اگر از یک بلندی، یزد را تماشا کنید؛ شاید با من هم عقیده شوید که بادگیرها به پیانوهایی عمود بر بامها میمانند و آن وقت تصور کنید، اگر گذر یک باد کویری به این شهر افتاد، در این مشبکهایی که خطشان تا افق میرسد؛ چطور زوزه و زمزمهاش، بدل به یک موسیقی باشکوه میشود.
محمد کریم پیرنیا، معمار و پژوهشگر یزدی، در رسالهاش، بادگیرها را به شُشهای یک شهر کویری تشبیه کرده است. در معماری سنتی ایران، بارزترین روش مدیریت جریان و دمای هوا در ساختمانها، بادگیر است که بر بام خانهها یا آب انبارها بنا میشده است.
به این ترتیب، از جایی که مشرف به اتاق بادگیر است؛ با خشت، تنورهاش را با مقطع مستطیل میچیدند، تا به بلندی مورد نظر برسد. سپس بالای این تنورهها چهار دیواره را در دو چوب به شکل ضربدری میگذاشتند. جهتهای رو به باد را به شکل مشبک عمودی تیغه و دیگر جهات را، دیوار میکشیدند.
زمان و مکان ساخت نخستین بادگیرها چندان مشخص نیست. اما به روایت سفرنامه نویسان قرون میانی، بیشترین بادگیرها در مناطق یزد، طبس و گناباد دیده شده و آن را به نامهای واتفر، بادهنج، باتخان، خیشود، خیشخان، خیشور، ماسوره و هواکپ خواندهاند.
قدیمیترین بادگیرهای باقیمانده مربوط به آغاز دوره صفوی در ایران است. امروزه نواحی کویری، حاشیه کویر و سراسر حاشیه خلیجفارس، پرتراکم ترین مناطق بادگیردار هستند.
بادگیرها در جهت بادهای غالب هر منطقه، به سه شکل عمده ساخته میشدند. بادگیر اردکانی، سادهترین شیوه بادگیرهاست و تنها رو به باد شمال دریچه باز داشته و از جهات دیگر بسته بودهاست. به همین خاطر، این بادگیر شکننده بوده. پس، ضلع جنوبی آن را نیمه هلال میساختهاند، تا در صورت وزش باد از جهات دیگر، در برخورد با این هلالی از سرعت و تیزی باد کاسته شود.
بادگیر کرمانی، بر بام خانههای متوسط رو به پایین بنا میشده. از آن رو که بادگیرهای کرمانی دو طرفه هستند، بادگیر دوقلو هم خوانده میشوند. این بادگیرها، کمی دقیق تر از بادگیرهای اردکانی عمل میکنند؛ چرا که به دلیل دو سویه بودن، فشار باد به یک جهت موجب تخلیه سریع هوای گرم و آلوده طرف دیگر میشود.
اما سبک یزدی، غایت معماری بادگیرهاست که گاه سه جهتی و بیشتر چهارسویه است. به طور معمول درون کانالهای آن، با تیغههایی از آجر، چوب یا گچ به چند قسمت تقسیم میشود. بیشتر، زیر کانال بادگیر حوضی میساختهاند که هوای خشک پر از غبار، پس از برخورد با آب، مرطوب و تصفیه شود.
اتاق زیر بادگیر را، حوضخانه میگفتهاند که حوضی هشت ضلعی در آن قرار داشته و آب قنات از آن میگذشته. برای حوضخانه، درهای بسیار تعبیه میکردهاند، تا جریان هوا در تمام ساختمان روان باشد. در بناهایی هم که امکان کشیدن آب قنات به سطح وجود نداشته، راه بادگیرها را تا زیرزمین ادامه میدادهاند.
بلندترین بادگیر را محمدتقی خان یزدی سال ۱۱۶۰ هجری در باغ دولت آباد بنا کرد. محمدتقی خان ابتدا قنات دولت آباد را ساخت و از آب آن باغی و در آن باغ، چند عمارت برپا کرد که بادگیر هشت ضلعی بر عمارت مرکزی ساخته شد.
این بادگیر سی و سه متر و هشتاد سانتی متر بلندی دارد. دهانه فوقانی، هشت سویه و به بلندای یازده متر است و باد از هر سمتی که بوزد به ساختمان هدایت میشود. در این بادگیر، جریان هوا پس از ورود به داخل ساختمان از روی یک حوض سنگی کوچک و فواره عبور میکند و سپس از آنجا به دیگر اتاقها هدایت میشود.
پیرنیا، معماری سنتی ایران را مبتنی بر چهار اصل میداند. مردمواری، یعنی در تناسبات مردمی کار کردن. گریز از بیهودگی که معماران قدیم کاری بیهوده در ساختمانها نمیکردهاند و حتا زیبایی هم در خدمت سازه بوده است. خودبسندگی که سعی میکردهاند از مصالح بوم آوردشان استفاده کنند و داشتن مدولهایی که واحد اندازه گیریهای خاصی است. او، بادگیرها را نمونه کاملی از مراعات این چهار اصل میداند.
از اواخر قرن گذشته که محیط زیست با استفاده بیرویه از انرژیهای فسیلی در معرض تهدید جدی قرار گرفت، استفاده از فناوری سازگار با محیط طبیعی و کاربرد انرژیهای پاک، مانند خورشید، باد و آب اهمیت بسیاری یافتند.
در زمینه معماری نیز از این زمان، تلاش برای طراحی ساختمانهای اقلیمی و معماری همساز با اقلیم آغاز شد. امروز، اگر چه تکرار مشابه بادگیرها در سازه، برای تهویه و خنک کردن هوا چندان عملی نیست، اما میتوان از اصول ساخت آن در معماری جدید الگوبرداری کرد.
در گزارش مصور اين صفحه "دکتر پیروز حناچی"، متخصص مرمت شهری درباره معماری بادگیر، تاریخچه و جایگاه امروزش توضیحاتی داده و "رحیمه رحیمی" از نوادگان محمدتقی خان یزدی، از سالهایی سخن میگوید که هنوز خانههای یزد با بادگیر خنک میشدند.
* انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین.