۲۴ فوریه ۲۰۱۸ - ۵ اسفند ۱۳۹۶
*حمید شانس
گروهی برای چندمین بار سعی در حذف آثار هنری از چهره شهرها دارند. پاکسازی نقاشیهای دیواری، سعی دوباره در حذف و برداشتن مجسمههای شهری، محدود کردن و تکسویه کردن حوزههای کاربردی آن، نگاهی اجمالی به موضوع کارکرد و حوزه مجسمههای شهری در گذشته، حال و آینده را مفید فایده میکند.
رابطه هنر و محیط زندگی سابقهای طولانی در تاریخ بشری دارد و اولین یافتهها از دست آفریدههای انسان شکارورز، در درون غارها، که قدمتی بیش از سی هزار سال بر پاره ای از آنان متصور است، حاکی از به کار گیری هنر در امر ارتباطهای اجتماعی است.
انسان در عین گرسنگی، در عین مبارزه مرگ و زندگی و در دشوارترین شرایط جسمانی از هنر غافل نبوده است و با صرف دقت زیاد به کشیدن نقاشی بر دیوار غارهای محل سکونت و سپس ساختن پیکرههای گلی پرداخته است.
صرف نظر از دلایل پرداختن انسان اولیه به هنر، انجام این امر در سختترین لحظات تاریخ بشری نشان از ضرورت انکارناپذیر نقش هنر میباشد. او هنر را به عنوان زبانی برای ارتباط، وسیلهای برای تهییج و شیوهای برای تقویت باورها، وسیلهای برای غلبه بر شکار و ابزار کارای زندگی و در چهارچوبی وسیعتر از نقش تزیین و بزک به کار برده است.
"استفاده از هنر برای تزیین صرف بسیار دیرتر و در تمدن بینالنهرین ظهور پیدا میکند و خود به مثابه غنیتر شدن و پیچیدهتر شدن نقش هنر در ارتباطات اجتماعی است" لذا رابطه هنر و محیط اجتماعی همواره یکی از عرصههای فعالیت بشری و محل نمایش توانمندیها و مهارتهای بشری است.
بشر در طول تاریخ به خوبی واقف بوده است که آنچه که به شاخصهای حداکثر توانایی او مربوط میشود. نه در حیطه عمل فردی و عرصه زندگی خصوصی بلکه در رابطه عمل جمعی و در حیطه محیط همگانی قابل حصول و انجام است لذا محیط اجتماعی همواره نقش حامی گسترش هنر را برعهده داشته است و بالعکس هنر به عنوان وسیلهای ارتباطی در فرهنگ سازی، در غنیسازی عاطفی محیط اجتماعی و در امر ایجاد هویت محیطی نقش ارزندهای در بهبود کیفیت روابط اجتماعی و گسترش آن بازی کرده است.
هنر مجسمهسازی نیز رابطهای با قدمت شهرنشینی و با معماری و شهرسازی دارد. مجسمهسازی از طریق زیباسازی، ایجاد هویت بصری، تثبیت ارزشهای فرهنگی و ساختن مجسمه شخصیتها به غنای معماری میافزاید. در جهان مدرن با رشد و گسترش شهرها و تغییر چهره آنان جایگاه مجسمهسازی متفاوت شده است. وفور زیبایی در کالاهای تولیدی در بدنه شهرها، در ویترین آرایی و فضا سازی، استفاده از تکنولوژی پیشرفته برای مهارت در ساخت کالاهای زیباتر به زیبایی شناختی عناصر زندگی روزمره منجر شده. هنر محیطی و مجسمهسازی شهری هم هدف اصلی خود را در زیبایی نمیداند. مجسمهسازی معاصر در حوزه شهری دانش و عملی است که برای حل معضلات بصری شهرها تلاش میکند.
رشد بی رویه و تغییر یکباره چهره شهرها و ایجاد مسائل جدید شهری مشکلات بصری عدیده ای را دامنگیر چهره شهرها نموده است.
1- شلوغی و بینظمی بصری که باعث میشود تا اطلاعات بصری محیط به سهولت دریافت نگردد.
2- آلودگی بصری که باعث تحریک و فرسودگی روانی شهروندان است.
3- عدم هویت بصری که به احساس تعلق و ایجاد انگیزه فعالیت منجر نمیشود.
لذا مسائل بصری سیمای شهری تاثیری شگرف بر زندگی، روان و فعالیت انسان دارند. امروز محیط شهری را به مثابه پدیده ای فیزیکی نمیبینیم، کالبد شهری جسمی است که سپری انسانی بر فرازش برقرار است. با توجه به تاثیر شگرف محیط بر روان انسان تلاش در جهت بهبود چهره شهرها و نیاز به انسانی کردن هر چه بیشتر محیط زندگی هم راستا با تلاش جهت بهبود عملکرد شهرها ضروری است.
مجسمهسازی ملموس ترین هنرهاست و حوزه فعالیت آن عرصه فضا ماده و ساخت یعنی چهارچوب واقعیت فیزیکی و ماده است.
مجسمهسازی شیوه سازماندهی به عواطف مربوط به محیط فیزیکی، تصریح، تبلور و رشد آن و کمک به حیات جمعی عواطف آن است. از طرف دیگر مفهوم مرکزی مجسمهسازی، فضای سازمان یافته "چه تو پر یا تو خالی" عرصه پیوسته ای است بین مجسمهسازی، معماری، لندسکیپ، هنرهای محیطی و طراحی محیط. لذا شیوههای آرایش و پیرایش محیط شهری سازماندهی بصری فرم و فضای شهر، الحاقات غیر کارکردی فضاها و بناهای شهری، مجسمههای محیطی "که بر اساس کارکرد محیط مخاطب و سیمای شهری، موضوع و شکل خود را انتخاب میکند" مجسمههای فرهنگی، مجسمههای تبلیغی عرصه وسیعتری را برای مجسمهسازی باز کرده است.
اما مسیر آینده مجسمهسازی شهری، جایگاه مجسمه و اصولا هنر در جامعه در حال شکلگیری نوین که به زودی چهره جوامع انسانی را تغییر خواهد داد نبایستی با پارامترهای گذشته اندازه گیری کرد.
نقش هنر، جایگاه اجتماعی، محتوی، معنا، میزان اثرگذاری آن در حال تغییر هستند. تغییری که ناشی از تحولات اجتماعی دوران معاصر است. در دوران تاریخی بسیار متفاوتی زندگی میکنیم که مشابه تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و علمی آن در هیچ مقطعی از تاریخ بشریت وجود ندارد. در چهار دهه گذشته بشریت بیش از تمامی قرون و اعصار گذشته تحولات مادی و فرهنگی ایجاد کرده، و به داشتههای بشری افزوده است. انقلاب فنی و تکنولوژیک و انقلاب اطلاعات چهره جوامع بشری را کاملا دگرگون کردهاند. انقلاب فنی و تکنولوژیک زمان فراغت زیادی را در اختیار بشریت قرار خواهد داد تا این وقت را صرف تعالی خود کند. انقلاب اطلاعات، اینترنت، موبایل و ساختارهای رو به گسترش مجازی عرصه ثانویهای را در مقابل بشریت گشوده اند که اهمیت بیشتری از انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی در تحول بشری دارند.
دقت کافی و قابلیتهای وسیع مجازی این مجال را برای همه آحاد بشری فراهم خواهد آورد تا به پرورش قابلیتهای فردی و شکوفایی استعدادهای انسانی خود اقدام ورزند. انقلاب اطلاعات و فنی تکنولوژیک و فضای جدید انسانی "جهانی شدن" نه تنها فضای فعالیت و عرصه تولید تازهای ایجاد کرده است بلکه باعث تغییر فضای انسانی، تغییر در شیوه فعالیت و دیدگاههای وی در حیطه احساسات و خواستههای بشری شده است.
مجموعه وسیعی از بازتابهای عاطفی اساسا بدیع در حال شکلگیری است. شکل بخشی و ساماندهی این تحول عاطفی محتوی هنر معاصر را شکل میدهند. "سخن گفتن از مرحله جدید به معنای راههای تازۀ دیدن و عمل کردن است."
دیدن و عمل کردن جدید مجسمهسازی متحولی را طلب میکند. تحول مفهوم فضا به سپهر انسانی، ایجاد فضای مجازی، تغییر مفاهیم ابعاد، اندازه، جغرافیا همگی در محتوی و معنای مضامین مجسمهسازی تغییر بنیادی ایجاد کردهاند و وظایف نوینی را در مقابل مجسمهسازی قرار دادهاند. مجسمهسازی معاصر استفاده از عناصر و نشانههای اجتماعی را به عناصر و نشانههای پلاستیک ترجیح میدهد و مضامین را بر همین اساس انتخاب میکند و هنری زمینهگرا مرتبط با فضا نزدیک تر به هنر چیدمان و با گرایشهای هنر زمینی "هنر میرا" شده است. از جریان عمل تخصصی به طرف هنری اجتماعی سوق پیدا کرده است. در عرصه تخصصی نیز از حیطه شکل به عرصه ساخت و روند متمایل شده است لذا شاهد تحول جدی در عرصه ساخت و روند، در شیوه نگاه به مخاطب، در اهمیت روزافزون هنر همگانی و محیطی و... هستیم. مجسمهسازی قابلیتهای بسیاری یافته و در جامعه در حال شکل گیری نقش بسیار وسیع تری در ایجاد فضای شهری خلاق و فعال بازی خواهد کرد که قابلیتهای فانتزی آن را افزایش خواهد داد و به درک عمیق تر از رابطه فضای شهر با معماری، جغرافیا، ارزش های انسانی، هویت و تمدن کمک خواهد کرد. مجسمهسازی هم اکنون نیز مبین مباحثی چون واقعیت و مجاز و مسئله ستم دیدگان، اقوام، جنبش زنان، مسائل زیست محیطی، مهاجرت و غیره در عرصه شهری است.
در گزارش مصور این صفحه ایرج محمدی، سازندۀ تندیس شاه عباس، در بارۀ مجسمههای شهری ساختۀ خودش صحبت میکند.
* حمید شانس، مجسمه ساز و هنرشناس
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
با احترام