۱۱ دسامبر ۲۰۱۶ - ۲۱ آذر ۱۳۹۵
بهار نوایی
"پری آزرم معتمدی" معمار است. اما تنها معمار ساختمانهای بلند و کوتاه مسکونی و اداری نیست. تخیل هنریاش در هر جا بنایی میسازد. او هم بر پیکری از واژههای شاعرانه جامهای از رنگ میپوشاند، هم به اجسامی که تنها کاربردی روزمره دارند، سیمایی هنری و ماندگار میدهد: از ابزارهای بازی، مانند بازی مار و پلکان گرفته تا مهرههای شطرنج، صفحه دوزبازی و پازل، شیشه و فلز، همه دستمایهای برای خلق آثار هنری پری آزرم معتمدی اند.
میگوید در کانون همه آثار چهل سال گذشتهاش فرهنگ ایرانی قرار داشته و محرک هنر در ذهن او ایران بوده است؛ باغهای ایرانی، معماری ایرانی، شعر و ادب فارسی و موسیقی ایرانی سالهاست الهام بخش آثار او هستند. خلاقیت این هنرمند که متولد تهران است و امروز ساکن کاناداست، به کوچکترین اجسام اطرافش شکلی نو و مدرن میدهد.
پری آزرم معتمدی پیش از آنکه به کانادا مهاجرت کند در دانشکده هنرهای زیبا در تهران درس معماری خوانده بود، بعدها به لندن رفت و در رشته طراحی شهری تحصیل کرد. در اواسط دهه شصت مهاجرت کرد و در ونکوور کانادا یک دوره جواهرسازی را گذراند. بخش فعال زندگی هنری او هم بعد از مهاجرت به کانادا شروع میشود؛ زمانی که هنوز شعلههای جنگ در ایران زبانه میکشید. در آن زمان او احساس میکرد همه میراث ملی، خاطرههای دوران کودکیش از طبیعت و فرهنگ ایران و آنچه در دانشگاه از هنر و معماری ایرانی آموخته بود در این آتش میسوزد. از آن زمان بود که طبیعت و باغ و معماری و هنر ایرانی ذهن و خیالش را پر کرد و بر بوم نقاشیاش جاری شد. گویی میخواست آنچه از ایران در آتش جنگ میسوخت، در خیال هنری خود نجات دهد. حاصل این دوران تابلوهای نقاشی بیشماری است که به قول او با "یاد و خاطرههای او در باغهای سنتی ایران" و با "الهام از طبیعت ساده و پُررنگ و معماری بینظیر ایرانی" شکل گرفته است؛ مجموعهای که نام "باغها" را برای آن برگزید و در نمایشگاههای متعددی در ایران و امریکای شمالی به نمایش گذاشته شد.
چندی بعد سوغاتی که از سفری به ایران با خود به کانادا آورده بود فعالیتهای هنری او را دگرگون کرد. این سوغات مجموعه اشعار "محمدرضا شفیعی کدکنی" بود که او گزیده آنرا به نام "در آیینه رود" به انگلیسی ترجمه و منتشر کرد و با این کار توانست جایزه پروین اعتصامی را نصیب خود کند.
اما این اشعار پیش از آنکه بخواهند او را بهعنوان مترجمی قابل معرفی کنند، الهام بخش نقاشیهای بعدی او شدند. شصت شعر شفیعی کدکنی در "کارگاه خیال" او تراشیده شدند و با نقاشیهای او جان یافتند. از آن پس، شعر شاعران دیگر چون حافظ و سهراب سپهری هم از راهروهای ذهن آزرم معتمدی گذشتند و بر دیوار نمایشگاههای جهان نقش بستند. او میگوید "دلیل انتخابم از شعرهای شفیعی کدکنی و سهراب سپهری این بوده که در نظرم هردوی آنها نقاش بودهاند؛ سهراب که براستی نقاش بود و شفیعی کدکنی هم با کلمات به صور خیال جان داده است. بهرهگیری از طبیعت برای بیان این همه معنا در اشعار این دو شاعر همیشه برای من بسیار جالب بوده و برای همین خودم را به این اشعار بسیار نزدیک احساس میکنم".
یافتن نگارههای بصری بر اساس پندارهای فلسفی شعر حافظ برایش کار آسانی نبود: "سالها حافظ میخواندم اما اشعار آنرا نمیفهمیدم... همیشه فکر میکردم حافظ مرا به خودش راه نمیدهد و نمیتوانم آن را نقاشی کنم. تا اینکه حدود سه ماه هرروز به امید اینکه بتوانم اشعار حافظ را نقاشی کنم، حافظ خوانی کردم." و به این ترتیب توانست بیست غزل از حافظ را نقاشی کند.
در نقاشیهایش از آبرنگ استفاده میکند چون معتقد است با تکنیک آبرنگ میتوان به صورت لایههای شفاف و روی هم کار کرد و حرفهای زیادی را از زیر لایههای رنگ نشان داد. "وقتی با آبرنگ کار میکنید باید با اتفاقاتی که برروی کاغذ میافتد کنار بیایید. درست مثل زندگی... وقتی رنگ و آب روی کاغذ میآید باید با آن ساخت و با آن کار کرد. این درگیری با آب و رنگ برای من بسیار لذت بخش است".
در کنار این "شعر نگاری"ها، مشغولیت دیگر ذهن این هنرمند، آذین اجسام "کاربردی" بوده است. از وقتی او دوره جواهرسازی را گذراند، نگاهی تازه به اشیاء اطراف خود پیدا کرد. دانش معماری، هنر طراحی، اطلاعاتش از هنر و ابزار تفریحی کهن ایرانی و آموختههایش از هنر جواهرسازی که در دانشگاه ونکوور کانادا توشه کرده بود در هم آمیخت و آنرا برای توسعه هنرهای ایرانی و گاه نوآوری در آن به کار برد. میگوید در همه کارهایش از هنرهای قدیمی ایرانی مانند مینیاتور، منبتکاری، مشبککاری، هنر مینا و معماری و طراحی کهن استفاده کرده است، و" ضمن برخورد آزاد با هنر ایرانی، همیشه سعی داشته هنری در چهارچوبی نو و متعلق به زمانی که درآن زندگی میکند ارائه دهد".
گزارش حاضر نگاهی است به مجموعه ای تصویری از آفریدههای گوناگون پری آزرم معتمدی که از زبان خودش توصیف میشود و ما را به دنیای تخیل او میبرد. عکاسی بخشی از عکسهای این مجموعه را حمید زرگرزاده، منصور معتمدی و پاتریک هتن برگر (Patrick Hattenberger) به عهده داشتهاند.
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب