هادی آفریده
یک روز در کوچه وخیابانهای نیاوران در جستجوی شناخت بافت منطقه و یافتن سوژه گم شدم! وقتی داشتم خودم را پیدا میکردم با انبوهی از خانههای بزرگ اشرافی ویران شده آن ناحیه برخورد کردم و تصویر این ویرانیهای باشکوه ایرانی در ذهنم ماند. همچنین بارها و بارها به کاخ موزه نیاوران رفتم و توانستم دانستنیهای جدیدی از گذشته تا امروز کاخ نیاوران که امروز به کاخ موزه ای تقریبا بزرگ تبدیل شده به دست بیاورم. وقتی که تمام کاخ موزه را بررسی و مشاهده کردم با تصاویری از زیباییهای معماری و هنر ایرانی برخورد کردم که بخشی از آن حفظ شده و بخش دیگر تقریبا ویران شده است.
کم کم با اندک افرادی که در تسخیر کاخ نیاوران که گفته میشود تنها کاخی است که در جریان انقلاب هیچگونه آسیبی به آن وارد نشده آشنا شدم و توانستم سوژههای اولیه خودم را که افراد عضو کمیته نگهداری کاخ بعد از سقوط کاخ بودند را کشف کنم. همچنین با امام جماعت نیاوران "حاج آقا مصطفی" که گفته میشود نقش مهمی در حفظ و نگهداری کاخ تا ۴ یا ۵ سال بعد از تسخیر کاخ داشته یک دیدار کوتاه و چند گفت و گوی تلفنی داشتم وافرادی که در آن زمان با ایشان در نگهداری کاخ همکار بودند را به من معرفی کردند.
بیشترین اطلاعاتی که من از آن زمان و وقایع کاخ توانستم پیدا کنم از مجموعه مقالات و نوشتههای منتشر شده در سایت کاخ موزه نیاوران، کتابها و کتابچههای راهنمای کاخ موزه نیاوران بود که روابط عمومی کاخ در این زمینه من را همراهی کرد.
اما مهمترین چیزی که برای هر مستندساز، خارج از اطلاعات مکتوب و شفاهی، داشتن تصاویری بکر و جذاب از گذشته است. به کاخ موزه نیاوران رفتم تا از آرشیو آنجا استفاده کنم، اما با داشتن گنجینه ای بزرگ و گرانبها از اسناد تصویری فقط توانستم تعدادی عکس از دوران قاجار، تعدادی عکس جذاب از دوران نگهداری کاخ نیاوران و روزنامههای اسکن شده دوران انقلاب را بگیرم، که در میان موارد گفته شد عکسهای نیروهای مردمی که برای نگهداری کاخ زندگی خود را رها کرده بودند و به شکلهای گوناگون در کاخ مستقر شده بودند بسیار جذاب، دیده نشده و کاملا بکر به نظر میرسید.
من بیشتر در جستجوی فیلمهای قدیمی آرشیوی از دهههای مختلف کاخ بودم. پس به آرشیوهای مختلف فیلم از جمله تلویزیون و فیلم خانه ملی ایران سر زدم، در آرشیو تلویزیون چون فیلم قرار نبود محصول و تولید آنجا باشد ومن هم مستندساز تلویزیون نیستم اصلا موفق نشدم به لیست فیلمهای آرشیوی حتی نگاه کنم چه برسد به بازبینی ! اما در فیلم خانه ملی ایران اوضاع بهتر بود، چون فیلم " خاطره نیآوران " قرار بود با حمایت مرکزگسترش سینمای مستندوتجربی ساخته شود.
اولین گزینه فیلم " طپش تاریخ "بود. که با همکاری " آقای منوچهر مشیری " یکی از سازندگان آن، کپی فیلم در اختیارم گذاشته شد.
همچنین بخش مهمی از تصاویر را از مستندهای "برای آزادی" ساخته "حسین ترابی" و مستند "سقوط یک شاه" ساخته "مازیار بهاری" انتخاب شد و باز هم سعی کردم قسمتهای بکر این فیلمها را انتخاب واستفاده کنم.
همه چیز تا روز فیلمبرداری که در نیمه دوم بهمن ۱۳۸۷ بود تقریبا خوب پیش رفت. در روزهای آغازین فیلمبرداری خیلی اتفاقی در اینترنت با مصاحبه فردی به نام "محمدرضا مرادی" برخورد کردم که از ۹ سالگی در کاخهای ایران توپ جمع کن زمین تنیس بوده و در کاخ نیاوران در سالهای آخر قبل از انقلاب ۱۳۵۷ به سمت انباردار یا ظرف دار کاخ نیاوران درآمده بود، این شخصیت امروز انباردار کاخ موزه سعد آباد است، با او تماس گرفتم از او خواستم به کاخ موزه نیاوران بیاید و برای ما از دورانی که در آنجا بوده حرف بزند، که باز هم شانس آوردم و آقای مرادی قبول کرد و آمد و خاطرات خود را برای دوربین گفت و از کودکی خود تا آن روزی که شاه ایران را برای همیشه ترک کرد را توضیح داد. به نظر من حالا فیلم وزن و تعادل خود را پیدا کرده و از سالهای قبل از تسخیر تا زمان تسخیر که کاخ نیاوران دست نیرویهای مردمی و انقلابی میافتد و تا امروز که به کاخ موزه تبدیل شده افرادی هستند که برای ما توضیح میدهند ماجرا از چه قرار بوده است.
ما کپی اولیه را به مرکز گسترش سینمای مستند که تهیه کننده فیلم است برای بازبینی نشان دادیم . در آنجا پیشنهاد دادند که بخشهایی از فیلم را حذف کنیم و من از مجموعه مواردی که گفتند فقط چند مورد که به ساختار و حقیقت ماجرا ضربه نمیزد را اصلاح کردم و در این رفت و آمدها برای کمتر کوتاه کردن و انجام دادن و انجام ندادن اصلاحاتهارد کامپیوتر هزار گیگابایتی پروژه پرید و ما مجبور شدیم فیلم را بر اساس تنها کپی دی وی دی که داشتیم دوباره در حدود ۲ ماه تدوین کنیم!
بعد از ماجراهای تدوین و بعد از اتمام صدا گذاری "حمیدرضا آفریده" برادرم که از نوازندگان مسلط موسیقی سنتی ایرانی است موسیقی فیلم را فقط با استفاده از ساز کمانچه ایرانی اما با رنگ صدایی نسبتا جدیدی که هم ایرانی است و هم موسیقی میتواند رنگ صوتی غیر وطنی داشته باشد را ساخت و فیلم "خاطره نیآوران" امروز دارای موسیقی ارجینال است، اتفاقی که به دلیل کمبود بودجه وعدم حمایت از فیلمهای مستند کمتر اتفاق میافتد.
فیلم سرانجام در اوایل پاییز ۱۳۸۸ بعد از گذشت حدود بیش از ۱ سال آماده نمایش شد. احساس میکنم فیلم توانسته بخشی از تاریخ ایران را ثبت کند و میتواند برای آیندگان ارزشمند باشد.
شاید در پایان اشاره ی این نکته جالب باشد که چرا نام فیلم "خاطره نیآوران" است. منطقه نیاوران فعلی در گذشته نامهای بسیاری از جمله "گِردِوی" داشته و گفته میشود در دورانی آن ناحیه نی زار و نیستانهای وسیعی داشته و مردم به دلیل داشتن این نی زارها به آنجا در دورانی "نیآوران" میگفتند و به مرور نام "نیآوران" به نامهای دیگر تغییر کرد و امروز به آنجا نیاوران میگویند. نام "خاطره نیآوران" به نوعی یاد آوری تاریخی بر قدمت و کهن بودن منطقه نیاوران امروز است.
در گزارش مصور این صفحه با هادی آفریده، سازنده مستند "خاطرات نیآوران" به دیدن این دهکده قدیمی میرویم.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
ma dar italy copy film ra ba hozore khode aghae afarideh didiam
merci az in gozaresh ke ma ro ba filmhae mostnady ke dar iran tolid mishe ashna mikoe
man modati ke daram talash mikonam mostanad besazam va shenidan harf hae afgae hadi afarideh baram mohem ast . chon in filmsaz az mostand sazan khobe irane va man dar iran chand ta az filmhash ro didim
fekr mikonid rahi bashe ke film ro tahiye kard ?
ایران من پاینده باشی
همه اینها که می گین رو اگر هم بخواهم قبول کنم و در دفاع از فیلمی که ندیدم و نمی دانم دقیقا چیست اما شما ظاهرا بیشتر از من می دانید ... یک فیلم کوتاه همانطور که کارگردان توضیح داده در مدیا نمی تواند به همه چیز بپردازد فیلم درباره بیشتر آدمهاست تا اینکه بگوید میراث فرهنگی چه کرده و چه می خواهد بکند . کاخ نیاوران می تواند کارهای کرده یا در دست اقدام خود را به شکل یک مستند سفارشی بسازد و به مردم نشان بدهد ... ما شاالله که بودجه میراث فرهنگی کم که نیست! اما حرف من درباره فیلم نیست
من به شما گفتم که آن چیزهای که به عنوان فردی که با کاخ چهار تا خیابون فاصله دارم و از کافی شاپ آنجا استفاده کرده و می کنم این است که به عنوان یک شهر وند هر بار اوضاع خراب تر از گذشته است . مثلا همین مجسمه های استاد تناولی و اون مجسمه شصت در حیاط سربازها روش یادگاری نوشتن ! پشت کاخ صاحبقرانیه که مشرف به پارک نیاوران است را به زباله دونی تبدیل کردن و درختان کهن از بی توجهی خشک و شکسته شدن! میراث فرهنگی فقط آمده ظاهر را درست کرد و بس ! داخل اتاق ها که به سقف و دیوارها روی اثار هنری دوربین مداربسته میخ و پیچ کردین و آثار هنری را نابود کردن را چه می گوید ؟ در مورد گچ بری ها و آینه های که بر ثر ضربه خورد شده نظرتان چیست ؟ اتاثق های کرسی خانه و گچ بری های کنار دیوار با آن شعرهای بی نظیر ایرونی که بر اثر ضربه ریخته شده چی ؟ زمین چمن پشت کاخ که برای کنسرت استاد شهرام ناظری آمده بودیم را تکه تکه و توری ها را پاره و شلخته کردن را چه می گوید !! البته هنوز هم از سال گذشته تا الان و بعد از کنسرت استاد ناظری اونجا خرابه دانی است ... اینکه کاشی ها به اون شکل شکسته شده آیا مال آب و هوا است ؟ اگر هست پس چرا مرمت نمی شود ؟ شما قبلا گفتی که کاشی ها برای قاجار نیست برای دوره پهلوی دوم است خانه ما در پایین فرهنگسرای نیاوران50 سال قدمت دارد و شرایط آب و هوایی یکسان با آنجا داریم پس چرا کاشی کاری های ایط خانه ما سالم است ؟ استخر وسط باغ که تمام کاشی ها از بی توجهی ریخته چی ؟ مگه خود کاخ موزه درآمد ندارد چرا منتظر میراث فرهنگی هستن ؟ اوصولا کسی دل سوز این چیزا نیست
فیلم رو من ندیدم اما در وبلاگ هادی آفریده اگر بروید نامه های که ایشون به روزنامه ها و خبرگزاری ها که نوشته هست درباره اینکه فیلمش توقیف و کلا اجازه نما یش نداره هست و فیلم رو جشنواره مستند تهران و جشنواره فیلم کوتاه تهران از جشنواره در آورده. تجربه نشان داده هر فیلمی که در ایران به این شکل توقیف و جلو دیدنش گرفته میشه کا ر خوبیه
بچه های سینمای جوان ایران - دفتر بوشهر
شاید شما بر آن واقف نباشید، که بطور کلی در تمامی دوران پهلوی، چه پهلوی اول چه پهلوی دوم، جایز نبود که از روستاها و مردم روستاهای ایران تصاویری تهیه شوند، چه که حکومت بر این عقیدۀ نابخردانه بود که این تصاویر باعث تخدیش چهرۀ ایران در اذهان عمومی کشورهای غرب می شدند. اگر در آرشیوهای عکس های قدیمی ایران کنکاش بفرمائید، متوجه خواهید گردید که ما عکس های بیشتری از روستاهای ایران، و مردمشان، در دوران قاجار در دست داریم تا در دوران پهلوی! شایسته است که بخاطر بیاوریم که آقای «داریوش مهرجوئی» متحمل چه زحماتی شدند تا بتوانند فیلم «گاو» (بر اساس داستان کوتاهی از مجموعۀ «عزاداران بَیَل» اثر مرحوم «غلامحسین ساعدی») را بسازند و بعد هم آنرا به نمایش عمومی در آورند (این فیلم بطور غیر قانونی از ایران خارج گردید و برای اولین بار برای عموم در خارج از ایران، در «جشنوارۀ فیلم شیکاگو»، به نمایش گذاشته شد). تمام اینها بر این پایۀ ننگین که ایرانیان نمی باید آنطور که بودند خود را به جهانیان بنمایند -- ما باید از آنچه خود بودیم و نیاکانمان بودند خجل می بودیم (روانشناسان بخوبی واقفند که اینچنین تمایلات مبیّن چه اختلالات روانی انسان می باشند). نتیجه آنکه برای چند نسل ایرانیان از فرهنگ و تاریخ خود (چه بد، چه خوب) جدا گشتند، فقط بر این اساس نامیمون که جهان غرب به ما به دیدۀ خوش بنگرد.
در خاتمه، شایسته است که ذکر نمایم که «بساز و بفروشها» (نه «حکومت» یا «حکومت ها») با آنچه در دهه های اخیر بر سر تهران و شهرهای دیگر ایران آورده اند، بقول معروف دست مغول ها را هم از پشت بسته اند. در صورت تمایلتان می توانید برای مثال به مقاله وعکس هائی که جناب آقای «کامران عدل» در این مورد در مجلۀ Iran Journal of Architecture به چاپ رسانده اند رجوع بفرمائید. آقای عدل در بین سالهای 1364 و 1368 قریب به شش هزار عکس و اسلاید از مناطق مختلف تهران تهیه نمودند (از محله هائی مانند «چاله میدان»، «سر قبرآقا»، و غیره) که بخشی از آنها را در کتابی نیز منتشر نموده اند. با تقدیم احترامات، ب.ف.
همین یک هفته پیش به کاخ نیاوران رفتیم و صحنه ها و خرابی ها را دیدیم . بخشی از این خرابی ها تازه است و مشخخص است که نهگداری درستی از آنجا نمی شود .مثلا بعد از تالار صاحب قرانیه شما به راه روی می رسید که پله های آن منتهی به حیاط کاخ می شود در آنجا مجسمه های سنگی هنرمندان ایتالیایی است با آینه های بزرگ - آن آینه ها در اثر عدم رسیدگی میراث فرهنگی و شرایط بد محیطی دیگر خاصیت آینه بودن ندارد. در آن تالار ها شما بوی رطوبت و گندیدگی آب فاضلاب را هم حس می کنید . یا وقتی به زیر زمین کاخ صاحب قرانیه می روید با گچ بری های ترک خورده و ریخته شده برخورد می کند. تازه دوربین های مدار بسته به شکل بدی روی آینه ها و گچ بری های قدیمی نسب شده و باعث شده آن آثار تاریخی بریزد . قسمتهای از سقف ها نیز شکم داده و بر اثر رطوب در حال ریزش است . همچنین پشت کاخ صاحب قرانیه که هم دیوار پارک نیاوران است به زباله دانی سرباز ها و باغبان ها تبدیل شده. در آنجا درختان بزرگی از دوره ناصری است که به دلیل عدم باغبانی علمی و آشغال دانی که درست کردن آن پشت دارند خشک می شوند . آن کاشی ها که گفتین در پشت تالار اصلی و ساختمان مدرن کاخ است که وقتی ما از نزدیک دیدیم متوجه شدیم با چک کش خورد شده است و ربطی به آب و هوا ندارد . تازه اگر هم آنها قدیمی و برای دوره ناصری نباشد دلیل می شود این گونه ویرانش کنیم ؟ ... من فیلم خاطره نی آوران را ندیدن اما چیزی های که شما گفتین در آن فیلم هست اما واقیعت ندارد را نمی پذیرم چون خودم با چشمانم دیدم که در آنجا چه می گذرد. دوستانی که جدیدا به آنجا رفتن هم می تونن بگم و اگه هم نرفتن برن ببینن
ادامۀ نظر در بالا
كاخ نياوران در ده سال اخير مداوما تحت پروژه هاي مرمتي بوده است. كوشك احمدشاهي و كاخ اصلي مرمت شده اند، موزه جهان نماي خانم فرح ديبا با هزينه بسيار زياد چه از نظر سيستم امنيتي، چه از نظر دكوراسيون داخلي و چه از نظر سيستم نورپردازي بهسازي شده و براي حفظ كاخ صاحبقرانيه محدوديت هايي از نظر تعداد بازديدكنندگان روزانه قايل شده اند آن كاشي هاي ريخته اي كه نشان مي دهند، پشت تالار آبي دوره محمد رضا شاه واقع شده اند و اگرچه بايد مرمت شوند اما هيچ ربطي به دوره ناصرالدين شاه ندارند، تنديس هاي استاد تناولي اصلا براي محيط بيروني ساخته شده و متريالشان ضد زنگ است.
خرابي هايي كه در باغ نشان مي دهند مربوط به ايجاد كانال ها زه كش است كه در يك پروژه تأسيساتي پيش بيني شده به نظرم بهتين دليل بر رد حرف هاي آقاي آفريده اين است كه برويد و كاخ نياوران را از نزديك ببينيد. البته مشكلاتي هم هست ولي كاخ نياوران ويرانه نيست