"آگر آن کافر را گیر آورده بودم، او را با خوشحالی در بشکهای از رنگ خودش خفه میکردم."
این جمله را "لرد کرزن-G.N.Curzon"، خبرنگار روزنامه تایمز در ایران (و بعدا نایبالسلطنه هندوستان) پس از دیدن خرابکاریهای قاجاریه در کاخ چهلستون و پوشاندن تزئینات عصر صفوی با رنگهای زمخت و نامتناسب بر زبان آورد.
چهلستون در فهرست بلندبالای باغها و عمارتهایی قرار داشت که ظلالسلطان، فرزند ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان همگی را ویران کرد اما گویا با کوشش چند بازرگان ثروتمند اصفهانی که برای حفظ آن مبالغ هنگفتی را پرداختند، از خرابی جان به در برد. کاخهای دیگر از جمله آیینه خانه، نمکدان و هفت دست از چنین اقبالی برخوردار نبودند و امروزه تنها چند قطعه عکس از آنها باقی است.
با این حال، همین یک قلم کاخی که از دستبردها و خرابکاریهای دوره قاجار مصون مانده، دربردارنده بزرگترین مجموعه از دیوارنگاریهای عصر صفویه است. مشابه این دیوارنگاریها در بسیاری از بناهای آن عصر وجود داشت. برای نمونه، گنبدخانه حرم امام هشتم شیعیان در مشهد با پردههایی از داستانهای مذهبی نقاشی شده بود که بعدها در دوره قاجار به زیر آیینهکاری رفت.
نگارههای دیواری برخی دیگر از بناهای صفوی همچون عالی قاپو و کاخ هشت بهشت، همچنان باقی هستند اما هیچ کدام از حیث زیبایی و گستردگی تابلوها به پای چهلستون نمیرسند.
کاخ چهلستون پس از سال ۱۵۹۷ میلادی که شاه عباس، پایتخت را از قزوین به اصفهان انتقال داد، ساخته شد. سپس در سال ۱۶۴۷ بوسیله شاه عباس دوم و برای پذیرایی از میهمانان خارجی دربار صفویه توسعه پیدا کرد. این کاخ همچنین در ۱۷۰۶ و به روزگار سلطنت شاه سلطان حسین، دچار آتش سوزی شد و صدمات قابل توجهی دید.
آن چه اکنون از چهلستون دیده میشود با چهره آن در دوره صفویه تفاوتهای بسیار دارد. برای نمونه، به شهادت عکسهای موجود در آلبومخانه سلطنتی کاخ گلستان، بیست ستون چوبینی که در ایوان شرقی کاخ و رو به استخر بزرگ قرار دارند، ابتدا با آیینهکاریهای ظریف پوشانده شده بودند. همچنین، دیوارنگاریهای متعددی از دوره صفویه در تالار مرکزی و اتاقهای کاخ وجود داشت که بسیاری از آنها در دوره قاجار با گچ پوشانده شدند تا هنرمندان قاجاری آثار جدیدی را روی آنها بکشند.
با وجود کوششی که طی ۷۰ سال گذشته برای خارج ساختن نگارههای دوره صفویه از زیر گچ و مرمت آنها صورت گرفته، این کار برای همه تابلوها ممکن نبوده است؛ ضمن آن که تابلوهای قاجاری، بخشی از تاریخ کاخ چهلستون هستند و از میان برداشتن همه آنها به قصد دستیابی به تابلوهای صفوی، از نظر اصول مرمت علمی توصیه نمیشود.
گرچه هیچکدام از دیوارنگاریهای کاخ چهلستون، به جز یک مورد، دارای رقم و تاریخ نیستند اما پژوهشگران با بررسی شواهد تاریخی و مقایسه این آثار با نمونههای شناخته شده دوره صفویه، هویت آفرینندگان آنها را به طور تقریبی مشخص کردهاند.
در مجموع، نقاشیهای کاخ چهلستون از نظر زمانی به سه دوره تقسیم میشوند:
یکم- آثار متعلق به دوره شاه عباس اول که یا توسط رضا عباسی، معروف به "آقا رضا" و یا با نظارت او و توسط شاگردانش مانند محمد یوسف، محمد قاسم، معین مصور و افضلالحسینی کشیده شدهاند.
دوم- آثار متعلق به دوره شاه عباس دوم که خود به دو دسته تقسیم میشوند: یکی آثار خلق شده به سبک رضا عباسی که البته از غنا و پختگی کمتری برخوردارند و دیگری آثاری با سبک اروپایی.
سوم- آثار متعلق به دوران پس از صفویه و مشخصا دوره قاجار که با خرابکاری وسیع در آثار آن دوره ایجاد شدهاند و نمایانگر سبک رایج دوره قاجار هستند.
ارادتمند. داود خراط - هوستون - تگزاس
من با برداشت سیاسی شما از موضوع مرمت کاخ چهلستون و تقسیم بندی آن به پیش و پس از پیروزی انقلاب موافق نیستم. شاید بهتر بود پیش از قضاوت درباره کتاب مورد اشاره، آن را مطالعه میفرمودید.
در این کتاب که کتابی علمی و تخصصی است، مفصلا از کوشش مرمتگران ایرانی و ایتالیایی برای مرمت نگارههای چهلستون در دوره پهلوی سخن رفته و به نتایج پژوهشهای آنها در ابن زمینه اشاره شده است. یکی از دو نویسنده کتاب - مهندس حسین آقاجانی اصفهانی - از جمله کسانی است که پیش و پس از انقلاب در کاخ چهلستون سرگرم مرمت دیوارنگارهها بوده و تحصیلات خود در این زمینه را در ایتالیا تکمیل کرده است.
چاپ چند عکس از خرابکاریهای دوره قاجار در کتاب، نه برای نادیده گرفتن خدمات دوره پهلوی، بلکه برای نشان دادن سیر تاریخی دیوارنگارههاست. در واقع، چند دیوار نگاره به خصوص تعمدا مرمت نشدهاند تا شاهدی باشند بر رخدادهای دوره قاجار در کاخ چهلستون
هدف ما نیز از انتشار این گزارش، پرداختن به اهمیت دیوارنگارههای چهلستون بود نه موضوع مرمت آنها و یا سهم هر حکومت در این اقدام. با این وجود چه در متن و چه در گزارش تصویری به کوششهای هفت دهه گذشته برای مرمت کاخ چهلستون اشاره شده است.
ازحدود دو دهه قبل از انقلاب اسلامي گروهي از ورزيده ترين کارشناسان و متخصصين ايتاليائي با دلسوزي و کوششي صميمانه، مشغول پاکسازي وترميم بقول شما ديوارنگاره هاي چهلستون بودند وتوانستند شاهکارهائي را از زير گچ مالي ها نجات دهند وترميم کنند. آنوقت شما تصاوير جگرخراشي از ضربه هاي تيشه براين آثار
نشان مي دهيد گوئي که هيزم شکن ها با تبر بجان کنده هاي درخت افتاده اند. خودتان قيد کرده ايد که گزارشتان بر مبناي کتابي از انتشارات فرهنگستان هنر ايران است، کتابي که احتمالاً توسط جمهوري اسلامي تدوين و منتشر شده است. آيا مي توان از دست اندر کاران جمهوري اسلامي انتظار نگاهي صادقانه و قدرشناسانه به کوشش ها وخدمات فرهنگي دهه هاي قبل ازانقلاب داشت؟