نمایشگاه "ایرانگردی بر روی اسکناس" در زمانهای که ارزش پول ایران از هر وقت دیگر فروتر افتاده (گویا فقط از پول چند کشور باارزشتر است)، اگر به صورت جدی دیده شود، دریغآمیز و اگر به صورت شوخی دیده شود، طنزآلود است. این نمایشگاهی است که مفهوم اجتماعی آن از مفهوم هنری آن کم نمیآورد. هرچند در نهایت این نگاه هنرمند است که میتواند "اسکناس، این مظهر مصرف و مبادله را به اثر هنری" تبدیل کند.
ورای دید هنرمندانه که متوجه نقش روی اسکناس است، توجه به اسکناس از یک نگاه دیگر نیز جالب است. پول، یک ارزش جدانشدنی از زندگی بشر است. در هر دوره و از سوی هر نسلی که تحقیر شود، سرانجام پاسخ تلخ آن بر سر آن نسل ظاهر خواهد شد، چنانکه بر سر نسل ما ظاهر شده و پول ما را به یکی از بیارزشترین پولهای جهان بدل کردهاست. اسکناسهای دوتومانی و دهتومانی و بیستتومانی نمایشگاه که دیگر از رواج افتادهاند، به یادمان میآورد که روزی روزگاری اسکناس دوتومانی را میشد عیدی داد؛ با دهتومانی میشد در کافۀ آقا رضا سهیلا شام و تا خرخره عرق خورد؛ و با یک بیستتومانی در جیب میشد در خیابان شاهآباد، راستۀ کتابفروشیها قدم زد و یک جلد کلیات سعدی با جلد زرکوب، با حروف چینی عالی و چاپ خوب (نه مانند امروز افست و رنگپریده) از انتشارات جاویدان خرید که امروز به بیست هزار تومان نمیفروشند. اینها چیزهایی است که به سن هنرمند ما (متولد ۱۳۴۷، شیراز) قد نمیدهد، اما او با حس هنرمندانهاش به آنها پی بردهاست.
برای دریافت تاریخچۀ اسکناس اما قدری دورتر باید رفت. کلمۀ اسکناس را ما فارسیزبانان از زبان روسی گرفتیم که در زمان قاجارها مناسبات بیش از حد با ایران داشتند. روسها خود واژۀ اسکناس را با تغییراتی از فرانسه گرفته بودند. فرانسویها از زمان انقلاب کبیر اسکناس را انتشار دادند. در ایران اسکناس به وسیلۀ بانک شاهی و توسط انگلیسیها به جریان افتاد که شروع انتشار آن در دوران جدید است. دوران جدید برای آن که پیشترها در زمان مغولان چاپ اسکناس در ایران از طریق چینیها میرفت رواج یابد، اما مثل هر چیز نو، مردم ایران چندان در برابر آن مقاومت به خرج دادند که حکم رواج آن لغو شد. آن وقتها کاغذ هنوز نمیتوانست جای طلا و نقره را بگیرد.
از همین جا پیداست که قدمت اسکناس به معنای پول کاغذی با قدمت پول برابر نیست. پول از زمانهای بسیار دور و نزدیک هزار سال پیش از میلاد مسیح در جهان رایج شد. پول به مفهوم واحد ارزش و وسیلۀ پرداخت و مبادلۀ کالا نخست به صورت ماهی خشکشده، صدف و نمک رواج یافت، اما بعدها پول فلزی جای آنها را گرفت. همچنان که پول فلزی سرانجام جای خود را به طلا و نقره داد که فلزات سختتری بودند. در دورانهای جدید بود که اسکناس (پول کاغذی) جای طلا و نقره را پر کرد.
رواج اسکناس به این معنی بود که به ارزش مقدار اسکناس در جریان، طلا در خزانۀ مملکت موجود است. اما طولی نکشید که یکی از اقتصاددانان (گویا مارکس) استدلال کرد که طلا پشتوانۀ پول کشور نیست، بلکه این کار و تولید است که پشتوانۀ واقعی پول هر مملکت است. از آن زمان چاپ کردن اسکناس، حساب و کتاب خود را از دست داد و پارهای دولتها هر قدر توانستند، اسکناس چاپ کردند و به دست ملت دادند. تازه رواج پول الکترونیکی به صورت کارتهای اعتباری حتا همان آشفتگیهای چاپ اسکناس بیپشتوانه را هم برهم زد. چرا که کارت اعتباری حمل و نقل پول را بیدردسر، بیواهمه و مطمئن میکرد. با وجود این، هنوز خرید و فروش پول به صورت اسکناس مهمترین یا پولسازترین شغل عالم است و تمام بانکها و صرافیهای دنیا به این کار مشغولند.
اسکناسهای بهنام کامرانی در نگارستان "آن" ( آن به همان معنی که حافظ به کار میبرد؛ بندۀ طلعت آن باش که آنی دارد) صرفأ بازسازی نقش و نگار روی اسکناس نیست، بلکه اسکناسها هر یک بر اساس تصویری که در روی خود دارند با تخیل هنرمند درهم میآمیزند. اسکناسی که بر روی خود نقش بارگاه حافظ را دارد، هنرمند را به یاد موسیقی میاندازد؛ بنابر این یک جا تصویر کوچکی از درویش خان به آن میافزاید که با ساز خود بر چهارپایهای نشستهاست و مینوازد. جای دیگر یک دسته نوازنده را به جای درویشخان مینشاند. تصویر اسکناسی که پالایشگاه نفت آبادان را بر خود دارد، مردی را سوار بر شتر به یاد او میآورد و تصویر تخت جمشید بر پشت اسکناس، شیر و پهلوانی را که سوار بر شیر است و بازوهای آهنین دارد.
بدین ترتیب، در کارهای آقای کامرانی چاپ و نقاشی یا واقعیت و تخیل درهم آمیختهاند و معنی ایرانگردی بر روی اسکناس از همینجا میآید. در مجموع میتوان گفت، او سعی کردهاست چنان با ظرافت تصورات خود را در نقش اسکناسها بگنجاند که به تصویر کلی لطمهای وارد نیاید یا کمتر به چشم بیاید.
نکتۀ آخر آنکه در زمانی که از همه چیز ارزشزدایی شده، بهنام کامرانی سعی کردهاست از اسکناس، این وسیلۀ مصرف، بیشتر اثر هنری بسازد که به شکلی مفهوم معنوی دادن به آن است. شاید هم او میداند که با همۀ سرزنشهایی که متوجه مصرف زیاد است، آدمی به وسیلۀ همین مصرف است که از غار به در آمده و پا به افلاک گذاشتهاست.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
ممنون از قلم خوب نویسنده گزارش.