خوب يادم است كه پانزده بيست سال قبل به همراه پدرم روزى جايى رفتيم در حومه شهر مشهد كه به آن جمعه بازار مى گفتند. در يك جاده یا خیابان بيرون شهر که دو طرف آن زمين هاى كشاورزى بود.
كمى دورتر مى شد پنجره خانه هاى يک روستا را ديد. فروشنده ها در دو طرف جاده روى زمين فرشى پهن كرده و اجناسشان را روى هم ريخته بودند.
دورتر از مکانى كه ما ايستاده بوديم چيزى را مى ديدم كه از ميان جمعيت به آسمان مى رفت و پايين مى آمد. نزديكتر که شديم ديدم آن شئ ناشناخته تكه لباسى ست كه فروشنده آن را بالا مى اندازد تا توجه همه را جلب كند.
خيابان مملو از جمعيت بود و اطراف هر بساط مي توانستی چند نفری راببينى كه به چانه زدن و خريدن جنس ها مشغول بودند.
اما در مشهد امروز، به جز جمعه بازار، در مكان هاى مختلف، بازارهاى ديگری به نام هايی چون شنبه بازار و دوشنبه بازار و چهارشنبه بازار و حتي شب بازار، كه مخصوص زوار است، وجود دارد.
شايد بتوان مهم ترين آن را جمعه بازار ناميد. زيرا جمعه در ايران تعطيلي رسمى است و اكثر مردم فرصت دارند تا به اين بازارها رفته، چیزی بخرند و پولی خرج كنند.
جمعه بازار امروز به كلى با آن چه در گذشته بود متفاوت است . شهردارى جایی را در حاشیه کمربند صد متری و نزدیک به فرودگاه مشهد به اين امر اختصاص داده و اطراف آن را ديوار کشيده و روى زمين جاهایی را برای اجاره به فروشندگان به ابعاد يك و نيم در دو مترخط كشيده است كه نمايانگرحدود هر بساط است.
مي توان جمعه بازار را به سه بخش متمايز تقسيم كرد : قسمتى برای جنس هاى نو، بخشى برای اجناس دست دوم و مستعمل، و بخشى هم برای فروش انواع مواد غذايى و سبزى و میوه.
فروشنده ها از زمانى كه مشترى هايشان در خواب هستند یعنی از صبح خيلي زود به محل مى آيند، فرشى پهن مى كنند و اجناسشان را به دقت مى چينند. ساعت نه صبح که می شود خریداران آمده اند و آنها ديگر فرصتى براى سرخاراندن ندارند.
در اين بازار، فروشنده ها چه مرد و چه زن تلاش مى كنند، با سرمايه هایی هر چند اندک، كار و كسب گرمي داشته باشند . کسى را مي شناسم كه تنها با سى هزار تومان، معادل سى دلار، مقدارى مداد و خودكار خريده و روى دستمالى آنها را مي فروشد.
مشتری ها از زمان ورود به بازار سعی می کنند تا تمام اجناس را ببینند، قیمت بزنند و سپس جنس مورد نظرشان را با نازل ترین قیمت بخرند. چانه زنی یکی از خصوصیات این گونه بازارهاست.
فروشنده خوب می داند که باید با مشتری کنارآمد وصبرو حوصله داشت. برخی فروشنده ها با داد و فریاد و حتی آواز و جمله های آهنگین در وصف جنسشان، قیمت آن را جار می زنند.
بازار پر است از صداهای گوناگون که با صدای ترانه هاى محلی و نواهای گوناگون دیسک و کاست فروشی ها مخلوط می شود.
در جمعه بازار همه نوع جنس برای هر سلیقه و سنی وجود دارد. بند های موبایل ، ساعت و باند های قوی صدا چیزهایی هستند که دیدن وخریدن آنها برای جوانان جذاب می نماید. خانم ها هم اغلب اطراف لباس فروشی ها و وسایل آشپزخانه جمعند. عده ای هم علاقه مند اجناس قدیمی هستند و برای بعضی ها هم این گونه کارها نوعی تفنن و سرگرمی است تا روز جمعه را به شکلى پر کنند.
در میان ان همه فروشنده ، عده ای هستند که اجناسشان را خودشان تولید می کنند. شاید این امر باعث شده که آنها بتوانند اجناس را ارزان تر در اختیار مشتری ها قراردهند. این عده می گویند جمعه روزی است که انتظار آمدن آن را می کشند تا بتوانند جنس هایی را که خود تولید کرده اند بفروشند و از این طریق خرج خود و خانواده شان را تامین کنند.
گزارش تصویری اين صفحه گردشى ست در بازار جمعه مشهد با اين پرسش که چرا با وجود مغازه های بسیار در سطح شهر باز هم اقبال عمومی به این گونه بازارها زیاد است.
درهمين زمينه:
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید