در ایران مریم زندی را بیشتر با کتاب "چهرهها" میشناسند. مجموعهای ۴ جلدی که هنوز به پایان نرسیده و عکاسی جلد پنجم آن در حال انجام است. این مجموعه شامل عکاسی از چهرههای برجسته ادبی، نقاشان، چهرههای سینما و تئاتر است. جلد پنجم به چهرههای موسیقی تعلق دارد که هنوز عکاسی آن در آتلیه به پایان نرسیده است.
شاید چهرهها در نگاه برخی یک عکاسی ساده از زندگی هنرمندان ایرانی باشد اما این مجموعه سخنی فراتر از این دارد. به واقع چهرهها با آن تصاویر سیاه و سفید درک و برداشت تازهای از بزرگان ادب و هنر میدهد که شاید در عکسهایی که تا کنون از آنها دیدهایم، حس شدنی نبود.
صدای شاتر دوربین مریم زندی در چهرهها تنها نویدبخش ثبت لحظهای از زندگی این هنرمندان نیست. او برخورد نزدیکی میان هنر و هنرمند ایجاد میکند. وقتی به عکسهای او نگاه میکنید گویی کشف تازهای از این شخصیتهای مهم فرهنگی بدست میآورید: مثلا شاملو را میبینید از پشت پنجره، یا وقتی روی صندلی نشسته، یا ساعدی را که خودش را روی مبلی رها کرده و پایش را دراز کرده، یا گلشیری را که گوشهای نشسته و سیگاراش را به دست گرفته، و بزرگ علوی را که گویی در یک آن چیزی را فهمیده و یا سیمین دانشور که نگاهی سراسر از معنا در چشمانش دارد.
و به همین گونه چهرهایی دیگر: احمد آرام، آرام روی تابی نشسته است؛ پرویز ناتل خانلری را جای خوبی گذاشته، همانجایی که شاید همه او را همانجا دیدهاند؛ میان کتابخانه و کتابهایش. پروین دولتآبادی چهره محزونی دارد و مهدی اخوان ثالت، با آن نگاه پر معنایش، چشم از بیننده بر نمیدارد. به نظر میرسد به مهدی سحابی گفته است: «این طرف لطفا» و از هانیبال الخاص وقتی شور نقاشی گرفته است، عکس میگیرد. اینها تعاریف مریم زندی از هنرمندان ایران است. هر عکس میتواند اندیشه بیافریند و هنر مریم زندی در کتاب چهرهها همین است.
چهرههای سینمایی اما بیشتر این رویکرد مریم زندی را نشان میدهد. او هنرمندان را به آتلیهاش میآورد و از آنها در شرایطی یکسان عکاسی میکند. نور از سمت چپ (از سمت راست بیننده) به روی هنرمند تابانده شده و هنرمندان برای بازتابی که معرف خودشان است، تلاش میکنند. این موضوع و این ایده نشان میدهد که عکسهای مریم زندی، و فرمی که آگاهانه برای عکاسی انتخاب کرده، و به آن واقف است و معتقد است، بازتابی فراتر از شناختهای ما از شخصیت این نخبگان ارائه میکند.
البته کارهای مریم زندی تنها به پرترهها یا عکسهای خبری انقلاب ۵۷ محدود نمیشود. زندی علاقه زیادی به تجربههای مختلف در حوزه عکاسی دارد. در کتاب «آبی با خط قرمز»، دیگر نشانی از مریم زندی با عکاسی سیاه و سفید از حوادث خبری و پرترهها نیست. او نگاه دقیقتری به جزئیترین جزئیات زندگی انداخته است. از کاغذهای باطله چاپگر گرفته تا مرگ ماهیها و رنگهایی از طبیعت و خطهایی که مزارع و دشتها به وجود آوردهاند، برای او جذابند و عکاسیشان کرده است.
در کتاب «عکاشی»، او به همراه "ابراهیم حقیقی" دست به ابتکاری تازه میزند؛ نقاشی روی عکسهای چهرههایش که در نهایت نام عکاشی را روی آن میگذارند.
مریم زندی هرچند تحصیل کرده رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران است اما همواره در ایران به عنوان عکاسی مشهور شناخته شده است. البته باید گفت که او هرگز از سیاست دور نبوده و با جریانات سیاسی جامعهاش هم رشد کرده است. آخرین حرکت سیاسی او نپذیرفتن نشان درجه یک هنری از سوی سید محمد حسینی، وزیر ارشاد دولت احمدینژاد است. این حرکت او شاید درهای بسته بیشتری برایش به ارمغان داشت اما او پا بر رویه سیاسی و نگاه خود به جامعه نگذاشت.
آنچه میبینید، گزارشی ویدئویی از مریم زندی و آثاراش است. این گزارش به بهانه انتشار تازهترین اثر او «انقلاب ۵۷» ساخته شده است.