زنان جاودانه عاشق
شوكا صحرائى
"یک سالی است که داستان زنان عاشق زندگی مرا درگیر خود کرده. شاید این بار مجسمه هایم از همیشه به خودم نزدیکترند و آشنا تر. داستان این زنان را دنبال خواهم کرد تا شاید جاودانگی آنها را تجربه کنم."
"زنان بی نام و نشانی را خواهم یافت و داستان آنها را جاودانه خواهم کرد. زنانی که شجاعت عاشق بودن را دارند. زنانی که رنگ دارند گذر زمان رنگ آبی آسمان را بر سینه تپنده آنها منعکس کرده. زخم هایی بر دل آنها بر زیبایی آنها افزوده. میخواهم در فضای آنها باشم و از زخمی شدن نترسم. با آنها جاودانه شوم و آبی آسمان را بر قلب عاشقم احساس کنم."
اين ها حرف هاى یاسمین سینایی در باره مجموعه اى از مجسمه هايش است که اكنون با عنوان "عاشقانه" در تهران به نمایش گذاشته شده.
او در سال ۱۳۴۸ در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد. مادرش گزیلا وارگا سینایی، نقاش، و پدرش خسرو سینایی، كارگردان سينما، است.
ياسمين تحصیلات اش را در رشته گرافیک دنبال کرد اما خیلی زود به شاخه ی دیگری از هنر دلبسته شد. به مجسمه سازى. البته مجسمه سازی نه با سنگ، چوب، یا فلز بلکه با پاپیه ماشه. تکنیکی که در آن ابزار كار خمیر کاغذ و چسب است.
از او میپرسم چه طور به مجسمه سازی رو آوردی؟ میگوید: "كاملاً اتفاقی. سال ها قبل کلیسای آلمانی ها در تهران سفارش ساخت تعدادی مجسمه های کوچک از شخصیت های مذهبی را به من داد و من با استفاده از تکنیک پاپیه ماشه (خمیر کاغذ) آن مجسمه ها را ساختم و سال بعد در همان کلیسا مجسمه هایم به نمایش درآمدند و این شروعی بود بر مجسمه سازى من."
در مورد شخصیت ها و موضوع نمایشگاه هایش میگوید: "همیشه زنان و سرنوشت اجتماعی آنها برایم مهم و جذاب بوده؛ به همین دلیل سعی کرده ام بیشتردر کارهایم به این موضوع بپردازم. اوج آن، سال ها پیش، نمایشگاهی تحت عنوان فرشته های سیاه بود که مضمون آن زنانی بودند که بال پرواز داشتند اما فراموش کرده بودند بال پرواز دارند و به نوعی در اسارت بودند."
"و یا بعدها نمایشگاه سایه ها که در آن زنان خاکستری و سایه واری را به نمایش گذاشتم که خود را با زینت آلات و جواهرات آراسته بودند و در حقیقت انتقاد من به زنان اجتماع مان بود که چرا خاکستری اند وبا توسل به این ظواهر میخواهند سایه نباشند اما در نهایت سایه میمانند."
زنان عاشق
زنان عاشق نام مجموعه جدید یاسمین سینایی است. او در رابطه با این مجموعه میگوید: "به دنبال زنان عاشق تاریخ به راه افتادم. آنها را در کتاب ها جستم، داستان آنها را از دیگران پرسیدم و از زبان دوست و غریبه شنیدم. داستان این زنان مرا با خود برد، رابعه را فهمیدم و شیرین را تحسین کردم در اشعار عاشقانه به دنبال تصاویر زیبا گشتم."
"زنان عاشق گمنام بسیاری را نیز یافتم. زنان عاشق را دنبال کردم و رد آنها را در میان اساطیر خدایان باستان پیدا کردم. زنانی را یافتم که جانشان را در راه عشق گذاشتند و عاشقانی که جان دیگران را در راه عشق گرفتند."
"آبسال سوخت و زلیخا طرد شد. اوفلیا غرق شد و پاکی او با گل های سپید یکسان شد.آفرودیت عشق به آدونیس را هر بار با شکفتن گلی سرخ رنگ به یادمان آورد."
"در سفرم به دنبال زنان عاشق، زنان عاشق مشهور زیادی را شناختم و داستان زنان بی نام و نشان بیشتری را یافتم . حاصل این سفر نه تصویر زیبا بود نه کلام، نه شکل بود و نه رنگ، نه شعر بود و نه داستان . آنچه برایم باقی ماند تنها یک احساس بود. تنها عشق بود."
مجموعه زنان عاشق نه با این عنوان بلکه با نام " عاشقانه" از تاریخ ۲۵ مرداد تا ۲ شهریور در فرهنگسرای نیاوران به نمایش گذاشته شده است.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید