۱۹ ژانویه ۲۰۱۲ - ۲۹ دی ۱۳۹۰
علی فاضلی
سالها قبل وقتی سیل مهاجرت بر اثر جنگ از افغانستان به ایران آغاز شد به همه افغانها به یک چشم نگاه میشد. آوارگان افغان نامی بود که بسیاری میگفتند و بعدها که طرح سرشماری این عده آغاز شد بر روی کارتهای مهاجرها نیز همین نام نقش بست "آوارگان افغان".
امروز بعد از قریب سی سال دیگر این واژه فراموش شده است، حالا اصطلاح مهاجر افغان باب شده و البته به همه افغان ها به یک چشم نگاه نمیشود. افغانها در ایران به دو دسته تقسیم شدهاند، قانونی و غیرقانونی.
افغانهای غیرقانونی آنهایی هستند که هیچگونه مدارک شناسایی ندارند. آمار آخرین سرشماریها نشان میدهد که تعداد این گروه دو برابر قانونیهاست. در میان همین گروه دستهای همراه خانوادههایشان هستند و به اصطلاح متاهل و قسمتی بزرگتر را کسانی تشکیل میدهند که مجردند و صرفا برای پیدا کردن کار به ایران آمدهاند.
برای مجردها هیچ چیز به اندازه کار اهمیت ندارد. یک سرپناه موقت حتا در محل کار برای آن ها کافی است. متاهلها مشکلات بسیار بیشتری دارند از اجاره منزل تا پیدا کردن کاری که از خانواده دور نباشد تا وضعیت سلامت خانواده و مخارج و البته تحصیل فرزندها. ممکن است بشود کارومنزل پیدا کرد، سوار اتوبوس شد و بیمار که شد به درمانگاهها رفت، اما نمیشود بدون هیچ مدرک شناسایی بچهها را در مدرسه دولتی ثبت نام کرد.
جامعه مهاجرها به یکباره با معضل بزرگی روبه رو شد. تعداد زیادی کودک در سن مدرسه میرفتند تا تبدیل به کودکان بیسواد کار شوند که خود معضل دیگری درست میکرد. از طرفی گفته میشد بار مالی تحصیل افغانهای قانونی هم به دولت فشار میآورد چه رسد به غیر قانونیها.
در نهایت مشکل را خود افغانها حل کردند. گروههایی از تحصیل کردههای افغان دیپلم و غیر دیپلمهها دست به تاسیس مدارس خودگردان زدند و با استفاده از تجربیاتی که در طی سالها تدریس در همین مدارس به دست آوردند تلاش کردند تا کودکان افغان از درس و مدرسه بازنمانند.
شرایط غیر استاندارد از نظر مکان و سطح تحصیل چیزیست که در این مدارس اجتنابناپذیر است. مدارس خودگردان عده زیادی از کودکان را از بیسوادی نجات داد حتا شماری را هم به دانشگاهها و سطوح بالای تحصیلی رساند.
بعدها دولت خبر از جمعآوری این گونه مدارس داد و با غیرقانونی خواندن این مکانهای آموزشی اقدام به برچیدن آنها کرد.
گروههای حقوق بشری دولت را متهم کردند که با عدم پذیرش کودکان در مدارس دولتی کنوانسیون حقوق کودکان را که ایران از امضاء کنندگان آن است نقض کرده است. بر اساس این کنوانسیون " کشورهای عضو اقدامات لازم را به عمل خواهند آورد تا تضمین شود کودکی که متقاضی پناهندگی است یا طبق قوانین و مقررات بینالمللی داخلی پناهنده محسوب میشود، اعم از اینکه همراه والدین خود یا شخص دیگری باشد یا همراه نداشته باشد، از حمایت مناسب و مساعدت بشردوستانه در برخورداری از حقوق مندرج قابل اعمال در این پیماننامه و در سایر اسناد بینالمللی مربوط به حقوق بشر یا بشر دوستانه که کشورهای عضو به آنها ملحق شدهاند، بهره مند خواهد شد". گروهی دیگر گفتند ایران از کودکان برای فشار آوردن به بازگشت افغانها به کشورشان استفاده ابزاری می کند.
در این میان گهگاه مطبوعات از زبان مسئولان آموزشی این سو و آن سو نقل کردند "وجود کودکان افغان در مدارس دولتی باعث انتقال خرده فرهنگها و عادات بد میان کودکان ایرانی می شود."
مدارس یا به قول افغانها مکاتب خودگردان جمعآوری شد. اما در سالهای اخیر این سو و آن سو شماری از این گونه مدارس به صورت ناپیدا و زیرزمینی کارشان را همچنان دنبال می کنند. آقای احمد علوینژاد مدیر یکی از این مدارس در مشهد میگوید "دولت از وجود آنها با اطلاع است و دورادور با آنها مدارا می کند. همین حالا تعدادی حدود ۱۸۰ مدرسه به این صورت در کل ایران مشغول به کارند."
نگرانی اصلی آقای علوی اما چیز دیگری است. چیزی که او از آن به عنوان فاجعه یاد میکند. چند ده هزار کودک افغان وجود دارند که حتا به اینگونه مدارس هم هرگز پایشان باز نشده است. او معتقد است که فرصت تحصیل را هیچکس نمیتواند از آدم بگیرد جز والدین. او از خانوادهها درخواست میکند کودکانشان را به مدرسه بفرستند.
سال تحصیلی ۸۹-۹۰ سال خوبی به لحاظ تحصیل برای افغانها است. زیرا پس از مدتها افغانهای غیر قانونی، طبق آخرین سرشماری انجام گرفته توانستند با گرفتن مدارک موقت، فرزندانشان را در مدارس دولتی به همراه هزینهای بین پنجاه تا صد دلار ثبت نام کنند. این امر تاحدی شرایط تحصیل را آسان تر کرده است.
در گزارش مصور این صفحه به یک مدرسه یا مکتب غیر رسمی افغانی میرویم که در شهرکی افغان نشین در حومه مشهد است.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب