از گذشتههای دور جمعیت ایران به سه گروه شهرنشینان، روستائیان و ایلات و عشایر تقسیم میشدند. بر اساس سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ خورشیدی۷۱ ،۴ درصد از جمعیت کشور را شهرنشینان و ۲۸، ۶ درصد را روستائیان تشکیل میدهند و جمعیت ایلات و عشایر کوچرو بسیار اندک است.(۱) اما تا گذشتهای نه چندان دور، ایلات و عشایر بخش بزرگی از جمعیت ایران را شامل میشدند، چندان که امروزه نیز بسیاری از ساکنان شهرها و روستاها تبار ایلاتی دارند.
از خلال دادههای موجود در منابع تاریخی، چنین برمیآید که در آغاز سده بیستم میلادی، حدود یک چهارم از جمعیت کشور را ایلات و عشایر تشکیل میدادند و این در حالی است که جمعیت این گروه در سالهای آغازین سده نوزدهم، تا نصف جمعیت ایران برآورد شده است.(۲)
برخی از ایلات ایران مانند ایلات کرد و لر ریشه آریایی دارند و برخی دیگر پس از رویدادهایی چون حمله اعراب مسلمان، هجوم جمعیتی ترکان آسیای میانه و یورش مغولان وارد ایران شدهاند. البته این بدان معنا نیست که تمام ایلات ترک زبان ریشه ترکی-مغولی دارند یا خاستگاه همه ایلات عرب زبان، سرزمینهای عربی است؛ زیرا جا به جایی شدید ایلات در پهنه فلات ایران و آمیزش آنها با یکدیگر، دگرگونیهای فراوانی را در زبان و فرهنگشان پدید آورده است. برای نمونه، ایل بوربور که موضوع گزارش حاضر است، در زمره ایلات لُر جای میگیرد اما بخشی از جمعیت آن به علت آمیزش با ایلات ترک و کرد به ترکی و کردی سخن میگویند.
ایلات به طور عمده به دامداری از طریق رمهگردانی اشتغال دارند و بدین ترتیب در سرزمینی که دامداری یکی از پایههای اقتصادی آن به شمار میآمد، نقشآفرینی تاریخی ایلات بسیار پررنگ بود و دامنه تأثیرات آن علاوه بر حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، عرصه سیاسی و نظامی را نیز دربرمیگرفت. گستره این تأثیرات تا جایی پیش رفته که اکثر حکومتهای ایران خاستگاه ایلی و عشیرهای داشتهاند و تقریبا در بخش بزرگی از ادوار تاریخی ایران، حکومت در دست جماعات ایلاتی بوده است. اشکانیان، غرنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، قراقویونلوها، آق قویونلوها، صفویان، افشاریان، زندیان و قاجاریان از جمله سلسلههای حکومتگری هستند که خاستگاه ایلی داشتهاند.(۳)
با این وجود، تحولات دامنهداری که طی صد سال اخیر در ایران رخ داد، موجب کاهش قدرت ایلات و عشایر شد و به یکجانشینی اکثر آنها انجامید اما همچنان که گفته شد، بسیاری از ساکنان ایران که در شهرها یا روستاها زندگی میکنند، خاستگاه ایلاتی دارند و هنوز هم برخی ایلات به زندگی مبتنی بر شبانکارگی و کوچروی ادامه میدهند.
یکی از این ایلات، ایل بوربور است که هنوز بخش محدودی از جمعیت آن به کوچروی ادامه میدهد. این ایل از چند جهت حایز اهمیت است. نخست این که از قدیمیترین ایلات ایران به شمار میآید و پیشینه آن تا دوران ورود آریاییها به ایران و تشکیل دولت ماد عقب میرود. این که یک ایل بتواند به رغم آن همه رویدادهای سهمگین در تاریخ ایران نزدیک به سه هزار سال دوام بیاورد، چیز کمی نیست.
دوم آن که ایل بوربور در طول زمان جابهجاییهای وسیعی در فلات ایران داشته و جمعیت آن در غرب، شمال، شمال غرب، شمال شرق و جنوب ایران پراکنده شدهاند و حتا برخیشان تا حوالی باکو در منطقه قفقاز پیش رفتهاند. آنها در این کوچهای بزرگ با ایلات دیگر درآمیختهاند و تنوع فرهنگی و زبانی جالب توجهی را رقم زدهاند؛ ضمن آن که یادگارهای زیادی را در این قلمرو پهناور از خود برجای گذاشتهاند.
و سرانجام این که بخشی از بوربورها که هنوز به کوچروی ادامه میدهند، در حال یکجانشینی هستند. از اینرو برای مطالعه آخرین نمودهای فرهنگ ایلی-عشیرهای و از آن مهمتر چگونگی انتقال از کوچروی به یکجانشینی حایز اهمیت بسیارند.
خوشبختانه در شرایطی که مطالعات جامعی درباره تاریخ ایلات ایران صورت نگرفته، ایل بوربور از این فرصت برخوردار بوده است که پژوهشهای دامنهداری درباره تاریخ و فرهنگ آن صورت پذیرد. دکتر داریوش بوربور(۴) که پدرانش از بزرگان ایل بوربور بودهاند و خود چهرهای نامآشنا در جامعه معماران و شهرسازان ایران به شمار میآید، از حدود بیست سال پیش مطالعه درباره ایل بوربور را آغاز کرد. او دارای لیسانس و فوق لیسانس شهرسازی از دانشگاه لیورپول انگلستان و دکترای معماری مناطق گرم و خشک از دانشگاه ژنو است و علاوه بر عضویت در جامعه مهندسان معمار کشورهای سوئیس و فرانسه، نخستین ایرانی است که به عضویت ممتاز در انجمن سلطنتی شهرسازان بریتانیا درآمده است.
آقای بوربور، علاوه بر حرفه معماری و شهرسازی، در حوزه ایرانشناسی نیز فعالیت میکند و تا کنون مقالههای گوناگونی از او درباره معماری و شهرسازی در نشریات علمی همچون دانشنامه ایرانیکا و یادنامه مایرهوفر در آکادمی علوم اتریش به چاپ رسیده است. پژوهشهای دکتر بوربور درباره تاریخ و فرهنگ این بوربور شامل بررسی اسناد و مدارک تاریخی و نیز مطالعات میدانی در مناطقی است که بوربورها در گذشته یا حال در آنجا حضور داشتهاند.
در گزارش مصور این صفحه که بخش نخست از یک مجموعه دو قسمتی است، آقای بوربور توضیحاتی را درباره پیشینه تاریخی ایل بوربور ارایه میدهد. عکسها و نقشههایی که در این گزارش میبینید، توسط یک گروه تحقیقاتی زیر نظر ایشان و در خلال سفرهای متعدد به مناطق کوچ یا اسکان ایل بوربور تهیه شدهاند و تمام حقوق مادی و فکری آنها متعلق به شخص آقای داریوش بوربور است.
پینوشت:
۱. نک: سایت مرکز آمار ایران در نشانی http://www.amar.org.ir
۲. فوران، جان: مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، ۱۳۷۸، ص ۲۰۷
۳. نک: شعبانی، رضا: مبانی تاریخ اجتماعی ایران، تهران، ۱۳۷۱، ص ۵۷ به بعد
۴. Dariush Borbor
منم نمیدونم خودم و خانوادم و رو باید از این ایل بدونم یا نه آخه ما در استان سیستان و بلوچستان شهرستان زابل زندگی میکنیم
از محقق این مطلب در خواست دارم کمی بیشتر از کسانی که از این ایل به سمت شمال شرقی یا شرق مهاجرت کردن بگن
و من رو راهنمایی کنن چون تو شهر ما حداقل چهار فامیل به این فامیل بیشتر زندگی نمیکنن و آنها هم که هستن هیچ گونه رابطه خیش آوندی با هم ندارن
ایمیل رو ثبت کردم ممنون میشم راهنمایی کنید
نام خانوادگیه طایفه ما کحکلوی بوربور است و در شهر ارومیه ساکن هستیم. بخشی از فامیل ما هنوز هم در روستای بوربور شهرستان ارومیه زندگی میکنن. اما پدربزرگ من نقل میکند که در سالهای دور جدشون جزء ایلات مهم و ثروتمنده شهرکرد بوده ولی نمیدونم به چه علتی ایل خود را ترک کرده و تمام دام و اموال و حتی املاک خود را در شهرکرد رها میکند و به ارومیه نقل مکان میکند و در منطقه ای سکنی میگزیند و نام آنجا را دهکده بوربور میگذارد و به کار کشاورزی روی می آورد و در آن زمان ارباب ده میشود و افراد زیادی برای او به عنوان رعیت کار میکنند. حتی پسرانش را هم به مکتبخانه میفرستد و آنها قاریه قرآن و ملا میشوند و حج میروند. حاج غفار یکی از آن پسران است که میگویند در آن ایام شخص به نامی برای خودش بوده است.ولی در کل ما الان جزء ترک ها محسوب میشویم نه لر ها چون زبان و فرهنگ ما کاملا ترکی شده و چیزی راجع به آداب و رسوم و زبان لر ها نمیدانیم.
اما یک چیز ناگفته نماند.در زمان رضا شاه افراد جامعه با اجبار حکومت باید برای خودشان نام خانوادگی انتخاب می کردند. بدین منظور و برای راهنمایی افراد، فهرستی از نام خانوادگی های قابل انتخاب توسط سازمان ثبت احوال آن دوران تهیه شده بود و در اختیار ماموران قرار داشت و انتخاب آنها به مردم پیشنهاد میشد. یکی از این نام های خانوادگی بوربور می باشد. برخی از افراد از جمله پدر بزرگ بنده نام های خانوادگی عربی را دوست نداشتند و می خواستند نام خانوادگی ایرانی داشته باشند. به این افراد نام خانوادگی هایی نظیر: شیرازی، رشتی، تهرانی، بوربور(ایل بزرگ ایرانی)، بختیاری ( ایل بزرگ ایرانی) و ... پیشنهاد می شد و ایشان این نام ها را انتخاب می کردند. چه بسا افرادی نام شیرازی را انتخاب می کردند درحالیکه هیچ ارتباطی به شیراز نداشتند و اصلا نمی دانستند شیراز کجا هست!!! و چه بسا افرادی که نام بوربور و یا بختیاری را انتخاب می کردند و هیچ ربطی به این دو طایفه بزرگ نداشتند (از جمله پدربزرگ بنده) لذا اکنون در بسیاری از نقاط کشور نام خانوادگی بوربور را می بینیم در حالیکه بسیاری از ایشان ربطی به طایفه بزرگ بوربور ندارند . لطفا در تحقیقات ،این موضوع در نظر گرفته شود.
ضمن تشكر از تحقيقات شما به نظر من تحقيقات كامل نيست. مثلا در مورد بوربور حسين بيگي من تحقيق كردم حتي به كرمانشاه و كردستان رفتم و دريافتم اصالت كرد دارند، حتي در منطقه ورامين اكنون زندگي مي كنند و زبانشان نيز كردي است.
موید و پیروز باشید.