میگویند شادروان کریم امامی از موافقان "حق مؤلف" در ایران و نجف دریابندری از مخالفان اجرای آن در کشور بودهاست. این جملهای است که دکتر شفیعیشکیب، مدیر کل فرهنگی آسیا و اقیانوسیۀ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یکی دو سال پیش در نشستی در بارۀ وضعیت حقوق مؤلف در ایران به زبان آورد.
کریم امامی، چند سال پیش در گفتگویی با روزنامۀ ایران، در بارۀ پیوستن ایران به قانون "حق مؤلف" گفته بود: "من عقیده دارم ایران باید به میثاق جهانی کپیرایت بپیوندد. این کار با این که برای ناشران در کوتاهمدت مسئله ایجاد میکند، ولی در درازمدت وضعیت نشر ما را بهتر خواهد کرد... در حال حاضر، ما را در دنیا به عنوان سارق آثار نویسندگان میشناسند."
واقعیت این است که تا امروز بحث رعایت "حق مؤلف" در ایران به هیچ سرانجامی نرسیدهاست. هیچ کدام از طرفین موافق و مخالف تا الان نتوانستهاند طرف دیگر را راضی به پذیرش کنند. حتا با توجه به سمینارهای چپ و راستی که یا در داخل کشور برگزار میکنند یا برای شرکت در آنها خارج از کشور کفش و کلاه میکنند. سالی نیست که جشنوارۀ کتاب برگزار شود و دستکم یک نشست با این موضوع برگزار نشود.
جالب این جاست که بعضی از شرکتهای پخش فیلمهای غربی در ایران، که نسخۀ سانسورشدۀ این فیلمها را دوبله و در شهر توزیع میکنند، پشت جلد فیلمهای خود نوشتهاند که هرگونه انتشار غیرمجاز این فیلمها پیگرد قانونی دارد. به نظر میرسد در ایران "حق کپیکننده" بر "حق مؤلف" برحقتر است.
مسئله این است که ناشران خارجی هم، به این دلیل که ایران هنوز عضویت در قانون جهانی "حق مؤلف" را نپذیرفته، در برخورد با ترجمه و انتشار آثار ایرانی برای جلب موافقت نویسنده به خودشان زحمتی نمیدهند و بهانهشان هم این است که با کشوری که این قانون را قبول ندارد، چهطور میشود وارد مذاکره شد. از جملۀ نویسندگانی که آثارش در آمریکا ترجمه شده، مرحوم هوشنگ گلشیری است که ظاهراً ناشر آمریکایی برای پرداخت حقوق نشر کتابهای این نویسنده هیچ اقدامی نکردهاست. وقتی بهمن فرمانآرا، که عضو هیئت مدیره و از اعضای هیئت امنای بنیاد گلشیری است، در نامهای به این ناشر حق مؤلف شادروان گلشیری را یادآوری میکند، ناشر در جواب میگوید که در واقع، این وظیفۀ بنیاد گلشیری است که آثار این نویسنده را ترجمه کند و حالا این کار را ما برایشان انجام دادهایم.
فریده خلعتبری، مدیر انتشارات شباویز، هم در مورد برخورد با ناشران خارجی برای ترجمه و انتشار آثار ایرانی میگوید: "ناشر خارجی باید قانع شود که با کتاب درخور توجه و شایستهای روبهرو است و در آن صورت کپیرایت کتاب را میگیرد و ترجمه میکند و توزیع بینالمللی کتاب به دست او میافتد. به این ترتیب، نام ایران در بازارهای جهانی شنیده میشود و مخاطبان با نام نویسندۀ ایرانی آشنا میشوند. اما نباید فراموش کرد که این راه، سخت و هزینهبر است."
اما در این میان هستند کسانی که منتظر نماندهاند تا نمایندهها شور کنند، مجلس چشمانداز اقتصادی آن را بالا و پایین کند و در نهایت تصمیم بگیرد. آنها تصمیم اخلاقی و عاقلانۀ اقتصادی خود را گرفتهاند و با شرکای جهانی خود وارد عمل شدهاند. تعدادی از این کسان ناشران هستند.
نشر افق چند سالی است که به دنبال خرید "حق مؤلف" کتابهایی است که یا مترجمان به این ناشر پیشنهاد میدهند یا ناشر آنها را به مترجمهایش پیشنهاد میکند. بدین ترتیب، نشر افق با ناشران، نمایندۀ نویسندگان یا حتا مستقیماً با نویسندۀ کتاب مکاتبه میکند و پیشنهاد خود را برای خرید حق مؤلف اعلام میکند.
از جمله نویسندگانی که نشر افق در طول یک سال گذشته برای چاپ آثارش در ایران به توافق رسیده، پل استر، نویسندۀ آمریکایی است. ناگفته نماند که انتشارات افق پیش از این بسیاری از کتابهای این نویسنده را چاپ کرده بود، اما در حال حاضر این انتشارات حقوق کلیۀ آثار او را برای چاپ در ایران، ظاهراً با نرخی بسیار پایینتر از رقم جهانی آن، خریداری کردهاست. هرچند این اقدام نشر افق مانع از این نمیشود که ناشران و مترجمان دیگری سراغ ترجمه و انتشار آثار این نویسنده بروند.
بدین گونه، برای نخستین بار قرار است آخرین کتاب این نویسندۀ محبوب ایرانیها همزمان با چاپش در آمریکا در ایران هم منتشر شود. تازهترین رمان استر، "سانست پارک"، قرار است نوامبر سال ۲۰۱۰ در آمریکا منتشر شود. مهسا ملکمرزبان، که پیش از این رمان "سفر در اتاق تحرير" این نویسنده را ترجمه کرده، مشغول ترجمۀ "سانست پارک" است.
اکنون ایرانیها هم میتوانند به لطف آقای استر در عرصۀ کتاب چیزی برای پز دادن به باقی جهان داشته باشند؛ همانطور که فرانسویها، که داعیۀ کشفِ پل استر را دارند، برای چندتا از کتابهای استر به باقی جهان و از جمله آمریکاییها پز دادهاند: بعضی از رمانهای استر، پیش از این که در جای دیگری از جهان چاپ شوند، در این کشور چاپ شدهاند.
در واقع، استر با پذیرش چاپ همزمان اثرش در ایران و قبولِ پرداخت ناچیز حق چاپ آثارش گویا به خوانندگان وفادار آثارش در ایران به گونهای ادای دین کرده است. تقریباً کاری از این نویسنده نمانده که به فارسی ترجمه نشده باشد. تمام آثار این نویسنده، اعم از رمان و غیر رمان، توسط مترجمها و ناشرهای مختلف به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست.
تا این لحظه، فقط یک رمان (آقای ورتیگو) از این نویسنده باقی مانده که به نظر میرسد نشر افق بهزودی برای ترجمهاش آستین بالا بزند. ناگفته نماند که ترجمۀ خجسته کیهان از یکی از رمانهای این نویسنده به نام "موسیقی شانس" در آخرین دورۀ جایزۀ "روزی روزگاری" برندۀ تندیس بهترین رمان ترجمهشده در سال ۱۳۸۷شد. دبیر این جشنواره از پل استر دعوت کرد که برای دریافت این تندیس به ایران سفر کند که به علت لغو برگزاری مراسم این جایزه سفر استر هم به زمان دیگری موکول شد و استر هم در پیامی به دبیر این جشنواره مراتب تشکر خود را اعلام کرد.
ببینید، یک "حق مؤلف" ساده چه کارها که نمیکند.