزیره هستند یا اهالی آسیای جنوبشرقی که برای تمدید ویزاهایشان مجبورند برای مدتی از کشورهایی مانند امارات خارج شوند و از آنجا که ورود خارجیها به مناطق آزاد ایران به داشتن ویزا نیازی ندارد، برای مدتی مهمان جزیره کیش میشوند.
اما حساب چینیها با آسیاییهای جنوبشرقی که از وضع مالی مناسبی برخوردار نیستند و اغلب کارگر هستند، جداست. چینیها برای کار به جزیره میآیند اما نه کارگری. آنها معمولا در فروشگاههایی که به "شهر چین" معروف است، کار میکنند. فروشگاههایی که یک کارفرمای چینی آن را از یک ایرانی اجاره میکند و در آن به صورت مستقیم و بدون واسطه اجناس کشورش را میفروشد و حتی ممکن است کارمند ایرانی نیز داشته باشد.
مغازههای چینی در پاساژهای کیش زیاد است هرچند که تعدادشان نسبت به چند سال پیش کمتر شده است. فروشندگان چینی معمولا در یک قرارداد دو ساله به جزیره کیش میآیند و در فروشگاههای "شهر چین" مشغول کار میشوند. آنها در این مدت مجبورند فارسی یاد بگیرند چرا که اغلب خریداران ایرانی انگلیسی نمیدانند و خودشان هم مهارتی در دانستن این زبان ندارند پس بهترین راه یادگیری زبان فارسی است که حتی وقتی به کشورشان بر میگردند به دردشان میخورد چرا که به دلیل تجارت زیاد ایران و چین، میتوانند به عنوان مترجم در شرکتهایی استخدام شوند که با ایران مراوده تجاری دارند.
برای گفتگو با یکی از این چینیها که فارسی میداند، تلاش زیادی کردم و اگر "اسماعیل" همکار ایرانیشان نبود شاید هرگز نمیتوانستم یکی از آنها را راضی کنم که با من صحبت کند. "یانگ شو"، دختر ۲۰ ساله صندوقدار، تقریبا از بقیه کمتر فارسی میداند، چرا که مانند فروشندهها ارتباط مستقیم با مشتریها ندارد تا دانستن بیشتر فارسی به دردش بخورد اما او کسی بود که پس از اصرار اسماعیل راضی به صحبت شد.
ابتدا فکر کردم به دلیل محدودیتهای رسانه ای که در چین وجود دارد، آنها از گفتگو با یک رسانه در ایران میهراسند، اما دلیل این بی علاقگی به گفتگو با یک خبرنگار ایرانی این نبود. آنها میترسیدند تا مبادا انتشار این گفتگو برایشان مشکلی در جزیره به وجود آورد، مبادا کسی دستشان بیندازد و یا اینکه سبب ناراحتی مشتریهایشان شوند.
یانگ شو هم مانند بقیه همکارانش از بودن در ایران لذت نمیبرد. او دوست داشت زودتر به چین برگردد. هرچند وقتی از او پرسیدم که نظرت راجع به ایران چیست به زیباییهای جزیره اشاره کرد، دلش حرف دیگری داشت. او از مشتریهای ایرانی دلگیر بود. آنهایی که به هر بهانه با او جدل میکردند و گاه او را کتک میزدند، حتی وقتی اسماعیل میخواست این مشکلات را بگوید، او اجازه نمیداد.
مشتریهایی که شاید میپندارند پرشدن بازار ایران از اجناس بیکیفیت چینی تقصیر چینیهایی است که به کیش آمدهاند و نزدیکترین دسترسی برای مقابله با این انحصار را برخورد نادرست با این چینیها میدانند. در حالی که به نظر من آنها افرادی آرام ، بیادعا و مهربانند و مانند همه ساکنان کشورهای دیگر بیتقصیر در سیاستهای کلان کشورهایشان. در ضمن این نکته را هم باید از یاد نبرد که در چین هم کالاهای بسیار گران و با کیفیت بسیار بالا تولید میشود که بازارهای کالاهای لوکس را در همه جا گرفته، هم کالاهای مناسب، و هم کالاهای ارزان و با کیفیت پایین.