کسراییان: راز عکاس شدن
نصرالله کسراییان بی شک از برترین هایی است که عکاسی ایران به خود دیده است. سرش در کار خودش است و به خبرسازی علاقه ای ندارد.
شماره و نشانی اش را از سامانه اینترنتی اش یافتم. ترس غریبی از تماس با او داشتم. ترجیح دادم به او ایمیل بزنم؛ درخواست محتاطانۀ یک مصاحبه و یک شماره تماس. همانطور که انتظار داشتم هیچ خبری نشد.
چند روزی گذشت. به بهانه رونمایی آخرین کتابش "گذار" به نمایشگاهش در گالری ماه مهر رفتم. رو در رو شدن با او را همچنان عقب می انداختم. گفتم اول عکس های نمایشگاه را ببینم.
عکس ها در نگاه اول بسیار ساده به نظر می آمد. هیچ چیز عجیب و غریبی در کار نبود. همه سیاه و سفید، نه لزوما سوژه ها مهم بودند، نه زاویه دوربین عجیب و متفاوت بود، نه چیدمان پشت صحنه عکس، خاص بود. اما هرکدام از تصاویر به نحوی مو را به بدنم راست می کرد.
بالاخره او را دیدم. یکه خوردم. آنقدر ساده پوشیده بود و بی غل و غش با همه بازدیدکنندگان می گفت و می خندید که ترسم از برخورد با وی همانجا فروریخت.
جلو رفتم، خودم را معرفی کردم و ماجرای ایمیل را بازگو کردم. خندید و گفت: دخترجان من اصلا از اینترنت و ایمیل و این جور چیزها سر در نمی آورم. آن سایت را هم با اصرار دخترهایم، یکی از دوستان راه اندازی کرد. این شماره دفترم؛ زنگ بزن با هم صحبت می کنیم.
زنگ زدم و درخواست مجدد مصاحبه و ضبط صدا. قبل از اینکه توضیح بدهم گفت خانم من یک چیزی را از اول روشن کنم. من اصلا مصاحبه نمی کنم.
دو روز قبل به سفارش یکی از دوستان نزدیکم با یک خبرنگاری مصاحبه کردم و الان حاضرم ۴۰۰ هزار تومان بدهم تا آن مصاحبه چاپ نشود! گفتم فقط ۱۵ دقیقه وقت می خواهم که یکی از نمونه کارهایمان را نشانتان بدهم و بعد هر چه شما فرمودید. گفت نیم ساعت دیگر اینجا باش.
به گرمی ما را پذیرفت. مهربان تر و راحت تر از آنچه می اندیشیدم، بود. بسیار رک، شفاف و بی ادعا. وارد که شدیم سالنی بود پر از تابلوهای عکس و یک تابلوی نقاشی که خودش در دوران زندان کشیده بود.
میز نور و بخشی از آرشیو نگاتیوهایش انتهای سالن بود. روی میزش آنقدر کتاب و مجله بود که به زور جا برای لیوانهای چای پیدا شد. هر جا هم که خالی بود یا جعبه سیگار بود یا زیرسیگاری.
نوبت نشان دادن کارها رسید. گزارشی که برای یادبود خانم الهه، خواننده، درست کرده بودیم را دید، چیزی نگفت فقط سر تکان داد. گفت دیگر چه دارید. کار آقای کسمایی – پدر دوبلاژ ایران را گذاشتیم و وقتی تمام شد فقط گفت ببینم شما در ایران تحصیل کردید؟
زندگی نامه کسراییان
کسراییان سال ۱۳۲۳ شمسی در خرم آباد لرستان به دنیا آمد. بعد از اتمام دوران دبیرستان برای گذراندن دوره سربازی و با اندیشه تغییر دادن دنیای اطرافش به تهران آمد. او رشته حقوق سیاسی را در دانشکده حقوق تهران دنبال کرد.
از همان موقع به عکاسی علاقه مند بود، اما سال دوم دانشگاه زمانی که با یک عکاس فرانسوی آشنا شد، تکنیک ها و ایده های جدیدی به ذهنش خطور کرد. سفرهای زیادی با هم رفتند و بعد از رفتن او بود که کسراییان عکاسی را به معنای خاص کلمه شروع کرد.
در مدت چهار سالی که (۱۳۵۳-۱۳۵۰) به جرم سیاسی، در زندان بود، مطالعات زیادی در زمینه عکاسی و هنر انجام داد. در همان موقع بود که کتاب "تکنیک عکاسی" نوشتۀ آندریاس فی نینگر را ترجمه کرد. کتابی که به عنوان یکی از معروفترین کتاب های مرجع عکاسی، بیش از پنجاه هزار نسخه از آن تابه حال به فروش رسیده است.
