عراق، کشوری که هشت سال درگیر جنگ با ایران بود، از بزرگترین میراثداران فرهنگ و تمدن ایران است. در زمانهایی طولانی از دوران اشکانیان (سده سوم پیش از میلاد تا سده سوم میلادی) و ساسانیان (سده سوم تا هفتم میلادی)، پایتخت ایران در عراق قرار داشت. این دو سلسله با امپراتوری روم در کشمکش بودند و ترجیح میدادند که برای حفظ امنیت مرزها، پایتخت خود را به مرز مشترک با رومیان نزدیک کنند. در این دوران، عراق به عنوان سرزمینی که پشت به تمدنهای بینالنهرین داده بود، تنوع فرهنگی و زبانی جالبی را به نمایش میگذاشت و میزبان شاخههای گوناگونی از نژاد سامی بود، اما استیلای ایرانیان بر این منطقه موجب شده بود که فرهنگ آریایی نیز حضور چشمگیری در آنجا داشته باشد.
با سقوط امپراتوری ساسانی به دست اعراب مسلمان در سده هفتم میلادی، سرزمین پهناور ایران زیر سلطه خلفای مستقر در مدینه و کوفه و دمشق و بغداد قرار گرفت، اما از دامنه نفوذ فرهنگ ایرانی در عراق کاسته نشد و حتا در دوره آلبویه (سده دهم و یازدهم میلادی) ایرانیان موفق شدند که استیلای سیاسی خویش بر عراق را اعاده کنند و خلافت عباسی بغداد را برای حدود صد سال دست نشانده خود سازند.
در سدههای بعد، یعنی از زمانی که اکثریت مردم ایران به مذهب شیعه دوازده امامی گرویدند، نفوذ سیاسی و فرهنگی ایران در عراق، صبغه مذهبی پیدا کرد؛ زیرا شش تن از امامان شیعه در عراق به خاک سپرده شدهاند و از همین روست که بزرگترین و دیرپاترین حوزه علمیه شیعیان، در شهر نجف پا گرفته است. در سده شانزدهم تا هیجدهم میلادی، دولت صفویه، عراق را بخشی از قلمرو سیاسی خود میدانست و بارها برای تسلط بر شهرهای مختلف عراق با دولت عثمانی درگیر شد. هرچند که در فرجام کار، برتری نظامی امپراتوری عثمانی، تسلط آن دولت بر عراق را تثبیت کرد اما نتوانست از نفوذ فرهنگی ایران در این سرزمین جلوگیری کند.
پیوستگی فرهنگی ایران و عراق تا دوران قاجار ادامه پیدا کرد و در رویدادهایی مانند جنبش تحریم تنباکو و نهضت مشروطیت، آثار سیاسی خود را نمودار ساخت. در پایان این دوره، یعنی پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، عراق به عنوان کشوری مستقل متولد شد. این رویداد میتوانست نویدبخش دوران تازه و سازندهای از روابط دو کشور باشد اما کودتای حزب بعث و قدرت یابی صدام حسین این چشم انداز را تیره و تار ساخت و با یورش عراق به خاک ایران، تلخترین دوره تاریخ دو کشور را رقم زد.
در این زمان، حزب بعث میکوشید تا میراث فرهنگی ایران در عراق را نابود یا تحریف کند. بدینسان آثار سترگی چون ایوان کسرا مورد بیمهری قرار گرفتند و برخی آثار دیگر - مانند شهر اشکانی هترا- به عنوان میراث هلنی معرفی شدند. بعثیها از دوران اشکانی به عنوان دوران هلنیستیک و از دوران ساسانی به عنوان دوران پیش از اسلام نام میبردند تا حضور هزاران ساله ایرانیان در عراق را نادیده بگیرند.
چنین مینماید که امروزه این سیاست به شکل آشکارتر و مخربتری از سوی گروههای سلفی- تروریستی پیگرفته میشود. اینان نه فقط از هدم آثار ایرانیان – یا به تعبیر خودشان عجمان و مجوسان– سخن میگویند، بلکه تشیع را نیز مذهبی عمدتا ایرانی تلقی میکنند و تخریب بقاع امامان شیعه را تکلیف دینی خود برمیشمارند.
متأسفانه سلطه دهشت افکنان سلفی بر شمال عراق، ایشان را تا حد زیادی به این هدف نزدیک ساخته است و در تازهترین اقدام، موفق شدهاند که شهر باستانی هترا (حضر) در جنوب موصل را تخریب کنند. این شهر یکی از باشکوهترین شهرهای دوران اشکانی با نمودهایی از شهر ایرانی است که نمونه آن درون مرزهای سیاسی ایران به هیچ روی یافت نمیشود.
گزارش ویدئویی این صفحه به معرفی هترا و پیوستگی آن با تاریخ و تمدن ایران اختصاص دارد.