بهار فصل گل است و واژه گل ورد زبان همه. کمتر کسی را میتوان یافت که این روزها در وصفت بهار و گل و طبیعت نقل قولی به خاطر نداشته باشد و نکته و لطیفهای بر زبان نیاورد و در تبریک نوروزی ننویسد. گلفروشیها هم از معدود مغازههاییاند که بیتفاوت از کنارشان نمیگذریم و دیدنشان بخصوص هم شادیآور است و هم نوید بهار در خود دارد.
رفتن به گلفروشی و تلاش برای انتخاب گل به نبردی میانجامد میان حس بینایی و بویایی و زیباشناسی شما. حال اگر شما به جای رفتن به مغازه گلفروشی به بازار گل سری بزنید میتوانید حدس بزنید که این حس چندین برابر میشود. چون خرمن خرمن گل میبینید و دامن دامن شادی و رهایی از محدودهها و دیوارکشیها شما را به دنیایی از زیباییها میبرد. اگر این تجربه در آستانه نوروز هم باشد که چه بهتر.
آنها که با پرورش و آمادهسازی و فروش گل سر و کار دارند باید سحرخیز باشند. اگر میتوانید، در آستانه نوروز سری بزنید به یکی از بازارهای گل تا به تجربهای دست یابید که فراموشنشدنی است. من در تهران به "بازار گل محلاتی" در شرق تهران رفتم، مکانی که از ساعت ۴:۳۰ بامداد کار روزانهاش را آغاز میکند و در ساعت ۱۱ صبح تعطیل میشود.
گلها و گیاهان خانگی، باغچهای و تزیینی که اغلب در گلخانهها یا مزارع گل ِ بزرگ و کوچک در شهرهای اطراف تهران پرورش پیدا میکنند در مسیری که برای رسیدن به دست مشتری باید طی کنند، ابتدا به این بازار گل انتقال داده میشوند. وظیفه این حمل و نقل را وانتها یا کامیونتهای کوچکی بر عهده دارند که در محوطه ورودی بازار گل پارک کردهاند. اما این جا فقط بازار گل نیست چون در کنار این بازار گلخانه و زمینهای پرورش گیاهان باغچهای و گلهای نوروزی را هم می توانید ببینید.
اینجا همه چیز پر از طراوت و نشاط است و رنگهای زیبا و عطر و بوی گلها و غنچهها، هر بازدیدکنندهای را به قدم زدن و نفس عمیق کشیدن در بین گلها ترغیب میکنند. با اینکه این بازار برای عمدهفروشی است و مغازهدارها مشتری اصلی آن هستند اما تعدادی از مردم نیز که اینجا را میشناسند هر از گاهی برای خرید گل به بازار محلاتی سر میزنند. نه تنها گل در این جا ارزان است بلکه گلهایی که دراین بازار میبینید چنان با طراوت و تازهاند که میارزد آدم خواب شیرین بامدادی را بر خود حرام کند تا این گلها را ببیند.
جنب و جوش این بازار در این ساعات اولیه بامدادی هم خود دیدنی است. چرخ دستیها به همت کارگران جوان که لباس زرد رنگ به تن دارند گلدانهای خریداری شده توسط مردم را که در جعبه، گلدان یا روزنامه پیچیده شدهاند به ماشینها منتقل میکنند.
بعضی که برای جشنها و مراسم خاص به گلهای بیشتر نیاز دارند گل را مستقیماً از اینمحل میخرند. عدهای به منظور با طراوت کردن منزل و تعویض گلدانهای قدیمی به اینجا سر میزنند. این روزها تقریباً همه مردم برای استقبال از نوروز به خریداری آمدهاند و بیشتر گلهایی مانند سنبل، لاله و سینره را برای کنار سفره هفتسین می خرند. عدهای هم علاوه بر اینها گلهایی مانند بنفشه، پامچال و همیشه بهار را میخرند که در جعبههای کوچک، برای کاشته شدن در باغچههای خانهها آماده شدهاند.
وقتی دلیل این کار را از مردم بپرسی همهشان یک نظر دارند، گلها را میبریم تا آمدن بهار را در خانههایمان جشن بگیریم. با قراردادن گلها در فضای خانه یا روی سفره هفتسین، طراوت و تازگی را در منزل خود مهمان کنیم و با کاشتن آنها در باغچه منزل، این تازگی و زیبایی را به فضای بیرونی خانه نیز منتقل کنیم.
آقای حسینی٬ از دستاندرکاران بازار گل، موهایی سفید دارد و با حوصله و شمرده برای ما صحبت میکند و میگوید که ۴۰ سال است در صنف گلفروشان فعالیت میکند و از شهر زیبای محلات که یکی از قطبهای اصلی پرورش گل در ایران است میآید. آقای حسینی میگوید اگر به منزل دوست یا خویشاوندی بروید که تغییراتی را در فضای منزل ایجاد کرده است یکی از نخستین چیزهایی که به چشم شما میآید گلهای زیبایی است که او در گلدان بلوری گذاشته و بهخصوص اگر خانم باشید، حتماً از او درباره گلها میپرسید و آنها را بو میکنید.
و اما گلهایی که به گلفروشیها میروند تازه سفرشان را از بازار گل به سمت گلفروشیها آغاز میکنند. گلها یا در جعبه مقوایی که دهانههایش بلند است قرار داده میشوند، یا دور هر گلدان به طور جداگانه با قیفی از کاغذ روزنامه پوشانده شده و یا در پلاستیک دستهبندی شدهاند. گلها پس از اینکه به گلفروشیهای سطح شهر رسیدند اندکی هم پاکسازی میشوند. گلهای به اصطلاح "زده دار" جدا میشوند و سالمها و غنچهها در ظرفهای پرآب قرار میگیرند. گلدانهای سنبل و سینره هم به اضافه سبزههای نوروزی در جلوی مغازه ردیف میشوند و آماده فروش هستند.
مردم در آخرین روزهای سال کهنه، زمانیکه ماهی قرمز و سمنو و سنجد خریداری میکنند یکی از این گلدانها را به بغل میزنند و به منزل میبرند. همه سینرههای پُر گل با رنگهای صورتی، سرخابی، سفید و بنفش، منتظر لحظه تحویلِ سال میمانند تا اهالی خانه با دیدنشان لبخند بزنند و باور کنند که دیگر، بهار آمده است.
هنگام خروج از بازار گل با خودم فکر میکنم اگر عُمر خیام در روزگار ما زندگی میکرد شاید میگفت: من در عجبم ز گلفروشان کاین قوم/ به زان چه فروشند چه خواهند خرید.
در گزارش تصویری این صفحه شما را به زیبایی و عطر و بوی گلهای بازار گل محلاتی تهران دعوت میکنیم.