بعد از سپری کردن دوران زندان، به صورت جدی عکاسی و سفر را با نگرش "مردم شناسی فرهنگی" آغاز کرد. حاصل کار حدود ۳۰ عنوان کتاب است که در بسیاری از آنها همسرش، زیبا عرشی، به عنوان مردم شناس، متنی جامع بدان افزوده است.
کتاب "سرزمین ما ایران" یکی از موفق ترین کتاب های کسراییان است که بلافاصله بعد از جنگ ایران و عراق منتشر شد. خودش مى گويد: "برخلاف کتاب های دیگر که سعی کردیم در آن با مردم رو راست باشیم – یعنی نه بگوییم اینجا بهشت برین است و نه جهنم- در این کتاب به دلایل شرایط حساس زمانی، ترجیح دادیم کمی مثبت تر نگاه کنیم. چون معتقدم که مردم ما در آن زمان باور نداشتند که با وجود این همه خسارت، در جنگ پیروز شده ایم. مگر اینکه پیروزی را در از دست ندادن تکه ای از خاک بیانگاریم."
"کتاب سرزمین ما ایران در واقع فهرست مصور بقیه آثاری است که ما بعدها جداگانه منتشر کردیم. هدف اصلی مان هم این بود که دست کم پایه ای را بنا کنیم که بعد از این دیگر کسی جرات نکند پایین تر از این کار چاپ کند، اما هنوز منتظریم که کارهای بهتر از آن را ببینیم."
کسراییان در صفحه اول وب سایت خود به زبان انگلیسی آورده است: "بیش از آنکه به استعداد و هوشمندی معتقد باشم، به کار سخت و پشتکار ایمان دارم و برای عکاس شدن راهی جز این نمی شناسم. شاید کسی بتواند در مدت زمان کوتاه به شهرت و ثروت دست یابد (که برای خیلی از مردم این هدف است) اما برای خلق یک اثر هنری ماندگار تنها راه، سخت کار کردن است."
کتابهای کسراییان
زندگی(۱۹۸۱)، از کودکی(۱۹۸۴)، سرزمین ما ایران(۱۹۹۰)، ترکمن های ایران(۱۹۹۱)، دمــاوند(۱۹۹۲)، اصفهان(۱۹۹۲)، عشایر ایران(۱۹۹۳)،تخت جمشید(۱۹۹۳)، کردهای ایران(۱۹۹۳)، تهران(۱۹۹۴)، شمال(۱۹۹۵)، جنوب(۱۹۹۷)، طبیعت ایران، یادداشت ها -کشتی، کویر، در و پنجره-(۱۹۹۹)، بلوچستان(۲۰۰۲)، معماری ایران(۲۰۰۳)، ماسوله(۲۰۰۱)، ابیانه(۲۰۰۱)، درنگ(۲۰۰۵)، برکناره(۲۰۰۵)، گذار(۲۰۰۷) و ترجمۀ کتاب "تکنیک عکاسی" نوشتۀ آندریاس فی نینگ
Endless Journey (1988), An Experience (1988), The nomadic peoples of
آخرين كتاب كسرائيان "باورها و آئين هاى سرزمين ما" امسال منتشر خواهد شد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید
Mr. Kassrayan you need to talk and you need to support your ideas. Not just sit home and do nothing. By the way in your report you make him so untouchable. That is not an approachable artist. Thanks
به خاطر یک عمر ایمانش .
نادر
بازم از این بیوگرافی ها پست کنید.
وجودتان دلگرمي بزرگيست.
besiyar mujez va taamol barngiz bood.
کار قشنگی بود و امیدوارم که شاهد گزارش های بیشتری از این سان باشیم.
کدخدازاده
با كارهاي آقاي كسراييان سال هاست كه آشنام با عكس هاي زيباشون . مرسي
-Saeid
این حرف شما اهانت بزرگی به جناب کسرائیان و همین طور به خواننده های این سطور است.
اگر ذهن درست ياري کند فکرکنم نام شما را دربسياري از سايت هاي معتبر به فراواني ديده باشم.
گزارش خوبي بود ،
اما فکر ميکنم کمي اگر به خودتان زحمت ميداديد ، سفيديهاي کنارهي عکس ها را که اسکن کرديد راحداقل در فتوشاپ اصلاح ميکرديد.
به نظرم اين گزارش را خيلي زيبا تر ميتوانستيد بسازيد.
mamnun az zahamatetun
site shoma aliyeh man har ruz 2 bar site ro chek mikonam bazam mamnun