فرحزاد محلهای در شمالغربی تهران سالیان سال میزبان مردمانی است که برای رهایی از دغدغههای شهر و حضور در محیطی آرام و آزاد به آنجا میروند. این محله پر از قهوهخانهها و رستوران سنتی است و برعکس بقیه مناطق تفریحی شمال تهران مثل دربند و درکه نه کوهی دارد و نه طبیعت چندان بکری. از بزرگراه یادگار به خیابان فرحزاد که میرسیم با تابلوهای رنگارنگ رستورانها و کافهها، مغازههای قلیان فروشی و بساط دستفروشان کنار خیابان روبرو میشویم.
در جلوی هر رستورانی جوانانی مهمانان را به داخل فرا میخوانند و مشغول راهنمایی ماشینها برای پارک هستند. اکثر شبها خیابان فرحزاد پر از ماشینهای جوانان و خانوادههایی هست که برای گذراندن وقت به آنجا میروند و به همین علت همیشه ترافیک این منطقه سنگین و پررفت و آمد است.
بیشتر کافهها و رستورانهای سنتی تهران از روزگاران قدیم به دلیل آب و هوای خوب، قرارداشتن در مسیر کوهنوردان و زیارتگاههای مختلف در دامنه کوههای البرز واقع شدهاند. شهرداری تهران برای ساماندهی و گسترش این مکانها اقدامی انجام نمیدهد بلکه همیشه محدودیتهایی را برای آنها ایجاد میکند. با اعلام ممنوعیت استعمال قلیان در رستوران و قهوهخانهها، شهرداری تهران هر روزه برای نظارت به این مکانها سرکشی میکند و در صورت تخلف برخورد قانونی خواهد کرد. از اقدامات دولتی تنها میتوان به گسترش فضاهای سبز این مناطق مثل تبدیل دره فرحزاد به بوستان نهج البلاغه اشاره کرد که قبل از آن پاتوق معتادین تهرانی بود.
حاج اکبر از رستوراندارهای قدیمی فرحزاد میگوید: "فرحزاد از سالیان دور به دلیل قرارداشتن در مسیر امامزاده داوود پذیرای زوار و مسافران بوده است. در آن زمان تعداد رستورانها کم و به جای اکثر رستورانهای فعلی باغ گردو و توت بود که هنوز بعضی از درختان آن باقی مانده است. به خاطر همین درختها و آب و هوای خوش، اینجا به فرحزاد معروف شده است. بسیاری با به دست آوردن برخی از باغها و تخریب آنها به ساختن کافه و رستوران پرداختند که تا میدان فرحزاد ادامه دارند. در واقع بافت سنتی ده از میدان شروع میشود که تنها ساکنین در آنجا رفت و آمد میکنند. غذای رستورانها کباب، جوجه، دیزی و جگر است و از غذاهای فوری و امروزی خبری نیست."
در میان خیابان به داخل یکی از کافههای مدرن میروم. مشتریان دخترها و پسرهای جوانی هستند که تقریبا همدیگر را میشناسند. هر چند دقیقه جای خود را عوض میکنند و مشغول کشیدن قلیان و یا بازی تخته نرد و ورق هستند. دود قلیان تقریبا فضای کافه را پر کرده و هر از چندگاهی صدای قهقهه و خنده بلند میشود. موسیقی هم بخش جدایی ناپذیر رستوران است. این طور مکانها نسبت به شهر آزادترند و از محدودیت کمتری بخوردارند. یکی از مشتریان که خودش به همین دلیل به فرحزاد آمده میگوید که پسر و دخترهای جوان از فرحزاد خاطره دارند چون جایی است که میشود آزادانه و بدون محدودیت دور هم نشست.
در رستورانهای سنتی فضا متفاوت است. با ورود به آنها تختهای چوبی، گلدانها و درختان سبز میبینیم و صدای دلنشین آب را میشنویم. معمولا زوجهای جوان در طول روز و خانوادهها برای صرف غذا این نوع رستورانها را انتخاب میکنند. قهوهخانههای قدیمیتر هم بیشتر پاتوق پیرمردها یا پسران جوانی است که ساعتهای بیشتری را پای قلیان در آنجا میگذرانند. در جلوی آنها منقلهای کباب قرار دارد که بوی دودشان همیشه در فضای خیابان میپیچد. این قهوهخانه به علت قیمت پایینتر با رستورانهای شیک و مدرن رقابت میکنند.
مغازههای قلیانفروشی با قلیانهای متنوع در شکل و اندازههای مختلف، و دستفروشهای کنار خیابان فضای بین رستورانها را پر کردهاند. بساطهای کنار خیابان هم پر است از خوردنیهای متنوع متناسب با فصل از باقالی داغ و لبو قرمز گرفته تا لواشک و آلوچه و مغز گردو.
نزدیکهای ساعت دوازده شب کم کم رستورانها و کافهها بسته میشوند. شلوغی و هیاهوی خیابان فرحزاد هم تمام میشود تا فردا صبح که دوباره جوانان و خانوادههایی برای آرامش و گذراندن وقت به خوشی آنجا را انتخاب میکنند.
در گزارش تصویری این صفحه شما را به دیدن فرحزاد و حال و هوای رستورانها و قهوهخانههای آن دعوت میکنیم.