تیرماه امسال سازمان تربیتى، علمى و فرهنگى ملل متحد (یونسکو)، برج قابوس در شهر گنبد کاووس را برابر کنوانسیون ۱۹۷۲ یونسکو ناظر بر "حمایت از میراث فرهنگى و طبیعى جهان " به ثبت جهانی رساند.
این اثر که اکنون ۱۰۰۶ سال عمر دارد، یادگاری است از قابوس بن وشمگیر، یکی از امیران سلسله آل زیار.
آل زیار از خانوادههای قدیمی گیلان بودند که در سده دهم میلادی در صحنه سیاسی ایران ظاهر شدند و بر بخشهایی از صفحات شمالی کشور، خصوصا گیلان و مازندران حکم راندند. قلمرو آنان در اوج قدرتشان تا ری و قزوین و همدان و اصفهان نیز پیش میرفت اما به تدریج در مصاف با رقیبان دیگر، یعنی سامانیان و آل بویه و غزنویان ناگزیر شدند که به ایالت گرگان بسنده کنند؛ آن هم نه به صورت مستقل بلکه به صورت دستنشانده حکومتهای دیگر. دوره زمامداری آنان از ۹۲۷ تا ۱۰۹۰ میلادی به طول انجامید.
قابوس بن وشمگیر، بانی برج قابوس، چهارمین امیر سلسله آل زیار است. او در تاریخ ایران دو چهره متفاوت دارد: در عرصه سیاست، مردی بود کژخلق و کینهتوز که بر زیردستانش سخت میگرفت و آنان را به اندک سوءظنی کیفر میداد. مزاج سیاسیاش هم متلوّن بود؛ چندان که در کشاکش میان سامانیان و آل بویه مرتبا جا عوض میکرد و هر روز با یکی از درِ سازش درمیآمد. در مقابل خلفای عباسی نیز همین رویه داشت؛ در آغاز کار، دشمن عباسیان بود اما رفته رفته با ایشان به سازش رسید و اسباب رنجش طوایف گیل و دیلم را فراهم آورد.
نهایتا سران سپاه بر او شوریدند و پس از خلع و توقیف، فرزندش منوچهر را به تخت نشاندند. واپسین سالهای زندگی این امیر زیاری در تبعید گذشت تا سرانجام از سرما تلف شد. برخی نیز گفتهاند که پنهانی به دست مخالفانش کشته شد. و این به سال ۹۶۷ میلادی (۴۰۳ ه.ق) بود.
قابوس در سپهر فرهنگ اما، مقامی ارجمند داشت. بیشک در شعر و ادب از سرآمدان زمان خود بود؛ چندان که هم به فارسی دری و هم به عربی اشعار فصیح میگفت. خطش چنان خوش بود که وقتی صاحب بن عبّاد، وزیر دانشمند آل بویه آن را دید، از سر اعجاب گفت: این خط قابوس است یا پر طاووس؟
دربارش همواره جایگاه شاعران و ادیبان و دانشمندان بود. ابوریحان بیرونی از جمله کسانی بود که مدتی را در درگاه قابوس به سرآورد و کتاب "آثارالباقیه عن القرون الخالیه" (آثار برجای مانده از سدههای گذشته) را به او پیشکش کرد. ابن سینا، فیلسوف شیعه مذهب هم که از تعقیب سلطان محمود غزنوی – دشمن فیلسوفان و شیعیان – میگریخت، رو به درگاه قابوس آورد اما زمانی به گرگان رسید که او درگذشته بود.
همه اینها، قابوس را برازنده لقب شمسالمعالی (آفتاب بلندیها) میساخت که از جانب خلیفه عباسی به وی اعطا شد. این ویژگی بعدها در نواده او کیکاووس بن اسکندر بن قابوس، ملقب به عنصرالمعالی نیز متبلور شد. او که همچون پدر بزرگ خود اهل فرهنگ و ادب بود، مجموعه پندهای خویش به فرزندش گیلانشاه را در کتابی به نام قابوسنامه گرد آورد. این کتاب به عنوان یکی از نمونههای برجسته نثر فارسی در سده پنجم هجری قمری بازتابنده نگاه سیاستمداران ایرانی به شیوه مطلوب حکمرانی و تلقی آنان از مفهوم عدل و انصاف است.
یادگار بزرگی که از قابوس بن وشمگیر به ما رسیده، برج معروف او در شهر گنبد کاووس است. البته قابوس برج خود را در شهر جرجان (معرّب گرگان) ساخت اما بعدها که این شهر از میان رفت، نام گرگان به شهر استرآباد اطلاق شد. به همین سبب در سال ۱۳۰۵ خورشیدی که شهر جدیدی در محل گرگان قدیم شکل گرفت، آن را به احترام قابوس، گنبد کاووس نامیدند.
برخی چنین پنداشتهاند که برج قابوس، آرامگاه قابوس بن وشمگیر است یا دست کم برای چنین منظوری ساخته شده. اما کتیبه برج، آن را "قصر عالی" معرفی میکند و در کاوشهای باستان شناسی نیز هیچ قبری در آنجابه دست نیامده است. از این رو گمان میرود که این برج یک بنای یادمانی با کاربرد میل راهنما بوده است.
برج قابوس با آجر و گچ به صورت یک استوانه مدور با ده ترک ساخته شده و مقطع آن به صورت یک ستاره ۱۰ پر است. بر فرازش نیز یک گنبد مخروطی شکل قرار دارد. ارتفاع برج از پی بنا تا نوک گنبد ۶۲.۶۶ متر است.
کتیبههای برج قابوس که تقریبا همه دانستههای ما درباره این اثر سترگ را تشکیل میدهند، با خط کوفی بنایی در بدنه بنا و در قابهای مستطیل نوشته شدهاند. یک ردیف کتیبه درست زیر گنبد قرار دارد و ردیف دیگر با همان عبارات و به همان شکل در یک سوم پایینی برج جای گرفته است. این کتیبهها از بالای ورودی برج آغاز میشوند و عباراتشان چنین است:
فقط مثل همیشه منتظر روایت های دل نشین تان بودم که این بار محروم ماندیم.
شاد باشید