در خیابان روستاولی که در مرکز شهر تفلیس است به آرایش خیابانها برای میلاد مسیح نگاه میکردم. در برابر پارلمان دیدم که کارگران دارند درخت کاج میلاد مسیح را میآرایند. به پشت سرم که نگاه کردم چشمم به پرده بزرگی روی دیوار روبرو افتاد که در گوشهای از آن نقاشی ایرانی به سبک دوران قاجار جلوه میکرد. در آن جا بود که متوجه شدم این عمارت موزه ملی گرجستان است که نمایشگاهی از آثار شرقی و نقاشیهای ایرانی برگزار کرده است. وارد موزه شدم و دریافتم که در هریک از طبقات این موزه میتوان آثاری دید که به نحوی با ایران پیوند دارند.
در طبقه زیرین آثاری باستانی از کشورهای گوناگون منطقه و نیز از خود گرجستان بود که پیوسته با ایران و روم و یونان باستان در پیوند بوده است. آثار باستانی فراوانی مثل النگوها، دستبندها و سینهریزها و ظروف و ابزارهای دیگر در ویترینها چیده شده بود با نورپردازی زیبا و چشمگیر. چند اثر هم از دوره هخامنشی در ویترینها دیده میشد.
از راهروها به طبقه بالا رفتم. در یک سو نمایشگاهی بود با عنوان دوران اشغال شوروی که عکس بزرگی از استالین در آن بود همراه با تصویرها و فیلمهای دلخراش از سرکوبها و قتلها و ویرانیها. در سوی دیگر نمایشگاهی از ایران و چین و مصر باستان. بخش ایران بزرگتر از سایر بخشها به نظر میآمد بویژه که نقاشیهای بزرگ قاجاری از پادشاهان و درباریان و مردان و زنانی در آن بود که برخیشان را در جای دیگر من ندیده بودم. در این موزه و نیز موزه هنرهای زیبای تفلیس هزاران سند و کتاب و اثر هنری و باستانی در پیوند با ایران موجود است. در بخش ورودی شرق عکسی هم از حضور محمدرضا شاه هنگام افتتاح موزه هنرهای شرقی بردیوار بود.
از آغامحمد خان که تفلیس را به آتش کشید و بالطبع کسی در تفلیس از او به نیکی یاد نمیکند تصویری ندیدم. اما از کریم خان زند، فتحعلی شاه، محمد شاه، عباس میرزا، ناصرالدین شاه و مظفرالدین میرزا هنگام ولیعهدیاش نقاشیهایی در نمایشگاه و یا در کاتالوگ بود.
تصویر رنگ و روغن و نه چندان روشن کریمخان زند در قطع ۲۴ در ۱۶ سانتیمتر بود که اثر هنرمندی بود به نام "محمد باقر" از شیراز که در قرن ۱۸میلادی کشیده شده بود. از پادشاهان تصویر محمدشاه از همه بزرگتر بود. چند تصویر از ناصرالدین شاه جوان و نیز از عباس میرزای بسیار جوان نیز بود. یکی دیگر از تصاویری که بسیار تاریخی جلوه میکرد و نشان از آمدن دوربین به ایران داشت به دوران محمد شاه ربط داشت که شیوه نشستن روبروی دوربین را که تازه به ایران رسیده بود را نشان میداد. در کاتالوگ ویژه نقاشیای بود از ولیعهد ۱۴ ساله مظفرالدین میرزا که برایش نظم سستی هم سروده شده بود: