در مورد هنرمندان اهمیتی ندارد که بگوییم در چه سالی و کجا متولد شده و کدام مدارس انگلیس یا فرانسه را گذراندهاند. هنرمند را باید از روی هنرش داوری کرد. اکنون که سخن بر سر پرییوش گنجی است، بهتر است از مهمترین نکته آغاز کنیم. نکتۀ مهم این است که آهستهآهسته هنرمندی در بین ما پا به عرصه نهاده که همقد شاعران ما ایستادهاست. نقاشیهای او در فشردگی و زیبایی با شعر پهلو میزند. البته، با این تفاوت که در شعر فارسی، همواره یأس و امید بنا بر شرایط زمانه جایگاه خود را عوض میکنند، اما در کار پرییوش گنجی، امید همواره بر یأس پیروز است.
همانگونه که در شعر ایرانی بسیاری از مفاهیم، نه به دلیل ممیزی، که به دلیل اندیشههای لایهبهلایه پنهان است و تنها خوانندۀ آشنا به متنها و اندیشههای ایرانی میتواند آنها را به تمامی دریابد، در نقاشیهای پرییوش گنجی نیز لایهبهلایه بودن نقشها و نقاشیها، نشانۀ اندیشههای لایهبهلایهای است که در فکر ایرانی پوشیده و پنهان است.
میدانیم که هیچ متنی یا هیچ اثر هنری در خلاء پدید نمیآید و همواره با متنها و آثار دیگر به ویژه در سطح زبان مادری – به ویژه در سطح تاریخی آن - و در روزگار ما در سطح جهانی در ارتباط است. نقاشیهای پرییوش گنجی نیز برای درک و دریافت بهتر به شناخت لایههای متعدد فکر ایرانی نیازمند است. همچنان که او از شناخت نقاشیهای دورۀ صفوی آغاز کرده و تا گذراندن دورههای یک مکتب ژاپنی پیش رفتهاست.
در آثار او امید همواره زنده است. این زنده بودن امید را نخست باید در دیدگاه خود نقاش جستجو کرد که همواره به آینده خوشبین است و در تابلوهایش نیز انعکاس مییابد. از جمله در نوری که از درون تاریکی رنگهای متعدد برهم سوار شدهاش سر بر میآورد. نور و روشنایی همواره در اندیشۀ ایرانی نشانۀ امید به آینده بودهاست. تابلوهای گنجی، از جمله گلهایی که نقاشی کرده، چندان تیره است که باید به آن نوری بتابانی تا تصویر، اندکی خود را بنمایاند. اما در مقابل همان تاریکی که میایستی، روشنایی را در آن باز مییابی.
علاوه بر این، امید را در پنجرههای او نیز میتوان دید. پنجره اساساً به معنای روشن بودن افق و آینده است. پنجرههایی که از حدود ده سال پیش در کار او پدیدار شدهاند، به نظر میرسد نشانۀ دیگری از امیدی باشند که او در خیال خود میپرورد. خود او به سادگی تمام گفتهاست که "پنجره یک دریچه است؛ دریچهای که کودکی، درخت، کوه، باران و... در آن هست. پنجرهها هیچ وقت تمام نمیشوند. پنجره همیشه هست....".
چنان میگوید "پنجرهها هیچ وقت تمام نمیشوند" که انگار میگوید امید هیچ وقت تمام نمیشود، و چنان میگوید "پنجره همیشه هست" که انگار میخواهد بگوید امید همیشه هست. دست کم این که میتوان امید را به جای پنجره در حرفهای او گذاشت، بی آن که مفهومش آسیب ببیند.
مفهوم این امید را به آرزوپروری نباید تعبیر کرد. "در بیشتر خبرها از حذف و نابودی دهها و صدها انسان سخن میگویند". این است که وقتی در بارۀ پنجرههایش حرف میزند، نشان میدهد که حواسش جفت است و میداند که ما در جهان تیرهای زندگی میکنیم که آدمی مفهومش را از دست داده، اما آدمیت هنوز رخت برنبستهاست. چنین است که غیبت آدمها از تابلوهایش را نه غیبت انسان، که غیبت جهانی میداند که آدمیت را نمیبیند. "این پنجرهها میتوانند بازتاب جهانی باشند که نمیخواهد انسانها را ببیند".
در واقع او هوادار حضور آدمیت آدمی در تمامی عرصههای زندگی است و از غیبت انسان در این صحنهها در رنج است. برای همین است که توضیح میدهد در تابلوهای من انسانها حذف نشدهاند. "فیزیک انسان در این تابلوها نیست، ولی خودش هست".
اعتراض به حضور نداشتن آدمیت در کارهای گنجی سابقه دارد. در دورهای از کارهایش، شروع به نقاشی از زنان بیچهره کرد و نیز زنانی که در تابلوها به مخاطب پشت کرده بودند. نقاش از بیمهری نسبت به زنان چنان برآشفته بود که زنان تابلوهایش با عالم و آدم و از جمله با مخاطب قهر کرده بودند. "حذف زنان از عرصۀ زندگی مرا میرنجاند. از این دوره به بعد خود به خود زن در تابلوهای من قهر کرد؛ زن از مرد قهر نکرد، زن از شرایط پیش رویش قهر کرد". این سخنان و آن تابلوها نشانگر آن است که زخمی که زنان در درون خود از شرایط زمانۀ ما دارند، چنان به ژرفا رفتهاست که از نالهها و بریدگیهای بیرون معلوم نیست و جامعۀ ما اگر میخواهد با دنیای کنونی، معاصر شود، باید بهطور جدی به فکر التیام بخشیدن آنها باشد.
آنان که خانم گنجی را میشناسند، میدانند که او هنرمندی است که بیشتر از آنکه ذهنیتش را با زبانش بیان کند، با انگشتانش بیان میکند. او با انگشتانش میاندیشد و انگشتانش قادر به بیان چیزهایی هستند که هر زبانی از گفتنشان عاجز است. این انگشتان با ظرافتهای خود به متعالی کردن هنر ایرانی میاندیشند. تعالی هنر کار سهل و سادهای نیست.
نگارخانۀ ماه مهر تهران در این روزها میزبان نمایشگاهی از آثار نقاشی پرییوش گنجی است. گزارش مصور این صفحه را شوکا صحرایی تهیه کردهاست.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.
movaffaq bashin, montazere karhaye ba'ditun hastam