جدیدآنلاین: در تیرماه امسال، فعالان محیط زیست ایران، ناباورانه خبر درگذشت یاسر انصاری کـُجوری، مدیر پایگاه خبری "سبزپرس" را دریافت کردند. او در ۳۲ سالگی و بی هیچ سابقۀ بیماری، بر اثر سکتۀ قلبی درگذشت. از این رو شاید بیشتر کسانی که خبردرگذشتش را شنیدند، به این فکر افتادند که آیا او نیز مثل هزاران شهروند دیگر قربانی آلودگی شدید هوای تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران شده؟ یا این که دلواپسیها و فشارهای ناشی از دریافت اخبار ناگوار از محیط زیست ایران، در مرگش نقش داشته است؟
زندهیاد انصاری حدود ۱۰ سال پیش به همراه گروهی از دوستان و همفکران خود، کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست ایران را بنیان نهاد و به دبیرکلی آن برگزیده شد. این کانون از کوشاترین نهادهای مدنی در حوزۀ محیط زیست بود. در شهریور سال ۱۳۸۷ نیز پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس) را تأسیس کرد. کوششهای او در این دو نهاد کارنامۀ پرباری را فراهم آورد.
گزارش تصویری این صفحه را که مونا قاسمیان ساخته است، حاصل گفتگویی است با شادروان انصاری کجوری در بارۀ نابودی چنارهای خیابان ولیعصر تهران که در تابستان سال ۱۳۸۹ انجام پذیرفتهاست.
پنج سال پیش، پیادهروهای خیابان ولیعصر با هزینهای بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار، بهسازی شد.(۱) در سرتاسر ایران، کدام خیابان را میتوان یافت که حتا یک دهم این مبلغ صرف بهسازیاش شده باشد؟ چرا از میان هزاران هزار خیابان، چنین هزینۀ هنگفتی باید صرف خیابان ولیعصر شود؟ پاسخ ساده است: خیابان ولیعصر زیباترین، خاطرهانگیزترین و محبوبترین خیابان تهران است. دلیلش هم چیزی نیست مگر ردیف چنارهای کهنسالی که در دو سویش قد برافراشتهاند.
با این وجود، شهروندانی که آن روزها از خیابان ولیعصر میگذشتند، نه فقط نشانی از رسیدگی به چنارها ندیدند، بلکه در نهایت شگفتی دیدند که ریشۀ درختان از خاک بیرون افتاده و بیدریغ از دوغاب گچ و سیمان، سیراب میشود. و باز هم دیدند که هرجا چناری میخشکد و تن به ارۀ مأموران شهرداری میسپارد، یکی دو نهال نحیفِ توت جایش را میگیرد.
این قصه البته سر دراز دارد و خشکیدن یا خشکاندن چنارهای خیابان ولیعصر مربوط به پنج سال و ده سال و بیست سال گذشته نیست. عبدالله مستوفی که کتاب بیهمتای "شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه" را در اوایل دهۀ ۱۳۲۰ خورشیدی نوشته، از "عدم مواظبت شهرداری و بالاختصاص تسمهکشی رُفتگرها از گردۀ درختها" در خیابان پهلوی شمیران، یعنی همین ولیعصر امروزی، مینالد.
آن موقع، سنوسال چنارهای خیابان پهلوی از ۲۰ فراتر نمیرفت. رفتگران که در شبهای سرد زمستان محتاج هیزم بودند، پوست چنارها را دور تا دور به پهنای چند سانتیمتر میکندند تا رشتۀ آوندهایشان قطع و در نتیجه خشک شود. وقتی هم که خشک میشدند، بریدنشان مانعی نداشت.
از آن زمان تا کنون که قریب هفتاد سال میگذرد، خشکاندن چنارهای این خیابان ادامه دارد؛ منتها رفتگران جای خود را به مغازهداران خوشبرورو و شیکپوشی دادهاند که شاخ و برگ درختان را مزاحم دیده شدن تابلوی فروشگاه خود میبینند و از روشهای جدیدتر و زودبازدهتری مثل تزریق سم به تنۀ درخت بهره میجویند.
آن گاه همانان به شهرداری مراجعه میکنند و با این بهانه که اگر بادی وزید و این درخت بلندبالای خشکیده به پایین فرو غلطید، چه کسی جوابگو خواهد بود، مجوز قطعش را میگیرند. ظاهراً مسئولان مربوطه هم هیچ وقت از خودشان نپرسیدهاند که چرا همیشه درختان مقابل فروشگاههای بزرگ و مجلل و گرانقیمت میخشکند؟ آن هم دستهجمعی و درست به اندازۀ برِ فروشگاه و بدون حتا نیم متر خطا!
مستوفی اطلاعات جالب دیگری هم در بارۀ خیابان پهلوی قدیم به دست میدهد. میگوید: در زمان رضاشاه در خیابان پهلوی به فاصلۀ هر دو متر، یک چنار و بین هر دو چنار یک بوته گل سرخ کاشتند. مواظبت شاه از این درختان به قدری بود که در زمستان ۱۳۱۹ به شهرداری دستور داد، پای چنارها را به عمق یک متر و نیم گودبرداری کنند و به جایش کود بریزند.
البته استبداد او در این مورد نیز رخ نشان داد و به گفتۀ مستوفی، آبیاری چنارهای خیابان پهلوی با "خشکاندن باغات و بیآب گذاشتن اراضی مردم" همراه بود. در آن اواخر، یک استخر بزرگ هم بین محمودیه و تجریش پیکنی کرده بودند که ذخیرۀ آب برای چنارها فراهم باشد، اما قضایای شهریور ۱۳۲۰ و استعفای شاه این اقدام را ابتر گذاشت.
بعدها علل و عوامل دیگری در قطع چنارها کارگر افتادند. بخش عمدۀ خیابان پهلوی که تهران را به شمیران وصل میکرد، در خارج شهر بود و دو سویش تا چشم کار میکرد، باغ بود و کشتزار و صحرا. اما در عرض چند دهه، تمام اینها زیر ساختوساز رفت و کوچهها و خیابانهای زیادی به خیابان پهلوی سر باز کردند. ناگزیر، چنارهایی که در مدخل کوچهها و خیابانهای جدید قرار گرفته بودند، قطع شدند تا مانعی برای آمدوشد ماشینها نباشد. عین این ماجرا در مورد ورودی ماشین روی خانههای اعیانی یا ساختمانهای دولتی تکرار شد.
حالا خیابانی که چندی نام محمد مصدق را بر تارک خویش دید و بعداً ولیعصر خوانده شد، حولوحوش ده هزار چنار کهنسال دارد. این خیابان در گذر ایام حکم رشتهای را پیدا کرده که خاطرات چند نسل را به هم پیوند میدهد؛ خاطرههایی که در سایهسار چنارها متولد شدند و در شاخوبرگ همانها جا خوش کردند. هر چناری که فرو افتد، برگی از دفتر خاطرات تهرانیها پاره شدهاست و چه پاره پاره است این دفتر!
پینوشت:
۱- هزینۀ بهسازی پیاده روهای خیابان ولیعصر ابتدا ۱۷ میلیارد تومان و سپس ۲۵ میلیارد تومان اعلام شد. اما شورای شهر تهران این مبلغ را مورد تردید قرار داد و خزانهدار شورا رقم واقعی را ۱۰۰ میلیارد تومان (حدود ۱۰۰ میلیون دلار) اعلام کرد. (خبرگزاری فارس، ۲۸/۹/۸۵)
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
سپاس از اینکه می کوشید دیگران را آگاه کنید و اندکی حس اندیشیدن آنها را قلقلک دهید، همین طور برای آنکه دلتان برای ایران حال به هر شکلی می تپد سپاس بسیار
با تشكر بسيار از جديد آنلاين و آقاي حسينی و خصوصا خانم قاسميان كه در تهيه ويدئو ذوق سرشاري به خرج داده اند و با درود به روان مرحوم انصاري كجوري
دوستدار شما
سعيد اردستاني