امیر همایون خرم از بزرگان موسیقی ایرانی در عصر ما بود. او در سال ۱۳۰۹ در بوشهر به دنیا آمد و در ۲۸ دی ماه ۱۳۹۱ در تهران درگذشت. از او آهنگهای ماندگار بسیاری با صدای خوانندگان طراز اول موسیقی ایرانی به جا مانده است. کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از ترانههای آفریده همایون خرم را زمزمه نکرده باشد و یا نشنیده باشد. ترانههایی مانند غوغای ستارگان با صدای پروین٬ طاقتم ده با صدای مرضیه٬ رسوای زمانه با صدای الهه٬ سرگشته (تو ای پری کجایی) با صدای حسین قوامی و دهها ترانه و آهنگ ماندگار دیگر.
در این صفحه نظر چند تن از اهل هنر و ادب را در ستایس این هنرمند میآوریم و در گزارش تصویری که شوکا صحرایی تهیه کرده است همسر و فرزندان استاد همایون خرم از زندگی و کارهای هنری او میگویند.
داوود گنجهای(نوازنده کمانچه و ویولن):
روزگاری سپری شد و ناگهان حضور پدر معنوی و استاد فرهیخته علم و هنر و تقوی را از دست دادم. افسوس که طبیعت چنین است. فرصتهای زیادی را در کنار هم و در خلوت در فضای بسیار روحانی و خالی از هر فکری در مورد خلقت صحبت میکردیم.
از شیشه بی می، می بی شیشه طلب کن/ حق را ز دل خالی از اندیشه طلب کن
من در محیطی بزرگ شدم که در او عرفان عملی با ذهن آمیخته بود. استاد همایون خرم هرگز در مورد موسیقی و اهمیت آن چنان که مرسوم است صحبت نکرد حتا اگر مطلبی از او در مورد استاد ابوالحسن خان صبا و ردیف میپرسیدم بعد از چند کلمه مختصر در اخلاق و رفتار و کردار او سخن میگفت.
هر چه در ارتباط با این نازنین بگویم باز نمیتوانم حتا اندکی از اندوختههایم از این مرد بزرگ را به زبان بیاورم. ساز وسیلهای بود که او با بیننده با زبان ساز بگوید ولی به من با زبان دیگری میآموخت. هرگز او را بدون مراد ندیدم هر چند خود مراد دیگران بود. چه زیبا و بیریا راه خالق زیباییها را میآموخت.
خرم یک دنیا معرفت و خرمی داشت. سازش بدون ریا پاک و خالص با تکنیک عالی، خالق ملودیهای زیبا که همان تراوشات ذهنی او بود. به هر جهت از نظر علم موسیقی کم نظیر، معلمی شایسته، آهنگسازی سرشار از ذوق، محققی توانا و پدری مهربان و شایسته بود. آثارش همه و همه ماندگار است.
یادش گرامی و روحش شاد
امین الله رشیدی (خواننده و آهنگساز):
حدود ۶۰ سال پیش( ۱۳۳۰-۱۳۳۳) در منزل دوست عزیزم شادروان محمود کریمی نوای دلانگیز و جاننواز ویولن به همراه زخمههای تاری را شنیدم. آقای کریمی آن دو جوان نوازنده را چنین معرفی کرد: دوستان من آقای همایون خرم نوازنده ویولن و آقای البرز نکو پور نوازنده تارت٬ و ادامه داد: ایشان مشغول نوازندگی و تمرین آهنگی هستند که قرار است من فردا آن را در رادیو نیرو هوایی سه نفری اجرا کنیم. آن لحظات به تندی برای من میگذشت. محو تماشا و استماع نوازندگی شیرین و مسحورکننده این دو جوان شده و دل از کف داده بودم.
در همان هفته اول دو آهنگ از ساختههای قبلی خودشان را به نام "گل من" و "غروب عشق" که اشعار آنها را دوست همیشگی ایشان شاعر و ترانهسرای ارجمند آقای تورج نگهبان سروده بودند در اختیار من گذاشتند و در اولین حضور همایون خرم در رادیو به وسیله ارکستر استاد خادم میثاق و با رهبری و ویولننوازی ایشان اجرا شد و به قول معروف حسابی گل کرد.
البته چون آن زمان ( تا سال ۱۳۳۴) هنوز پای ضبط صوت به ایران نرسیده بود و کلیه برنامهها اعم از اخبار و موسیقی به طور زنده به وسیله نخستین ایستگاه رادیویی اجرا و پخش میشد متاسفانه این دو آهنگ و بسیاری از آهنگهای ایشان که در دو- سه سال همکاری با ارکستر خادم میثاق به وسیله این جانب خوانده شده بود در فضا و هواپر کشید و گم شد. البته بعدها تعدادی از آنها در استودیوی خصوصی به نام "شهرزاد" در صفحات گرامافون ۷۸ دور ضبط شد.
من در ۶۰ سال اخیر با چهار نفر از شاگردان زبده و ممتاز استاد ابوالحسن خان صبا از نزدیک آشنا، معاشر، همدم و همآواز بودم که اولین ایشان مهدی خالدی، دومی علی تجویدی، سومی همایون خرم و چهارمی حبیبالله بدیعی بودند. نکته مهم و جالب توجه این است که در میان این چهار عزیز نوازنده و آهنگساز، این گوهرهای ناب و نایاب آن که شیوه و سبک نوازندگیاش بیشتر شبیه به نوازندگی صبا بود همین همایون خرم است.
و اینک در روبروی ما باغ بیبرگی است در زمانهای سرد و افسرده و ملالانگیز با فقدان هنرمندان گرانقدری همچون علی تجویدی، همایون خرم، تورج نگهبان، بیژن ترقی و بسیاری از عزیزان هنرمندی که در سالهای اخیر رو از ما نهان کردهاند و داغی و باری سنگین بر دل ما نهادند.
ارفع اطرایی (پژوهشگر و نوازنده سنتور):
نوای ساز و ترانههای بیاد ماندنی همایون خرم نام ماندگاری از او در تاریخ موسیقی ایران رقم خواهد زد.
فرهاد فخرالدینی (موسیقیدان و رهبر ارکستر):
دوستی من و زندهیاد مهندس همایون خرم از سال ۱۳۴۴ در ارکستر گلها شروع شد. در اولین دیدار او مشغول نوازندگی ویلن در استودیو هشت بود و هنوز ارکستر کارش را شروع نکرده بود. نوازندگان دیگر هم چون او برای گرم کردن دستشان سازهای خود را به دست داشتند و هر یک چیزی مینواختند. من از صدای ساز همایون او را شناختم و با خود گفتم حتما همایون خرم است. در همین لحظه که هر دو ساز به دست داشتیم نگاهمان به هم افتاد، همایون بلافاصله نوازندگیاش را قطع کرده به طرفم آمد و با مهربانی خودش را معرفی کرد. معلوم بود که مرا میشناسد و از سوابق تدریسام در هنرستان موسیقی ملی خبر دارد، من هم ارادت خودم را ابراز کرده و گفتم شما را میشناسم و از آهنگهای زیبایتان لذت میبرم. جالب است که هر دو از همان جلسه اول مهری نسبت به هم احساس کردیم و به زودی این مهر به دوستی خانوادگی تبدیل گردید.
