Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
پنج‌شنبه بازار کلاچای
جواد منتظری

کلاچای از شهرهای ساحلی گیلان است. طبق آمار سال ۱۳۸۵ این شهر ۵۰ هزار نفر جمعیت را در خود جای داده‌است. محصولات اصلی این شهر برنج، چای، مرکبات، کیوی و ماهی‌ است. بیشتر مردم کلاچای به کار کشاورزی و صیادی مشغولند. نخستین مدرسۀ کلاچای در سال ۱۳۰۲ گشایش یافت و اینک چند سال متوالی است که این شهر رتبۀ اول قبولی در کنکور ورودی دانشگاه‌های گیلان را به دست می‌آورد.

کلاچای از دیر باز مرکز داد و ستد محصولات کشاورزی بوده و پنج‌شنبه‌بازار آن مهم‌ترین و معروف‌ترین بازار محلی شرق گیلان است.

تا چند سال پیش که جادۀ کمربندی غرب کلاچای را به شرق آن، واجارگاه، نمی‌پیوست و مسافران همان جادۀ قدیمی کناره را طی می‌کردند و ناگزیر از درون شهر عبور می‌کردند، همه این بازار را می‌دیدند و به گرمی و شلوغی و پرباری آن پی می‌بردند، اما از زمانی که جادۀ کمربندی ساخته شده و مسافران ترجیح می‌دهند به سرعت از ناحیه بگذرند، تنها کسانی که از وجود پنج‌شنبه‌بازار اطلاع دارند، به هنگام ورود و خروج از درون شهر می‌گذرند تا سری هم به پنج‌شنبه‌بازار زده باشند.

بازار کلاچای دست‌ کم از سال ۱۳۰۰ به این سو همواره نزد مردم منطقه معروف بوده‌است. در سال‌های دورتر، یعنی زمانی که بار و مسافر و فرهنگ بر پشت اسب و استر حمل می‌شد، کلاچای بنگاه حمل کالا و مسافر به اطراف بود. این شهر به لحاظ جغرافیایی در محلی قرار دارد که تا پیش از پیدایش وسایل نوین حمل و نقل، مرکز تمام روستاهای واقع در کوهستان‌های البرز تا سرحد قزوین بوده‌است.

امروزه هم که یک جادۀ کوهستانی پر پیچ و خم اما زیبا و کم‌نظیر کلاچای را به قزوین متصل و رفت و آمد را آسان کرده، بیشتر محل مراجعۀ روستائیان اطراف واقع می‌شود.  چنین موقعیتی به کلاچای نقشی خاص بخشیده و اقتصاد آن را با توجه به کشتزارهای وسیع برنج اطراف آن درخور اعتنا ساخته‌است. در واقع، کلاچای از زمان‌های دور به خاطر همین مزارع برنج، از یک سو انبار غذایی روستائیان به حساب می‌آمده و از سوی دیگر چون تمام روستائیان کالاهای خود را برای عرضه و فروش به آنجا حمل می‌کردند، مرکز گوشت و تخم مرغ و لبنیات برای شهرنشینان ساحل خزر به شمار می‌آمده‌است.

علاوه بر این، چون تمام مسافران بخش کوهستانی البرز ناگزیر باید از آنجا می‌گذشتند، نوعی مرکزیت توریستی هم یافته بوده‌است. تمام چارپاداران شب‌ها در آنجا بیتوته می‌کردند، تا اسب و استر خود را به مسافران کرایه دهند. مسافران نیز در همان‌جا اقامت می‌کردند، تا بتوانند برای رسیدن به مقصد اسب و استر تهیه کنند. می‌توان تصور کرد که همۀ اینها به کلاچای از لحاظ اقتصادی چه موقعیت درخشانی می‌بخشیده و بازار داد و ستد آن را تا چه اندازه گرم نگه می‌داشته‌است.

تمام این موقعیت امروزه نیز کم و بیش پابرجاست. چنین است که کلاچای به لحاظ وفور کالا در بین شهرهای شمال ایران از شهرهای درجۀ اول به شمار می‌آید. عرضۀ انبوه کالا سبب پائین آمدن قیمت‌ها می‌شود، چنانکه در آنجا هر چیز، به‌ ویژه گوشت  و مرغ،  از تمام شهرهای اطراف مرغوب‌تر و ارزان‌تر است و این به نوبت خود سبب می‌شود که هر کس از هر شهری در شمال ایران که به سوی روستاهای ییلاقی شمال کلاچای حرکت می‌کند، می‌کوشد خود را به موقع به کلاچای برساند و سورسات خود را آنجا تهیه کند. بنابر این، می‌توان دریافت که پنج‌شنبه‌بازار کلاچای بین بازارهای شمال ایران چه موقعیت ممتازی دارد و اقتصاد آن چه اندازه زنده و پر جنب و جوش است.

حسن باقری، از اهالی کلاچی، دوران قدیم بازار کلاچای را این ‌گونه به یاد می‌آورد: "روستائیان کالاهای تولیدی خود را به دوسر چوبی به نام "چامپایه" می‌آویختند و آن را بر شانه می‌نهادند و صبح زود راهی بازار می‌شدند. زنان نیز غالباً زنبیل به سر، تخم مرغ و سبزی‌های حاصل دسترنج خود را به بازار می‌رساندند".

او ادامه می‌دهد: "از زمان رضاشاه تازه ماشین باب شده بود؛ آن هم تک و توک. سال‌های ۱۸ تا ۲۰ بود. سال ۱۳۲۵ دوچرخه خریدم و بعد از آن با دوچرخه راهی بازار می‌شدم". خندۀ تلخی می‌کند و حرف‌هایش راپی می‌گیرد: "اما زندگی شیرین‌تر از حالا بود".

در گذشته داروغه‌ها وظیفۀ نظم بازار را بر عهده داشتند. آنها از سوی بزرگتر محل، ریش‌سفیدان یا کدخداها انتخاب می‌شدند و مستمری ماهانه دریافت می‌کردند. کلاچای بیش از ۵۰ سال است صاحب شهرداری شده و تا حال ۲۰ شهردار به خود دیده‌است.  اکنون بازار زیر نظر شهرداری اداره می‌شود و پلیس دولتی نیز حفظ نظم را بر عهده دارد.

سرپرستی ادارات و مقامات دولتی بر بازارهای محلی شمال خالی از تأثیر هم نبوده‌است. تعدادی از این گونه بازارها در شهرهای دیگر شمالی از مکان‌های قدیمی خود به مکان‌های جدید منتقل شده و بعضاً روزهای آن تغییر کرده‌است که این دومی با مقاومت شدید مردم همراه بوده‌است. چنین تغییراتی، اگرچه حتا امکان دارد در جهت حل معضل ترافیک و مسایل دیگر شهری باشد، اما دستکاری در شیوه‌های سنتی زندگی مردم نیز محسوب می‌شود.

پنج‌شنبه‌بازار کلاچای، مهم‌ترین بازار شرق گیلان، در گذشته به گونۀ دیگری بوده‌است. دوره‌گرد های کالافروش، بارهاشان را با اسب از راه‌های دور به محل بازار می‌آوردند. بازار، حول مغازه‌های اصلی شهر تشکیل می‌شد. مسگری، آهنگری، چاقوسازی و کفش‌دوزی از زمرۀ این مغازه‌ها بودند. اکنون کالاهای سنتی آن‌قدر کم شده‌اند که گاه باید برای پیدا کردن‌شان حسابی بازار را زیر پا گذاشت و هر چه بیشتر بگردی، کمتر می‌یابی. در کفش‌دوزی‌هایی که همین ۵۰ سال پیش کفش‌های سنتی "چموش" دوخته می‌شد، حلا کفش‌های رنگ به رنگ کارخانه‌ها فروخته می‌شود. همین اتفاق برای مسگر و آهنگر و چاقوساز نیز افتاده‌است.

حسن باقری می‌گوید: "حالا کسی کار تولیدی نمی‌کند. همه فقط می‌فروشند".

شانه‌های چوبی دست‌ساز به پلاستیکی تغییر هویت داده‌اند؛ درب و پنجره‌های چوبی به آلومینیوم، به جای نمد و حصیر، فرش و موکت آمده‌اند؛ و دیگر دختر دم بختی برای جهازش چادر شب‌های دستباف زنان روستائی را جمع نمی‌کند.

حسن باقری بستنی‌فروش بازار را به یاد می‌آورد که بستنی را در چلیک می‌ساخته و دورش یخ و نمک می‌گذاشته، تا آب نشود و برای هر وعده بستنی در ظرفی شبیه به یک قندان بزرگ تنها دو ریال می‌داده‌است.

ریحان باقری از اهالی دعوی‌سرای کلاچای می‌گوید: یک خروار برنج (معادل ۱۵۰ کیلو) را به ۷۰ تومان می‌دادند، امروز کیلویی ۲۵۰۰تومان است.

"دعوی‌سرا" یکی از ۸۵ روستای شهر کلاچای است. به مانند دیگر روستاهای شمال ایران، اطراف این روستا را نیز مزارع برنج، باغات مرکبات و کیوی فراگرفته‌است. اکنون ظرف دقایقی کوتاه از مرکز روستا، می‌توان با خودرو، خود را به مرکز شهر کلاچای رساند.

ریحان روزهای کودکی خود را به یاد می‌آورد که اسب‌ها برای رفتن به بازار تا زانو در گل فرو می‌رفتند و بارهای برنجی که به منظور فروش به بازار برده می‌شد، گاه گاهی همراه با اسب در گل و لای می‌غلتیدند. آن برنج‌ها باید بین در و همسایه پخش می‌شد، تا زود به پخت درآید، مبادا که خراب شود.

صحنه‌هایی از بازار کلاچای را در گزارش تصویری این صفحه می‌بینید.


 برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- ب، 2014/05/07
خیلی توضیحاتت جالب بود همشهری.
- HOMAYOUN، 2013/04/18
سلام به تمام کلاچای ها. یه کم بیشتر در مورد کلاچای بنویس بیشتر توضیح بده.عکس جاهای دیدنی کلاچای رو بذار.عاشقتونم مردم کلاچای.
- معین، 2012/10/23
الان داخل دانشگاه افسری هستم. دمت گرم. خیلی خوشم اومد که از کلاچای یکی اومده مطلبی رو نوشته. بچه های دانشگاه هم دیدینش. در مورد 18متری هم بنویس. یاعلی
- سيروس ، 2012/08/27
آقاي منتظري باتشكر اززحمات شما. بسيارعالي بود.
- یک کاربر، 2012/08/27
بسيار عالي بود.
- شهریار جیگر، 2012/07/10
شهر من من به تو می اندیشم دمت گرم کلاچای و مردماتش.
- یک کاربر، 2012/06/10
تی جان قربان بلا میسر دمت گرم.
- امیداسماعیل پور، 2012/03/30
باسلام. نوروز سال 90 برهمه ایرانیان مبارک باد. من هم سال نو را به همشهری های کلاچایی تبریک می گویم. انشاء الله سال خوبی داشته باشید. ممنون.
- یک کاربر، 2011/11/18
ممنون ومتشکرم از توضیخات کامل و بی نقض شما دوست و همشهری عزیزم
- یک کاربر، 2011/07/25
salam jaleb bood.khosoosan dar inja zimbabwe ke do fasl ba iran fasele darim dar morede kelachay matalebi mikhanam baram lezzat bakhshe. dastet dard nakone. inja alan zemestane vali mesle shomal sar sabze va besyar zibast. enshallah vaghti daram miam iran chand no bazr va daneie gol va miveh mikham ba khodam biaram unja va emtehan konam ke parvaresh dade mishe ya na. panj shanbeh bazaro ke didam deltange kelachay ke boodam do chandan shod. movaffagh bashid.
- امیداسماعیل پور، 2011/04/27
باسلام-سال 90 که برای عید آمدم کلاچای چهره شهر اصلاً تغییرنکرده بود. شهری که هم به کوه وهم به دریا مشرف است با این مردمان تحصیل کرده و متفکر و مهمان نواز، چرا باید امکاناتش این قدرکم باشد؟ من به این شهر و مردمش افتخار میکنم که در هر جا که هستند افراد موفقی در همۀ زمینه ها هستند. موفق باشید.
- saber، 2010/12/04
اين گزارش تصويری در بارۀ بازار کلاچای برای من بسيار جالب بود. آقای منتظری، بسيار سپاسگزارم.
- مهرداد، 2010/11/11
آقای منتظری عزیز،

با تشکر فراوان از عکسهای زیبای کلاچای. فقط یادتان رفت که در پایان نام این موزیک دلنیشین گیلکی را بنویسید.
______________

جديدآنلاين: موسيقی اين گزارش، آهنگ گسکری بازار است از آلبوم ونگاونگ با صدای هادی حميدی و تنظيم فريدون شهبازيان.

- امیداسماعیل پور، 2010/09/27
باسلام - پنجشنبه بازار کلاچای همیشه پررونق و پرجنب وجوش است. من دوست دارم همیشه این طورباشد. متاسفانه شهر کلاچای با اینهمه منابع انسانی متفکر و نابغه هیچگونه تغيیری در پیشرفت شهر نگردیده است. از لحاظ تحصیلات رشد چشمگیری دارد. ای کاش یک کم به فکراین شهر می بودن. واقعأ حیف است... یا حق.
- امیداسماعیل پور، 2010/09/15
با سلام. ازاینکه این سایت به وجود آمده، خیلی خوشحالم. اگر تصاویر زیاد باشد، خیلی خوب است. مخصوصأ اگر از بازار کلاچای باشد و یا از کوچه پس کوچه های کلاچای که خاطرات زیادی دارم با دوستانم آقا مرتضی آقا مصطفی وآقا ابی. متشکرم
- یک کاربر، 2010/08/23
با سلام سایت شما را دیدم. در مورد پنج شنبه بازار کلاچای خوشحال شدم. بعد از 23 سال دوری از وطن امسال آمده بودم ایران و یک ماهی آنجا بودم. چند دفعه هم پنج شنبه باز آمدم و مقداری وسیله خریدم، اما خیلی پنج شنبه بازار فرق کرده بود
- مهران مهرزاد، 2010/08/03
با سلام مطالب خوبی گردآوری شده است که البته برخی از آنها را اینجانب تهیه و در سایت ویکیپدیا و سایر سایتهای مرتبط با فرهنگ عامه اضافه نموده ام.بهر حال ضمن تشکر خوب بود منبع مطالب نیز ذکر میگردید.
در خصوص کمر بندی:
کمربندی لازمه هر شهر مدرنیست.مسافر باید شهر را برای دیدن انتخاب کند نه اینکه بالاجبار وارد شهر گردد.عبور تمام خودروهای گذری سبک و سنگین از داخل شهر هم برای راننده ها خسته کننده است و هم برای مردمی که در شهر زندگی میکنند(سرو صدا-آلودگی-ترافیک-تصادفات-مشکلات برای دانش آموزان و...)
اما نکته اینجاست که چرا برای تمامی شهرهای گیلان از کمربندی خروجیهای متعددی برای ورود به مرکز شهردر نظر گرفته اند غیر از کمر بندی شهر کلاچای.؟اینهاست که انسان را به فکر وامیدارد که مبادا مسئولین شهرستانی و نماینده و استاندار همگی دست همت به حذف کلاچای از نقشه گیلان کشده اند!چرا از پیشرفت خودجوش کلاچای هراس دارند و میخواهند روستاها و شهرکهای تابعه کلاچای را آنقدر بزرگ جلوه دهند تا جلوی رشد کلاچای را بگیرند.
پس کمربندی فی النفسه ابنیه خوبی است.حافظ سلامتی شهراست.بیائید لحظه ای خود را جای آن راننده ای بگذاریم که قرار است از اردبیل به گرگان برود تصور کنید از چند شهر خط کناره مجبور است عبور نماید و با چه خطرات و اعصاب خوردی و در چه زمانی به مقصد خواهد رسید.
- امين، 2010/08/01
من چند سالي است كه نتونستم بيام كلاچاي. اميدوارم تمام همشهري هام حالشون خوب باشه و كار و كاسبي خوبي داشته باشند.
- یک کاربر، 2010/07/20
سلام، خسته نباشيد، مطلب عالي اي بود ، اشارۀ زيبايي به احداث كمربندي و تاثير منفي آن بر اقتصاد و بازار كلاچاي كرديد. واقعا ً ياد آن روزها بخير كه كمربندي اي نبود و زندگي و اقتصاد در كلاچاي رونقي داشت .اي كاش به جاي اين كمربندي كه بعد اين همه سال هنوز نصفه و نيمه است بودجه اش براي عقب نشيني سازه هاي حاشيه خيابان اصلي خرج مي شد تا هم معضل ترافيكش حل شود و هم با دستان خودمان شهرمان را به حاشيه نمي برديم . با سپاس فراوان
- یک کاربر، 2010/06/28
با سپاس وتشكر فراوان از اينكه در مورد زادگاهمان شهر واجارگاه و كلاچاي توضيح داديد. بسيار عالي بود.
- یک کاربرMino Germany، 2010/06/10
Der Videoclip über kolachaye Bazer war für mich wunderschön.Herr montazari vielen dank.
____________________

اين گزارش تصويری در بارۀ بازار کلاچای برای من بسيار جالب بود. آقای منتظری، بسيار سپاسگزارم.
- keyvan، 2010/06/10
sepaas. yek donia sepaas. vaqe'an ahsant be shoma. man mahalle sokunatam kelachay bud. 20 sal anja zendegi kardam. al-an moddatiye ke xarej az keshvar hastam be dalaeli. vaqe'an mamnunam ke hamchin klipe khubi ro gozashtin va in matlabe jame' ro ruye net gozashtin. khoshhal misham ke betunam man ham duradur kari baraye ashna kardane in shahre kuchik va dust dashtani anjam bedam. movaffagh o piruz bashid
u va hameye hamshahrihaye dustdashtanim

- حماد، 2010/06/10
بسیار زیبا بود . ممنون .
- سایه، 2010/06/09
روایت این بازار کلاچای مثل همان ضرب المثل بازار شام است
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.