در مدت ۴۷ سال دوستی جز مهر و صفا و صمیمیت از او چیزی ندیدم. او برای من بسیار عزیز بود و از دست دادنش برایم خیلی غمانگیز و دردناک است. زمانی که رهبری ارکستر بزرگ رادیو تلویزین ملی ایران را برعهده داشتم همایون خرم هم سرپرست سازهای ملی رادیو بود. هر روز عصر در رادیو همدیگر را میدیدم. در این دیدارها که بیشتر در باغ سرسبز رادیو( در میدان ارگ) صورت میگرفت با دوستان عزیز دیگرمان زندهیادان جواد معروفی، علی تجویدی، فریدون مشیری، مرتضی حنانه، حبیبالله بدیعی و بسیاری دیگر از دوستان از هر دری سخنی میگفتیم و ایام خوشی را با هم میگذراندیم.
من قبل از انقلاب چند اثر همایون خرم را با ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران رهبری کردم. از آن جمله است قطعه سرگشته (تو ای پری کجایی) که با صدای زیبای هنرمند گرامی حسین قوامی (فاخته ای) اجرا شده است.
بعد از انقلاب دوستی و دیدارهای خانوادگی ما همچنان ادامه داشت و سفرهای خوبی هم باهم داشتیم که یادآوری آنها برایم شیرین و در عین حال دردناک است.
با تشکیل ارکستر موسیقی ملی ایران من از همایون عزیز دعوت کردم که عضویت شورای فنی ارکستر را بپذیرد و او مثل همیشه با روی خوش این دعوت را پذیرفت و من و همکارانم همواره از نظریات ارزشمندش بهرهمند میشدیم. در این دوران هم چند اثر او را با ارکستر موسیقی ملی ایران اجرا کردهام وهمیشه شاهد استقبال پرشور مردم از این آثار بودهام.
رفتی و نمیشوی فراموش
مهدیه الهی قمشه ای٬ شاعر و محقق:
آشنایی من با استاد خرم از سالهای ۶۶/۶۵ در محافل ادبی آغاز شد. ایشان در محافل ادبی گاه و بیگاه حضورداشتند، بیشترین دیدار ما در "چاپخانه رسام عربزاده" بود که ایشان ضمن این که خود هنرمندی صاحبنام بودند انسانی وارسته و عارف و صاحبدل و ضمنا عاشق موسیقی و شعر بودند. در چاپخانه استاد جمعی از استادان دانشگاه میآمدند و همواره تعدادی از هنرمندان هم در جمع حضور داشتند. جلساتی که استاد خرم حضور داشتند حال و هوای دیگری داشت تا این که شبی از استاد تقاضا کردم که به منزل ما تشریففرما شده و ایشان هم با نهایت محبت و مهربانی پذیرفتند. پس از صرف شام به درخواست دوستان قطعهای نواختند و من با شنیدن ساز استاد در همان محفل این شعر را سرودم:
شبی خرّم نوایی دلنشین زد/ به سازش راه عقل و کفر و دین زد
بزد در پرده و آنگه پرده برداشت/ که آتش بر سر شک و یقین زد
حدیث عشق را با ساز بنواخت/ به شیرین نغمه شوری آتشین زد
مگر آن نغمه از گردون گذر کرد/ که ناهیدش صدای آفرین زد
____________________
جدیدآنلاین: بر اساس لغت نامه دهخدا ستایش اسم مصدر از ستاییدن و ستودن است و علاوه بر معنی دعا و ثنا و شکر نعمت، به معنای "نیکویی گفتن" نیز بکار می رود. در فرهنگ سخن نیز ستایش "صفت های خوب کسی را بیان کردن" معنی شده است.
مدرن دنیا را ترک کرد. ولی نکته ای که بی توجهی به آن تاسف باراست، نادیده گرفتن ارزش واهمیت کار شاعرانی است که با سروده های خود این آهنگ ها رابه دل ها وخاطره های مردمی بردند که شعر از زندگی روزمره آنها جدانیست. «تو ای پری کجائی» بدون شعر هوشنگ ابتهاج به دل چند نفر می توانست بنشیند. و همینطور ده ها ترانه دلکش و مرضیه و هایده را که خالدی و بدیعی و تجویدی ساختند وبیشتر از برکت اشعارشان بود که ماندگار شدند.